به گزارش شهدای ایران به نقل از ایسنا، حجتالاسلام عبدالله حاجی صادقی؛ نمایندگی ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کتاب تاریخ شفاهی خود که توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به چاپ رسیده، به بیان ویژگیهای مهم مکتب سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی پرداخته که به مناسبت ایام شهادت سردار دلها در چند شماره منتشر میشود:
منطق قوی و استوار
حاج قاسم دارای قدرت تدبیر و منطق قوی و استوار بود. یک فرمانده نظامی عملیاتی که تحصیلات علوم سیاسی نداشت، اما روسای جمهور و شخصیتهای بزرگ را متقاعد میکرد.
چه کسی این توان را دارد که روسیه و شخص پوتین را با آن طرز تفکر و شخصیتش که ترامپ را هم آدم حساب نمیکند، برای چنین نقشآفرینی در سوریه متقاعد کند؟!
چه کسی و با کدام منطق و استدلال میتواند این را بپذیرد؟! چه عاملی سبب میشود که رئیسجمهورها و شخصیتهای بزرگ دنیا، آرزوی دیدار با حاج قاسم را داشته باشند؟
آمریکاییها میگویند با وجود دشمنی با حاج قاسم، در برابر منطق او متواضع هستیم. این هم از همان جامعیت ایشان نشئت میگیرد. باید بدانیم که اسلام دین منطق، تدبیر، درک درست از واقعیتها و تحلیل درست است.
حاج قاسم در جلسات، بهترین تدبیرها و تحلیلها را در خصوص همه مسائل ارائه میکرد. آخرین تحلیلی که ایشان در جلسهای بیان کردند، در مورد فتنه آبان ۹۸ بود. هم درباره فتنههای گذشته و هم فتنهای که اخیراً دشمن دنبال میکرد، زیبا تحلیل کردند و نظر دادند. این هم یکی از ویژگیهای مهم حاج قاسم است که باید به آن بپردازیم.
مردمداری و عشق به مردم
ویژگی دیگر حاج قاسم، بعد مردمی ایشان بود. او در مکتب اسلام یاد گرفته بود که خدا و مردم را مقابل هم نبیند. باور داشت که مهمترین عبادت برای نزدیک شدن انسان به خدا، خدمت به مردم است. به معنی واقعی و نه شعاری و تعارف، دغدغه مردم را داشت و دلواپس و عاشق مردم بود.
خدمت به بندگان خدا را قویترین ابزار تقرب الی الله میدانست و عمرش را برای این کار هزینه کرد. بسیاری از کمکهایش به مردم پنهانی انجام میشد و جایی گفته نشده است؛ اگر بیان شود، قابلتوجه است.
درد و رنج مردم او را به رنج میانداخت، غصه میخورد و اگر میتوانست، کاری میکرد. فشارهایی که در زندگی مردم بود، او را رنج میداد، بهخصوص که باور داشت این فشارها اصلاح شدنی است. غصه میخورد که چرا برخی از مدیران و مسئولان نمیخواهند یا نمیتوانند این مشکلات را رفع کنند! هر جا که میتوانست، وارد میشد. یکبار به ایشان گفتم: چرا شما در برابر بعضی از مدیران اینهمه تواضع نشان میدید؟! این سزاوار نیست. گفت: من برای رفع مشکلات مردم دست هرکسی رو میبوسم!.
حاج قاسم تکیهکلامی داشت که میگفت: دست شما رو میبوسم! به ایشان گفتم: بعضی از افراد شایستگی اینرو ندارن که شما این جمله رو بهشون بگید. پاسخ داد: برای مردم دست هرکسی رو میبوسم. اگه دستبوسی من سبب بشه که مسئولان به این مردم خدمت کنن، باکی از این کار ندارم.
فشارهای مردم در مسائل اقتصادی، دل حاج قاسم را آزار میداد. او عاشق مردم بود و مردم هم عاشق او. این تشییعجنازه باشکوه که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی یومالله شد، از همین عشق نشئت میگرفت.
بعضیها فکر نکنند که انسانهای الهی کاری به مردم ندارند. این دینداری نیست که کسی بگوید نماز خودم را بخوانم دیگر مسئولیتی ندارم! در خدمت به مردم، هرکس باید هرکاری میتواند، انجام دهد. اگر کسی این کار را انجام نداد، نام خودش را دیندار نگذارد.
در آئین دینداری ما، خداوند همان طرفی است که مردم هستند. مگر میشود کسی به بندگان خدا بیتوجه باشد، اما خودش را عبد خدا بداند.
دید وسیع جهاننگری
ویژگی دیگر حاج قاسم، جهاننگری و دید وسیع ایشان بود. من شهادت میدهم که حاج قاسم فقط به مسلمانان فکر نمیکرد، بلکه به نجات بشریت توجه داشت. او حتی مایل به کشتن سربازان دشمن نبود، اما باور (وقاتلوائمه الکفر) را داشت. غصه میخورد که داعشی فریبخورده سرباز استکبار باید کشته شود. میگفت چرا دشمن باید از شما مسلمانان خوارج بسازد.
هرکجا مظلومی بود، احساس تکلیف میکرد که یاور او باشد. هرکجا ظالمی بود، احساس میکرد باید حضورداشته باشد. نگاه حاج قاسم سبب شد که در جغرافیای ایران نگنجد و در سوریه، لبنان، یمن و کل دنیا، هرکجا انسان آزادهای، بهویژه مسلمانی وجود دارد، به او اظهار ارادت کند.
منبع:
موحد علوی، علیرضا، تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت: عبدالله حاجی صادقی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۳۴۰، ۳۴۱، ۳۴۲، ۳۴۳