شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۳۱۹۳۲
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۲
کساني بوده و هستند که بر اصالت اشک و گريه، بدون آنکه به انزجار از کفر و شرک و نفاق و ظلم منجر شود، تأکيد و اصرار داشته و دارند!
شهدای ایران:بدون شک هرکس داستان کربلا و غربت و مظلوميت حسين و يارانش را بشنود يا بخواند، حتماً محزون و غمگين شده و توانايي جلوگيري از گريستن را ندارد.


مکتب عاشورای آمريکايی و شيعيان انگليسی!


افزون بر اين، توصيه‌هاي زيادي به برپايي مجالس عزا و رثاي ابي‌عبدالله شده است؛ گريه بر مظلوم و گريه براي بي‌ياور ماندن ولي خدا و دين خدا، مي‌تواند عبرت‌آموز، محرک و نيروزا باشد.

اما کساني بوده و هستند که بر اصالت اشک و گريه، بدون آنکه به انزجار از کفر و شرک و نفاق و ظلم منجر شود، تأکيد و اصرار داشته و دارند!

در مکتب «عاشوراي آمريکايي» و «شيعيان انگليسي»، چون مبارزه با اصل عاشورا و زدودن نام حسين را ممکن نمي‌دانند، تلاش مي‌کنند، حقيقت حسين و حقيقت عاشورا را نابود کنند.

فلسفة قيام حسين را اين مي‌دانند که او مي‌خواست، مسيح‌وار (البته باز هم به قرائت مسيحيت جعلي)، قرباني گناهان امت و يا وسيله‌اي براي بخشش گناهان امت شود!

اين نگاه متأسفانه در گذشته نيز وجود داشت، في‌المثل، ميرزا محمدباقر شريف طباطبائي در کتاب اسرار الشهادة، مي‌نويسد: آن حضرت «مي‌خواست كه كشته شود از براي اينكه مؤمنين اولين و آخرين بر او جزع كنند و گريه و زاري نمايند ... تا به اين واسطه گناهان ايشان آمرزيده شود و گريه و اندوه ايشان كفارة گناه ايشان باشد ... پس در واقع شهادت آن بزرگوار كفارة گناه جميع گناهكاران است».

ملامهدي نراقي در كتاب محرق القلوب مي‌گويد: «امام حسين .. براي رسيدن به شفاعت كبرا، كه مقتضي استخلاص همة محبان و مواليان باشد ... به شهادت راضي شد تا اين مرتبه از براي او باشد و بدون شهادت وصول به اين مرتبه از براي او ممكن نبود. زيرا كه رفع كدورات معاصي امت و شفاعت ايشان موقوف بر خون و تألم ايشان است.»

گفتني است یکی از مدعیان روشنفكری در مقاله‌اي با عنوان «فرهنگ عاشورا در عصر سکولار» نيز همين تفسير مرگ فديه‌وار حسين را مناسب‌ترين تفسير با دنياي مدرن مي‌دانند! و در حال حاضر، شيعيان انگليسي و رسانه‌هاي غربي نيز تمام تلاش خود را در پررنگ کردن همين نگاه انحرافي به قيام حسيني به کار مي‌گيرند.

نتيجة فاجعه‌آميز اين نوع نگاه نادرست به قيام حسيني اين بود که در روز عاشوراي سال 1330ق، 200 نفر از سپاهيان روس، در ميدان مرکزي تبريز ثقة الاسلام تبريزي، از رهبران نهضت مشروطه، را دار مي‌زنند، اما 2000 نفر قمه‌زن، حاضر نيستند دربرابر اين ظلم کمترين اقدامي کنند و با اين بهانه که «آقا جان! اولارين توفنگي وار، آدمي اولْدُرَلْلَر؛ آقاجان آنها تفنگ دارند و آدم را مي‌كشند»، تن به چنان خفت و ظلمي مي‌دهند و نمي‌دانند که همان امامي که براي او قمه بر سر مي‌زدند، براي مبارزه با ظلم قيام کرده است!

 *احمدحسین شریفی
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار