استاد حوزه علمیه گفت: وقتی پیشینه افرادی که موضع گرفتهاند را بررسی کنیم، کینه و عقده آنها از نظام را میبینیم که در ماجراهای اخیر به نمایش گذاشتهاند.
شهدای ایران: همزمان با فوت مهسا امینی، برخی از علمای حوزوی و صاحب منصبان قدیمی نظام، اقدام به بیان سخنانی نسنجیده و پیامهایی حاشیهدار کردند که همسو با تحریکات سلبریتیها، بنزین به آتش حرکت سازمان یافته منافقین و رسانههای معاند ریخت.
از اینرو خبرگزاری رسا به سراغ حجتالاسلام حسن غفاری فر، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) رفت تا پیرامون موضعگیری این افراد گفتوگو کند.
* ـ برخی از علمای حوزه علمیه با صدور پیامها و سخنان نسنجیده خود چه نقشی در دمیدن به آتش اغتشاشات ایفا کردند؟
قبل از پیگیری موضع افرادی که موضع گرفتهاند، باید هویت و پیشینه این افراد را بررسی کرد. مصطفی محقق داماد یکی از مدیران ده سال یا بلکه بیست سال اول انقلاب در قوه قضاییه است. هرکسی که این روزها اعتراض دارد به همان حرکتهای رادیکال و افراطی بیست سال ابتدایی انقلاب اعتراض میکند. محقق داماد در آن زمان یکی از قضات عالیرتبه کشور بود.
آقای بیات زنجانی در دوره حرکتهای رادیکالی شهرت داشت، چند دوره بهعنوان نماینده و نائب رئیس در مجلس حضور داشت. هیچ نشانی از آقای علوی بروجردی که من میگویم علوی کرجی، حتی یک ساعت نه برای مردم، نه انقلاب اسلامی و نه دفاع مقدس در دسترس نیست. زمانی که مردم با جان خود از ایران دفاع میکردند، ایشان بهراحتی در تهران تحصیل میکرد و سپس آمد در قم درس میخواند و سرگرم کارهای خود بود. آن دونفری که اسم بردم جزو مدیران انقلاب بودند؛ اما اینیکی هیچ سهمی در انقلاب نداشت.
اسدالله بیات و آقای مصطفی محقق داماد که یکی نماینده مجلس و قانونگذار و دیگری هم وکیل و حقوقدان است باید پاسخ بدهند که در کجای دنیا قبل از اثبات جرم، اعلام مجرمیت میکنند؟ خود رفتار و موضعگیری آنها مجرمانه است که تهمتی بدون سند را به یکی از ارگان امنیتی میزنند. آقای علوی بروجردی کسی است که باافتخار، با معاون اقتصادی سفیر انگلستان ارتباط داشت! وقتی مردم قم خبردار شدند و مانع ورود معاون اقتصادی سفیر انگلیس به قم شدند، ایشان بهجای عذرخواهی از مردم، اعلام کرد به جهت اینکه وقت نداشته با معاون اقتصادی سفیر انگلستان دیدار نکرده است.
باید آقای علوی بروجردی ازلحاظ علمی تبارشناسی شود. ایشان ازلحاظ اخلاقی هم غصب عنوان کردهاند؛ زیرا ایشان از کودکی حتی یک روز در بروجرد نبود و معلوم نیست که پدر او نیز از بچگی در بروجرد زندگی کرده باشد. خود آقای علوی بروجردی متولد قم و بزرگشده تهران است. او حتی نوه پسری آیتالله بروجردی نیست؛ بلکه نوه دختری ایشان است که در عرف ایران هیچوقت با این بهانه فامیلی را انتقال نمیدهند. این آقا هم که ادعا دارد من فقیه هستم، در کجای فقه نیز قبل از اثبات جرم، به کسی انگ مجرمیت میزنند؟
من اصلاً میگویم فرض کنیم کار نیروی انتظامی دراینباره غلط بود؛ اما بایستی همین غلط بودن کار آنها در دادگاه بررسی شود؛ اما وقتی اکنون انگیزه این افراد را بررسی میکنیم، معلوم میشود که آنها مجرم هستند. آنها هم عنوان حقوقدان و فقیه را غصب کردهاند و هم به این جهت که به یک سیستم و نظام تهمت نادرست زدهاند، مجرم هستند.
پس از پیام شوم این افراد اتفاقاتی که رقم خورد، آنها را رسوا کرد. کسانی که ادعای فقاهت، فراست، هوشمندی و تجربه حضور در انقلاب را دارند در حقیقت در دام دشمن افتادند. حتی کودک سیاسی هم میفهمید که داستان این دختر متوفی یک تله است و این اتفاقات در تمام دنیا متعارف است؛ چه جرم و چه خطا باشد.
اگر شما حداقل امکان 10 درصد اشتباه به هر نیرو را بدهید، این 10 درصد اتفاق میافتد که یا از سر قصور و یا از سر تقصیر است؛ اما وقتی آنها وارد این مسأله میشوند، جای تعجب است. دو هفته قبل یک خانم محترم کرد اصیلی که برای دفاع از دامنپاک خود را به پایین پرت کرده بود، کک این آقایان نگزید. آنها حتی برای دفاع از این خانم، یقه نیروی انتظامی را نگرفتند که چرا این میزان ناامنی در منطقه کردستان وجود دارد که کسی برای دفاع از خود بایستی خود را بکشد؟
تجربه نشان میدهد که این افراد أَحْقاداً، بَدْرِیَّهً وَ خَیْبَرِیَّهً وَ حُنَیْنِیَّهً وَ غَیْرَهُنَّ هستند و از جمهوری اسلامی ایران حقد و کینهدارند. چه مصطفی محقق، چه اسدالله بیات، چه علوی بروجردی هرکدام به شکلی از این نظام کینه دارند. آقای بیات از سوی مردم مؤمن منطقه نارمک تهران از امامت جماعت مسجد جامع نارمک اخراج شد. آنها او و پسرش را به علت تخلفاتشان اخراج کردند و دیگر به او رأی ندادند.
آقای محقق تصور میکرد او را حلواحلوا کنند و به خبرگان رهبری راه بدهند و بالاسر خودشان جای بدهند. آقای علوی بروجردی نیز نزدیک به پانزده یا بیست سال است که در قم مرتب سخنان نسنجیده و نادرستی را بیان میکند. برای مثال اخیراً گفته بود نظام اقتصاد اسلامی نداریم یا پیامبر تنها یک انسان معنوی بود که مانند درویشها کاری با اجتماع نداشت!
این افراد شبیه موجودات گرسنه منتظر فراهم شدن طعمهای بودند و در این قضیه فرصت را مناسب دیدهاند که دلی از عزا دربیاورند؛ ولی خودشان طعمه خوراک گرگهای آمریکا، اسرائیل و انگلیس شدند. این جریان یکی دو نفر هم نیستند؛ بلکه آقای سید حسن خمینی، هادی سروش، سید علیاصغر دستغیب و ... نیز شریک خون بهناحق ریخته شده دو طرف اغتشاشات هستند. فرقی میان دو طرف نیست؛ چه آن جوانی که آمد و چه بسیجی و نیرویهای امنیتی و نظامی که شهید شدند. این عمامه به سرها و سلبریتیهای امثال مهران مدیری و علی کریمی مجرم اول در این جرائم هستند. علی کریمی که اموال خود را فروخته و در امارات حضور دارد یا آقای مدیری که 30 میلیارد تومان پول از صداوسیما دریافت کرده است و گفت فیلم ما را پخش نکنید. آنها واقعاً مجرم هستند.
رئیس قوه قضاییه پیش خداوند مسؤول است. ما اگر روز قیامت یقه علی کریمی و ... را نگیریم، حتماً یقه آقای اژهای را خواهیم گرفت. البته چند وقت قبل آقای اژهای اعلام کرد که اگر کسی متجاهراً و متشاهراً بخواهد به کسی حملهور بشود، او محارب شناخته میشود و حکمش اعدام است. در فقه نیز میگویند که اگر سبب اقوای از مباشر باشد، سبب را تعقیب میکنند.
این علمایی که پیام دادند و سخنان نسنجیدهای را بیان کردند سبب اقوای جریانات اخیر بودند. اسدالله بیات، علوی بروجردی، حسن خمینی، هادی سروش، علیاصغر دستغیب، مهران مدیری، شهریاری، علی کریمی و ... ازنظر حقوقی در تمام دنیا شریک در این خونریزیها، تخریب بیتالمال، مردم سوزیها و اموال سوزیها و ... هستند. البته ما خواستار محاکمه این افراد هستیم.
*ـ مواضع دوپهلو و حزبی این افراد مانند سید حسن خمینی که گفت پلیس امنیت اخلاقی روند معیوبی را دنبال میکند، چرا هیچگاه درباره هتک حرمت به قرآن کریم یا شهادت نیروهای بسیجی و یا حمله به حجاب و افراد محجبه صحبت نمیکنند؟
من این صحبت که سید حسن خمینی دوپهلو صحبت کرده است را قبول ندارم. اعتقاد دارم او یکپهلو و واضح سخن گفت. وقتی صحنه اغتشاش به وجود میآید و فردی در چنین جایگاهی از روند معیوب سخن میگوید، به این معناست که جرم و متهم شدن نظام را پذیرفته است.
اگر سخن او را قبول کنیم، خود متولی شدن سید حسن خمینی در حرم امام خمینی (ره) یکی از روندهای معیوب است. مگر متولی شدن ارثی است؟ مگر امام خمینی فقط ملک شخصی خانواده خمینی است؟ امام خمینی بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران که در کنار پایتخت و حرم شهدا به خاک سپرده شد، به جهان اسلام تعلق دارد. اینکه سالها پیش یک بچه 18-19 ساله را متولی حرم امام خمینی (ره) کردند، اولین روند معیوب است.
روند معیوب دیگر این است که فرزند او یعنی سید احمد خمینی از جایگاه و امنیت حکومت استفاده میکند و مشغول عیاشی است. اگر روند معیوب است چرا این افراد درباره آتش زدن قرآن چیزی نمیگویند؟ رهبر انقلاب آخرین فرصت را در نیمه خرداد امسال به حسن خمینی داد. آقای رئیسی نیز بعد از این اتفاق، فرصت دوم را به وی داد. ایشان به همراه بچههای جهادی در حسینیه جماران حضور یافت و بهنوعی با حسن خمینی اتمامحجت کردند.
آنکسانی که فکر میکردند چون حسن خمینی به بیت امام تعلق دارد بایستی محترم شمرده شود؛ اما با این موضعگیریاش نشان داد که لیاقت هیچچیز را ندارد. شما میتوانید بهعنوان یک رسانه سایت جماران را ارزیابی کنید و با سایتهای بیبیسی، منوتو و صدای آمریکا مقایسه کنید. مشخص است که اصلاً سیدحسن خمینی دوپهلو صحبت نکرد، او یکپهلو سخن گفت و علیه نظام صحبت کرد. دوپهلو برای زمانی است که خط مشخص نیست؛ اما سید حسن خمینی همان حرف و خطی را دنبال کرد که بیبیسی، منوتو و رهبر دموکراتها دنبال کردند و در زمین مریم رجوی بازی کرد.
اگر چنین نبود بایستی بیانیه میدادند و میگفتند ما همچنان در دفاع از زنی که درهالهای از ابهام فوت کرده است، تقاضای بررسی از قوه قضاییه داریم؛ اما از کسانی که قرآن را آتش زدند و بسیجی و پاسدار را شهید کردند؛ چون مجرم و مخالف دین هستند، برائت میجوییم. انتظار نداریم که امثال سید حسن خمینی کلاً ماجرا را انکار کنند؛ اما باید در کنار پیگیری از روند صحیح درباره مرگ مهسا امینی از اغتشاشگران نیز برائت بجویند.
سید حسن خمینی کینه تأیید نشدن در انتخابات خبرگان رهبری را دارد. او فکر کرد مجلس خبرگان برای او مهیا است و همچون تاج پادشاهان برای او جایی باز میکنند تا قائممقام رهبری شود. مگر مراسم عمامه گذاری پسر او را ندیدید که همچون تاجگذاری پادشاهان برنامهریزی کرده بود. خودتان که طلبه هستید، در قم نیز حضور دارید و خبرنگار هم هستید، آیا چنین مراسماتی در قم مرسوم است؟
* ـ خیر.
مراسم او مانند تاجگذاری پادشاهان بود. من قبول ندارم که سید حسن خمینی دوپهلو سخن گفته است؛ بلکه اعتقاددارم که او یکپهلو در دفاع از مجرمین صحبت کرد. سند محکم من نیز سکوت آنها بعد از این همه اتفاقات است.
* ـ چرا بقیه چهرهها درباره این اتفاقات سکوت کردهاند؟
هرکدام یک دلیل و کینه شخصی دارند. آقای بیات تصور میکرد که بعد از آقای صانعی مرجع علیالاطلاق میگردد. شما تصور کنید کسی که چند دوره نماینده مجلس بوده است و چند دوره نیز نائب رئیس مجلس بوده است؛ اما الآن در قم برای او تره هم خرد نمیکنند، بایستی به شکلی کینه خود را خالی کند. آنها در اوایل انقلاب برای خودشان دنیایی داشتند، در مجلس حضور داشتند، بهعنوان روشنفکر بودند؛ اما الآن در کجا هستند؟
شما بررسی کنید بگیر و ببندها در این دهه بیشتر بوده یا در دهههایی که اسدالله بیات، موسویخوئینیها، موسوی اردبیلی و میرحسین موسوی بر سرکار بودند؟ این روزها رسماً تلویزیون نیز تصاویر این افراد را نشان میدهد که علیه نظام شعار میدهند؛ اما اینها همان نسلی هستند که در مسجد اعظم قم، به آیتالله گلپایگانی توهین کردند که چرا شما با بند جیم مصوب شورای انقلاب مخالف هستید؟! یا اجازه ندادند که سید محمد روحانی در قبرستان شیخان دفن شود. حال باید پرسید که چه کسی کشور را به آشوب کشید و دیکتاتوری به خرج داده است؟
یکی از کسانی که در مجلس چهارم جزو نیروهای چپ بود میگفت که من تا سال 69 فکر میکردم چپیها عاقل هستند؛ اما دیدم آنها دزد هستند. او خاطرهای نقل کرد که موسویخوئینیها و کروبی ساختوسازشان در ساحل دریا به حریم آب تجاوز کرده بود و به دنبال فرار از پرداخت جریمه و مالیات بودند؛ اما با تهدید میخواستند که از آنها مالیات اخذ نشود. او چون بچه جبهه و جنگ بود، تصور میکرد اصلاحطلبها صالح هستند و با آنها کار میکرد؛ اما دید که آنها دزد هستند.
زندگی موسویخوئینیها، مجید انصاری، میرحسین موسوی، سید حسن خمینی و ... چگونه است؟ آیا مردم ایران میدانند که سید حسن خمینی در کجا تفریح میکند؟ سید حسن خمینی تا اتفاقی میافتد به آفریقا یا پاکستان سفر میکند و در آنجا برای خودش دفتری دارد و هیچکس از مردم هم نمیدانند. نظام به احترام امام خمینی (ره) نجابت به خرج میدهد و اینها را افشا نمیکند؛ اما آنها هر غلطی که میخواهند انجام میدهند. تعبیری که آقای موسویخوئینیها برای ساختن یکخانه و استخر در کنار دریا در خطه مازندران به کاربرد را نمیتوانم بیان کنم!
* ـ لزوم محاکمه این افراد که بدون علم به قتل، بهنظام و پلیس امنیت اخلاقی اتهام وارد ساختند هم در دادگاه افکار عمومی و هم دادگاه عدالت چیست؟
اگر آنها جرم اتهام دروغ به یک سازمان انتظامی را نداشته باشند، حتماً جرم تشویش اذهان عمومی را دارند. من بیانیهای هم در شبکههای اجتماعی خود منتشر کردم که سید حسن خمینی، مصطفی محقق، هادی سروش، اسدالله بیات، علیاصغر دستغیب، مهران مدیری، علی کریمی، مسیح مهاجری، سردبیر روزنامه جمهوری و ... بلااستثنا بهدلیل تشویش اذهان عمومی و از نظر قانون حقوقی سراسر دنیا مجرم هستند. البته باید اضافه کنم که آنها شائبه اتهام زنی دروغ بهنظام و نیروهای انتظامی را دارند که مسؤول امنیت و حفظ جان مردم هستند و این مسأله نیز باید بررسی شود.
* ـ از فرصت و مطالبی که در اختیار خبرگزاری رسا قراردادید، سپاسگزاریم.
از اینرو خبرگزاری رسا به سراغ حجتالاسلام حسن غفاری فر، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) رفت تا پیرامون موضعگیری این افراد گفتوگو کند.
* ـ برخی از علمای حوزه علمیه با صدور پیامها و سخنان نسنجیده خود چه نقشی در دمیدن به آتش اغتشاشات ایفا کردند؟
قبل از پیگیری موضع افرادی که موضع گرفتهاند، باید هویت و پیشینه این افراد را بررسی کرد. مصطفی محقق داماد یکی از مدیران ده سال یا بلکه بیست سال اول انقلاب در قوه قضاییه است. هرکسی که این روزها اعتراض دارد به همان حرکتهای رادیکال و افراطی بیست سال ابتدایی انقلاب اعتراض میکند. محقق داماد در آن زمان یکی از قضات عالیرتبه کشور بود.
آقای بیات زنجانی در دوره حرکتهای رادیکالی شهرت داشت، چند دوره بهعنوان نماینده و نائب رئیس در مجلس حضور داشت. هیچ نشانی از آقای علوی بروجردی که من میگویم علوی کرجی، حتی یک ساعت نه برای مردم، نه انقلاب اسلامی و نه دفاع مقدس در دسترس نیست. زمانی که مردم با جان خود از ایران دفاع میکردند، ایشان بهراحتی در تهران تحصیل میکرد و سپس آمد در قم درس میخواند و سرگرم کارهای خود بود. آن دونفری که اسم بردم جزو مدیران انقلاب بودند؛ اما اینیکی هیچ سهمی در انقلاب نداشت.
اسدالله بیات و آقای مصطفی محقق داماد که یکی نماینده مجلس و قانونگذار و دیگری هم وکیل و حقوقدان است باید پاسخ بدهند که در کجای دنیا قبل از اثبات جرم، اعلام مجرمیت میکنند؟ خود رفتار و موضعگیری آنها مجرمانه است که تهمتی بدون سند را به یکی از ارگان امنیتی میزنند. آقای علوی بروجردی کسی است که باافتخار، با معاون اقتصادی سفیر انگلستان ارتباط داشت! وقتی مردم قم خبردار شدند و مانع ورود معاون اقتصادی سفیر انگلیس به قم شدند، ایشان بهجای عذرخواهی از مردم، اعلام کرد به جهت اینکه وقت نداشته با معاون اقتصادی سفیر انگلستان دیدار نکرده است.
باید آقای علوی بروجردی ازلحاظ علمی تبارشناسی شود. ایشان ازلحاظ اخلاقی هم غصب عنوان کردهاند؛ زیرا ایشان از کودکی حتی یک روز در بروجرد نبود و معلوم نیست که پدر او نیز از بچگی در بروجرد زندگی کرده باشد. خود آقای علوی بروجردی متولد قم و بزرگشده تهران است. او حتی نوه پسری آیتالله بروجردی نیست؛ بلکه نوه دختری ایشان است که در عرف ایران هیچوقت با این بهانه فامیلی را انتقال نمیدهند. این آقا هم که ادعا دارد من فقیه هستم، در کجای فقه نیز قبل از اثبات جرم، به کسی انگ مجرمیت میزنند؟
من اصلاً میگویم فرض کنیم کار نیروی انتظامی دراینباره غلط بود؛ اما بایستی همین غلط بودن کار آنها در دادگاه بررسی شود؛ اما وقتی اکنون انگیزه این افراد را بررسی میکنیم، معلوم میشود که آنها مجرم هستند. آنها هم عنوان حقوقدان و فقیه را غصب کردهاند و هم به این جهت که به یک سیستم و نظام تهمت نادرست زدهاند، مجرم هستند.
پس از پیام شوم این افراد اتفاقاتی که رقم خورد، آنها را رسوا کرد. کسانی که ادعای فقاهت، فراست، هوشمندی و تجربه حضور در انقلاب را دارند در حقیقت در دام دشمن افتادند. حتی کودک سیاسی هم میفهمید که داستان این دختر متوفی یک تله است و این اتفاقات در تمام دنیا متعارف است؛ چه جرم و چه خطا باشد.
اگر شما حداقل امکان 10 درصد اشتباه به هر نیرو را بدهید، این 10 درصد اتفاق میافتد که یا از سر قصور و یا از سر تقصیر است؛ اما وقتی آنها وارد این مسأله میشوند، جای تعجب است. دو هفته قبل یک خانم محترم کرد اصیلی که برای دفاع از دامنپاک خود را به پایین پرت کرده بود، کک این آقایان نگزید. آنها حتی برای دفاع از این خانم، یقه نیروی انتظامی را نگرفتند که چرا این میزان ناامنی در منطقه کردستان وجود دارد که کسی برای دفاع از خود بایستی خود را بکشد؟
تجربه نشان میدهد که این افراد أَحْقاداً، بَدْرِیَّهً وَ خَیْبَرِیَّهً وَ حُنَیْنِیَّهً وَ غَیْرَهُنَّ هستند و از جمهوری اسلامی ایران حقد و کینهدارند. چه مصطفی محقق، چه اسدالله بیات، چه علوی بروجردی هرکدام به شکلی از این نظام کینه دارند. آقای بیات از سوی مردم مؤمن منطقه نارمک تهران از امامت جماعت مسجد جامع نارمک اخراج شد. آنها او و پسرش را به علت تخلفاتشان اخراج کردند و دیگر به او رأی ندادند.
آقای محقق تصور میکرد او را حلواحلوا کنند و به خبرگان رهبری راه بدهند و بالاسر خودشان جای بدهند. آقای علوی بروجردی نیز نزدیک به پانزده یا بیست سال است که در قم مرتب سخنان نسنجیده و نادرستی را بیان میکند. برای مثال اخیراً گفته بود نظام اقتصاد اسلامی نداریم یا پیامبر تنها یک انسان معنوی بود که مانند درویشها کاری با اجتماع نداشت!
این افراد شبیه موجودات گرسنه منتظر فراهم شدن طعمهای بودند و در این قضیه فرصت را مناسب دیدهاند که دلی از عزا دربیاورند؛ ولی خودشان طعمه خوراک گرگهای آمریکا، اسرائیل و انگلیس شدند. این جریان یکی دو نفر هم نیستند؛ بلکه آقای سید حسن خمینی، هادی سروش، سید علیاصغر دستغیب و ... نیز شریک خون بهناحق ریخته شده دو طرف اغتشاشات هستند. فرقی میان دو طرف نیست؛ چه آن جوانی که آمد و چه بسیجی و نیرویهای امنیتی و نظامی که شهید شدند. این عمامه به سرها و سلبریتیهای امثال مهران مدیری و علی کریمی مجرم اول در این جرائم هستند. علی کریمی که اموال خود را فروخته و در امارات حضور دارد یا آقای مدیری که 30 میلیارد تومان پول از صداوسیما دریافت کرده است و گفت فیلم ما را پخش نکنید. آنها واقعاً مجرم هستند.
رئیس قوه قضاییه پیش خداوند مسؤول است. ما اگر روز قیامت یقه علی کریمی و ... را نگیریم، حتماً یقه آقای اژهای را خواهیم گرفت. البته چند وقت قبل آقای اژهای اعلام کرد که اگر کسی متجاهراً و متشاهراً بخواهد به کسی حملهور بشود، او محارب شناخته میشود و حکمش اعدام است. در فقه نیز میگویند که اگر سبب اقوای از مباشر باشد، سبب را تعقیب میکنند.
این علمایی که پیام دادند و سخنان نسنجیدهای را بیان کردند سبب اقوای جریانات اخیر بودند. اسدالله بیات، علوی بروجردی، حسن خمینی، هادی سروش، علیاصغر دستغیب، مهران مدیری، شهریاری، علی کریمی و ... ازنظر حقوقی در تمام دنیا شریک در این خونریزیها، تخریب بیتالمال، مردم سوزیها و اموال سوزیها و ... هستند. البته ما خواستار محاکمه این افراد هستیم.
*ـ مواضع دوپهلو و حزبی این افراد مانند سید حسن خمینی که گفت پلیس امنیت اخلاقی روند معیوبی را دنبال میکند، چرا هیچگاه درباره هتک حرمت به قرآن کریم یا شهادت نیروهای بسیجی و یا حمله به حجاب و افراد محجبه صحبت نمیکنند؟
من این صحبت که سید حسن خمینی دوپهلو صحبت کرده است را قبول ندارم. اعتقاد دارم او یکپهلو و واضح سخن گفت. وقتی صحنه اغتشاش به وجود میآید و فردی در چنین جایگاهی از روند معیوب سخن میگوید، به این معناست که جرم و متهم شدن نظام را پذیرفته است.
اگر سخن او را قبول کنیم، خود متولی شدن سید حسن خمینی در حرم امام خمینی (ره) یکی از روندهای معیوب است. مگر متولی شدن ارثی است؟ مگر امام خمینی فقط ملک شخصی خانواده خمینی است؟ امام خمینی بهعنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران که در کنار پایتخت و حرم شهدا به خاک سپرده شد، به جهان اسلام تعلق دارد. اینکه سالها پیش یک بچه 18-19 ساله را متولی حرم امام خمینی (ره) کردند، اولین روند معیوب است.
روند معیوب دیگر این است که فرزند او یعنی سید احمد خمینی از جایگاه و امنیت حکومت استفاده میکند و مشغول عیاشی است. اگر روند معیوب است چرا این افراد درباره آتش زدن قرآن چیزی نمیگویند؟ رهبر انقلاب آخرین فرصت را در نیمه خرداد امسال به حسن خمینی داد. آقای رئیسی نیز بعد از این اتفاق، فرصت دوم را به وی داد. ایشان به همراه بچههای جهادی در حسینیه جماران حضور یافت و بهنوعی با حسن خمینی اتمامحجت کردند.
آنکسانی که فکر میکردند چون حسن خمینی به بیت امام تعلق دارد بایستی محترم شمرده شود؛ اما با این موضعگیریاش نشان داد که لیاقت هیچچیز را ندارد. شما میتوانید بهعنوان یک رسانه سایت جماران را ارزیابی کنید و با سایتهای بیبیسی، منوتو و صدای آمریکا مقایسه کنید. مشخص است که اصلاً سیدحسن خمینی دوپهلو صحبت نکرد، او یکپهلو سخن گفت و علیه نظام صحبت کرد. دوپهلو برای زمانی است که خط مشخص نیست؛ اما سید حسن خمینی همان حرف و خطی را دنبال کرد که بیبیسی، منوتو و رهبر دموکراتها دنبال کردند و در زمین مریم رجوی بازی کرد.
اگر چنین نبود بایستی بیانیه میدادند و میگفتند ما همچنان در دفاع از زنی که درهالهای از ابهام فوت کرده است، تقاضای بررسی از قوه قضاییه داریم؛ اما از کسانی که قرآن را آتش زدند و بسیجی و پاسدار را شهید کردند؛ چون مجرم و مخالف دین هستند، برائت میجوییم. انتظار نداریم که امثال سید حسن خمینی کلاً ماجرا را انکار کنند؛ اما باید در کنار پیگیری از روند صحیح درباره مرگ مهسا امینی از اغتشاشگران نیز برائت بجویند.
سید حسن خمینی کینه تأیید نشدن در انتخابات خبرگان رهبری را دارد. او فکر کرد مجلس خبرگان برای او مهیا است و همچون تاج پادشاهان برای او جایی باز میکنند تا قائممقام رهبری شود. مگر مراسم عمامه گذاری پسر او را ندیدید که همچون تاجگذاری پادشاهان برنامهریزی کرده بود. خودتان که طلبه هستید، در قم نیز حضور دارید و خبرنگار هم هستید، آیا چنین مراسماتی در قم مرسوم است؟
* ـ خیر.
مراسم او مانند تاجگذاری پادشاهان بود. من قبول ندارم که سید حسن خمینی دوپهلو سخن گفته است؛ بلکه اعتقاددارم که او یکپهلو در دفاع از مجرمین صحبت کرد. سند محکم من نیز سکوت آنها بعد از این همه اتفاقات است.
* ـ چرا بقیه چهرهها درباره این اتفاقات سکوت کردهاند؟
هرکدام یک دلیل و کینه شخصی دارند. آقای بیات تصور میکرد که بعد از آقای صانعی مرجع علیالاطلاق میگردد. شما تصور کنید کسی که چند دوره نماینده مجلس بوده است و چند دوره نیز نائب رئیس مجلس بوده است؛ اما الآن در قم برای او تره هم خرد نمیکنند، بایستی به شکلی کینه خود را خالی کند. آنها در اوایل انقلاب برای خودشان دنیایی داشتند، در مجلس حضور داشتند، بهعنوان روشنفکر بودند؛ اما الآن در کجا هستند؟
شما بررسی کنید بگیر و ببندها در این دهه بیشتر بوده یا در دهههایی که اسدالله بیات، موسویخوئینیها، موسوی اردبیلی و میرحسین موسوی بر سرکار بودند؟ این روزها رسماً تلویزیون نیز تصاویر این افراد را نشان میدهد که علیه نظام شعار میدهند؛ اما اینها همان نسلی هستند که در مسجد اعظم قم، به آیتالله گلپایگانی توهین کردند که چرا شما با بند جیم مصوب شورای انقلاب مخالف هستید؟! یا اجازه ندادند که سید محمد روحانی در قبرستان شیخان دفن شود. حال باید پرسید که چه کسی کشور را به آشوب کشید و دیکتاتوری به خرج داده است؟
یکی از کسانی که در مجلس چهارم جزو نیروهای چپ بود میگفت که من تا سال 69 فکر میکردم چپیها عاقل هستند؛ اما دیدم آنها دزد هستند. او خاطرهای نقل کرد که موسویخوئینیها و کروبی ساختوسازشان در ساحل دریا به حریم آب تجاوز کرده بود و به دنبال فرار از پرداخت جریمه و مالیات بودند؛ اما با تهدید میخواستند که از آنها مالیات اخذ نشود. او چون بچه جبهه و جنگ بود، تصور میکرد اصلاحطلبها صالح هستند و با آنها کار میکرد؛ اما دید که آنها دزد هستند.
زندگی موسویخوئینیها، مجید انصاری، میرحسین موسوی، سید حسن خمینی و ... چگونه است؟ آیا مردم ایران میدانند که سید حسن خمینی در کجا تفریح میکند؟ سید حسن خمینی تا اتفاقی میافتد به آفریقا یا پاکستان سفر میکند و در آنجا برای خودش دفتری دارد و هیچکس از مردم هم نمیدانند. نظام به احترام امام خمینی (ره) نجابت به خرج میدهد و اینها را افشا نمیکند؛ اما آنها هر غلطی که میخواهند انجام میدهند. تعبیری که آقای موسویخوئینیها برای ساختن یکخانه و استخر در کنار دریا در خطه مازندران به کاربرد را نمیتوانم بیان کنم!
* ـ لزوم محاکمه این افراد که بدون علم به قتل، بهنظام و پلیس امنیت اخلاقی اتهام وارد ساختند هم در دادگاه افکار عمومی و هم دادگاه عدالت چیست؟
اگر آنها جرم اتهام دروغ به یک سازمان انتظامی را نداشته باشند، حتماً جرم تشویش اذهان عمومی را دارند. من بیانیهای هم در شبکههای اجتماعی خود منتشر کردم که سید حسن خمینی، مصطفی محقق، هادی سروش، اسدالله بیات، علیاصغر دستغیب، مهران مدیری، علی کریمی، مسیح مهاجری، سردبیر روزنامه جمهوری و ... بلااستثنا بهدلیل تشویش اذهان عمومی و از نظر قانون حقوقی سراسر دنیا مجرم هستند. البته باید اضافه کنم که آنها شائبه اتهام زنی دروغ بهنظام و نیروهای انتظامی را دارند که مسؤول امنیت و حفظ جان مردم هستند و این مسأله نیز باید بررسی شود.
* ـ از فرصت و مطالبی که در اختیار خبرگزاری رسا قراردادید، سپاسگزاریم.