به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، حاجعبدالله فرماندهای بود که نیروهایش خیلی دوستش داشتند. او هر کاری میتوانست برای نیروهایش انجام میداد. مرحوم حاجپرویز معصومی راننده گردان تخریب بود که خاطرهای از این فرمانده را تعریف میکرد که این خاطره را میخوانیم.
قبل از عملیات امالرصاص مقر بچههای تخریب کنار رود کارون در روستای امالنوشه بود. من و پسرم [شهیدسلطان معصومی] در گردان بودیم. سلطان ما مسؤول حمام بود و صبحهای زود میرفت حمام را روشن میکرد. من هم آنجا ماشین تحویل گرفتم و راننده گردان تخریب شدم.
پدر و پسر در جبهه؛ از سمت چپ نفر اول شهید سلطان معصومی، نفر سوم مرحوم پرویز معصومی
یکبار نیمه شب از خواب بیدار شدم. فکر کنم یکی دو ساعت به اذان صبح مانده بود. رفتم به سمت منبع آب که وضو بگیرم، دیدم اطراف منبع آب سر و صدا میآید. جلوتر که رفتم، یکی به من سلام کرد. دیدم حاجعبدالله است. گفتم: حاجآقا این نصفه شبی داری رخت میشویی؟! گفت: حاجی روزها که وقت نمیکنیم، شبها باید جورش رو بکشیم.
شیر آب را باز کردم و مشغول وضو شدم. سرم را پایین آوردم مسح پایم را بکشم، دیدم یک زیرپیراهن دست حاجی بود و داشت آن را میشست؛ زیرپیراهن سلطان پسرم بود که از تهران برایش آورده بودم. گفتم: حاج آقا اینکه زیر پیراهن پسر منه! شما چرا داری میشویی؟ فهمیدم حاجی لباسهای بچهها را خیس کرده و میخواهد بشوید. حاجی به من گفت: فقط شما سرّ من را میدانی، ندیده بگیر!
شهید نوریان در حال صحبت با سردار علی فضلی
سردار شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشکر ۱۰ سیدالشهدا، روز چهارم اسفند سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید. مزار این فرمانده ۲۴ ساله در گلزار شهدای امامزاده علیاکبر چیذر است.