شهدای ایران:محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: یکم. ۱۱۰چهره اصلاحطلب در بیانیهای از اصلاحطلبان خواستند در انتخابات پیشرو مشارکت داشته باشند. این بیانیه که ساعتی پس از انتشار تصاویر و عکسهای پرشور مردم در راهپیمایی ۲۲بهمن منتشر میشد تصریح میکند اصلاحات تدریجی تنها راه پیشروی ماست. از این بیانیه باید استقبال کرد و به فال نیک گرفت.
اما آیا این موضع جبهه اصلاحات ازجمله تشکیلات رسمی اصلاحطلبان است؟ بهنظر میرسد اینطور نیست و همچنان بخشی از بدنه افراطی اصلاحطلبان بر طبل تحریم صندوق رأی میکوبند.
دوم. اواخر دولت خاتمی رهبرانقلاب موضوع خودی و غیرخودی را مطرح کردند. توصیه اکید ایشان این بود که فعالان سیاسی لازم است موضع خود را در قبال ضدانقلاب صریح و روشن اعلام کنند. بهعنوان مثال در همان ایام بود که برخی از تندروهای اصلاحات، به خاتمی، لقب گورباچف دادند و البته وی حاضر نشد از این جریان و ادعای ساختارشکنانهشان اعلام برائت کند و کار بدانجا کشید که رهبری انقلاب سال۷۹ فرمودند خاتمی گورباچف نیست.
سوم. چند سال پیش با جمعی از فعالان انقلابی دیداری با سیدمحمدخاتمی داشتیم. در میان گفتوگوها یک نکته که بعدها خبری شد بسیار بااهمیت بود. خاتمی در آن جلسه تصریح کرد که سال۸۸ هیچ تقلبی در انتخابات صورت نگرفته است و از این جهت با میرحسین موسوی و کروبی اختلاف نظر دارد.
اما خاتمی در پاسخ به این سؤال که چرا این موضع را علنی اعلام نمیکنید، گفت که ما دارای یک پایگاه رأی گسترده هستیم و این اظهارنظر باعث ازهمپاشیدن این پایگاه اجتماعی میشود.
چهارم. چند روزی است خبر دیدار خاتمی و اظهارات او درباره تقلب منتشر شده است اما برخی از بدنه اصلاحات تلاش میکنند آن را تکذیب کنند حال آنکه این خبر پیشتر هم منتشر شده و حتی فایل صوتی جلسه نیز در خبرگزاری تسنیم انتشار یافته است؛ اما این همه تلاش برای تکذیب این خبر چیست؟ گویی هنوز برخی به وسط بازیکردن اصلاحات و تقویت پایگاه رأیشان میان مخالفان نظام دلخوش کردهاند اما اشتباه بزرگی میکنند.
پنجم. شبکههای اجتماعی بساط وسط بازی سیاسی را کامل جمع کردهاند. اصلاحات که همواره قدرتش را از بخشی از آرای ضدانقلاب بهدست میآورد، امروز در میانه دوقطبی حقیقی انقلاب- ضدانقلاب حیران مانده است. رسانههای اجتماعی تکلیف هرکس را روشن کرده است. هرکس امروز خودش رسانه است و ضدانقلاب دیگر نیاز به رأی نمادین ندارد و حالا این اصلاحات است که باید تکلیفش را روشن کند؛ به همین دلیل برخی از بدنه اصلاحات جدا شدند و به صف ضدانقلاب پیوستند و بخشی دیگر از هویت اصلاحات درون نظام دفاع کردند اما هنوز عدهای خیال میکنند وسط بازی ممکن قدرتساز است.
ششم. جبهه اصلاحات باید به این بلوغ برسد که حق در صداقت است نه پنهانکاری. اعلام موضع روشن نسبت به محکمات انقلاب اسلامی و نظام اندیشه امام(ره) از اصول اولیه کار سیاسی است. امروز کار ناتمام و رویزمینمانده اصلاحات را رسانههای اجتماعی برداشتهاند و اساسا امکان وسطبازی سیاسی وجود ندارد. قدرت حقیقی در این است که آنچه پشت درهای بسته میگوییم را علنی نیز تکرار کنیم. از این جهت باید از بیانیه ۱۱۰اصلاحطلب در دعوت به مشارکت استقبال کرد و امید داشت این رشد سیاسی همه جبهه اصلاحات را از رأس تا ذیل پوشش دهد.
خاتمی سال۸۸ درباره ادعای تقلب سکوت کرد و شد آنچه نباید میشد و چه هزینهها که بر مردم و کشور رفت. امید است آن اشتباه تاریخی را مجدد تکرار نکند.