بهار سال ۱۳۶۴ مشغول ساختن زاغه مهمات گردان تخریب در کنار رودخانه کرخه بودیم. برادر عبدالله کارها را تقسیم کرده بود و بچهها تیم بندی شده بودند تا سولهها درست بشوند.
شهید سید اسماعیل موسوی مسوول کندن چاه بود تا به آب برسد. شهید اکبر عزیززاده مسوول کارهای جوشکاری و آهنگری بود. شهید طحانی و تابش هم با بکارگیری شهید سعید صدیق عمله بنا بودند و کارها خیلی عالی جلو میرفت، شهید پوررازقی هم ناظر مذهبی و مسوول روحیه بود.
سر ظهر بچهها جمع شدند برای نماز و ناهار که برادر حاج عبدالله گفت: «بچهها میخواستم یه خبر بهتون بدم.» همه فکر کردند ماموریتی در پیش است و حاجی میخواهد خبرش را بدهد.
با تبسمی گفت: «راستش من امروز تعهد پنج سالهام به سپاه تموم میشه» و توضیح داد که وقتی میخواست عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شود از آنها تعهد گرفتند که پنج سال باید عضو باشند و امروز آخرین روز تعهدش به سپاه بود.
برای جمع ما این خبر جالب بود، هر کس چیزی گفت و شهید اکبر عزیززاده با خنده به برادر عبدالله گفت: «برادر عبدالله حالا که تعهدت به سپاه تموم شده برو تسویه حساب کن و بیا پاسدار وظیفه شو.» آن زمان به آنهایی که در سپاه خدمت سربازی میگذراندند میگفتند پاسدار وظیفه و آنهایی که در ارتش خدمت میکردند سرباز وظیفه بودند. با این شیرین کاری شهید عزیززاده همه بلند خندیدند و شهید عبدالله به شوخی به او گفت: «ای اوس اکبر شیله پیله دار...»
سردار شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشکر ۱۰ روز چهارم اسفند سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید.