گزارش سفارت انگلیس در ایران درباره شخصیت «رضاشاه پهلوی»
«در حدود سال 1873 زاده شد. خانوادهاش اهل سوادکوه مازندران بودند. پدرش ایرانی و مادرش اصلیتی قفقازی داشت. بعدازآن که روسها بر اساس معاهده ترکمانچای، بخشهایی از قفقاز را از ایران جدا کردند، اجداد مادری رضاشاه به ایران پناهنده شدند. در 15 سالگی به بریگاد قزاق پیوست و بهعنوان اصطبلدار مشغول به کار شد. مدارج نظامی را در بریگاد قزاق طی کرد و به علت شجاعت و بیپرواییاش مورد تائید مربیان روس در این بریگاد قرار گرفت.
هرگاه نیروهای قزاق برای انجام مأموریت به مناطق مختلف کشور اعزام میشدند تا افراد شورشی را سرکوب کرده و ناآرامیها را خاتمه دهند، وی نیز همراه آن نیروها بود. در آغاز جنگ [جهانی اول] به درجه سرهنگی رسید و در سال 1921 فرماندهی بریگاد قزاق، که اکنون به دیویزیون (لشکر) ارتقا یافته بود، به وی محول شد. افسران روس دیویزیون قزاق را ترک کرده بودند و این دیویزیون بهشدت از نیروهای بلشویک در شمال ایران شکستخورده بود. دیویزیون قزاق به اصلاحاتی در درون خود دستزده و به رهبری قاطع نیازمند بود و قرعه به نام رضاخان افتاد.
در مارس 1921 بهسوی تهران عزیمت کرد و پایتخت را بهآسانی تسخیر کرد. او سید ضیاءالدین را به نخستوزیری منصوب کرد و خود فرماندهی قشون را بر عهده گرفت. از این به بعد، پلههای قدرت را بهسرعت طی کرد. شش هفته بعد، وزیر جنگ شد و این سمت را تا 31 اکتبر 1925 برای خود حفظ کرد. او از اکتبر 1923 به بعد نخستوزیر نیز شد. مجلس در 31 اکتبر 1925 سلطان احمدشاه را از سلطنت خلع کرد و امور کشور را بهطور موقت به رضاخان پهلوی واگذار کرد. با تصمیم مجلس مؤسسان در 16 دسامبر 1925، رضاخان، با عنوان رضاشاه پهلوی، وارث تاجوتخت ایران شد. او در آوریل 1926 تاجگذاری کرد.
فردی خودآموخته است و هیبتی طبیعی دارد. شخصیتی قوی داشته و از توانمندی و انرژی بالایی برخوردار است. بلندپرواز است. میخواهد ایران را از وضعیت کنونی نجات داده و این کشور را به استقلال واقعی برساند. بهرغم وجود مشکلات فراوان، موفقیتهای بزرگی در این راه به دست آورده است. اگر عمری طولانی داشته باشد، این امکان وجود دارد که بهطور کامل موفق شود. اما او نتوانسته است عادت مردم ایران به تنپروری و وقتگذرانی را از بین ببرد. به همین دلیل، شک دارد بعد از مرگش کارها به همین منوال به پیش رود. او محبوبیت ندارد، اما همه از او هراس دارند، که البته در یک کشور شرقی امتیاز بزرگی محسوب میشود.
فرد ریاکاری است و کلیبافی و دورویی را سلاحهای مناسبی تلقی میکند. به هرکسی که باهوشتر از او باشد مظنون است. هر یک از فرماندهان ارتش را که بیشازاندازه موفق عمل کرده باشد، بدون درنگ بازنشسته میکند. رفتارش بهگونهای است که محبوبیتی در نزد زیردستانش پیدا نکرده و نمیتواند روی وفاداری آنها در شرایط سخت حساب کند. از سال 1930 به بعد، وزیر دربار دسترسی به شاه را بیشازپیش مشکل کرده است. همین مسئله باعث شده است که شاه کمتر از افکار عمومی جامعه مطلع باشد.
رضاشاه فردی حریص و مالاندوز است و تمام ابزارهای کسب پول و ملک را به کار میبرد. تریاک و مشروبات الکلی مصرف میکند. از هنگامیکه شاه شده است چاقتر و پفکردهتر شده است.
زیردستانش از لحن و رفتار خشونتآمیز رضاشاه هراس دارند. بااینحال، خود وی نیز همواره میترسد. گفته میشود رضاشاه هیچگاه بدون آنکه چند قبضه سلاح در دسترس داشته باشد، نمیخوابد و گاهی اوقات از خواب میجهد و یکی از این سلاحها را به دست میگیرد. نسبت به تمام کسانی که مظنون به توطئهچینی علیه وی هستند بیرحم است. صرف مظنون شدن وی به یک فرد کافی است که آن فرد به حبس ابد یا حتی مرگ محکوم شود.
بهرغم آنکه مهارت زیادی در نحوه برخورد با هموطنانش دارد، با دیدگاهها و ذهنیتهای خارجی ناآشناست. او تا ژوئن 1934 که سفری رسمی به ترکیه داشت، تنها یکبار از ایران خارجشده بود و آنهم هنگامی بود که مسیر خوزستان-تهران را از را ه بغداد طی کرد.
به هنگام خدمت در بریگاد قزاق با افسران روس ارتباط داشت و به همین دلیل، اندکی زبان روسی میداند.
رضا در سن 61 سالگی هنوز پر انرژی است و قدرتش بیشازپیش شده است. تیمورتاش را برکنار کرده و رئیس بختیاریها را دستگیر کرده است. دخالتهای شخصی وی در تمام دستگاههای دولتی همچنان ادامه دارد. طرح ساخت جاده جدیدی که از دره چالوس به البرز منتهی میشود با هزینههای بسیار، دستاوردی ندارد. صرف هزینههای بسیار برای راهآهن سراسری ایران نیز همچنان ادامه دارد. عطش وی به دستیابی به زمینهای بیشتر هنوز فروکش نکرده است.
در اواخر سال 1933 شایعات بسیاری درباره ناآرامیهای شدید داخلی و ضرورت انجام یک عملیات جدی نظامی شنیده شد. در ژوئن – ژوئیه 1934 از ترکیه دیدن کرد. این دیدار یک دیدار بسیار موفقیتآمیز بود و استقبال گرمی از وی به عمل آمد. در پایان سال 1934 به نظر میرسد که سلامت وی بهطور کامل بازگشته است.»
*مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ یادداشتهای سیاسی ایران؛ ویرایش آر.ام.بارل، جلد دهم، بخش اول (1317-1313)، ترجمه افشار امیری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 181 تا 183