بیش از هر چیز سعودی ها معتقدند که دیگر نمی توانند به آمریکا اعتماد و تکیه کنند. در همین ارتباط، ترکی الفیصل، رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان روز پنجشنبه پنجم ماه می (۱۵ اردیبهشت) در گفتوگو با شبکه خبری عرب نیوز گفت: درست زمانی که ریاض و واشنگتن باید در کنار هم با تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را تهدید میکنند، میایستادند، آنها ما را ناامید کردند.
وی با پرداختن به مصادیق این تهدیدات که به زعم او آمریکا از زیر بار آن شانه خالی کرده است، افزود: به ویژه نفوذ ایران در یمن و استفاده ابزاری آن از حوثیها نه تنها ثبات عربستان سعودی، بلکه امنیت و ثبات راههای دریایی بینالمللی» را در دریای سرخ، خلیج فارس و دریای عرب (عمان) تهدید میکند.
این شاهزاده سعودی با اشاره به خروج نام حوثیها از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا در تاریخ ۱۲ فوریه ۲۰۲۱ اظهار کرد: این حقیقت که رئیسجمهور بایدن، حوثیها را از فهرست سازمانهای تروریستی خارجی خارج کرد، باعث جسورتر شدن آنها در حملاتشان به عربستان و همچنین امارات شده است.
ترکی الفیصل با بیان اینکه ما همواره روابط خود با آمریکا را استراتژیک در نظر میگیریم، در پاسخ به این که چه تعداد از سعودیها احساس میکنند که از سوی یکی از نزدیکترین متحدان به آنها خیانت شده است، اظهار کرد: ما در روابط خود فرازونشیبهای فراوانی در سالهای گذشته داشتهایم و شاید در حال حاضر نیز شاهد یکی از این افتها باشیم. به طور مشخص این افت از زمانی شروع شد که رئیسجمهور آمریکا در جریان مبارزات انتخاباتی خود گفت عربستان سعودی را «منفور» خواهد کرد.
در همین رابطه، روز جمعه نیز وبسایت روزنامه وال استریت ژورنال در مقالهای عنوان کرد: محمد بن سلمان در دیدارش با جیک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن، با شلوارک حاضر شده و هنگام سوال از پرونده قتل خاشقجی پرخاشگری کرده و میگوید: حاضر به بحث در این مورد نیست. وال استریت ژورنال در ادامه نوشت: «بن سلمان که روزی ستاره اقبال غرب برای تغییر در عربستان معرفی میشد حالا جوانی ناپخته و بیخرد که منشأ مشکلات فراوانی برای عربستان و منطقه بوده شمرده میشود؛ این اتفاقات بیانگر شروع قطع رابطه بین دو کشور است.»
در این زمینه، تابناک در گفتگو با دکتر سجاد محسنی، پژوهشگر و کارشناس مسائل عربستان، به ریشه های اختلاف میان دو کشور و آینده روابط آن ها پرداخته است.
ریشه تنش ها و اختلافات در روابط ریاض و واشنگتن به کجا برمی گردد؟
سجاد محسنی: اختلافات دولت بایدن با ملک سلمان بر سر تعیین سطح تولید و صادرات نفت بار دیگر پرده از تنش فزاینده در روابط دو کشور برداشت؛ تنشی که با روی کار آمدن دونالد ترامپ و حمایت بدون قید و شرط از ریاض امید بازگشت به دوران طلایی اتحاد استراتژیک را زنده کرده بود. هزاره جدید برای روابط ایالات متحده و عربستان سعودی با اختلاف بر سر حمایت مالی دولت ریاض از حمله کنندگان به برج های دوقلو آغاز شد و با چندبعدی شدن تنش و اختلاف در حوزه انرژی، سیاست های منطقه ای و نوع تعامل با ایران در حال تداوم است.
هرچند پیش بینی میشد، با روی کار آمدن جو بایدن دور تازهای از تنشها در روابط ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی آغاز شود، اینکه دامنه تنشها تا چه میزان وسعت پیدا کند، چندان مشخص نبود. دولت عربستان سعودی با توجه به تجربه تاریخی از رویکرد اوباما به این کشور، چندان تمایلی به کنار رفتن دونالد ترامپ از قدرت نداشت، به همین دلیل از ابتدای روی کار آمدن بایدن اختلافات میان واشنگتن و ریاض فزونی یافت. دولت سعودی همواره این گلایه را از ایالات متحده داشت که در بزنگاههای تاریخی متحدان خود را قربانی میکند. این رویکرد در تحولات ۲۰۱۱ مصر و عدم حمایت از حسنی مبارک شکل گرفت و با رویکرد اوباما به برنامه هستهای ایران و بی توجهی به خواسته ریاض تقویت شد و با وقفهای کوتاه در دولت ترامپ، از سوی بایدن ادامه یافت.
در حال حاضر دلیل رفتارهای متفاوت دولت ملک سلمان و به خصوص شخص بن سلمان در رابطه با ایالات متحده و دولت بایدن چیست؟
سجاد محسنی: در پاسخ میتوان به چند نکته اشاره کرد. شاید بتوان مهمترین دلیل را کمرنگ شدن مؤلفههای پیوند دهنده استراتژیک دانست. هرچه عربستان سعودی از تاریخ شکل گیری خود دورتر شده، تلاش بیشتری برای خودکفایی در حوزه امنیتی کرده و این روند در جریان دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ و تحت زعامت ملک فهد سرعت پیدا کرد؛ بنابراین، رابطه میان عرضه انرژی ارزان در قبال تأمین امنیت کمرنگتر شده است. چندبعدی شدن ارتباط امنیتی به خصوص طی دهه اخیر و توسعه روابط با روسیه و چین نیز بر اعتماد به نفس دولت سعودی افزوده است.
کاهش قدرت ایالات متحده آمریکا، دلیل دیگری است که به دولت سعودی اجازه چانه زنی بیشتر با ایالات متحده را میدهد. فضای ایجاد شده در حوزه مناسبات بین المللی، این تصور را ایجاد کرده که عربستان سعودی نباید تمام تخم مرغهای خود را در سبد ایالات متحده قرار دهد. در این راستا، تنظیم سند چشم انداز ۲۰۳۰ و تلاش عربستان برای تأمین بخشی از نیازهای امنیتی و تسلیحاتی، خود به این تصمیم کمک کرده است.
نکته دیگر آنکه در فضای داخلی عربستان این تصور شکل گرفته که هرچند ایالات متحده همچنان یک بعد از قدرت جهانی است، آینده قدرت را باید در شرق جستجو کرد؛ بنابراین به موازات افزایش قدرت چین و توسعه ارتباطات با عربستان سعودی، به همان میزان دولت ریاض تصمیم به تعدیل روابط با ایالات متحده گرفته است. ورود چین به حوزه زیرساختهای عربستان سعودی به خصوص در حوزه زیرساختهای انرژی و نظامی نیز نشان دهنده عزم چین برای ایجاد روابطی پایدار با عربستان سعودی است که به خودی خود منجر به تغییر زیرساختهای آمریکایی در این کشور میشود.
در نهایت تضعیف جایگاه ریاست جمهوری در ایالات متحده با روی کار آمدن بایدن متغیر دیگری است که بخشی از رفتارهای کنونی بن سلمان در قبال ایالات متحده را توضیح میدهد. روابط به نسبت مناسبتر محمد بن سلمان با جمهوریخواهان و ضعف دولت بایدن این تصور را ایجاد کرده است که دولت آینده آمریکا دولتی جمهوریخواه خواهد بود بنابراین این شیوه رفتار در قبال دولت بایدن به نوعی چراغ سبزی به جمهوریخواهان تلقی میشود. بهترین سناریوی دولت سعودی در خصوص انتخابات آینده ایالات متحده به قدرت رسیدن مجدد دونالد ترامپ بوده است.
آینده روابط دو کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
سجاد محسنی: با توجه به این موارد، باید گفت هرچند آینده روابط دو کشور می تواند همچنان پرنوسان و همراه با تنش فزاینده باشد، انتظار قطع روابط در برهه زمانی کوتاه مدت علیرغم افزایش تنش ها معقول به نظر نمی رسد، چون با از دست دادن بعد دوم قدرت منطقه ای از سوی ایالات متحده، جایگاه این کشور در منطقه تضعیف خواهد شد و این به معنای واگذاری زمین بازی بدون هزینه به چین، روسیه و حتی ایران خواهد بود. تاریخ روابط دو کشور پیش از این نیز چنین تنش هایی را تجربه کرده است اما روی کار آمدن دولتی جمهوریخواه و به خصوص اگر در رأس آن دونالد ترامپ باشد، می تواند موقت ترمیم دهنده روابط باشد؛ هرچند نمی تواند در بلند مدت تضمینی برای بهبود شکاف های ایجاد شده باشد.
*تابناک