آرشیو تاریخ شفاهی کشورمان در مقاطع مهم تاریخی این کشور از جمله دفاع مقدس لنگ میزند و این مسئله هم میتواند به روایت یک جنگ هشتساله خدشه وارد کند.
سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ جمال رستم زاده-بزرگی گفته؛ «ارزش وجودی انسان به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.» یعنی به اندازه همه آن دلسوختگیها و لبدوختگیهایی که آدمها با خود به گور میبرند.
اما گاهی نمیشود نگفت و لب بست؛ چراکه نباید فراموش شود. باید بعضی خاطرات و اتفاقات بمانند تا نسل بعد بداند که راه کجا بیراهه میشود و کجا کجراهه؟
مثلا نسلهای روغننباتی نباید جنگ و جغرافیای تأثیر آن را بر زندگی مردمان این سرزمین فراموش کنند. نسل اندروید و گجتهای رنگووارنگ باید معنای میدان مین را بدانند، دفاع و حمله را بشناسند و چهاردُنگ حواسشان متوجه شبیهخونها باشد. باید که بترسند تا گرا ندهند؛ یعنی به بیان بهتر وا ندهند.
اما آن ابزاری که این نگفتهها و خاطرات را از سینهها بیرون میکشد و دستمایه کتاب، فیلم، سریال و هر محصول فرهنگی و ادبی دیگر قرار میدهد؛ علم «تاریخ»، آن هم از نوع شفاهیاش است.
آرشیو تاریخ شفاهی کشورمان در مقاطع مهم تاریخی این کشور از جمله دفاع مقدس لنگ میزند و این مسئله هم میتواند به روایت یک جنگ هشتساله خدشه وارد کند.
از طرفی انبوهی از محصولات فرهنگی و هنری تولید میشوند و هر کدام جایی زبانشان از یک بیان شفاف الکن است و آنهایی که نقد میدانند، این نقیصه را به عقبه علمی غایب ماجرا مرتبط می دانند.
خلأ یک آرشیو مدون دفاع مقدسی را بهانه برگزاری میزگردی شد که میهمانانش دکتر ابوالفضل حسنآبادی، مدیر مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، عباس تیموری، کارشناس ارشد مطالعات استراتژیک؛ نویسنده و مسئول انجمن راویان فتح رضوی و همچنین مشاور طرح تاریخ شفاهی دفاع مقدس در خراسان و درنهایت مهدی ابوالقاسمی، مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد بودند. هر کدام از این چهرهها، ماجرا را از زاویه نگاه خود بررسی کردند:
سرفصل جمعآوری تاریخ شفاهی را براساس ضرورت انقلاب و جنگ گشودیم
دکتر ابوالفضل حسنآبادی در مقام یک پژوهشگر و البته مدیر مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، سر حرف را با ذکر این نکته باز میکند که «تاریخ شفاهی»، بهعنوان یکی از زیرشاخههای علم تاریخ، یک اتفاق جدید در دنیا نیست، اما ورود جدی به این بحث در کشورمان با دو برهه تاریخی پیوند میخورد و در اینباره توضیح میدهد: نیاز به حفظ و بهرهبرداری از تاریخ شفاهی در کشور ما در دو دوره انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شکل گرفت و بعدها دوام و قوام یافت. این مسئله را شاید بشود پای ضروروتها و نیازهایی نوشت که این دو تقاطع تاریخی برای نسلهای بعد رقم زدند.
وی گامهای اول را برای تدوین یک آرشیو مدون از تاریخ شفاهی کشورمان، خلاف آنچه در سایر کشورهای پیشرو اتفاق افتاده؛ علمی نمیداند و معتقد است: باید اعتراف کنیم همین نگاه ضروری و تعجیلی موجب شده است از کار علمی و برنامهریزیشده فاصله داشته باشیم.
اگر هر کشوری چنین ذخیره تاریخی داشت؛ با محصولاتش دنیا را تسخیر میکرد
«میراث دو دوره مبارزه غیورانه مردمان این سرزمین، حتما یک ذخیره تاریخی ارزشمند است که باید قدردان آن باشیم.» این مطلب را عباس تیموری، مسئول انجمن راویان فتح رضوی میگوید و ادامه حرفهای حسنآبادی را اینطور پی میگیرد: هر کشوری این ذخیره تاریخی را داشت، تاکنون با محصولاتش دنیا را تسخیر کرده بود؛ اما همچنان که رهبر انقلاب هم در این زمینه دغدغه دارند، باید از خودمان بپرسیم چقدر محصول کیفی و ارزشمند در این زمینه تولید کردهایم؟
او گوشهچشمی دارد به این فرمایش رهبری که میفرمایند، «جنگ میتواند تاریخ ما را تغذیه کند.» و ادامه میدهد: تاریخ ملتها، هویت آنهاست و توجه به آن برای انتقال این هویت به نسل بعد ضروری است.
این کارشناس ارشد مطالعات استراتژیک در پاسخ به سؤال ما که چرا فرماندهان جنگ برای حفظ این گونه از تاریخ تدبیری نکرده بودند؛ پاسخ میدهد: از همان ابتدای شروع جنگ، دفتر سیاسی سپاه در رده لشکر یک نفر را در کنار فرماندهان قرار داد تا به ثبت لحظات حساس و سرنوشتساز جنگ بپردازد. الان هم بخشی از همانها به چاپ رسیده و الگوهای بسیار مناسبی است. غیر از این تلاشها، برخی رزمندگان هم با توجه به هوشیاری و دقت نظرشان نکاتی را از آن دوران ثبت و ضبط کرده و برای ما به یادگار گذاشتهاند، اما اینها کافی به نظر نمیرسد.
اما تعریف مهدی ابوالقاسمی، مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد از تاریخ شفاهی کمی با نگاه دیگران متفاوت است. او با نامگذاری بسیاری از ذخایر موجود در این حوزه با عنوان آرشیو «تاریخ شفاهی» مخالف است و میگوید: یک اختلاف نظری و مبنایی در تعریف تاریخ شفاهی وجود دارد که براساس آن نمیتوان بسیاری از این تولیدات و مجموعهها را «تاریخ شفاهی» نامید و باید بسنده کرد به این تعریف: «تلاش و پژوهش در مستندکردن وقایع انقلاب و دفاع مقدس.»
او در ادامه اشارهای هم دارد به ظرافت و قداست این کار و میافزاید: جمعآوری تاریخ شفاهی مثل پیداکردن رگههای طلا در معدن است که باید برویم و آن را کشف کنیم و هرکس وظیفه دارد به اندازه توانش در این زمینه تلاش کند و لبدوختگی در این عرصه معنایی ندارد.
تاریخ شفاهی در حوزه دفاع مقدس متولی مشخصی ندارد
اما اینکه برای استخراج این رگههای طلا در استان های خراسان که رزمندگان اعزامی از آن جزو پیشگامان دفاع مردمی ملت ایران بودهاند؛ چه کردهایم؟ سؤالی است که ابتدا حسنآبادی، مدیر مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی به آن پاسخ میدهد: خراسان که نه، حتی درباره کل کشور هم نمیتوانیم ارزیابی دقیقی ارائه کنیم، چراکه همانطور که گفتم، این کار از ابتدا با برنامهریزی کلید نخورد تا دستاوردهای آن در جایی متمرکز شود و امروز بتوانیم میزان موفقیت در این حوزه را ارزیابی کنیم.
او دلیل این بیاطلاعی را اینگونه بیان میکند: تاریخ شفاهی در حوزه دفاع مقدس متولی مشخصی ندارد و هرکس برای خودش کار میکند؛ اگرچه بنابر تعاریف؛ «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس» متولی اصلی جمعآوری تاریخ شفاهی جنگ هشتساله شناخته میشود. با این حال شاهد هستیم که هم پژوهشکده دفاع مقدس و هم نهادهای نظامی گوناگون به شکل جداگانه در این موضوع کار میکنند.
حسنآبادی با انتقاد از این موضوع که این مراکز ثمره کارشان را در اختیار کسی نمیگذارند، عنوان می کند: گاهی گشایشی را باید طلب کرد تا در انبارهایی که این اطلاعات ارزشمند در آنها ذخیره است، به روی مردم گشوده شود.
عقبه جمعآوری تاریخ جنگ؛ یک دغدغه و عزم ملی نیست !
«هر کار مهم و ارزشمندی تا زمانی که به صورت یک مطالبه ملی در نیاید و مورد توجه همه مردم و مسئولان قرار نگیرد؛ نه تنها به ثمر نمیرسد بلکه با گذر زمان به دست فراموشی سپرده میشود.» این مقدمهچینی ما برای ورود به یک بحث جدید و آن شکلگیری یک عزم ملی در عرصه تاریخ شفاهی است.
حسنآبادی در مقام یک پژوهشگر بر این دیدگاه صحه میگذارد و میگوید: جمعآوری تاریخ جنگ هشتساله در کشورمان به یک دغدغه ملی و در پی آن یک عزم فراگیر تبدیل نشده و تا زمانی که هر سازمانی در این مسیر ساز خودش را بزند، هر نگاهی، ابزاری تلقی خواهد شد.
تیموری، مسئول انجمن راویان فتح رضوی نیز همین مطلب را با عنوان «نبود مهندسی فرهنگی» در کشور گره می زند و عنوان میکند: نبود مهندسی فرهنگی، همان دغدغه مهم رهبری است که در این سالها بارها مورد تأکید ایشان قرار گرفته، اما باز هم مُهر غفلت بر پیشانیاش نشسته است.
او ادامه میدهد: شما نگاهی به منازعات آمریکای جنوبی و شمالی داشته باشید. برای این جنگ که چهارسال به طول انجامید و درمجموع 6هزار نفر در آن کشته شدند؛ تاکنون 10هزار عنوان کتاب به چاپ رسیده است. حالا برای کشوری که در برابر دنیای استکبار با غیرت مردان و زنانش هشت سال میایستد و با 218هزار شهید، 500هزار جانباز و 43هزار آزاده شناخته میشود؛ چقدر محصول بایدتولید می کردیم؟
او اضافه میکند: در سیستم دولتی هنوز کسی به ضرورت جمعآوری تاریخ شفاهی پی نبرده است. در سلسله مراتب اداری ما این دغدغه بیمعناست. ما سازمان حفظ آثار دفاع مقدس داریم، اما برایش مأموریت جمعآوری تاریخ شفاهی و بودجه لازم آن را تعریف نکردهایم.
اما گاهی نمیشود نگفت و لب بست؛ چراکه نباید فراموش شود. باید بعضی خاطرات و اتفاقات بمانند تا نسل بعد بداند که راه کجا بیراهه میشود و کجا کجراهه؟
مثلا نسلهای روغننباتی نباید جنگ و جغرافیای تأثیر آن را بر زندگی مردمان این سرزمین فراموش کنند. نسل اندروید و گجتهای رنگووارنگ باید معنای میدان مین را بدانند، دفاع و حمله را بشناسند و چهاردُنگ حواسشان متوجه شبیهخونها باشد. باید که بترسند تا گرا ندهند؛ یعنی به بیان بهتر وا ندهند.
اما آن ابزاری که این نگفتهها و خاطرات را از سینهها بیرون میکشد و دستمایه کتاب، فیلم، سریال و هر محصول فرهنگی و ادبی دیگر قرار میدهد؛ علم «تاریخ»، آن هم از نوع شفاهیاش است.
آرشیو تاریخ شفاهی کشورمان در مقاطع مهم تاریخی این کشور از جمله دفاع مقدس لنگ میزند و این مسئله هم میتواند به روایت یک جنگ هشتساله خدشه وارد کند.
از طرفی انبوهی از محصولات فرهنگی و هنری تولید میشوند و هر کدام جایی زبانشان از یک بیان شفاف الکن است و آنهایی که نقد میدانند، این نقیصه را به عقبه علمی غایب ماجرا مرتبط می دانند.
خلأ یک آرشیو مدون دفاع مقدسی را بهانه برگزاری میزگردی شد که میهمانانش دکتر ابوالفضل حسنآبادی، مدیر مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، عباس تیموری، کارشناس ارشد مطالعات استراتژیک؛ نویسنده و مسئول انجمن راویان فتح رضوی و همچنین مشاور طرح تاریخ شفاهی دفاع مقدس در خراسان و درنهایت مهدی ابوالقاسمی، مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد بودند. هر کدام از این چهرهها، ماجرا را از زاویه نگاه خود بررسی کردند:
سرفصل جمعآوری تاریخ شفاهی را براساس ضرورت انقلاب و جنگ گشودیم
دکتر ابوالفضل حسنآبادی در مقام یک پژوهشگر و البته مدیر مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی، سر حرف را با ذکر این نکته باز میکند که «تاریخ شفاهی»، بهعنوان یکی از زیرشاخههای علم تاریخ، یک اتفاق جدید در دنیا نیست، اما ورود جدی به این بحث در کشورمان با دو برهه تاریخی پیوند میخورد و در اینباره توضیح میدهد: نیاز به حفظ و بهرهبرداری از تاریخ شفاهی در کشور ما در دو دوره انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شکل گرفت و بعدها دوام و قوام یافت. این مسئله را شاید بشود پای ضروروتها و نیازهایی نوشت که این دو تقاطع تاریخی برای نسلهای بعد رقم زدند.
وی گامهای اول را برای تدوین یک آرشیو مدون از تاریخ شفاهی کشورمان، خلاف آنچه در سایر کشورهای پیشرو اتفاق افتاده؛ علمی نمیداند و معتقد است: باید اعتراف کنیم همین نگاه ضروری و تعجیلی موجب شده است از کار علمی و برنامهریزیشده فاصله داشته باشیم.
اگر هر کشوری چنین ذخیره تاریخی داشت؛ با محصولاتش دنیا را تسخیر میکرد
«میراث دو دوره مبارزه غیورانه مردمان این سرزمین، حتما یک ذخیره تاریخی ارزشمند است که باید قدردان آن باشیم.» این مطلب را عباس تیموری، مسئول انجمن راویان فتح رضوی میگوید و ادامه حرفهای حسنآبادی را اینطور پی میگیرد: هر کشوری این ذخیره تاریخی را داشت، تاکنون با محصولاتش دنیا را تسخیر کرده بود؛ اما همچنان که رهبر انقلاب هم در این زمینه دغدغه دارند، باید از خودمان بپرسیم چقدر محصول کیفی و ارزشمند در این زمینه تولید کردهایم؟
او گوشهچشمی دارد به این فرمایش رهبری که میفرمایند، «جنگ میتواند تاریخ ما را تغذیه کند.» و ادامه میدهد: تاریخ ملتها، هویت آنهاست و توجه به آن برای انتقال این هویت به نسل بعد ضروری است.
این کارشناس ارشد مطالعات استراتژیک در پاسخ به سؤال ما که چرا فرماندهان جنگ برای حفظ این گونه از تاریخ تدبیری نکرده بودند؛ پاسخ میدهد: از همان ابتدای شروع جنگ، دفتر سیاسی سپاه در رده لشکر یک نفر را در کنار فرماندهان قرار داد تا به ثبت لحظات حساس و سرنوشتساز جنگ بپردازد. الان هم بخشی از همانها به چاپ رسیده و الگوهای بسیار مناسبی است. غیر از این تلاشها، برخی رزمندگان هم با توجه به هوشیاری و دقت نظرشان نکاتی را از آن دوران ثبت و ضبط کرده و برای ما به یادگار گذاشتهاند، اما اینها کافی به نظر نمیرسد.
اما تعریف مهدی ابوالقاسمی، مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد از تاریخ شفاهی کمی با نگاه دیگران متفاوت است. او با نامگذاری بسیاری از ذخایر موجود در این حوزه با عنوان آرشیو «تاریخ شفاهی» مخالف است و میگوید: یک اختلاف نظری و مبنایی در تعریف تاریخ شفاهی وجود دارد که براساس آن نمیتوان بسیاری از این تولیدات و مجموعهها را «تاریخ شفاهی» نامید و باید بسنده کرد به این تعریف: «تلاش و پژوهش در مستندکردن وقایع انقلاب و دفاع مقدس.»
او در ادامه اشارهای هم دارد به ظرافت و قداست این کار و میافزاید: جمعآوری تاریخ شفاهی مثل پیداکردن رگههای طلا در معدن است که باید برویم و آن را کشف کنیم و هرکس وظیفه دارد به اندازه توانش در این زمینه تلاش کند و لبدوختگی در این عرصه معنایی ندارد.
تاریخ شفاهی در حوزه دفاع مقدس متولی مشخصی ندارد
اما اینکه برای استخراج این رگههای طلا در استان های خراسان که رزمندگان اعزامی از آن جزو پیشگامان دفاع مردمی ملت ایران بودهاند؛ چه کردهایم؟ سؤالی است که ابتدا حسنآبادی، مدیر مرکز اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی به آن پاسخ میدهد: خراسان که نه، حتی درباره کل کشور هم نمیتوانیم ارزیابی دقیقی ارائه کنیم، چراکه همانطور که گفتم، این کار از ابتدا با برنامهریزی کلید نخورد تا دستاوردهای آن در جایی متمرکز شود و امروز بتوانیم میزان موفقیت در این حوزه را ارزیابی کنیم.
او دلیل این بیاطلاعی را اینگونه بیان میکند: تاریخ شفاهی در حوزه دفاع مقدس متولی مشخصی ندارد و هرکس برای خودش کار میکند؛ اگرچه بنابر تعاریف؛ «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس» متولی اصلی جمعآوری تاریخ شفاهی جنگ هشتساله شناخته میشود. با این حال شاهد هستیم که هم پژوهشکده دفاع مقدس و هم نهادهای نظامی گوناگون به شکل جداگانه در این موضوع کار میکنند.
حسنآبادی با انتقاد از این موضوع که این مراکز ثمره کارشان را در اختیار کسی نمیگذارند، عنوان می کند: گاهی گشایشی را باید طلب کرد تا در انبارهایی که این اطلاعات ارزشمند در آنها ذخیره است، به روی مردم گشوده شود.
عقبه جمعآوری تاریخ جنگ؛ یک دغدغه و عزم ملی نیست !
«هر کار مهم و ارزشمندی تا زمانی که به صورت یک مطالبه ملی در نیاید و مورد توجه همه مردم و مسئولان قرار نگیرد؛ نه تنها به ثمر نمیرسد بلکه با گذر زمان به دست فراموشی سپرده میشود.» این مقدمهچینی ما برای ورود به یک بحث جدید و آن شکلگیری یک عزم ملی در عرصه تاریخ شفاهی است.
حسنآبادی در مقام یک پژوهشگر بر این دیدگاه صحه میگذارد و میگوید: جمعآوری تاریخ جنگ هشتساله در کشورمان به یک دغدغه ملی و در پی آن یک عزم فراگیر تبدیل نشده و تا زمانی که هر سازمانی در این مسیر ساز خودش را بزند، هر نگاهی، ابزاری تلقی خواهد شد.
تیموری، مسئول انجمن راویان فتح رضوی نیز همین مطلب را با عنوان «نبود مهندسی فرهنگی» در کشور گره می زند و عنوان میکند: نبود مهندسی فرهنگی، همان دغدغه مهم رهبری است که در این سالها بارها مورد تأکید ایشان قرار گرفته، اما باز هم مُهر غفلت بر پیشانیاش نشسته است.
او ادامه میدهد: شما نگاهی به منازعات آمریکای جنوبی و شمالی داشته باشید. برای این جنگ که چهارسال به طول انجامید و درمجموع 6هزار نفر در آن کشته شدند؛ تاکنون 10هزار عنوان کتاب به چاپ رسیده است. حالا برای کشوری که در برابر دنیای استکبار با غیرت مردان و زنانش هشت سال میایستد و با 218هزار شهید، 500هزار جانباز و 43هزار آزاده شناخته میشود؛ چقدر محصول بایدتولید می کردیم؟
او اضافه میکند: در سیستم دولتی هنوز کسی به ضرورت جمعآوری تاریخ شفاهی پی نبرده است. در سلسله مراتب اداری ما این دغدغه بیمعناست. ما سازمان حفظ آثار دفاع مقدس داریم، اما برایش مأموریت جمعآوری تاریخ شفاهی و بودجه لازم آن را تعریف نکردهایم.