یادداشت؛
بر اساس همین برآورد و تصور موهوم و مشترک بیگانگان متخاصم و معاندان کینهای، اصلاحات اقتصادی اخیر دولت سیزدهم که در شرایط اقتصادی تحریمی، فشار معیشتی، تورم و نگرانی از تأثیرات جنگ بر اقتصاد جهانی به اجرا درآمد، فرصتی برای آشوب و بیثبات سازی در ایران بود.
سرویس سیاسی شهدای ایران:رسول سنایی راد/سیاست کلان منطقهای امریکا، آشوبافکنی و بیثباتسازی است که در شرایط افول قدرت برای مداخلات مستقیم و مدیریت روندها، نوعی کنش جبرانی و جایگزین به حساب میآید. چنین سیاست کثیفی با اهداف گروهکهای معاند و ضدانقلابی که با ناامیدی از مواجهه رویارو در میدان کارزار سیاسی با جمهوری اسلامی ایران، به بنبست خوردهاند و سالها مجبور به آوارگی و اقامت در کشورهای بیگانه شدهاند و محتاج شکلگیری زمینه مزدوری و خوشخدمتی برای دریافت جیره و مواجب و گذران روزگار هستند، نوعی فرصت تلقی میشود. از این رو، چنین جریانات وامانده و فرسودهای، راهبردهای خود را روی ابزار رسانهای و تبلیغی برای مأیوسسازی جامعه ایران از آینده و التهابافکنی و تحریک افکار عمومی، ایجاد شبکههای فراخوان برای اعتراض، سازماندهی و جهتدهی اجتماعات اعتراضی به سوی شورش و خشنسازی شورشها برای تشدید خرابکاری و تعمیق زخمها و تداوم شورشها متمرکز ساختهاند.
تصور کشورهای متخاصم و گروهکهای برانداز و معاند براساس برآوردها و محاسبات ناقص، جهتدار و خصمانه این است که جامعه ایرانی، مستعد اقدامات اعتراضی و شورش به صورت دورهای است که اگر قبلاً در بازههای زمانی ۱۰ ساله تکرار میشده، در سالیان اخیر در دورههای کوتاهتری، مثلاً دو ساله، قابلیت شورش را دارد.
بر اساس همین برآورد و تصور موهوم و مشترک بیگانگان متخاصم و معاندان کینهای، اصلاحات اقتصادی اخیر دولت سیزدهم که در شرایط اقتصادی تحریمی، فشار معیشتی، تورم و نگرانی از تأثیرات جنگ بر اقتصاد جهانی به اجرا درآمد، فرصتی برای آشوب و بیثبات سازی در ایران بود.
از این رو، در روزهای گذشته که کنشگری غلط برخی از فعالان سیاسی برای پیشبرد اهداف سیاسی و جناحی یا تفاوت زاویه تحلیلی و سلایق سیاسی، آنان را به سمت مخالفخوانی با اصلاحات اقتصادی دولت و التهابافکنی سوق داده بود، معاندان و بدخواهان نظام، برنامههای اصلاحی برای قیمت و تأمین اقلام اساسی خوراکی را زمینهای شتابدهنده و جرقهای برای شورش و بیثباتسازی تلقی و سعی کردند از نگرانی و عصبانیت مردم به عنوان چاشنی شورش و خرابکاری استفاده کنند. در این راستا معاندانی که امروز به ابزار رسانهای مجهز هستند و هیچ محدودیتی در دسترسی و استفاده از فضای مجازی ندارند، سعی کردند که ۱- تلاش دولت برای ساماندهی یارانهها و جهتدهی آن به نفع مصرفکننده اصلی را قطع یارانهها و رهاسازی قیمتها به افکار عمومی معرفی کنند و موجبات نارضایتی مردم را فراهم آورند.
۲- با انجام فراخوانهای گسترده، زمینه برپایی اجتماعات اعتراضی و راهبندان را شکل دهند و سپس با جهتدهی شعارهای اعتراضی به شعارهای ساختارشکنانه و ایجاد درگیری، خشنسازی و تبدیل اجتماعات اعتراضی به گروههای اغتشاش و شورش را دنبال کنند.
۳- با دروغپردازی و بزرگنمایی اخبار اجتماعات اعتراضی، به التهاب، نفرت و عصبانیت دامن
بزنند و با شایعهپراکنی و ضریب دادن به اخبار هجوم و غارت حتی با استفاده از اخبار آرشیوی، کانونهای اعتراضی و شورشی را گسترش دهند و آن را تبدیل به جریانی گسترده و سراسری کنند.
جالبتر اینکه همزمان با این اقدامات، مقامات امریکایی هم مرتب بر طبل نامعلوم بودن آینده برجام کوبیدند تا موج هراس از آینده را در پیوند برجام با اقتصاد، تشدید کنند و آن را برای یک آبشار سیاسی به نفع آشوبافکنی و شورش، پاس دهند.
بر خلاف تمامی این تلاشها و خباثتهایی که امنیت ملی و ثبات سیاسی ایران اسلامی را هدف گرفته بود، تنها اجتماعات محدودی در برخی شهرها شکل گرفت که با توجه به وجود ابهاماتی نسبت به اصل طرح دولت و نگرانیهای معیشتی مردم، دور از انتظار هم نبود و با آنچه معاندان هدفگذاری کرده بودند، فاصله بسیار داشت. گرچه بازوی رسانهای معاندان، تلاش کرد همین پدیده را سرپلی برای بهرهبرداری تبلیغی و اشاعه جنگ روانی و القایی خود قرار دهد و با دروغپردازی و بزرگنمایی، شانس خود را برای توسعه و گسترش آن امتحان کند.
اما این خباثتها و توطئهها در برخورد با هوشیاری، نجابت، صبوری و بصیرت مردم، بردی نداشت و تیر دشمنان ثبات و امنیت کشور به سنگ خورد. دشمنانی که انتظار شورش و آشوب گسترده داخلی آنها را به رفتاری احمقانه در ساحت دیپلماسی کشانده و از ابهام نسبت به آینده برجام و حتی به سرانجام نرسیدن آن سخن میراندند، با ناکامی جدیدی مواجه شدند که چنانچه نخوت و غرور استکباری آنان اجازه دهد، حتماً باید آن را در تنظیم سیاستهای آینده خود لحاظ کنند.
اجرای اصلاحات اقتصادی و جراحی برآمده از اقتصاد نفتی و وابسته به واردات، در شرایط سخت فشارهای تحریمی با همراهی مردم و ناکامی ضدانقلاب این پیام را به دشمنان و سیاستگذاران سیاست تحریم و فشارهای ظالمانه میدهد که دیگر دوران استفاده از ابزار ظالمانه و کهنه تحریم به سر آمده و آنان قادر به گرو گرفتن عزت ملی در جنگ اقتصادی و دیپلماتیک نخواهند بود، چرا که نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم شریف کشورمان برای حل مشکلاتشان هیچ حسابی روی تصمیمات بیرونی، چه برجامی و چه غیربرجامی، باز نکرده و دست دشمنان را برای سوءاستفاده از وعدههای بیعمل به خوبی خواندهاند.
تصور کشورهای متخاصم و گروهکهای برانداز و معاند براساس برآوردها و محاسبات ناقص، جهتدار و خصمانه این است که جامعه ایرانی، مستعد اقدامات اعتراضی و شورش به صورت دورهای است که اگر قبلاً در بازههای زمانی ۱۰ ساله تکرار میشده، در سالیان اخیر در دورههای کوتاهتری، مثلاً دو ساله، قابلیت شورش را دارد.
بر اساس همین برآورد و تصور موهوم و مشترک بیگانگان متخاصم و معاندان کینهای، اصلاحات اقتصادی اخیر دولت سیزدهم که در شرایط اقتصادی تحریمی، فشار معیشتی، تورم و نگرانی از تأثیرات جنگ بر اقتصاد جهانی به اجرا درآمد، فرصتی برای آشوب و بیثبات سازی در ایران بود.
از این رو، در روزهای گذشته که کنشگری غلط برخی از فعالان سیاسی برای پیشبرد اهداف سیاسی و جناحی یا تفاوت زاویه تحلیلی و سلایق سیاسی، آنان را به سمت مخالفخوانی با اصلاحات اقتصادی دولت و التهابافکنی سوق داده بود، معاندان و بدخواهان نظام، برنامههای اصلاحی برای قیمت و تأمین اقلام اساسی خوراکی را زمینهای شتابدهنده و جرقهای برای شورش و بیثباتسازی تلقی و سعی کردند از نگرانی و عصبانیت مردم به عنوان چاشنی شورش و خرابکاری استفاده کنند. در این راستا معاندانی که امروز به ابزار رسانهای مجهز هستند و هیچ محدودیتی در دسترسی و استفاده از فضای مجازی ندارند، سعی کردند که ۱- تلاش دولت برای ساماندهی یارانهها و جهتدهی آن به نفع مصرفکننده اصلی را قطع یارانهها و رهاسازی قیمتها به افکار عمومی معرفی کنند و موجبات نارضایتی مردم را فراهم آورند.
۲- با انجام فراخوانهای گسترده، زمینه برپایی اجتماعات اعتراضی و راهبندان را شکل دهند و سپس با جهتدهی شعارهای اعتراضی به شعارهای ساختارشکنانه و ایجاد درگیری، خشنسازی و تبدیل اجتماعات اعتراضی به گروههای اغتشاش و شورش را دنبال کنند.
۳- با دروغپردازی و بزرگنمایی اخبار اجتماعات اعتراضی، به التهاب، نفرت و عصبانیت دامن
بزنند و با شایعهپراکنی و ضریب دادن به اخبار هجوم و غارت حتی با استفاده از اخبار آرشیوی، کانونهای اعتراضی و شورشی را گسترش دهند و آن را تبدیل به جریانی گسترده و سراسری کنند.
جالبتر اینکه همزمان با این اقدامات، مقامات امریکایی هم مرتب بر طبل نامعلوم بودن آینده برجام کوبیدند تا موج هراس از آینده را در پیوند برجام با اقتصاد، تشدید کنند و آن را برای یک آبشار سیاسی به نفع آشوبافکنی و شورش، پاس دهند.
بر خلاف تمامی این تلاشها و خباثتهایی که امنیت ملی و ثبات سیاسی ایران اسلامی را هدف گرفته بود، تنها اجتماعات محدودی در برخی شهرها شکل گرفت که با توجه به وجود ابهاماتی نسبت به اصل طرح دولت و نگرانیهای معیشتی مردم، دور از انتظار هم نبود و با آنچه معاندان هدفگذاری کرده بودند، فاصله بسیار داشت. گرچه بازوی رسانهای معاندان، تلاش کرد همین پدیده را سرپلی برای بهرهبرداری تبلیغی و اشاعه جنگ روانی و القایی خود قرار دهد و با دروغپردازی و بزرگنمایی، شانس خود را برای توسعه و گسترش آن امتحان کند.
اما این خباثتها و توطئهها در برخورد با هوشیاری، نجابت، صبوری و بصیرت مردم، بردی نداشت و تیر دشمنان ثبات و امنیت کشور به سنگ خورد. دشمنانی که انتظار شورش و آشوب گسترده داخلی آنها را به رفتاری احمقانه در ساحت دیپلماسی کشانده و از ابهام نسبت به آینده برجام و حتی به سرانجام نرسیدن آن سخن میراندند، با ناکامی جدیدی مواجه شدند که چنانچه نخوت و غرور استکباری آنان اجازه دهد، حتماً باید آن را در تنظیم سیاستهای آینده خود لحاظ کنند.
اجرای اصلاحات اقتصادی و جراحی برآمده از اقتصاد نفتی و وابسته به واردات، در شرایط سخت فشارهای تحریمی با همراهی مردم و ناکامی ضدانقلاب این پیام را به دشمنان و سیاستگذاران سیاست تحریم و فشارهای ظالمانه میدهد که دیگر دوران استفاده از ابزار ظالمانه و کهنه تحریم به سر آمده و آنان قادر به گرو گرفتن عزت ملی در جنگ اقتصادی و دیپلماتیک نخواهند بود، چرا که نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم شریف کشورمان برای حل مشکلاتشان هیچ حسابی روی تصمیمات بیرونی، چه برجامی و چه غیربرجامی، باز نکرده و دست دشمنان را برای سوءاستفاده از وعدههای بیعمل به خوبی خواندهاند.