اما دغدغه این افراد باقی مانده از نهضت آزادی برای استقلال کشور هم جالب است، گویا فقط دغدغه استقلال از روسیه را دارند و نه استقلال کامل، وگرنه که دلدادگیشان به امریکا همیشه مشهود بوده است.
شهدای ایران: به نقل از روزنامه جوان، نهضت آزادی با انتشار بیانیهای نگرانی خودش را
از به خطر افتادن استقلال ایران در مقابل روسیه بیان کرده است. انتشار این
بیانیه و ابراز نگرانی از «استقلال» از سوی گروهی که به وابستگی به امریکا
شهره بودند، جالب توجه است. از طرفی، انزوای سیاسی نهضت آزادی آن قدر عمیق
است که روشن نیست چند نفر این بیانیه را ببینند و برایشان مهم باشد. نکته
دیگر هم تعداد اعضای نهضت آزادی است. آیا معلوم است این گروه چند نفر هستند
و بیانیه را دقیقاً چه کسی نوشته و چه کسانی امضا کردهاند؟
گذشته از این نکات، نهضت آزادی در بیانیه خود با اشاره به دغدغه مهدی بازرگان در دهه ۶۰ برای استعمار بیگانگان، مینویسد: «متأسفانه، تجربه چهار دهه گذشته حاکمیت نظام جمهوری اسلامی صحت دغدغه یادشده را ثابت کرد و... و بهتدریج، شاهد اعمال نفوذ بیگانگان در شئونات سیاست و مناسبات دستگاه دیپلماسی رسمی شدیم که روز به روز از سمت و سوی منافع ملی و پشتیبانی ملت فاصله میگیرد و برای منویات و مصالح و خواستهای همسایه شمالی (روسیه) اولویتی جدی قائل میشود.»
این بیانیه سپس به عنوان نمونه این ادعا، از «برجام» و نیز «حمله روسیه به اوکراین» نام میبرد. ادعا میکند در برجام «مسئولان وزارت امور خارجه ایران نه تنها در مقابل کارشکنی مقامات روسی در مسیر توفیق برجام سکوت کردند که آشکارا در همان زمین تعیین شده از سوی دولت روسیه بازی کردند.» و از اینکه در قضیه جنگ اوکراین در کنار اوکراین نایستادهایم، گلایه میکند.
در برجام که ایران مسیر تعیین شده خودش را داشت و طبعاً اشتراک منافع، مواضع ایران و روسیه را به یکدیگر نزدیک میکرد. در ماجرای جنگ هم چرا باید ایران طرف اوکراین میایستاد؟ و با نایستادن در کنار اوکراین، کدام منافع ملی ایرانیان دچار خدشه شده است؟ اصلاً چه کسی گفته منفعت ایران در حمایت از اوکراین است؟ ایران با پیگیری مسائل کشورها به وسیله حمله نظامی مخالف است و بارها هم بیان کرده و همیشه هم راهحل دیپلماتیک را پیشنهاد کرده است. حال برای آنکه وابسته به روسیه نام نگیریم و استقلالمان زیر سؤال نرود، باید نیرو بفرستیم اوکراین که از تمامیت ارضی اوکراین دفاع کند؟ این جنگ چه دخلی به مردم ایران دارد؟
و، اما دغدغه این افراد باقی مانده از نهضت آزادی برای استقلال کشور هم جالب است، گویا فقط دغدغه استقلال از روسیه را دارند و نه استقلال کامل، وگرنه که دلدادگیشان به امریکا همیشه مشهود بوده است. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، وزن افراطیای که نهضت آزادی برای امریکا قائل بود، تعجب خود امریکاییها را نیز برانگیخت. استامپل مینویسد: «این روش انتقال قدرت از شاه به یک دولت جدید با همکاری امریکا، تا چهار ماه بعد که انقلاب به پیروزی رسید، به عنوان تز اصلی نهضت آزادی باقی ماند. این نمایشگر این احساس اغراق آمیز بود که امریکا قادر به انجام هرکاری هست!»
گفتوگوی بازرگان با امام خمینی در نوفل لوشاتو هم جالب توجه است: «بازرگان در حضور امام خمینی (ره) سه انگشتش را جلو امام گذاشت و گفت: آقا! ایران سه رکن دارد: شاه، ارتش و امریکا. شما میگویید شاه برود، اولاً کجا برود؟ شاه رفتنی نیست، به فرض برود، با امریکا و ارتش چه میکنید؟ فکر این دو رکن را کردهاید؟ حضرت امام با تبسم فرمودند:
شما بگویید شاه باید برود، با مردم هم صدابشوید، وقتی رفت، ارتش فرزندان همین مردمند، به دامن انقلاب برمیگردند، امریکا هم گورش را گم میکند. شما غصه اینها را نخورید، شما موضع ملت را بپذیرید که شاه باید برود.»
اعضای نهضت آزادی، قبل و بعد انقلاب ارتباط خود با امریکاییها را داشتند و موارد متعدد از آن را میشود ذکر کرد. از جمله سولیوان، سفیر امریکا در مورد ملاقات با بازرگان میگوید:
«دستور دادم که با بازرگان، تماس گرفته و اطلاع دهد که آماده ملاقات در هر نقطه که مایل باشد هستم. بازرگان قبلاً برای ملاقات با من اظهار علاقه کرده بود، ولی دعوت او را نپذیرفته بودم... وقتی که وارد خانه شدیم، بازرگان خلاصهای از مذاکرات قبلی بین او و مأموران سیاسی سفارت را برای من تکرار کرد و گفت که خواهان ادامه همکاری و کمک نظامی امریکا و حفظ قراردادهای موجود با امریکا هستند. میگفت که او از طرف نهضت آزادی ایران صحبت میکند.»
با تسخیر لانه جاسوسی، اسناد ارتباطات نهضت آزادی با امریکاییها افشا میشود. از جمله، در سندی به تاریخ ۳۱ مرداد ۱۳۵۸، گفته شده که یکی از اعضای سازمان «سیا» به نام «بیدن کوپف» مدت دو ساعت با مهندس بازرگان، ابراهیم یزدی و امیر انتظام ملاقات و آنان را درباره اوضاع منطقه توجیه میکند. حال میتوان باور کرد باقی ماندههای نهضت آزادی نگران استقلال کشور باشند؟
گذشته از این نکات، نهضت آزادی در بیانیه خود با اشاره به دغدغه مهدی بازرگان در دهه ۶۰ برای استعمار بیگانگان، مینویسد: «متأسفانه، تجربه چهار دهه گذشته حاکمیت نظام جمهوری اسلامی صحت دغدغه یادشده را ثابت کرد و... و بهتدریج، شاهد اعمال نفوذ بیگانگان در شئونات سیاست و مناسبات دستگاه دیپلماسی رسمی شدیم که روز به روز از سمت و سوی منافع ملی و پشتیبانی ملت فاصله میگیرد و برای منویات و مصالح و خواستهای همسایه شمالی (روسیه) اولویتی جدی قائل میشود.»
این بیانیه سپس به عنوان نمونه این ادعا، از «برجام» و نیز «حمله روسیه به اوکراین» نام میبرد. ادعا میکند در برجام «مسئولان وزارت امور خارجه ایران نه تنها در مقابل کارشکنی مقامات روسی در مسیر توفیق برجام سکوت کردند که آشکارا در همان زمین تعیین شده از سوی دولت روسیه بازی کردند.» و از اینکه در قضیه جنگ اوکراین در کنار اوکراین نایستادهایم، گلایه میکند.
در برجام که ایران مسیر تعیین شده خودش را داشت و طبعاً اشتراک منافع، مواضع ایران و روسیه را به یکدیگر نزدیک میکرد. در ماجرای جنگ هم چرا باید ایران طرف اوکراین میایستاد؟ و با نایستادن در کنار اوکراین، کدام منافع ملی ایرانیان دچار خدشه شده است؟ اصلاً چه کسی گفته منفعت ایران در حمایت از اوکراین است؟ ایران با پیگیری مسائل کشورها به وسیله حمله نظامی مخالف است و بارها هم بیان کرده و همیشه هم راهحل دیپلماتیک را پیشنهاد کرده است. حال برای آنکه وابسته به روسیه نام نگیریم و استقلالمان زیر سؤال نرود، باید نیرو بفرستیم اوکراین که از تمامیت ارضی اوکراین دفاع کند؟ این جنگ چه دخلی به مردم ایران دارد؟
و، اما دغدغه این افراد باقی مانده از نهضت آزادی برای استقلال کشور هم جالب است، گویا فقط دغدغه استقلال از روسیه را دارند و نه استقلال کامل، وگرنه که دلدادگیشان به امریکا همیشه مشهود بوده است. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، وزن افراطیای که نهضت آزادی برای امریکا قائل بود، تعجب خود امریکاییها را نیز برانگیخت. استامپل مینویسد: «این روش انتقال قدرت از شاه به یک دولت جدید با همکاری امریکا، تا چهار ماه بعد که انقلاب به پیروزی رسید، به عنوان تز اصلی نهضت آزادی باقی ماند. این نمایشگر این احساس اغراق آمیز بود که امریکا قادر به انجام هرکاری هست!»
گفتوگوی بازرگان با امام خمینی در نوفل لوشاتو هم جالب توجه است: «بازرگان در حضور امام خمینی (ره) سه انگشتش را جلو امام گذاشت و گفت: آقا! ایران سه رکن دارد: شاه، ارتش و امریکا. شما میگویید شاه برود، اولاً کجا برود؟ شاه رفتنی نیست، به فرض برود، با امریکا و ارتش چه میکنید؟ فکر این دو رکن را کردهاید؟ حضرت امام با تبسم فرمودند:
شما بگویید شاه باید برود، با مردم هم صدابشوید، وقتی رفت، ارتش فرزندان همین مردمند، به دامن انقلاب برمیگردند، امریکا هم گورش را گم میکند. شما غصه اینها را نخورید، شما موضع ملت را بپذیرید که شاه باید برود.»
اعضای نهضت آزادی، قبل و بعد انقلاب ارتباط خود با امریکاییها را داشتند و موارد متعدد از آن را میشود ذکر کرد. از جمله سولیوان، سفیر امریکا در مورد ملاقات با بازرگان میگوید:
«دستور دادم که با بازرگان، تماس گرفته و اطلاع دهد که آماده ملاقات در هر نقطه که مایل باشد هستم. بازرگان قبلاً برای ملاقات با من اظهار علاقه کرده بود، ولی دعوت او را نپذیرفته بودم... وقتی که وارد خانه شدیم، بازرگان خلاصهای از مذاکرات قبلی بین او و مأموران سیاسی سفارت را برای من تکرار کرد و گفت که خواهان ادامه همکاری و کمک نظامی امریکا و حفظ قراردادهای موجود با امریکا هستند. میگفت که او از طرف نهضت آزادی ایران صحبت میکند.»
با تسخیر لانه جاسوسی، اسناد ارتباطات نهضت آزادی با امریکاییها افشا میشود. از جمله، در سندی به تاریخ ۳۱ مرداد ۱۳۵۸، گفته شده که یکی از اعضای سازمان «سیا» به نام «بیدن کوپف» مدت دو ساعت با مهندس بازرگان، ابراهیم یزدی و امیر انتظام ملاقات و آنان را درباره اوضاع منطقه توجیه میکند. حال میتوان باور کرد باقی ماندههای نهضت آزادی نگران استقلال کشور باشند؟