شهدای ایران:سرویس سیاسی/ به نقل از کیهان، عجیبترین اتفاق دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری این بود که میرحسین موسوی (یکی از نامزدها)، دو ساعت پیش از پایان رأیگیری و ساعتها قبل از شمارش اولیه آراء، در یک کنفرانس مطبوعاتی، خود را «برنده قطعی انتخابات با نسبت آراء بسیار زیاد» اعلام نمود!
این در حالی بود که در همان کنفرانس ادعا کرد، اغلب ناظران انتخاباتیاش را از حوزهها بیرون کردند! پس به چه وسیله دریافته بود که پیروز قطعی آن هم با رای بسیار بالاست؟!! غیبگویی کرده بود؟ اذهان رای دهندگان را خوانده بود؟ از پیشگویان و فالگیران و رمالها استفاده نموده بود؟ این سؤال و پرسشی اساسی است که پس از گذشت 15 سال، هنوز پاسخ قانعکنندهای برای آن، از سوی مدعیان اصلاحات و هواداران میر حسین موسوی ارائه داده نشده است.
واقعیت آن بود که موسوی و همپالگیهایش از جمله رؤسای ستادش (که سر و کله برخی آنها هنوز برای نامزدی ریاست جمهوری پیدا میشود) دریافته بودند، موسوی شکست سختی در انتخابات خورده و حالا با یک فرار به جلو، میخواستند از فاجعه آن شکست نزد هواداران بکاهند.
از همین روی، وقتی پی بردند نتیجه انتخابات فاصلهای بسیار با پیشبینیهای آنها دارد، به اصطلاح زیر میز زدند و ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کردند. آنچه بعدا از سوی بسیاری از آنها پس گرفته شد و ادعاهای دیگری مطرح گردید!
اما دلائلی که در آن مقطع برای تقلب در انتخابات مطرح نموده و آن را به کوس و کرنا زدند،4 سال بعد و در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نیز تکرار گردید ولی صدای آن مدعیان اصلاحات دیگر درنیامد، چرا که کاندیدای مورد نظرشان یعنی حسن روحانی پیروز شده بود. از سوی هیچکدام آنها هیچگونه شکایتی اعلام نشد اگرچه آن اتفاقات شبیه به ماجراهایی بود که در سال 88، آشوب و اغتشاش به همراه آورد. از جمله:
رخ دادن تخلفات در برخی شعب، اعلام تخلفات از سوی برخی نامزدها، بیعدالتی رسانهای راجع به یکی از نامزدها خصوصا در شبهای پایانی، پیامکهای تخریبی بیش از حد درمورد همان نامزد، شیب ثابت منحنی قرائت آراء نامزدها (رگراسیون) در تمامی ساعات اعلام آراء، میزان بیش از 100 درصد رای دهندگان در بعضی حوزهها، اتمام تعرفهها در برخی حوزهها قبل از پایان ساعت رأیگیری، پیام تبریک مقام معظم رهبری در پایان اعلام نتایج برای فرد پیروز و...
اما در پایان انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، هر 5 نامزد دیگر که اصولگرا بودند، در کمال سعه صدر و آرامش و متانت، پیروزی نامزد برنده را تبریک گفته و برایش آرزوی موفقیت کردند!
حمایت طیفهای مختلف ضد انقلابیون از برخی نامزدها
دیگر اتفاق عجیب دوره دهم انتخابات ریاست جمهوری که از چند ماه قبل از آن خود را نشان داد، توصیههای ضدانقلابیونی بود که در خارج کشور از بعضی کاندیداها مثل موسوی حمایت کردند. همانهایی که همیشه و همواره دم از تحریم انتخابات میزدند.
از جمله علیرضا نوری زاده (ضد انقلاب پیشانی سفید فراری) که در برنامه تلویزیون صدای آمریکا VOA گفت: «... آزادیخواهان ایران و آنهائی که حتی دل به آقای خاتمی بستند، میتوانند موسوی را به عنوان یک نامزد شایسته که قادر است از حقوق مردم دفاع بکند، به رسمیت بشناسند...»
رضا پهلوی و همسرش یاسمین پهلوی (همسر رضا پهلوی) و حتی بهائیها نیز وارد گود شدند و در راهپیمایی تیرماه 1388 ضد انقلابیون خارج کشور از فتنهگران حمایت نمودند.
اما بعد از ادعای تقلب، این حمایتهای یاد شده خیلی عجیب و غریبتر شد و این بار سران کشورهایی که همیشه به استعمارگری و ظلم و ستم معروف بودند، وارد میدان شده و بدون هیچ دلیل و منطقی، طرف مدعیان تقلب را گرفتند. همانها که همیشه نظام جمهوری اسلامی را به عدم برگزاری انتخابات آزاد متهم میکردند! در واقع و براساس اسناد و شواهد موجود، آنها موضوع برنده شدن موسوی و پس از آن تغییر و استحاله انقلاب و جمهوری اسلامی را تمام شده میدانستند.
شاید همین مسئله باعث شد که هنوز ساعاتی از صبح روز بیست و سوم خرداد نگذشته بود که برخی گروهها (با یک برنامه از پیش طراحی شده) به برخی خیابانهای مرکزی تهران ریختند و با شعار «تقلب بزرگ»، شروع به آتش زدن سطلهای آشغال و اتوبوس و بانک کردند و حتی برخی خیابانهای شهر را در اختیار خود گرفتند!
اغتشاشات ادامه پیدا کرد و فتنهگران نیز علیرغم همه صبر و تحمل و مدارای نظام و شخص رهبر معظم انقلاب، همچنان بر طبل فتنه کوبیدند و نمیتوانستند یا نمیخواستند و یا قرار نبود در آن فضای غبارآلود به پشت سر و پیرامون خود نگاه کنند و جبهه ضدانقلابی که دور و برشان را فرا گرفته، نظاره کنند. امروز با نگاهی از فراز آن میدان غبارآلود به خوبی میتوان آن جبهه گسترده ضدانقلاب را دید. جبههای که در همان روزها مقام معظم رهبری میدیدند و شاکلهاش را برای مردم توضیح داده و تبیین کردند.
پس از فتنههای دهه 60 و غوغای گروهکهای ضد انقلاب در آن سالها که منجر به شهادت و جراحت و خسارت دهها هزار نفر از مردم شد، این برای اولین بار بود که دستهجات ضد انقلاب که انگار تا دیروز به اصطلاح سایه همدیگر را با تیر میزدند یکدفعه همه اختلافات را کنار گذاشته و به اتفاق در مقابل رای جمهور مردم ایستادند؛ از سلطنتطلب و ژنرالهای فراری گرفته تا کمونیست و لیبرال و منافق و چپ و راست و محافظهکار و رادیکال و بهائی و...
حمایتهای عجیب و غریب دولتهای بیگانه
اما عجایب و غرایب انتخابات دهم ریاست جمهوری وقتی به اوج رسید که رؤسای آمریکا و اسرائیل و انگلیس و...هم وارد میدان شدند و بر خلاف همیشه و متضاد با شعارهای دهان پرکن احترام متقابل و عدم مداخله در امور یکدیگر، خیلی رسمی و عملی از مدعیان تقلب و اغتشاشکنندهها حمایت کردند!!
بی بیسی این گفته بنیامین نتانیاهو (نخستوزیر رژیم جنایتکار صهیونیستی) را پخش نمود:
«... جهان با ایرانیانی که مدافع آزادی هستند، ابراز همدردی میکند....من فکر میکنم آنچه اکنون در ایران شاهد آن هستیم، خواستهای نیرومند و عمیق از طرف مردم ایران برای دستیابی به آزادی است...»
شیمون پرز (رئیسجمهوری وقت اسرائیل) هم در بیبیسی اظهار داشت:
«... جوانان ایرانی باید صدای آزادیخواهی خود را در برابر رژیم ایران بلند کنند... زنان ایرانی باید صدای خود را بلند کنند. من واقعا نمیدانم کدام یک از این دو زودتر از بین خواهد رفت: برنامه غنیسازی ایران یا دولت. اما من امیدوارم که این دولت زودتر از بین برود...»
رابرت برد (مامور کهنه کار سازمان CIA) نیز در تلویزیون صدای آمریکا VOA گفت:
«...ما گزینه دیگری نداریم به جز حمایت لااقل به صورت آشکار از تظاهراتی که در خیابانها شده...»
هیلاری کلینتون (وزیر امور خارجه وقت آمریکا و نامزد بعدی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا) از تلویزیون صدای آمریکا VOA خبر داد:
«... ما بحثهای داغ و هواداری پرحرارتی که بعد از انتخابات ایران به وجود آمده، از نزدیک دنبال میکنیم. ما مسائل ایران را به دقت زیر نظر داریم و برای اینکه صدای معترضان و تظاهر کنندگان بهتر منتشر شود، از وب سایت توئیتر خواستیم که بازسازی و تعطیل موقت خود را به بعد از این وقایع منتقل نماید...»
آنگلا مرکل (نخستوزیر وقت آلمان) هم گفت:
«... ما از تظاهرات کسانی که خواستار آزادی بیان و آزادی تجمعات هستند، حمایت میکنیم. ما از ایران میخواهیم که آزادی رسانهای برقرار شود و افرادی که بازداشت شدهاند، آزاد شوند. همچنین باید آراء انتخابات بازشماری شود...»
واقعا چه اتفاقی افتاده بود که سران کشورهایی که همیشه به ظلم و ستم و جنایت و کودککشی و قتل عام مردم بیگناه معروف بوده و همواره از بدترین و خبیثترین موجودات دفاع کردهاند، حالا از موسوی و کروبی پشتیبانی میکردند؟ همان دولتهایی که از رژیمهای قرون وسطایی مانند اسرائیل نه تنها حمایت کرده و میکنند بلکه سالانه میلیاردها دلار از کشندهترین سلاحها را به آنها هدیه میدهند تا زنان و کودکان فلسطینی را بیشتر به خاک و خون بکشند.
یک کودتای مخملی و رنگی
چه اتفاقی افتاده بود که چپ و راست و سرمایهدار و سوسیالیست و سلطنتطلب و ملیگرا و منافق و بهائی و...همه و همه جمع شده و تمام قد از کسی حمایت میکردند که نامزد انتخابات ریاست جمهوری در ایران بود و حالا شکست خورده و مدعی تقلب شده بود؟
پال رابرتس معاون اسبق وزارت خزانهداری آمریکا در مصاحبه اختصاصی با مجله آمریکایی «فارین پالیسی» گفت:
«... همه آشوبهای ایجاد شده در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری، توطئه آمریکا برای بیاعتبار و منزوی کردن ایران بود تا این کشور را به زانو درآورد. چرا که به عنوان مثال «کنت تیمرمن» که یک نومحافظهکار است و ریاست بنیاد ملی برای دموکراسی(NED) را برعهدهدارد، روز 11 ژوئن یعنی پیش از برگزاری انتخابات در ایران نوشت: «صحبت از یک انقلاب سبز در ایران است.»
پال رابرتس ادامه داده بود:
«...به عبارت دیگر قبل از رأیگیری چیزی آماده شده بود که باعث گردید به خودجوش بودن اعتراضات شک کنیم. چون تیمرمن در ادامه نوشته بود: NED در طول دهه گذشته میلیونها دلار را صرف گسترش انقلاب «رنگی» در کشورهای مختلف کرده و تکنیکهای ارتباطی و سازمانی مدرن را آموزش داده است. بخشی از این پول به دست حامیان موسوی، رسیده است، البته از طریق ارتباط با سازمانهای غیردولتی در خارج از ایران که NED بودجه آنها را تامین میکرد....»