غلامحسین کرباسچی که پس از جدایی از روزنامه سازندگی و در واقع از حزب کارگزاران سازندگی، روزنامه هممیهن را منتشر میکند، در گفتوگویی با روزنامه خودش، نکاتی را در مورد مطلبی که اخیراً از میرحسین موسوی منتشر شده، بیان کرده است.
شهدای ایران: غلامحسین کرباسچی که پس از جدایی از روزنامه سازندگی و در واقع از حزب کارگزاران سازندگی، روزنامه هممیهن را منتشر میکند، در گفتوگویی با روزنامه خودش، نکاتی را در مورد مطلبی که اخیراً از میرحسین موسوی منتشر شده، بیان کرده است. نکاتی که نشان میدهد مشکل در جریان اصلاحات فقط یک فرد و توهمات سیاسیاش نیست بلکه سیاست حاکم بر این جریان سیاسی، قبیلهگرایی است و طبعاً در چنین وضعیتی، درخواست «مرزبندی با موسوی» تخطئه میشود.
کرباسچی ابتدا گفته «شاهد فشار زیادی به شخصیتهای سیاسی هستیم که بیایید و موضع بگیرید... سؤال من این است که اگر کسی در مقدمه کتابی یک جمله نوشت، همه باید موضع بگیرند؟»
یعنی کرباسچی نمیداند که نه موسوی «کسی» است و نه کرباسچی و غیره، «همه» هستند؟! کاندیدای انتخاباتی جریان اصلاحات و لیدر جنبش (فتنه) سبز که خاستگاه آن جریان اصلاحات و مورد حمایت این جریان بود، به یکی از فرماندهان نظامی که در مسیر تأمین امنیت کشور جان داده است، توهین کرده و علاوه بر آن، با توصیف شهادت مدافعان حرم به «تلف شدن جان در راه حفظ یک مستبد» به صدها شهید مدافع حرم ایرانی جسارت کرده و کل حضور ایران در سوریه را هم زیر سؤال برده است. آیا امر عجیبی است که نظر حامیان همیشگی موسوی در مورد این موضع پرسیده شود؟
و جالب آنکه همچنان هم دست از حمایت او برنمیدارند و کرباسچی در همین سخنان میگوید: «ما آقای مهندس موسوی را شخصیتی میشناسیم که به انقلاب اسلامی، به رفاه و آزادی و امنیت کشور و مردم اعتقاد کامل دارد.»، اما فکر قبیلهگرا نمیگذارد که کلام در نقد موسوی بچرخد! اجبار به موضع گرفتن همه نیست، اما موسوی دیگر باید چه کند تا امثال کرباسچی و خاتمی و حسن خمینی راه خود را از او جدا بدانند؟
کرباسچی میگوید: «واقعیت این است که نیروها و شخصیتهای سیاسی، باید در جریان آزاد اطلاعات باشند و منابع مختلف به آنان مشورت و اطلاعات بدهند. وقتی کسی ١٣،١٢ سال در حصر بوده، چنین امکانی را ندارد... درباره روش و نوع بیان مسائل، نقدهای جدی به ایشان داشتم و دارم. اما از وقتی که ایشان زندانی شدند، مسلماً دیگر درباره درستی یا نادرستی عملکرد ایشان حرفی نمیزنم؛ چون قضاوت درباره افراد، باید در شرایط آزاد و برابر صورت گیرد.»
میرحسین موسوی سرداری را مورد اهانت قرار داده که در این دنیا نیست تا امکان دفاع از خودش را داشته باشد و در زمان حیات او هم حرفی نزد، حالا، چون موسوی در حصر بوده، دیگران نباید او را نقد کنند؟! از سویی، زمانی هم که در حصر نبود، همین وهمیات را داشت. آیا وقتی حملهکنندگان به مردم عزادار عاشورا را مردم خداجو نامید هم در حصر بود؟ آیا وقتی همزمان با انقلاب مردم مصر، اردوکشی خیابانی در تهران راه انداخت و علیه نظام و همردیف با براندازان شعار دادند هم از مشاوره مشاورانش محروم بود؟ و آیا اکنونی که به حسین همدانی فحاشی میکند، سردار شهید شرایط آزاد و برابر دارد و میتواند از خود دفاع کند؟! بامزه آنکه کرباسچی در انتهای سخنانش میگوید که جریان حاکم باید رقیب را تحمل کند و نقدها را بپذیرد!
از حق نگذشته، او البته پس از دفاع متعدد از موسوی نکاتی را هم در نقد دیدگاه موسوی بیان کرده است. از جمله اینکه «اگر جمهوری اسلامی در این قضیه (سوریه) ورود نمیکرد و نیروهای نظامی ایران به عنوان مستشار یا هر عنوان دیگری آنجا دخالت نمیکردند، آیا مسئله سوریه به نحو مطلوبی حل میشد و مثلاً یک نظام دموکراتیک و عادلانه سر کار میآمد؟ آن هم در کشوری که با این همه چنددستگیهای قومی و مذهبی روبه روست و از یک طرف، ترکیه و از طرف دیگر، اسرائیل و از یک طرف، کشورهای عربی و نیز امریکا، روسیه، فرانسه و ... در آن دخالت دارند. شما لیبی را ببینید! بعد از این همه سال که هیچ مداخلهای هم از ناحیه کشوری مثل ایران هم نبوده، میبینیم که در نتیجه تضاد منافع نیروهای رقیب، بر باد رفته است و معلوم هم نیست چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. میدانید که ماجرای زندان ابوغریب از اتهامات اثبات شده نیروهای امریکاست. اما در داخل امریکا با همه ادعاهایی که درباره آزادی و دموکراسی و رقابتهای سیاسی و حقوق بشر دارند، چنان رفتار میکنند که گویی اصلاً چنین جنایاتی اتفاق نیفتاده یا مربوط به قرن ۱۵ میلادی است. این جناح و آن جناح یا فلان شخصیت سیاسی یا نظامی را هم متهم نمیکنند. یک هواپیمای مسافربری را زدند و بعد به فرمانده آن مدال شجاعت دادند.»
او همچنین در مورد ادعای موسوی پیرامون رهبری آینده میگوید: «اینکه ما شائبهای را درباره آینده حکومت مطرح کنیم و بعد بگوییم اگر نیست، تکذیب کنید؛ مناسب نیست. برای طرح چنین مسائلی، حتماً باید دلایل و شواهدی داشته باشیم.»
کرباسچی ابتدا گفته «شاهد فشار زیادی به شخصیتهای سیاسی هستیم که بیایید و موضع بگیرید... سؤال من این است که اگر کسی در مقدمه کتابی یک جمله نوشت، همه باید موضع بگیرند؟»
یعنی کرباسچی نمیداند که نه موسوی «کسی» است و نه کرباسچی و غیره، «همه» هستند؟! کاندیدای انتخاباتی جریان اصلاحات و لیدر جنبش (فتنه) سبز که خاستگاه آن جریان اصلاحات و مورد حمایت این جریان بود، به یکی از فرماندهان نظامی که در مسیر تأمین امنیت کشور جان داده است، توهین کرده و علاوه بر آن، با توصیف شهادت مدافعان حرم به «تلف شدن جان در راه حفظ یک مستبد» به صدها شهید مدافع حرم ایرانی جسارت کرده و کل حضور ایران در سوریه را هم زیر سؤال برده است. آیا امر عجیبی است که نظر حامیان همیشگی موسوی در مورد این موضع پرسیده شود؟
و جالب آنکه همچنان هم دست از حمایت او برنمیدارند و کرباسچی در همین سخنان میگوید: «ما آقای مهندس موسوی را شخصیتی میشناسیم که به انقلاب اسلامی، به رفاه و آزادی و امنیت کشور و مردم اعتقاد کامل دارد.»، اما فکر قبیلهگرا نمیگذارد که کلام در نقد موسوی بچرخد! اجبار به موضع گرفتن همه نیست، اما موسوی دیگر باید چه کند تا امثال کرباسچی و خاتمی و حسن خمینی راه خود را از او جدا بدانند؟
کرباسچی میگوید: «واقعیت این است که نیروها و شخصیتهای سیاسی، باید در جریان آزاد اطلاعات باشند و منابع مختلف به آنان مشورت و اطلاعات بدهند. وقتی کسی ١٣،١٢ سال در حصر بوده، چنین امکانی را ندارد... درباره روش و نوع بیان مسائل، نقدهای جدی به ایشان داشتم و دارم. اما از وقتی که ایشان زندانی شدند، مسلماً دیگر درباره درستی یا نادرستی عملکرد ایشان حرفی نمیزنم؛ چون قضاوت درباره افراد، باید در شرایط آزاد و برابر صورت گیرد.»
میرحسین موسوی سرداری را مورد اهانت قرار داده که در این دنیا نیست تا امکان دفاع از خودش را داشته باشد و در زمان حیات او هم حرفی نزد، حالا، چون موسوی در حصر بوده، دیگران نباید او را نقد کنند؟! از سویی، زمانی هم که در حصر نبود، همین وهمیات را داشت. آیا وقتی حملهکنندگان به مردم عزادار عاشورا را مردم خداجو نامید هم در حصر بود؟ آیا وقتی همزمان با انقلاب مردم مصر، اردوکشی خیابانی در تهران راه انداخت و علیه نظام و همردیف با براندازان شعار دادند هم از مشاوره مشاورانش محروم بود؟ و آیا اکنونی که به حسین همدانی فحاشی میکند، سردار شهید شرایط آزاد و برابر دارد و میتواند از خود دفاع کند؟! بامزه آنکه کرباسچی در انتهای سخنانش میگوید که جریان حاکم باید رقیب را تحمل کند و نقدها را بپذیرد!
از حق نگذشته، او البته پس از دفاع متعدد از موسوی نکاتی را هم در نقد دیدگاه موسوی بیان کرده است. از جمله اینکه «اگر جمهوری اسلامی در این قضیه (سوریه) ورود نمیکرد و نیروهای نظامی ایران به عنوان مستشار یا هر عنوان دیگری آنجا دخالت نمیکردند، آیا مسئله سوریه به نحو مطلوبی حل میشد و مثلاً یک نظام دموکراتیک و عادلانه سر کار میآمد؟ آن هم در کشوری که با این همه چنددستگیهای قومی و مذهبی روبه روست و از یک طرف، ترکیه و از طرف دیگر، اسرائیل و از یک طرف، کشورهای عربی و نیز امریکا، روسیه، فرانسه و ... در آن دخالت دارند. شما لیبی را ببینید! بعد از این همه سال که هیچ مداخلهای هم از ناحیه کشوری مثل ایران هم نبوده، میبینیم که در نتیجه تضاد منافع نیروهای رقیب، بر باد رفته است و معلوم هم نیست چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. میدانید که ماجرای زندان ابوغریب از اتهامات اثبات شده نیروهای امریکاست. اما در داخل امریکا با همه ادعاهایی که درباره آزادی و دموکراسی و رقابتهای سیاسی و حقوق بشر دارند، چنان رفتار میکنند که گویی اصلاً چنین جنایاتی اتفاق نیفتاده یا مربوط به قرن ۱۵ میلادی است. این جناح و آن جناح یا فلان شخصیت سیاسی یا نظامی را هم متهم نمیکنند. یک هواپیمای مسافربری را زدند و بعد به فرمانده آن مدال شجاعت دادند.»
او همچنین در مورد ادعای موسوی پیرامون رهبری آینده میگوید: «اینکه ما شائبهای را درباره آینده حکومت مطرح کنیم و بعد بگوییم اگر نیست، تکذیب کنید؛ مناسب نیست. برای طرح چنین مسائلی، حتماً باید دلایل و شواهدی داشته باشیم.»
*جوان آنلاین