جالب است که هرگاه وی و ایدههایش در فضای سیاسی به محاق می رود یا بحث کنار گذاشتن او از معاونت راهبردی که به طور غیرقانونی در آنجا حضور دارد، ظریف با یک کنش سیاسی معنادار و جنجالی خود را در این فضا نشان میدهد. اخیرا نیز باز وی سعی کرده با شیوه مقاله نگاری و پیامهای تبریک غیر ملموس مثلا برای مسیحیان خودنمایی کند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از جهان،ایدههای سیاسی بعضاً تاریخ انقضایی دارند که با گذشت آن افراد و متعلقاتی که بدان وابسته هستند به اصطلاح در فضای سیاسی از سکه و رونق میافتند. هر چند افراد بخواهند به این ریسمان پوسیده چنگ بزنند بیشتر در فضای سیاسی با واکنشهای منفی روبرو میشوند.
برجام از جمله این موارد بوده که «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران در حالی که زمانی در تیم مذاکره کننده هستهای بود مرگ آن را اعلام کرد. اخیرا نیز «سید حسین موسویان» دیپلمات سابق و فردی که به واسط و دلال مذاکرات ایران و آمریکا معروف است اعلام کرد که «دونالد ترامپ» توافق خود را میخواسته و از این جهت از برجام به راحتی خارج شده است. منتها ایران در آن زمان برای اینکه نشان دهد به این توافق متعهد است بیهوده و بر خلاف منافع ملی بر سر قراری که طرف مقابل آن را پاره کرد، ماند. شاید باید گفت که برجام یکی از سرکاریترین موضوعات سیاسی کشور در طول تاریخ بوده باشد که کشور را معطل فرضیات نادرست خود کرد. خصوصا اینکه این توافق آنچنان که باید دارای تضمین اجرایی و چفت و بستهای حقوقی به نفع ایران نبود.
اکنون برخی سعی دارند خود را با همین بحث مذاکراتی که هیچ کارکرد ملموس مثبتی نداشته بازنمایی کنند اما جالب است که با هر کنشی بیشتر به محاق میروند و انقضای سیاسی آنان و ایدههایشان مشخص میشود. درواقع موضوع مهم در انقضا و انزوای سیاسی این افراد طرحهای شکست خورده ای است که برای کشور هزینههای مختلف و در هم تنیدهای به بار آوردهاند. این افراد که با این سابقه به محاق رفتهاند سعی دارند خود را کنشهای جنجالی و متضاد با برخی گروههای سیاسی از حاشیه به متن بیاورند.
«محمد جواد ظریف» وزیر خارجه دولتیهای روحانی از جمله این افراد است که همواره سعی دارد در فضای سیاسی حضور داشته باشد. بعد از دولت های روحانی بود که گاه و بی گاه فایل های صوتی به اصطلاح محرمانه و محفلی از وی منتشر شد که اظهاراتش درباره افراد مهم و مقاطع مهم جنجال ایجاد کرد. شیوهای که سعی میشد وی همچنان در فضای سیاسی حضور داشته باشد.
جالب است که هرگاه وی و ایدههایش در فضای سیاسی به محاق می رود یا بحث کنار گذاشتن او از معاونت راهبردی که به طور غیرقانونی در آنجا حضور دارد، ظریف با یک کنش سیاسی معنادار و جنجالی خود را در این فضا نشان میدهد. اخیرا نیز باز وی سعی کرده با شیوه مقاله نگاری و پیامهای تبریک غیر ملموس مثلا برای مسیحیان خودنمایی کند.
وی اخیرا در یادداشتی در اکونومیست با عنوان «استراتژی مودت» منتشر شده است، پیشنهاد تشکیل «انجمن گفتوگوی کشورهای مسلمان غرب آسیا» (MWADA) را بهعنوان سازوکاری برای دستیابی به تحول در غرب آسیا مطرح کرد. مطلبی که رسانههای اصلاح طلب تعمدا آن را با نام معاون راهبردی رئیس جمهور منتشر کردند تا طیف منتقد که حضور ظریف در این سمت را غیرقانونی میدانند را تحریک کنند.
پیشتر ظریف در مقالهای برای فارن افرز به زعم خود به راهبرد سیاست خارجی دولت چهاردهم پرداخته و نقشه راهی برای منطقه و جامعه بین الملل با عنوان "ایران و راه صلح در منطقه" ارائه کرده بود و درباره ادامه مذاکره با غرب سخن گفته بود.
موضوعی حساس برانگیز از جمله با وجود ظریف و سابقه برجامی وی که بسیاری را نسبت به اقدامات دولت پزشکیان نگران کرد تا جایی که برخی عنوان کردند که بیشتر از عوامل مذاکره با آمریکا هراس دارند تا افرادی چون ترامپ. گویی ظریف به خوبی میدانست این موضوع حساسیت چه کسانی را برمی انگیزد اما برای بازتولید خود در فضای سیاسی این کنش سیاسی در تقابل آشکار با منتقدان را انجام داد.
نکته جالب توجه این است که ظریف خود درباره کنشهای سیاسیاش و همچنین پست و منصبی که به خاطر وی ابداع و ایجاد شد نیز اظهار نظرهای جالبی دارد و نقش خود را بیشتر مجازی و یا بهتر بگوییم توییتری عنوان کرده است.
وی در یک فقره در زمانی که مجلس نسبت به حضور غیرقانونی وی در معاونت راهبردی رئیس جمهور در مغایرت با قانون «نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» انتقاد داشت، مطرح می کند که « در سیاست خارجی و در رابطه با آمریکا و ترامپ توییت زیاد خواهید دید، حالا کسی هست پاسخ وی را بدهد یا خیر زیرا فردا که قرار است بنده عزل شوم.»
وزیر خارجه دولتهای روحانی اما به یاد ندارد وقتی به طور مستقیم از ترامپ در زمان ریاست جمهوری اولش درخواست مذاکره کرده بود ترامپ به وی پاسخ «نه مرسی» را داد.
ظریف درباره پست ابداعی جدیدی که برای وی در دولت ایجاد شده نیز گفته است: «پیشنهاد بیشتر دوستان پذیرفتن معاونت سیاسی رئیس جمهور بود. اما آن سمت از یک سو مسئولیتی اجرایی بود، و از سوی دیگر باعث تداخل در وظایف و شائبه تضعیف وزارتخانههای سیاسی میشد که آن را به مصلحت ندانستم. بر این اساس، پیشنویس حکم معاونت راهبردی رئیس جمهور با چند هدف تهیه شد و با امضای تفقدآمیز ریاست محترم جمهوری رسمیت یافت.»
اینک در فضای رسانهای با وجود اینکه ظریف نه تنها از لحاظ قانونی در پستی که حضور دارد با مشکل روبروست بلکه به عنوان یک دیپلمات و مسئول رسمی نیز قابل شناسایی نیست، رسانههای ارگانی سازندگی و دولتی ایران سعی کردند با رانت خبری وی را پررنگ کنند. در همین راستا با کلید واژه «مذاکره مودت» و «طرح مودت» به مقاله ظریف در اکونومیست پرداختند. مودتی که در فضای بین المللی اصلا وجود خارجی ندارد و سیاستمداران و دیپلماتها میدانند که منافع مشترک است که اتحاد میسازد و هرچقدر این منافع همراستا تر تعریف شود اتحاد استراتژیک تری صورت می پذیرد. این موضوع به خوبی نشان داد که طرح خروج از انزوای سیاسی ظریف در برهههای مختلف با استفاده از رسانههای اصلاح طلب کلید زده است.
این در شرایطی است که ظریف به هیچ وجه در این فضا خصوص در حوزه سیاست خارجی حائز جایگاهی نیست که بخواهد برای بخش بین الملل ایران و کنش سیاسی ایران در این راستا طرح سازی کند. البته با سابقهای که وی در 8 سال دولت روحانی داشت میتوانست برای غرب آسیا برنامهای مدون و توسعه محور طراحی و اجرا کند اما وی تمام تخم مرغ های کشور را در حوزه برجام و مذاکره با غرب چید. اینکه وی بعد از مدت ها به یاد ظرفیتهای مغفول مانده غرب آسیا افتاده است، نیز به نظر میرسد بیشتر برای همان سیاست خروج از انزوای سیاسی بوده است. وگرنه در گذشته همه ظرفیتهای پرداختن به این حوزه مهم که از دولت سیزدهم برای دستیابی به پتانسیلهای کلید خورد، وجود داشت اما دستگاه دیپلماسی ظریف این حوزه را نادیده گرفت.
حضور جبری و زوری در فضای سیاسی کشور آن هم از سوی فردی که دو دوره چهارساله کشور با ایدهها و اقدامات سیاسی وی با چالش روبرو شد و هنوز با توجه به انباشت مشکلات از همان دوره بحثهای مختلف ناترازی و مشکلات اقتصادی و ... به وجود آمده است، بیشتر کشور را وارد فضای اصطکاکهای بیهوده میشود. این مشکلات به خوبی نشان می دهد که کشور نمیتواند معطل ایدههای شکست خورده شود اما برخی سعی میکنند هزینه بیشتری را به کشور با حضور اشخاصی که از نظر سیاسی تاریخ مصرف آنان سر رسیده است، تحمیل کنند.
برجام از جمله این موارد بوده که «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران در حالی که زمانی در تیم مذاکره کننده هستهای بود مرگ آن را اعلام کرد. اخیرا نیز «سید حسین موسویان» دیپلمات سابق و فردی که به واسط و دلال مذاکرات ایران و آمریکا معروف است اعلام کرد که «دونالد ترامپ» توافق خود را میخواسته و از این جهت از برجام به راحتی خارج شده است. منتها ایران در آن زمان برای اینکه نشان دهد به این توافق متعهد است بیهوده و بر خلاف منافع ملی بر سر قراری که طرف مقابل آن را پاره کرد، ماند. شاید باید گفت که برجام یکی از سرکاریترین موضوعات سیاسی کشور در طول تاریخ بوده باشد که کشور را معطل فرضیات نادرست خود کرد. خصوصا اینکه این توافق آنچنان که باید دارای تضمین اجرایی و چفت و بستهای حقوقی به نفع ایران نبود.
اکنون برخی سعی دارند خود را با همین بحث مذاکراتی که هیچ کارکرد ملموس مثبتی نداشته بازنمایی کنند اما جالب است که با هر کنشی بیشتر به محاق میروند و انقضای سیاسی آنان و ایدههایشان مشخص میشود. درواقع موضوع مهم در انقضا و انزوای سیاسی این افراد طرحهای شکست خورده ای است که برای کشور هزینههای مختلف و در هم تنیدهای به بار آوردهاند. این افراد که با این سابقه به محاق رفتهاند سعی دارند خود را کنشهای جنجالی و متضاد با برخی گروههای سیاسی از حاشیه به متن بیاورند.
«محمد جواد ظریف» وزیر خارجه دولتیهای روحانی از جمله این افراد است که همواره سعی دارد در فضای سیاسی حضور داشته باشد. بعد از دولت های روحانی بود که گاه و بی گاه فایل های صوتی به اصطلاح محرمانه و محفلی از وی منتشر شد که اظهاراتش درباره افراد مهم و مقاطع مهم جنجال ایجاد کرد. شیوهای که سعی میشد وی همچنان در فضای سیاسی حضور داشته باشد.
جالب است که هرگاه وی و ایدههایش در فضای سیاسی به محاق می رود یا بحث کنار گذاشتن او از معاونت راهبردی که به طور غیرقانونی در آنجا حضور دارد، ظریف با یک کنش سیاسی معنادار و جنجالی خود را در این فضا نشان میدهد. اخیرا نیز باز وی سعی کرده با شیوه مقاله نگاری و پیامهای تبریک غیر ملموس مثلا برای مسیحیان خودنمایی کند.
وی اخیرا در یادداشتی در اکونومیست با عنوان «استراتژی مودت» منتشر شده است، پیشنهاد تشکیل «انجمن گفتوگوی کشورهای مسلمان غرب آسیا» (MWADA) را بهعنوان سازوکاری برای دستیابی به تحول در غرب آسیا مطرح کرد. مطلبی که رسانههای اصلاح طلب تعمدا آن را با نام معاون راهبردی رئیس جمهور منتشر کردند تا طیف منتقد که حضور ظریف در این سمت را غیرقانونی میدانند را تحریک کنند.
پیشتر ظریف در مقالهای برای فارن افرز به زعم خود به راهبرد سیاست خارجی دولت چهاردهم پرداخته و نقشه راهی برای منطقه و جامعه بین الملل با عنوان "ایران و راه صلح در منطقه" ارائه کرده بود و درباره ادامه مذاکره با غرب سخن گفته بود.
موضوعی حساس برانگیز از جمله با وجود ظریف و سابقه برجامی وی که بسیاری را نسبت به اقدامات دولت پزشکیان نگران کرد تا جایی که برخی عنوان کردند که بیشتر از عوامل مذاکره با آمریکا هراس دارند تا افرادی چون ترامپ. گویی ظریف به خوبی میدانست این موضوع حساسیت چه کسانی را برمی انگیزد اما برای بازتولید خود در فضای سیاسی این کنش سیاسی در تقابل آشکار با منتقدان را انجام داد.
نکته جالب توجه این است که ظریف خود درباره کنشهای سیاسیاش و همچنین پست و منصبی که به خاطر وی ابداع و ایجاد شد نیز اظهار نظرهای جالبی دارد و نقش خود را بیشتر مجازی و یا بهتر بگوییم توییتری عنوان کرده است.
وی در یک فقره در زمانی که مجلس نسبت به حضور غیرقانونی وی در معاونت راهبردی رئیس جمهور در مغایرت با قانون «نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» انتقاد داشت، مطرح می کند که « در سیاست خارجی و در رابطه با آمریکا و ترامپ توییت زیاد خواهید دید، حالا کسی هست پاسخ وی را بدهد یا خیر زیرا فردا که قرار است بنده عزل شوم.»
وزیر خارجه دولتهای روحانی اما به یاد ندارد وقتی به طور مستقیم از ترامپ در زمان ریاست جمهوری اولش درخواست مذاکره کرده بود ترامپ به وی پاسخ «نه مرسی» را داد.
ظریف درباره پست ابداعی جدیدی که برای وی در دولت ایجاد شده نیز گفته است: «پیشنهاد بیشتر دوستان پذیرفتن معاونت سیاسی رئیس جمهور بود. اما آن سمت از یک سو مسئولیتی اجرایی بود، و از سوی دیگر باعث تداخل در وظایف و شائبه تضعیف وزارتخانههای سیاسی میشد که آن را به مصلحت ندانستم. بر این اساس، پیشنویس حکم معاونت راهبردی رئیس جمهور با چند هدف تهیه شد و با امضای تفقدآمیز ریاست محترم جمهوری رسمیت یافت.»
اینک در فضای رسانهای با وجود اینکه ظریف نه تنها از لحاظ قانونی در پستی که حضور دارد با مشکل روبروست بلکه به عنوان یک دیپلمات و مسئول رسمی نیز قابل شناسایی نیست، رسانههای ارگانی سازندگی و دولتی ایران سعی کردند با رانت خبری وی را پررنگ کنند. در همین راستا با کلید واژه «مذاکره مودت» و «طرح مودت» به مقاله ظریف در اکونومیست پرداختند. مودتی که در فضای بین المللی اصلا وجود خارجی ندارد و سیاستمداران و دیپلماتها میدانند که منافع مشترک است که اتحاد میسازد و هرچقدر این منافع همراستا تر تعریف شود اتحاد استراتژیک تری صورت می پذیرد. این موضوع به خوبی نشان داد که طرح خروج از انزوای سیاسی ظریف در برهههای مختلف با استفاده از رسانههای اصلاح طلب کلید زده است.
این در شرایطی است که ظریف به هیچ وجه در این فضا خصوص در حوزه سیاست خارجی حائز جایگاهی نیست که بخواهد برای بخش بین الملل ایران و کنش سیاسی ایران در این راستا طرح سازی کند. البته با سابقهای که وی در 8 سال دولت روحانی داشت میتوانست برای غرب آسیا برنامهای مدون و توسعه محور طراحی و اجرا کند اما وی تمام تخم مرغ های کشور را در حوزه برجام و مذاکره با غرب چید. اینکه وی بعد از مدت ها به یاد ظرفیتهای مغفول مانده غرب آسیا افتاده است، نیز به نظر میرسد بیشتر برای همان سیاست خروج از انزوای سیاسی بوده است. وگرنه در گذشته همه ظرفیتهای پرداختن به این حوزه مهم که از دولت سیزدهم برای دستیابی به پتانسیلهای کلید خورد، وجود داشت اما دستگاه دیپلماسی ظریف این حوزه را نادیده گرفت.
حضور جبری و زوری در فضای سیاسی کشور آن هم از سوی فردی که دو دوره چهارساله کشور با ایدهها و اقدامات سیاسی وی با چالش روبرو شد و هنوز با توجه به انباشت مشکلات از همان دوره بحثهای مختلف ناترازی و مشکلات اقتصادی و ... به وجود آمده است، بیشتر کشور را وارد فضای اصطکاکهای بیهوده میشود. این مشکلات به خوبی نشان می دهد که کشور نمیتواند معطل ایدههای شکست خورده شود اما برخی سعی میکنند هزینه بیشتری را به کشور با حضور اشخاصی که از نظر سیاسی تاریخ مصرف آنان سر رسیده است، تحمیل کنند.