به گزارش شهدای ایران به نقل از جوان،ساعت نزدیک غروب است و تهران، شلوغی همیشگی خود را دارد. در یکی از خیابانهای مرکزی، ویترینهای مغازهها مملو از عروسکهای قرمز، جعبههای شکلات قلبیشکل و بادکنکهای رنگارنگی است که کلمه «LOVE» را بر روی خود نقش زدهاند. در این روزها، بازار گلفروشیها و فروشگاهها پر شده از کالاهایی که یادآور روزی است که با نام «روز عشاق» شناخته میشود.
به گزارش ایرنا، ولنتاین، روزی که در سالهای اخیر در گوشه و کنار شهرمان پا گرفته و به بخشی از سبک زندگی ما تبدیل شده است. اما این جریان، تنها یک تغییر سطحی در فرهنگ ماست یا نشانهای از ریشههای عمیقتری در هویت اجتماعی و فرهنگیمان دارد؟
ولنتاین، فرصتی برای عشق یا الزامی اجتماعی؟
نظر جوانان را در این زمینه جویا شدیم، سارا، دانشجوی ۲۲ ساله، در حالی که جعبهای از شکلاتهای قلبیشکل در دست دارد، میگوید: «من فکر نمیکنم ولنتاین چیز بدی باشه، بالاخره فرصتیه برای اینکه به عزیزانمون محبت کنیم. حالا اینکه این روز از غرب اومده، خیلی برام مهم نیست.».
اما مهدی، ۲۴ ساله و دانشجوی مهندسی، نگاه دیگری دارد: «راستش، به نظرم ولنتاین بیشتر از اینکه یه جشن عاشقانه باشه، یه جور اجباره. تبلیغات، جوّ شبکههای اجتماعی و نگاه بقیه باعث میشه آدم احساس کنه اگه کادویی نگیره یا هدیهای نده، پس حتماً کمبودی داره. این مدل ابراز محبت بیشتر شبیه یه مسابقه شده.»
چرا برخی جذب فرهنگهای وارداتی میشوند؟
برای بررسی دقیقتر این موضوع، با دکتر نادر صادقیان، استاد دانشگاه، جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی گفتوگو کردیم. او معتقد است که برای تحلیل چنین پدیدهای، ابتدا باید علل و بسترهای اجتماعی آن را بررسی کرد.
وقتی فضایی برای بروز احساسات مثبت در جامعه وجود نداشته باشد، طبیعی است که افراد به الگوهای بیرونی روی بیاورند
«یکی از دلایل اصلی گرایش برخی از جوانان به مناسکی مانند ولنتاین این است که جامعه ما در سالهای اخیر کمتر فرصتهای شادی و جشنهای متعارف و هنجارمند را در اختیار آنها قرار داده است. وقتی فضایی برای بروز احساسات مثبت در جامعه وجود نداشته باشد، طبیعی است که افراد به الگوهای بیرونی روی بیاورند.»
به گفته او، گرایشهای ایجادشده در سالیان اخیر، تنها به ابزارها و تکنولوژیهای ارتباطی محدود نمیشود، بلکه به بسترهای اجتماعی و فرهنگی وابسته است. «اگر ما چیزی برای عرضه داشته باشیم که مطلوب، قابل رقابت و متناسب با فرهنگ خودمان باشد، طبیعتاً تأثیرگذار خواهد بود. اما زمانی که شادی در چارچوبهای فرهنگی خودمان کاهش پیدا کند، جامعه به سمت کالاهای فرهنگی وارداتی کشیده میشود. ما نیاز به بازنگری اساسی در سیاستهای فرهنگی و اجتماعی داریم.»
آسیبهای ولنتاین؛ کاهش تعلق فرهنگی و تغییر اولویتها
اگرچه ولنتاین از نگاه برخی جوانان میتواند فرصتی برای ابراز عشق و محبتورزی باشد، اما وقتی این روز به یک مناسبت تجاری و مصرفی تبدیل میشود، آسیبهای آن بر فرهنگ و هویت اجتماعی قابل توجه است. تبعات این پدیده نه تنها در از دست دادن ارزشهای بومی و فرهنگی بلکه در تغییر اولویتهای فردی و اجتماعی نسل جوان مشهود است.
وقتی جامعه به مناسبتهایی مانند ولنتاین وابسته میشود، ممکن است از یاد ببریم که محبت و عشقی که در قرآن و آموزههای دینی آمده است، چیزی فراتر از خرید گل و شکلات است. این روز، که بیشتر به یک رقابت برای ابراز محبت به شیوهای خاص تبدیل شده، درواقع موجب میشود که معنای واقعی محبت و وفاداری، که در ارزشهای فرهنگی و دینی ما ریشه دارد، نادیده گرفته شود. آنچه باید در نظر داشته باشیم این است که عشق و محبت باید در چارچوبی مبتنی بر فرهنگ خودمان باشد، نه تحت تأثیر تبلیغات و فرهنگهای وارداتی.
در این زمینه، صادقیان به اهمیت توجه به فرهنگ ملی و دینی و ایجاد فضایی مناسب برای ابراز محبت در چارچوب خود اشاره کرده و میگوید: «زمانی که مناسک وارداتی، جذابیت بیشتری هم از نظر محتوا و هم از نظر شکل ظاهری داشته باشند، کمکم جایگزین ارزشهای بومی و اصیل میشوند. این موضوع در موسیقی، سینما و حتی سبک زندگی هم دیده میشود. از سوی دیگر، برخی محدودیتهای غیرضروری باعث میشود که جوانان بیش از پیش به سمت الگوهای جایگزین کشیده شوند.»
او معتقد است که ممنوعیت صرف بدون ارائه جایگزینهای مناسب، تنها نتیجه عکس خواهد داشت: «رویکرد سلبی جواب نمیدهد. نمیتوان فقط گفت "نباشد"، بلکه باید فضایی برای ابراز محبت و احساسات در داخل فرهنگ خودمان ایجاد کنیم. ما جشنهای ملی و مذهبی زیادی داریم که میتوانند این نیاز را تأمین کنند، اما بهدرستی از آنها بهرهبرداری نشده است.»
جشنهای ملی و مذهبی؛ جایگزینی برای ولنتاین؟
در فرهنگ اسلامی ما، مناسبتهای شادیآفرین و عاشقانهای وجود دارند که میتوانند جایگزین مناسبتهای غربی مانند ولنتاین شوند. جشنهایی همچون سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)، یا سالروز ازدواج حضرت خدیجه (س) و پیامبر اسلام (ص)، نمونههایی از این جشنها هستند که میتوانند به عنوان روزهای عشق و محبت شناخته شوند. این مناسبتها نه تنها به یادآوری الگوهای بینظیر محبت و وفاداری در اسلام میپردازند، بلکه میتوانند فرصتی برای ترویج محبت واقعی و روابط سالم در جامعه ما باشند. اگر ما این روزها را با محتوای معنوی و فرهنگی غنیتر معرفی کنیم، میتوانیم عشق واقعی را در قالبی مبتنی بر ارزشهای اسلامی به نسلهای جوانتر انتقال دهیم.
با این حال، برای آنکه این جشنها در جامعه گسترش یابند، نیازمند توجه بیشتری در رسانهها و برنامههای فرهنگی هستیم تا بهطور مؤثرتر معرفی و ترویج شوند. در این زمینه، صادقیان به اهمیت نقش رسانهها در تقویت این نوع مناسبتها اشاره کرده و میگوید: «برای مثال، در برنامههای رسانهای ما، باید به جشنهای ملی و مذهبی با رویکردی شاد و جذاب پرداخته شود تا مخاطبان بیشتری جذب این آیینهای معنوی و فرهنگی شوند.»
آیا میتوان عشق را در چارچوب فرهنگ ایرانی-اسلامی مدیریت کرد؟
این جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی میگوید که نیاز به عشق و محبت، یک واقعیت اجتماعی است که باید به رسمیت شناخته شود. «ما نمیتوانیم عشق و مهرورزی را نادیده بگیریم. پرسش اینجاست که آیا سازوکارهای ابراز محبت در فرهنگ ما، متناسب با نیازهای نسل جدید طراحی شده است؟ اگر صرفاً به سنتهای چندین نسل قبل بسنده کنیم، آیا میتوانیم پاسخگوی نیازهای امروز باشیم؟ طبیعتاً نه.»
او تأکید میکند که باید مسیرهای جایگزین و متناسب برای ابراز محبت ایجاد شود تا الگوهای وارداتی جای آن را پر نکنند. نمیتوان انتظار داشت که جوانان این احساسات را سرکوب کنند، بلکه باید آن را در مسیری درست هدایت کرد.