ساسی مانکن با آهنگ جدیدش دوباره فضای مجازی را به جنجال انداخته است. اما این آهنگ نیز صرفاً یک تکه از پازل پروژهای حسابشده برای نفوذ فرهنگی در نسل جدید است.
ساسی مانکن بار دیگر با همان فرمول همیشگی، یعنی ابتذال، جنجال و اهانت، به صدر بحثهای فضای مجازی بازگشته است.
انتشار آهنگ جدید او، مانند آثار پیشینش، با موجی از واکنشها و هشتگهای داغ همراه شده و در مدت کوتاهی در سطح گستردهای وایرال شده است.
اما آیا این فقط یک آهنگ جدید است، یا پشت این سروصداها یک نقشه حسابشده پنهان شده؟ برای رمزگشایی و بررسی دومینو ابتذال و اهانت آهنگهای ساسان حیدری گفتوگویی با محمد لسانی کارشناس سواد رسانهای انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
انتشار آهنگ جدید او، مانند آثار پیشینش، با موجی از واکنشها و هشتگهای داغ همراه شده و در مدت کوتاهی در سطح گستردهای وایرال شده است.
اما آیا این فقط یک آهنگ جدید است، یا پشت این سروصداها یک نقشه حسابشده پنهان شده؟ برای رمزگشایی و بررسی دومینو ابتذال و اهانت آهنگهای ساسان حیدری گفتوگویی با محمد لسانی کارشناس سواد رسانهای انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
وقتی اهانت به مقدسات، ابزار جنگ فرهنگی میشود!
انتشار پشت سر هم آهنگهای مبتذل دیگر فقط یک سرگرمی ساده نیست، بلکه نشانهای از یک جریان فرهنگی سازمانیافته است. در این میان، ساسی مانکن یکی از چهرههای شاخص این جریان محسوب میشود.
ساسی همیشه در مقاطع حساس، مثل ایام مذهبی یا مناسبتهای ملی، آهنگهای جدیدش را منتشر میکند تا بیشترین تأثیرگذاری را داشته باشد.
این نشان میدهد که او فقط یک خوانندهی پرحاشیه نیست، بلکه مثل یک پروژهبگیر، از ابزار موسیقی برای تغییر فرهنگ و باورهای جامعه استفاده میکند.
او هر بار پا روی خط قرمزها میگذارد، حساسیتزدایی میکند و ارزشهای جامعه را نشانه میگیرد. این یعنی ما فقط با یک خوانندهی جنجالی روبهرو نیستیم، بلکه با یک پروژهی حسابشده طرفیم که از موسیقی برای ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و هنجاری استفاده میکند.
تحلیل دقیقتر موسیقیهای او نشان میدهد که ماموریت آنها در یک سهضلعی تعریف میشوند که میتوان آن را «مثلث اهانت، خشونت و شهوت» نامید. هر یک از این اضلاع، مسئولیت مشخصی در جهت تخریب ساختارهای اخلاقی، دینی و هویتی جامعه دارند.
محمدلسانی میگوید:«در راهبرد اهانت، هر فرد، قشر یا هر مفهومی که در جامعه دارای اعتبار، قداست و نقش انسجامبخش باشد، هدف حمله قرار میگیرد.
هر آنچه که بتواند مردم را کنار هم جمع کند، سخنش در جامعه اثرگذار باشد و بهعنوان یک نقطه اتکا در ذهن مخاطب ایرانی شناخته شود، در تیررس اهانت قرار میگیرد.
البته این اهانت فقط متوجه شخصیتهای زنده و معاصر نیست، حتی اسطورههای تاریخی و دینی را نشانه میگیرد قصد دارد که آن تصویر بزرگ، پاک و وحدتآفرین در ذهن جامعه تخریب شوند تا دیگر امکان شکلگیری انسجام اجتماعی بر پایهی این ارزشها وجود نداشته باشد.»
.jpg)
ساسی همیشه در مقاطع حساس، مثل ایام مذهبی یا مناسبتهای ملی، آهنگهای جدیدش را منتشر میکند تا بیشترین تأثیرگذاری را داشته باشد.
این نشان میدهد که او فقط یک خوانندهی پرحاشیه نیست، بلکه مثل یک پروژهبگیر، از ابزار موسیقی برای تغییر فرهنگ و باورهای جامعه استفاده میکند.
او هر بار پا روی خط قرمزها میگذارد، حساسیتزدایی میکند و ارزشهای جامعه را نشانه میگیرد. این یعنی ما فقط با یک خوانندهی جنجالی روبهرو نیستیم، بلکه با یک پروژهی حسابشده طرفیم که از موسیقی برای ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و هنجاری استفاده میکند.
تحلیل دقیقتر موسیقیهای او نشان میدهد که ماموریت آنها در یک سهضلعی تعریف میشوند که میتوان آن را «مثلث اهانت، خشونت و شهوت» نامید. هر یک از این اضلاع، مسئولیت مشخصی در جهت تخریب ساختارهای اخلاقی، دینی و هویتی جامعه دارند.
محمدلسانی میگوید:«در راهبرد اهانت، هر فرد، قشر یا هر مفهومی که در جامعه دارای اعتبار، قداست و نقش انسجامبخش باشد، هدف حمله قرار میگیرد.
هر آنچه که بتواند مردم را کنار هم جمع کند، سخنش در جامعه اثرگذار باشد و بهعنوان یک نقطه اتکا در ذهن مخاطب ایرانی شناخته شود، در تیررس اهانت قرار میگیرد.
البته این اهانت فقط متوجه شخصیتهای زنده و معاصر نیست، حتی اسطورههای تاریخی و دینی را نشانه میگیرد قصد دارد که آن تصویر بزرگ، پاک و وحدتآفرین در ذهن جامعه تخریب شوند تا دیگر امکان شکلگیری انسجام اجتماعی بر پایهی این ارزشها وجود نداشته باشد.»
.jpg)
پروژهای برای تسخیر نسل جدید!
اما راهبرد دوم همانچیزی است که جوانها را نسبت به حاکمیت دلزده میکند و آنها را به کف خیابانها میکشد. این کارشناس سواد رسانهای در توضیح آن میگوید:«راهبرد دوم یا خشونت، بهطور خاص در تولید ادبیات و موسیقیهایی با محتوای انقلابی و براندازانه تمرکز دارد.
این نوع موسیقیها که بهعنوان «رپ انقلابی»شناخته میشوند، عمدتاً برای تولید نفرت، خشونت و تهدید طراحی شدهاند تا موجب تحریک شدید اجتماعی شوند. آثاری که بهدنبال جهتدهی به جامعه بهمنظور مقابله با نمادهای اقتدار حاکمیت هستند. در این مسیر، ساختارهای رسمی، پایگاههای فرهنگی و حتی اقشار اجتماعی هدف حملات و تخریب قرار میگیرند از سپاه گرفته تا نیروی انتظامی و روحانیت.
تحریک احساسات و عواطف علیه آنها به سمت تقابل و تخریب و حذف است. راهبرد دوم با هدف تزریق خشونت و تحریک احساسات و عواطف جامعه به پیش میرود و بهطور مستمر در حال گسترش است.»اما مهمترین ضلع این مثلث از نظر محمدلسانی ، راهبردی است که نوجوانان را از طریق ادبیات جنسی، ترویج روابط آزاد و تصویری از زندگی بیقیدوبند، در مسیر ارزشهای غربی قرار دهد.
.jpg)
این نوع موسیقیها که بهعنوان «رپ انقلابی»شناخته میشوند، عمدتاً برای تولید نفرت، خشونت و تهدید طراحی شدهاند تا موجب تحریک شدید اجتماعی شوند. آثاری که بهدنبال جهتدهی به جامعه بهمنظور مقابله با نمادهای اقتدار حاکمیت هستند. در این مسیر، ساختارهای رسمی، پایگاههای فرهنگی و حتی اقشار اجتماعی هدف حملات و تخریب قرار میگیرند از سپاه گرفته تا نیروی انتظامی و روحانیت.
تحریک احساسات و عواطف علیه آنها به سمت تقابل و تخریب و حذف است. راهبرد دوم با هدف تزریق خشونت و تحریک احساسات و عواطف جامعه به پیش میرود و بهطور مستمر در حال گسترش است.»اما مهمترین ضلع این مثلث از نظر محمدلسانی ، راهبردی است که نوجوانان را از طریق ادبیات جنسی، ترویج روابط آزاد و تصویری از زندگی بیقیدوبند، در مسیر ارزشهای غربی قرار دهد.
.jpg)
او میگوید:«مشخصا در اثر اخیر ساسی مانکن هم راهبرد ۱ و هم ۳ را دنبال میکند یعنی اهانت و شهوت. اصولا راهبرد دو یعنی خشونت در کارهای کوتاه مدت مقطعی و برای مخاطب بزرگسال در میدان جواب میدهد. برای نسل نوجوان این روش کمتر کارایی دارد.
نکته قابل توجه این است که در آهنگهای ساسی و حتی این آهنگ آخر، معمولاً دختران با لباس فرم مدرسه حضور دارند و در برخی موارد، سعی شده در محیطهای مدرسه و حتی در کنار کادر مدرسه فضایی ایجاد شود که این خود گویای هدف این پروژه است. این پازل بزرگ و پیچیده، با دقت طراحی شده و میبینیم که این سه راهبرد و این نقشهی راه برای طرف مقابل نتیجه داشته و به طور ثابت این مسیر را طی میکند.»
.jpg)
نکته قابل توجه این است که در آهنگهای ساسی و حتی این آهنگ آخر، معمولاً دختران با لباس فرم مدرسه حضور دارند و در برخی موارد، سعی شده در محیطهای مدرسه و حتی در کنار کادر مدرسه فضایی ایجاد شود که این خود گویای هدف این پروژه است. این پازل بزرگ و پیچیده، با دقت طراحی شده و میبینیم که این سه راهبرد و این نقشهی راه برای طرف مقابل نتیجه داشته و به طور ثابت این مسیر را طی میکند.»
.jpg)
آهنگهایی که آینده را میدزدند!
بعضی از خانوادهها تصور میکنند که نهایت تأثیر این نوع موسیقیها، چند کلمه نامناسب یا رفتارهای سطحی است که شاید فرزندشان یاد بگیرد.
حتی برخی والدین با خنده از کنار این موضوع رد میشوند و میگویند:«حالا چند تا کلمه یاد میگیره، مگه چی میشه؟»
اما آیا واقعا این موسیقیها فقط چند واژه زشت به دایره لغات بچهها اضافه میکنند، یا به طور نامحسوس تفکر، سبک زندگی و آیندهشان را تغییر خواهند داد؟
محمد لسانی به سطح مهم و تاثیرگذار موسیقی در باورسازی و ارزش آفرینی اشاره میکند و میگوید:«کلیشههای ذهنی، نقشی کلیدی در شکلدهی به مسیر حرکت یک جامعه دارند؛
میتوانند موتور محرک پیشرفت باشند یا برعکس، سرعت رشد را کند کنند، متوقف کنند و حتی جامعه را به سمت خودتخریبی و فروپاشی سوق دهند.
آنچه امروز در حال وقوع است، تسخیر ذهن نوجوانان و جوانان از طریق همین کلیشهها و نمادهاست. وقتی افق فکری یک نسل، از مفاهیمی چون پیشرفت کشور، رشد فردی، تکامل شخصیت و تعالی حقیقت به سطحیترین روابط جنسی و هیجانات زودگذر تقلیل پیدا کند، عملاً دست آن نسل از ساختن آینده و انجام کارهای بزرگ کوتاه شده. هدف، درگیر کردن جوانان با روابط خارج از چارچوبهای خانوادگی و عرفی است تا آنها را از مسیر رشد واقعیشان منحرف کنند.
نکته مهم اینجاست که این سطح از موسیقی، که اثر جدید ساسی با این سطح نازل صرفا در تضاد با ارزشهای دینی نیست، بلکه حتی ارزش های ملی و ایرانی را تخریب میکند و مستقیما هنجارهای اجتماعی را هدف قرار میدهد.»
حتی برخی والدین با خنده از کنار این موضوع رد میشوند و میگویند:«حالا چند تا کلمه یاد میگیره، مگه چی میشه؟»
اما آیا واقعا این موسیقیها فقط چند واژه زشت به دایره لغات بچهها اضافه میکنند، یا به طور نامحسوس تفکر، سبک زندگی و آیندهشان را تغییر خواهند داد؟
محمد لسانی به سطح مهم و تاثیرگذار موسیقی در باورسازی و ارزش آفرینی اشاره میکند و میگوید:«کلیشههای ذهنی، نقشی کلیدی در شکلدهی به مسیر حرکت یک جامعه دارند؛
میتوانند موتور محرک پیشرفت باشند یا برعکس، سرعت رشد را کند کنند، متوقف کنند و حتی جامعه را به سمت خودتخریبی و فروپاشی سوق دهند.
آنچه امروز در حال وقوع است، تسخیر ذهن نوجوانان و جوانان از طریق همین کلیشهها و نمادهاست. وقتی افق فکری یک نسل، از مفاهیمی چون پیشرفت کشور، رشد فردی، تکامل شخصیت و تعالی حقیقت به سطحیترین روابط جنسی و هیجانات زودگذر تقلیل پیدا کند، عملاً دست آن نسل از ساختن آینده و انجام کارهای بزرگ کوتاه شده. هدف، درگیر کردن جوانان با روابط خارج از چارچوبهای خانوادگی و عرفی است تا آنها را از مسیر رشد واقعیشان منحرف کنند.
نکته مهم اینجاست که این سطح از موسیقی، که اثر جدید ساسی با این سطح نازل صرفا در تضاد با ارزشهای دینی نیست، بلکه حتی ارزش های ملی و ایرانی را تخریب میکند و مستقیما هنجارهای اجتماعی را هدف قرار میدهد.»
موجی که نمیتوان نادیده گرفت؛ اما میتوان مدیریت کرد!
وقتی یک آهنگ در فضای مجازی ترند میشود، دیگر صرفاً یک موسیقی نیست. به موجی تبدیل میشود که مدرسه، شبکههای اجتماعی و جمعهای دوستان را تحت تأثیر قرار میدهد.
حتی اگر والدین بخواهند فرزندشان را از شنیدن آن منع کنند، باز هم نمیتوانند تأثیرش را نادیده بگیرند، چرا که در هر محیطی صحبت از آن است.حال پرسش اینجاست که در چنین شرایطی، والدین چگونه میتوانند فرزندشان را از اثرات منفی این محتواها دور نگه دارند؟
از نگاه سواد رسانهای، بهترین راهکار برای مواجهه با این موج چیست؟این کارشناس سوادرسانهای میگوید: «در مرحله درمان و مواجهه منفعل، توفیق چندانی حاصل نمیشود و باید این جریان را از مراحل قبل مسدود کرد. از هفته گذشته، چندین کانال پرمخاطب و رسانههای مجوزدار، سناریوی جعلی و لو رفتهی «توبه» را منتشر کردند.
یعنی پله اول این بازی تبلیغاتی، وارد کردن و وسط کشیدن رسانه های رسمی بود. این عملیات ایذایی از همان ابتدا برای فعالان رسانهای آشکار بود، چراکه این فرد همچنان کنسرتهایش را در قبرس و کشورهای دیگر برگزار میکند، بلیتفروشی دارد و با خوانندههای مختلف همکاری میکند.
از همان اول مشخص بود که چنین چیزی غیرممکن است و این ماجرا فقط یک کمپین تبلیغاتی است.در این کمپین، رسانههای مجوزدار در پلهی اول وارد شدند. به نظر من، گام مهم مطالبه از همین رسانههایی است که با چند میلیون مخاطب، این موضوع را منتشر کرده و به زیرسازی این تبلیغات کمک کردند.
حتی این احتمال وجود دارد که این کار با هزینه انجام شده باشد، بنابراین جای بررسی دارد که چرا برخی رسانهها، این پروژه را بهعنوان یک خبر تبلیغ کردند و برای بخشی از جامعه، جذابیت ایجاد کردند.
حتی اگر والدین بخواهند فرزندشان را از شنیدن آن منع کنند، باز هم نمیتوانند تأثیرش را نادیده بگیرند، چرا که در هر محیطی صحبت از آن است.حال پرسش اینجاست که در چنین شرایطی، والدین چگونه میتوانند فرزندشان را از اثرات منفی این محتواها دور نگه دارند؟
از نگاه سواد رسانهای، بهترین راهکار برای مواجهه با این موج چیست؟این کارشناس سوادرسانهای میگوید: «در مرحله درمان و مواجهه منفعل، توفیق چندانی حاصل نمیشود و باید این جریان را از مراحل قبل مسدود کرد. از هفته گذشته، چندین کانال پرمخاطب و رسانههای مجوزدار، سناریوی جعلی و لو رفتهی «توبه» را منتشر کردند.
یعنی پله اول این بازی تبلیغاتی، وارد کردن و وسط کشیدن رسانه های رسمی بود. این عملیات ایذایی از همان ابتدا برای فعالان رسانهای آشکار بود، چراکه این فرد همچنان کنسرتهایش را در قبرس و کشورهای دیگر برگزار میکند، بلیتفروشی دارد و با خوانندههای مختلف همکاری میکند.
از همان اول مشخص بود که چنین چیزی غیرممکن است و این ماجرا فقط یک کمپین تبلیغاتی است.در این کمپین، رسانههای مجوزدار در پلهی اول وارد شدند. به نظر من، گام مهم مطالبه از همین رسانههایی است که با چند میلیون مخاطب، این موضوع را منتشر کرده و به زیرسازی این تبلیغات کمک کردند.
حتی این احتمال وجود دارد که این کار با هزینه انجام شده باشد، بنابراین جای بررسی دارد که چرا برخی رسانهها، این پروژه را بهعنوان یک خبر تبلیغ کردند و برای بخشی از جامعه، جذابیت ایجاد کردند.
اما آنچه اهمیت دارد، نقش والدین، همسالان و الگوهای اجتماعی در گروههای سنی مختلف است. در دوران کودکی، والدین بیشترین تأثیر را دارند، اما در سنین نوجوانی، همسالان مهمتر از والدین میشوند و برای بزرگسالان، رهبران افکار عمومی، سلبریتیها و الگوهای اجتماعی نقش تعیینکنندهای دارند.
به همین دلیل، وقتی درباره تأثیر این محتواها بر نوجوانان صحبت میکنیم، باید بدانیم که کنترل کامل والدین بر این گروه سنی ممکن نیست، چون آنها تحتتأثیر محیط و دوستانشان قرار دارند.
پس اگر میخواهیم در این تقابل موفق عمل کنیم، علاوه بر پالایش محیط، باید روی ایجاد حلقههای حمایتی، یارگیری و شبکهسازی انسانی کار کنیم.در فضای مجازی، بهدلیل الگوریتمهای پلتفرمها و قدرت وایرال شدن محتوا، پالایش محیط اطلاعاتی چندان ممکن نیست.
اما در کنار این، میتوان محیطهای فیزیکی را مدیریت کرد و با تشکیل شبکههای انسانی برای نوجوانان، از تاثیر این محتواها کاست و آن را تعدیل کرد.»
.jpg)
به همین دلیل، وقتی درباره تأثیر این محتواها بر نوجوانان صحبت میکنیم، باید بدانیم که کنترل کامل والدین بر این گروه سنی ممکن نیست، چون آنها تحتتأثیر محیط و دوستانشان قرار دارند.
پس اگر میخواهیم در این تقابل موفق عمل کنیم، علاوه بر پالایش محیط، باید روی ایجاد حلقههای حمایتی، یارگیری و شبکهسازی انسانی کار کنیم.در فضای مجازی، بهدلیل الگوریتمهای پلتفرمها و قدرت وایرال شدن محتوا، پالایش محیط اطلاعاتی چندان ممکن نیست.
اما در کنار این، میتوان محیطهای فیزیکی را مدیریت کرد و با تشکیل شبکههای انسانی برای نوجوانان، از تاثیر این محتواها کاست و آن را تعدیل کرد.»
.jpg)
راز شهرت ساسی؛ سارقی که از خودش اعتبار ندارد
وقتی یک آهنگ یا محتوا در فضای مجازی ترند میشود، واکنشها به سرعت شروع میشود.
اما برخی معتقدند این واکنشها فقط باعث میشود که آن محتوا بیشتر پخش شود و حتی محبوبتر شود و راهکارشان در برابر این محتواهای مبتذل سکوت است.
اما آیا واقعا این سکوت واقعاً راهی برای مهار آن است، یا برعکس، فضای برای جولان بیشتر؟ به عنوان یک مخاطب آگاه در برابر چنین محتواهایی چه باید کرد؟
محمدلسانی در پاسخ به سوالی که شاید ذهن بسیاری از ما را مشغول کرده است میگوید:«کارهای ساسی چند ویژگی مشخص دارند.
اول از همه، هیچ عمقی ندارند و محتوای آنها بر پایه منطق و استدلال پیش نمیرود. این آثار کاملاً سطحی، جنسیتزده و دارای ادبیات سخیفی هستند، بنابراین در لایه شناختی و منطقی، ورود و جواب نمی تواند موثر باشد.
دومین ویژگی این آثار، سرقت اعتبار و برند است. یعنی ساسان حیدری همیشه سعی میکند برای جلب توجه، از اعتبار افراد یا مفاهیم دیگر استفاده کند، چون خودش و موسیقیهایش جایگاهی در ذهن مخاطب ندارند.
از حضور بازیگران فیلمهای غیراخلاقی در آهنگهایش گرفته تا همکاری با چهرههای دیگر در آثار جدیدش، همه نشان میدهد که او تلاش میکند از طریق دیگران دیده شود.
در همین اثر اخیرش هم، اول سعی کرد از فضای مداحی و اشخاصی مثل بنیفاطمه بهره ببرد، بعد سراغ بحث توبه و مفاهیم دینی رفت. این یعنی خودش میداند که نه موسیقیاش و نه خودش، نمیتوانند توجه جلب کنند، پس از پلههای دیگر برای بالا رفتن استفاده میکند.
اما برخی معتقدند این واکنشها فقط باعث میشود که آن محتوا بیشتر پخش شود و حتی محبوبتر شود و راهکارشان در برابر این محتواهای مبتذل سکوت است.
اما آیا واقعا این سکوت واقعاً راهی برای مهار آن است، یا برعکس، فضای برای جولان بیشتر؟ به عنوان یک مخاطب آگاه در برابر چنین محتواهایی چه باید کرد؟
محمدلسانی در پاسخ به سوالی که شاید ذهن بسیاری از ما را مشغول کرده است میگوید:«کارهای ساسی چند ویژگی مشخص دارند.
اول از همه، هیچ عمقی ندارند و محتوای آنها بر پایه منطق و استدلال پیش نمیرود. این آثار کاملاً سطحی، جنسیتزده و دارای ادبیات سخیفی هستند، بنابراین در لایه شناختی و منطقی، ورود و جواب نمی تواند موثر باشد.
دومین ویژگی این آثار، سرقت اعتبار و برند است. یعنی ساسان حیدری همیشه سعی میکند برای جلب توجه، از اعتبار افراد یا مفاهیم دیگر استفاده کند، چون خودش و موسیقیهایش جایگاهی در ذهن مخاطب ندارند.
از حضور بازیگران فیلمهای غیراخلاقی در آهنگهایش گرفته تا همکاری با چهرههای دیگر در آثار جدیدش، همه نشان میدهد که او تلاش میکند از طریق دیگران دیده شود.
در همین اثر اخیرش هم، اول سعی کرد از فضای مداحی و اشخاصی مثل بنیفاطمه بهره ببرد، بعد سراغ بحث توبه و مفاهیم دینی رفت. این یعنی خودش میداند که نه موسیقیاش و نه خودش، نمیتوانند توجه جلب کنند، پس از پلههای دیگر برای بالا رفتن استفاده میکند.
ویژگی مهم دیگر این است که محتوای آثارش، آنقدر سطحی و مبتذل است که اگر بدون مقدمه منتشر شوند، جامعه پس میزند.
برای همین، او همیشه یک زیرسازی چند هفتهای انجام میدهد تا کمکم محتوا را به خورد مخاطب بدهد و آن مقاومت اولیه را کاهش دهد.
با توجه به این ویژگیها، نمیتوان با یک پاسخ منطقی و استدلالی به این آثار جواب داد. مقابله با چنین محتوایی، باید به شیوهای باشد که خودش در برابر خودش قرار بگیرد. حتی میتوان خانوادهاش، از جمله فرزند و همسرش، را در برابر این سبک کارهایش قرار داد.
علاوه بر این، پیگیریهای حقوقی هم میتوانند مؤثر باشند. بهخصوص وقتی این محتواها، محیطهایی مثل مدرسه را هدف قرار میدهند و دخترانی با روپوش مدرسه را در کلیپهایش به نمایش میگذارد، میتوان از طریق مجاری قانونی اقدام کرد.
در نهایت، این آثار نه عمیقاند و نه ارزش پاسخگویی در سطح شناختی را دارند؛ بلکه صرفا یک ارتباط مقطعی بر مبنای ابتذال با مخاطب برقرار میکنند اما آنچه خطرناک است، استمرار و تبدیل شدن رابطه موقت به وابستگی دائمی است.
خط تولید آثار مبتذل ساسی به شش هفت سال رسیده و باید برای آن تدبیر کرد.»
برای همین، او همیشه یک زیرسازی چند هفتهای انجام میدهد تا کمکم محتوا را به خورد مخاطب بدهد و آن مقاومت اولیه را کاهش دهد.
با توجه به این ویژگیها، نمیتوان با یک پاسخ منطقی و استدلالی به این آثار جواب داد. مقابله با چنین محتوایی، باید به شیوهای باشد که خودش در برابر خودش قرار بگیرد. حتی میتوان خانوادهاش، از جمله فرزند و همسرش، را در برابر این سبک کارهایش قرار داد.
علاوه بر این، پیگیریهای حقوقی هم میتوانند مؤثر باشند. بهخصوص وقتی این محتواها، محیطهایی مثل مدرسه را هدف قرار میدهند و دخترانی با روپوش مدرسه را در کلیپهایش به نمایش میگذارد، میتوان از طریق مجاری قانونی اقدام کرد.
در نهایت، این آثار نه عمیقاند و نه ارزش پاسخگویی در سطح شناختی را دارند؛ بلکه صرفا یک ارتباط مقطعی بر مبنای ابتذال با مخاطب برقرار میکنند اما آنچه خطرناک است، استمرار و تبدیل شدن رابطه موقت به وابستگی دائمی است.
خط تولید آثار مبتذل ساسی به شش هفت سال رسیده و باید برای آن تدبیر کرد.»
رمزارزها در خدمت ابتذال
وقتی ردپای سرمایهگذاران و حامیان مالی این آهنگها را دنبال کنیم، ماجرا پیچیدهتر میشود. همیشه پشت چنین پروژههایی، شبکههایی قرار دارند که صرفاً به دنبال تولید محتوا نیستند، بلکه اهداف اقتصادی و سیاسی را هم دنبال میکنند.
محمدلسانی با اشاره به پشت پرده حامیان مالی ساسی مانکن، پرده از موضوع دیگری برمیدارد:«یکی از نکات مهم این آهنگهای سریالی ابتذال، شبکه مالی پشت آن است. تهیهکنندهای که در عنوان این کار قرار گرفته، در واقع یک بروکر رمزارزی است که سال ۲۰۲۴ در ترکیه راه افتاده است.
این بروکر صرفاً با هدف جذب سرمایه ایرانیها فعالیت میکند و در سایتهای معتبر مرتبط با بازارهای مالی، نامی بدنام و غیرقابلاعتماد دارد؛ تا جایی که حتی توصیه میشود افراد از سرمایهگذاری در آن پرهیز کنند.
مسئله اینجاست که هزینه تولید این اثر از طریق همین شبکه تأمین شده است. در واقع، این فقط یک موسیقی نیست، بلکه پشت آن سازوکاری قرار دارد که با استفاده از رمزارزها، در حال تخلیه سرمایه ایرانیان است. این موضوع نیاز به بررسی و واکنش جدی دارد.»
محمدلسانی با اشاره به پشت پرده حامیان مالی ساسی مانکن، پرده از موضوع دیگری برمیدارد:«یکی از نکات مهم این آهنگهای سریالی ابتذال، شبکه مالی پشت آن است. تهیهکنندهای که در عنوان این کار قرار گرفته، در واقع یک بروکر رمزارزی است که سال ۲۰۲۴ در ترکیه راه افتاده است.
این بروکر صرفاً با هدف جذب سرمایه ایرانیها فعالیت میکند و در سایتهای معتبر مرتبط با بازارهای مالی، نامی بدنام و غیرقابلاعتماد دارد؛ تا جایی که حتی توصیه میشود افراد از سرمایهگذاری در آن پرهیز کنند.
مسئله اینجاست که هزینه تولید این اثر از طریق همین شبکه تأمین شده است. در واقع، این فقط یک موسیقی نیست، بلکه پشت آن سازوکاری قرار دارد که با استفاده از رمزارزها، در حال تخلیه سرمایه ایرانیان است. این موضوع نیاز به بررسی و واکنش جدی دارد.»
یک آهنگ، یک پروژه، یک نسل
وقتی یک آهنگ منتشر میشود و تا مدتها بحث داغ و جنجالی فضای مجازق و واقعی مسشود، اولین سوالی که به ذهن میآید این است که چرا باز هم این چرخه تکراری تکرار شد؟
چرا همیشه یک خواننده با محتوای پرحاشیه و جنجالی، فضای مجازی را به آشوب میکشد و توجه همه را به سمت خودش جلب میکند؟
این پروژهها چقدر قرار است ادامه پیدا کنند؟ تا کی یک نسل باید درگیر موجهایی باشد که در نهایت چیزی جز اتلاف وقت و انرژی و تخریب باورهای او ندارد؟
واقعا زمان آن نرسیده که به جای گرفتار شدن در دام این بازیها، واکنش جدیتری نشان دهیم؟!
چرا همیشه یک خواننده با محتوای پرحاشیه و جنجالی، فضای مجازی را به آشوب میکشد و توجه همه را به سمت خودش جلب میکند؟
این پروژهها چقدر قرار است ادامه پیدا کنند؟ تا کی یک نسل باید درگیر موجهایی باشد که در نهایت چیزی جز اتلاف وقت و انرژی و تخریب باورهای او ندارد؟
واقعا زمان آن نرسیده که به جای گرفتار شدن در دام این بازیها، واکنش جدیتری نشان دهیم؟!
منبع : فارس