شهدای ایران:به نقل از دفاع پرس، مسعود ده نمکی از جمله چهرههاییست که در موضوعات مختلف و ساعتها میتوان با او گفتوگو کرد. حضور در جبهههای جنگ در دوران دفاع مقدس و فعالیت سیاسی در دوران پس از جنگ، بهویژه در دورۀ اصلاحات از دهنمکی چهرهای شاخص ساخت. در همان سالها و در گیر و دار هیجانات مطبوعات، انتشار نشریاتی، چون «یالثارات»، «شلمچه»، «جبهه» و «صبح دوکوهه» ابزار او و رفقایش برای پیشبرد ایدئولوژی و اندیشهشان بود. دهنمکی در ادامهی مسیر و با تولید چند فیلم مستند جنجالی و معترضانه، ورودش به عرصۀ سینما را کلید زد. اوج هیجان برای او در این عرصۀ ساخت فیلمی متفاوت در حوزۀ دفاع مقدس بهنام «اخراجیها» بود. نمایش این فیلم و حضورش در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر موجی از انتقادات و نظرات مثبت و منفی را در میان اهالی سینما و نیز عموم مردم بهدنبال داشت که بخشی به شخصیت و پیشینۀ دهنمکی و ورودش به عرصۀ سینما و بخشی هم به ساختار و محتوای فیلم برمیگشت؛ اما هر چه بود، شاید بتوان گفت که پس از سالها رخوت، فصلی متفاوت در سینمای بعد از انقلاب ایران یا حداقل در حوزۀ سینمای دفاع مقدس رقم خورد. او مدعیست با ورودش به سینما، انحصار را در این عرصه شکست. دهنمکی و فعالیت او در حوزهی سینما محور گپوگفت ما شد که در ادامه میخوانید؛
دفاعپرس: جناب دهنمکی، شما پیش از ورود به عرصۀ سینما، فعال سیاسی و چهرۀ شناخته شدهای در حوزهی مطبوعات بودید. اما ما در این فرصت مشتاقیم که در حوزۀ سینما با شما گپ بزنیم. ورود حرفهای شما به سینما با فیلم اخراجیها بود که موفق و مقبول هم بود. چه ضرورتی شما را برای ورود به عرصهی فیلمسازی، آنهم در حوزه دفاع مقدس مجاب کرد و چگونه این مسئله حاصل شد؟
همانطور که اشاره کردید، من پیش از ورود به حوزه سینمای مستند و سینمای داستانی در حوزه مطبوعات فعالیت میکردم. حدود ۱۰ سال نشریاتی مانند «شلمچه»، «جبهه»، «صبح دوکوه» را اداره میکردم که فضایی عدالتخواهانه و آرمانگرایانه داشتند و همچنین با رویکردی به حوزه دفاع مقدس، تریبونی برای بچههای رزمنده بودند. در این خصوص و در بحث دفاع مقدس، نگاه من به «چگونه رفتن» شهدا نبود، بلکه درباره «چرا رفتن» آنها بود؛ یعنی آرمانهایی که برایش میجنگیدند و مطالبه و زنده نگهداشتن آن آرمانها مسئله من بود. یاد و خاطره شهدا را همهجا گرامی میدارند، اما وقتی بحث آرمان شهدا و ایثارگران مطرح میشد، مباحث اختلافی پیش میآمد، چراکه وارد نقد حاکمان و حتی مردم میشدیم و این رویکرد نشریات من بود.
ورودم به سینما به مثابۀ تکلیفگرایی بود
پس از مقطعی که رویکرد مخاطب از سمت رسانههای مکتوب به سمت رسانههای دیداری، شنیداری و فضایمجازی رفت، تیراژ نشریات مثل دهه ۷۰ چنگی به دل نمیزد، لذا تصمیم گرفتم همان حرفها را در چارچوب دیگری مطرح کنم، بههمین دلیل از فعالیت مکتوب و مطبوعات به سمت رسانه دیداری-شنیداری رفتم.
با ورود به عرصه جدید، همان حرفهای نشریات مکتوب را در مستندهای اجتماعی مثل «فقر و فحشا» یا «کدام استقلال؟! کدام پیروزی؟!» طرح کردم. بحثهای اخلاقی را در فیلمهای «رسوایی ۱ و ۲» و بحثهای معرفتی را که در درخصوص انتظار بود در فیلم «زندانیها» گفتم. یا بحث عدالتخواهی را در قالب سریال «دادستان» مطرح کردم. آثار دیگری هم در حوزه دفاع مقدس بود که شامل سهگانۀ «اخراجیها» و «معراجیها» میشد؛ لذا در پاسخ به اینکه چرا وارد حوزه سینما شدم، دلیل اصلی همان چیزی بود که بهخاطر آن وارد حوزه روزنامهنگاری شدم و آن تکلیفگرایی بود و من به این کار به مثابه یک شغل نگاه نمیکنم.
دفاعپرس: ورود شما به سینما مانند دورۀ فعالیتتان در مطبوعات با حواشی و هیاهوی زیادی مواجه بود. به نظر خودتان در حوزۀ سینما هم مانند حوزۀ مطبوعات موثر و نقشآفرین بودهاید؟ و در مجموع از حضورتان در سینما رضایت دارید؟
زمانی که من نشریه «شلمچه» و یا قبلتر از آن «یالثارات» را راهانداختم، جریانات مردمی به شکل غیرمستقل وارد روزنامهنگاری نشده بودند؛ یعنی نشریات غیرحاکمیتی و مستقل نداشتیم. با انتشار این نشریات، یک معبری در میدان مین در این عرصه باز شد و خیلیها به خودشان گفتند، وقتی دهنمکی بدون امکانات و بدون وابستگی به نهاد و ارگانی نشریه راه میاندازد، حتماً ما هم میتوانیم؛ لذا بعد از نشریه «شلمچه» و «یالثارات» خیلی از نیروهای انقلابی به خودشان جرات دادند که وارد حوزه رسانه بشنوند.
ورود من به سینما انحصار را شکست
همین اتفاق در حوزه سینما هم افتاد؛ یعنی تا قبل از تولید «فقر و فحشا» و «اخراجیها» آدمهای شناخته شدهای در این حوزه فعالیت میکردند که محدود بودند و به یک طیف خاص تعلق داشتند. ورود من به حوزه سینما بهنوعی یک انحصار را شکست.
یک زمانی، وقتی اسم فیلمهای معناگرا میآمد همه میدانستند یعنی سینمایی که قرار است بودجه دریافت کند و مخاطب نداشته باشد؛ من با «رسوایی» نشان دادم که این فیلمها میتوانند با وجود اقبال مخاطب، مباحث عرفانی و اخلاقی را طرح کنند. یا در حوزه سینمای جنگ آثاری که ساختم گفتمان این سینما را عوض کرد؛ با آمدن «اخراجیها» دهها کتاب دیگر نوشته شد و الگوسازی شد؛ فضا بهگونهای شد که در میان شهدا افرادی مانند «مجید سوزوکیها» و در شهدای مدافع حرم «مجید بربریها» دیده شدند.
ساخت این فیلمها باعث شد، درباره خیلی از آدمهایی که در حوزه جنگ میشناختیم، کتاب نوشته شود و اساساً باز هم یک معبر و میدان جدید باز شد؛ بعد از سهگانۀ «اخراجیها» بود که نیروهای انقلاب دل و جرات پیدا کردند و وارد حوزه سینما شدند؛ نهادها و ارگانهایی وارد این حوزه شدند و جشنوارههای مختلفی ایجاد و راهاندازی شد.
سابقه ندارد چهار فیلم از یک کارگردان، پرفروشترین فیلم سال شده باشد؛ کف تعداد مخاطبین فیلمهای من بیشتر از سقف مخاطب برخی فیلمها است و این برکتی است که خدا به این کارها داده است؛ اما مهمتر از همه اینا مسیری بود که اخراجیها باز کرد، نه در بحث گفتمان جنگ، بلکه در ورود آدمهای جدید و نسل نوینی که وارد حوزه سینما شدند.
دهنمکی: زمان ساخت فیلم درباره عملیات وعده صادق/ اخراجیها محاسبات آمریکا درخصوص جوانان ایران را بههم ریخت
دفاعپرس: جناب دهنمکی؛ شما منتسب به جریان انقلابی و سینمای ارزشی و دفاع مقدس هستید، لذا با شما جای بحث دارد که مطرح شود، سینمای دفاع مقدس که در دهههای ۶۰ و ۷۰ دوره پرافتخاری را سپری کرد و اساساً میتوانست در جایگاه سینمای ملی ما قرار بگیرد با شیبی تند افول کرد. حتی سفرههای بسیاری هم به بهانۀ آسیبشناسی این سینما گسترده شد بدون اینکه نتیجهای حاصل شود. شما بفرمایید؛ چه اتفاقی افتاد که این شرایط حاصل شد؟ در اینخصوص چه پاسخی میتوانیم به آیندگان بدهیم؟
این مسئله دلایل متعددی دارد؛ اولاً بهطور کلی سینما دچار اُفت و شیب نزولی از سوی مخاطب شده؛ ذائقه مخاطب امروز بیشتر به سمت سینمای کمدی و طنز رفته و در ادامه هرچه گذشت تولیدات طنز سخیفتر شد. یعنی از حالت کمدی درآمد و به فیلمهایی رسید که مخاطب باوجودی که میداند در این آثار ابتذال و شوخی جنسی وجود دارد، اما آنرا میبیند و البته مدیران هم از تعداد مخاطبین این قبیل فیلمها بهعنوان بیلان کاری بهره میبرند.
باید با مخاطب امروز به زبان مشترک برسیم
زمانی سینما رفتن برای مردم یک پوز روشنفکری بود، اما به مروز ذائقه مخاطب تغییر کرد و تربیت شد؛ بخشی از این مسئله مربوط به سیاستگذاران و سیاستگذاریهای تولید است. بخشی هم مربوط به اقتضائات دنیای جدید است؛ امروز فضای مجازی بخش زیادی از مخاطبین را جذب خودش کرده است.
اما درخصوص سینمای دفاع مقدس باید ریشهیابی سختافزاری و نرمافزاری داشته باشیم؛ توجه به حوزه محتوا در این روند بسیار مهم است، باید با حرفهای جدید مخاطب سینما را جذب کرد. این حوزه احتیاج به پوستاندازی دارد چراکه مخاطب تغییر کرده است، دیگر مخاطبین ما مخاطبین دهه ۶۰ و ۷۰ نیستند، امروز ما با نسل Z و ألفا مواجهیم، لذا ایجاد ارتباط با اینها نیازمند یک زبان مشترک است.
سینما و فیلمهای دفاع مقدس دهه ۶۰ بهعنوان تاریخنگاری دفاع مقدس برای ثبت در تاریخ لازم هستند اما شرایط امروز تغییر کرده است. تربیت مخاطب امروز برای دیدن فیلم دفاع مقدس و انقلاب بر عهده مسئولان است نه برعهده فیلمساز؛ مسئولان و متولیان تولیدات سینمایی باید در سبد تولیدشان درصد و سهم مشخصی را به تولید فیلمهای انقلاب و دفاع مقدس اختصاص بدهند. اما اینکه چرا فیلم دفاع مقدس در حوزه سختافزاری به سبد تولید بخش خصوصی نمیرسد به ماهیت این سینما برمیگردد، چراکه تولید این آثار بسیار پُرهزینه است؛ در این شرایط بخش خصوصی و افراد دغدغهمند نمیتوانند فیلم دفاع مقدس بسازند.
من با ۵۰۰ میلیون اخراجیهای۱ را ساختم، اخراجیهای۲ را با یکمیلیارد و اخراجیهای۳ را با یکونیم میلیارد ساختم، ولی امروز تولید یک فیلم جنگی حداقل ۳۰ -۴۰ میلیارد هزینه دارد؛ فیلمی که چنین هزینهای دارد باید در اکران ۱۲۰ میلیارد بفروشد تا فقط بتواند بودجه صرف شده را بازگرداند، لذا دیگر بخش خصوصی عملاً نمیتواند وارد حوزه ساخت فیلم شود.
غفلت مسئولان از سینمای انقلاب و دفاع مقدس
در حوزه سینمای دفاع مقدس حمایت در تولید و اکران بسیار مهم است که متاسفانه مسئولان امر از آن غافلند و آنرا جدی نمیگیرند.
برای تولید فیلم جنگی باید ادوات نمایشی مختص سینمایی جنگ داشته باشیم درحالی که فیلمساز ما با تانک و ادوات واقعی روبهروست و باید با آنها فیلم جنگی بسازد که مخاطرات خودش را دارد ضمن اینکه عملاً این تجهیزات در اختیار تولید و کارگردان نیست. به این مسئله نقد وارد است که برای تولید فیلم جنگی باید تانک، اسلحه و حتی یک کلاهخود و مکان شهرک سینمایی اجاره شود و این روند یعنی عملا گران کردن هزینه سینمای دفاع مقدس.
در حوزه فیلمسازی هم هر کارگردانی نمیتواند فیلم جنگی بسازد؛ این مسئله در هالیوود هم وجود دارد، تکنیسین جلوههای ویژه و حتی کارگردان صحنههای اکشن این فیلمها با تولید فیلم درام متفاوت است، ولی اینجا چنین نیست و فیلمسازی که سینمایی جنگ را آموخته به راحتی از دست میدهیم.
ما در حوزه نیروی انسانی سینمای جنگ، غیر از تولید کنندهها که شامل کارگردان، نویسنده و بازیگران است، با یک جریان غیرتخصصی هم روبهرو هستیم. مثلاً افرادی که باید بهعنوان نیروهای بعثی یا دشمن از آنها استفاده شود از هنرورانی هستند که از قهوهخونهها و برخی جاهای دیگر جذب میشوند و بالطبع آموزشی هم ندیدهاند که در نهایت چهرۀ مطلوبی از آنها درنمیآید، و در واقع این اقدام یک نوع تحریف دفاع مقدس است چراکه در فیلمها و سریالها نیروهای دشمن غیرواقعی نشان داده میشوند، درحالی که میتوان بخشی از سربازان وظیفه را با آموزشهای ویژه در اختیار سینمای جنگ قرار داد. بیان و طرح این مسائل نشان میدهد که ما درباره سینمای جنگ سیاستهای بلندمدت نداریم و مسئولان ما این حوزه را نمیشناسند، مباحث تخصصی کارشناسان را هم گوش نمیدهند، چون نیازهای سینمای دفاع مقدس بارها در جلسات تذکر داده شده است اما کسی گوش نداده که در نهایت این عملکرد باعث وضعیت کنونی شده است.
نکته دیگر هم اینکه، گاه در بحث محتوا سر مسئولان کلاه میرود؛ افرادی به اسم فیلم دفاع مقدس، فیلم ضدجنگ تحول میدهند. فیلم ضدجنگ محصول سینمایی است که کشور او متجاوز است، یعنی برای جنگهای تجاوزکارانه کاربرد دارد نه کشوری که خودش قربانی جنگ بوده است، لذا شما باید درباره مدح رزمندگانتان فیلم بسازید، ولی ما شاهدیم گاه با پول ارگانهای متولی فیلمهایی ساخته میشود که نه تنها فیلم جنگ نیست بلکه ضدجنگ است که در توجیه آن میگویند ما رفتیم و فلان کارگران روشنفکر را آوردیم تا فیلم جنگی برایمان بسازد و او با زرنگی تمام در لایههای زیرین فیلمنامه و حتی در نماسازی، قاببندی و دیالوگها مضمون ضدجنگ را بیان میکند.
دفاعپرس: به نظر شما، اگر سینمای دفاع مقدس ما با همان موفقیت دهههای ۶۰ و ۷۰ پیش میرفت و حتی متعالیتر میشد، شرایط اجتماعی امروز ما چه تفاوتی می کرد؟
بخش زیادی از شبهاتی که دشمنان و رسانههای معاند درخصوص انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و جبهه مقاومت ایجاد میکنند، پاسخ داده نمیشود، یا اگر پاسخ داده میشود به سادهترین شکل در قالب سخنرانی یا مقاله مطرح میشود؛ در حالیکه اینها باید در متون آموزشی طوری تبیین شوند که بیان آنها موجب افتخار برای نسلهای متمادی باشد.
اخراجیها محاسبات آمریکا در خصوص جوانان ایران را به هم ریخت
کشوری که در تاریخ ۲۵۰۰ ساله، مساحت آن نصف بیشتر دنیا بوده و همواره کوچک و کوچکتر شده است تا اینکه در برههای، با وجود محدودیتها و فشارهای جهانی، با مجاهدت نسلی انقلابی حتی یک وجب از خاکش را از دست نداده است باید تولید فخر و غرور کند و این افتخار به آیندگان منتقل شود، اما متاسفانه در این زمینه غفلت صورت میگیرد. باید از این افتخارات در سینما بهعنوان بهترین ابزار برای جذب مخاطب استفاده کنیم. سینما و تئاتر عرصههای مهمی هستند که هرچقدر بتوانیم محصولات حرفهایتر و رساتری در فرم و محتوا در آن تولید کنیم، مخاطب احساس تعلق بیشتری به تاریخ میکند، ولی وقتی با یک نگاه ایزوله و بسته همراه شود، مطمئنا لینک ارتباطی با مخاطب از دست میرود.
یک روزنامه آمریکایی درخصوص فیلم «اخراجیها» نوشت؛ «اخراجیها محاسبات آمریکا در خصوص جوانان ایران را به هم ریخت». میگفتند ما فکر میکردیم با این استحالهی که در نسل جدید پیدا شده، اگر جنگی دربگیرد فقط کهنهسربازها به میدان میآیند ولی با استقبالی که از این فیلم شد و میلیونها مخاطب آن که در سینما سرود ای ایران خواندند، نشان داد چنانچه جنگی هم دربگیرد نسل جدید کنار رزمندگان دیروز خواهد بود؛ لذا یک فیلم میتواند چنین تاثیری داشته باشد. چرا اینقدر به «اخراجیها» حمله میشد؟ دلیلش همین چیزی است که آمریکاییها فهمیدند اما برخی از مدیران ومسئولان داخلی از آن غافل بودند.
سینمای مردم پسند یا سینمای مسئول پسند!
ما یک سینمای مردم پسند داریم و یک سینمای مسئول پسند؛ برخی فیلمها ساخته میشوند تا مسئولان بپسندند. در مقطعی دفن شهدای گمنام در بعضی دانشگاهها مسئله شد و شبهاتی بهوجود آمد که در همان مقطع من «معراجیها» را ساختم. فیلمنامه این فیلم ابتدا در گروه فیلمنامه تلویزیون رَد شد!! حرف سریال چه بود؟ فیلم نشان میداد که قرار است در دانشگاهی شهید گمنام دفن شود و چند دانشجو هم قصد دارند مجسمه یادبود بسازند. در یکسو عکس شهید موحد دانشی بود که یک دست ندارد و در طرف مقابل عکس سرباز هخامنشی که یک دست ندارد. با این نمادسازی، دو گروه به دل تاریخ میروند و متوجه میشوند که شهید روی صندلی همین دانشگاه درس خوانده و به جبهه رفته و جنگیده تا آیندگان روی این صندلیها بنشینند و با آرامش درس بخوانند.
متن سریال این آموزه را مورد تاکید قرار میدهد که چرا میشود به مجسمه سرباز هخامنشی افتخار کرد، اما به سرباز کنونی نباید افتخار کرد؟! بعد پخش این سریال، برای دفن شهید گمنام در هیچ دانشگاهی حاشیهای بهوجود نیامد، چراکه سریال به شبهات پاسخ داد. اما متاسفانه نوع برخوردی که با این آثار میشود، در زمان خودش منفی است، گویا مسئولان ما یکسری حرفها را دیر متوجه میشوند و این خسارت است.
اسکات پترسون سردبیر یک نشریه آمریکایی بود؛ او مسئول مطالعه در حوزه جنگ بود که برای پیبردن به تفاوت واژه «شهادت» و «عملیات انتحاری» تحقیق میکرد. او برای انجام مصاحبه در اینخصوص به دفتر نشریه ما آمد و بعد از دیدن فیلم «اخراجی۲» گفت، من سالها برای تکمیل تحقیقاتم درخصوص جنگ فیلمهای دفاع مقدس را میدیدم؛ فیلمهای شما ادای فیلم «نجات سرباز رایان» درآوردن نیست، فیلمسازان شما وقتی میخواهند فیلم ضدجنگ بسازند ادای ما را در میآورند. این محقق آمریکایی میگفت، ما اگر فیلم ضدجنگ میساختیم، چون در جنگ ویتنام متجاوز بودیم ولی الان میبینیم که در سینمای ایران فیلمهای ضدجنگ میسازد! و این اشتباه است! فهم یک محقق آمریکایی درباره وضعیت ما درشرایطی بود که مدیران ما چنین درکی ندارند.
شناخت دقیق آمریکاییها از وقایع دفاع مقدس
این محقق آمریکایی میگفت، من عکس سه نفر را در اتاقم دارم که راه را اشتباه نروم. اولین عکس شهید «مرتضی آوینی» است، چون حرفهای او در «روایت فتح» روح جنگ شماست. عکس دوم، تصویر «حاجیبخشی» است که ماشین او در سهراه مرگ با پخش مارشهای جنگلی موتور محرک رزمندگان شما بود. عکس سوم، تصویری از نوجوانی «مسعود دهنمکی» است که مانند «الیور استون» دو مقطع جنگ و فیلمسازی دارد؛ تو خودت در دل جنگ بودهای، لذا فیلمهای تو ماهیت جنگتان است. او که بعدا کتابی درباره جنگ منتشر کرد، اسم آنرا «شمشیرها مرا در بر بگیرید» گذاشت؛ عجیب است، چون این اسم جملهی امام حسین (ع) در روز عاشورا است؛ این محقق برای من نوشت، من بعد از تحقیقات درباره جنگ شما متوجه شدم همه شهادتطلبی و روح حماسی رزمندگان شما به تاریخ عاشورا برمیگردد. یعنی اگر آمریکاییها بخواهند جنگ ما را بشناسند چقدر دقیق شرقشناسی انجام میدهند! درحالی که ما اینجا غریبهنوازی میکنیم و به کسی که حرف و فیلم ضدجنگ دارد، دهها سیمرغ میدهیم و از طرفی کسانیکه حرف انقلاب و دفاع مقدس میزنند بایکوت میشوند و این به عدم معرفت و شناخت متولیان برمیگردد.
دفاعپرس: امسال ما علاوه بر برگزاری جشنواره فیلم فجر، جشنواره فیلم دفاع مقدس و مقاومت را هم پیشرو داریم. به نظر شما آیا جداسازی آثار دفاع مقدس و ایجاد جشنوارهای مستقل برای فیلمهای دفاع مقدس تصمیم درستی بود؟ و آیا این جشنواره توانست مسیر خود را درست طی کند و موجب ارتقاء سینمای دفاع مقدس شود؟
جداسازی آثار سینمای دفاع مقدس از جشنواره فیلم فجر بهشرط اینکه این اقدام واتیکانیزه کردن سینمای جنگ و دفاع مقدس نباشد، میتواند خوب باشد. من معتقدم حتی در تلویزیون، تاسیس یک شبکه به اسم «افق» که در آن حرفهای انقلابی مطرح شود و دیگر شبکهها روال دیگری داشته باشند یک نوع واتیکانیزه کردن است یعنی ما مخاطب محدودی را به سمت یک کانال سوق میدهیم درحالی که مخاطبان بسیاری رها هستند؛ در جشنوارهها نباید چنین نگاهی داشت. نگاه تخصصی به سینمای دفاع مقدس و مقاومت در جشنواره دفاع مقدس میتواند هدفگذاری شود و محلی برای کشف استعداد باشد.
دشمن ما قبل از بحران فیلم میسازد و ما بعد از بحران
باید به خروجی بیشتری برای جشنواره فیلم دفاع مقدس فکر کرد؛ این جشنواره میتواند اهداف مختلفی داشته باشد؛ پاسداشت و بزرگداشت سینماگران، آسیبشناسی این حوزه و میزگردهای تخصصی برای رسیدن به راهکار مناسب و همچنین پل ارتباطی مسئولان نظامی و فرهنگی با فیلمسازان این حوزه باشد.
دفاعپرس: سینمای دفاع مقدس و مقاومت ما در وقایع و جریانات سیاسی و موضوعات راهبردی امروز منطقه و جهان کجاست؟ و در واقع باید کجا میبود؟
پاسخ این سوال را میتوان از افکار عمومی متوجه شد؛ الان ما در حوزه مقاومت چند فیلم ساختهایم؟ از طرفی وضعیت و عملکرد دشمن را بررسی کنیم که چقدر در این حوزه سرمایهگذاری کرده است؟ مدیریت فرهنگی ما در این زمینه چقدر تلاش میکند تا سریال و فیلم تولید و پخش شود. این آثار وقتی هم که تولید میشود از زمان خود عقب هستند؛ یعنی وقتی یک شبههای مانند داعش پیش میآید لازم است که در همان ایام فیلم درخصوص آن ساخته شود و حالا اگر امروز و با تاخیر ساختیم کارکردش فقط خاطرهگویی است، درحالی که در زمان خودش این فیلم نیاز افکار عمومی است تا ملت آگاه باشند این سرباز چرا مدافع حرم است و میجنگد.
دهنمکی: زمان ساخت فیلم درباره عملیات وعده صادق/ اخراجیها محاسبات آمریکا درخصوص جوانان ایران را بههم ریخت
دشمن ما قبل از بحران فیلم میسازد و ما بعد از بحران؛ معمولا قبل، حین و بعد از بحرانها فیلم ساخته میشود و فیلمسازی مدیریت فرهنگی ما مربوط به بعد از بحران است و این مشکل اساسی است.
دفاعپرس: نظر شما درباره این تیتر چیست؟ مسعود دهنمکی فیلم سینمایی عملیات وعده صادق را ساخت!
من به دعوت بعضی از مسئولان برای ساخت فیلمی درخصوص وقایع اخیر و توانمندی نظامی کشور در تقابل با دشمن، خیز برداشتم اما در ادامه همراهی نشد. معتقدم، امروز زمان ساخت فیلم درباره عملیات وعده صادق هم گذشته است. من زمانی سال ۹۵ فیلم «رسوایی۲» را ساختم و هشدار دادم که زلزله در راه است؛ منظور من از زلزله بحث زمینشناسی نبود، چون من زمینشناس نیستم، اما درخصوص اتفاقات آینده هشدار دادم. چند سال بعد اتفاقات و اغتشاشات اجتماعی صورت گرفت. یعنی یک فیلمساز باید قبل از وقوع حادثه به مخاطب هشدار بدهد، اما متولیان جشنواره فیلم فجر این فیلم را بایکوت کردند و اجازه ندادند فیلم درست اکران شود.
در تبیین موضوعات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، مسئولان بیشتر از هنرمندان مسئولیت دارند، چون لازمه این اقدامات سرمایهگذاری، هزینه، بودجه و سیاستگذاری است. در آمریکا عمق نفوذ پنتاگون به وسیله هالیوود صورت میگیرد. هالیوود اتفاقات آینده دنیا را در قالب تولید فیلم و ارائهی آن پیشبینی و پیشگویی میکند و این یک آیندهپژوهی است که در حوزه سینمای جنگ و دفاع مقدس ما جایگاهی ندارد.