به گزارش شهدای ایران به نقل ازجهان ،دو- سه روزی از شهادت عباس میگذشت که یکی از همکاران، عکسی از شهید را به اداره آورد؛ عکسی که عباس در آن لبخند میزد.
یکی از همکاران خواهر، عکس شهید را که دید، برای لحظاتی به چهره معصومش خیره شد و بدون اینکه حضور ما او را به پنهان کردن احساسش وادار کند، به شدت منقلب شد و اشک ریخت.
چند روزی که گذشت، دیدیم که حجابش کامل تر شده است.
برای همه ما سؤال برانگیز بود که چه اتفاقی افتاده که روحیات آن خانم همکار، ناگهان تغییر کرده است.
وقتی از او سؤال کردیم، خوابش را برایمان تعریف کرد: «شهید به خوابم اومد. گفت حالا که شما از غم شهادت من گریه میکنی و شهادتم توی روحیه شما تأثیر گذاشته، خودت رو به راه شهدا نزدیک تر کن!»
برگرفته از کتاب «تاثیر نگاه شهید» روایتی از زندگی شهید مدافع حرم عباس دانشگر
راوی:مهران مجید پناه؛ دوست شهید