بررسی جنگ در اروپا؛
مقایسه پوتین با هیتلر و هجوم روسیه به اوکراین با حمله آلمان نازی به لهستان در هزار و نهصد و سی و نه، آدرس غلط دادن است. گرد و خاکی ایجاد میکند تا در پناه آن نقش «ناتو» که با اقدامات توسعه طلبانهاش، محرک اصلی جنگ اوکراین است، از دیده پنهان بماند.
سرویس بین الملل شهدای ایران: روسیه در کشورهای بازمانده از شوروی که آنها را بهعنوان کشورهای «خارج نزدیک» نامگذاری کرده، برای خود حقوق ویژهای قائل بوده است. روسیه «جمهوریهای پیشین شوروی» را بهعنوان «حوزه منافع حیاتی» خود مطرح کرده و در مورد آنها حساسیت ویژهای نشان داده که اوکراین یکی از این کشورهاست.
چرا ناتو و آمریکا پشت اوکراین را خالی کرد؟
از زمانی که بحران اوکراین به موضوع امنیتی روز دنیا تبدیل و حملات نظامی روسیه علیه خاک این کشور آغاز شد، سوالی که همواره از مسؤولان اروپایی و آمریکایی در جلسات مطبوعاتی پرسیده میشود، این است: چرا ناتو و آمریکا پشت اوکراین را خالی کرده و به حمایت از این کشور در برابر حملات روسیه نپرداختند؟ چندی پیش «بوریس جانسون» در برابر همین سوال که توسط یکی از خبرنگاران اوکراینی احساساتی در جلسه مطبوعاتیاش مطرح شد، قرار گرفت. نخستوزیر انگلستان بیان کرد: «ما نمیتوانیم در اوکراین منطقه پرواز ممنوع اعلام کنیم، زیرا این کار مستلزم بردن نیرو به منطقه و درگیر شدن با نیروهای روس است». بایدن نیز در برابر همین سوال به این مساله اکتفا کرد که بگوید در حال حاضر آمریکا برنامهای ندارد با روسیه وارد نبرد نظامی شود.
سالها تلاش اوکراین برای عضویت در اتحادیه اروپایی و تبدیل شدن به عضوی از ناتو با اقدامات تهاجمی روسیه علیه این کشور با شکست روبهرو شد. اعضای ناتو غیر از اینکه نشان دادهاند تمایلی برای مقابله با روسیه در همسایگی خود ندارند، حالا گویی صحبتهای امانوئل مکرون در طول چند سال گذشته و تاکید او بر اینکه ناتو نمیتواند از اروپا در برابر تهدیدات خارجی حفاظت کند را تایید کردهاند.
زمانی که مساله تهدیدات روسیه علیه اوکراین مطرح شد، بسیاری از کشورها اعتقاد داشتند آمریکا و اتحادیه اروپایی به خاطر رویارویی قاطعانه با روسیه، به سرعت زمینه برای الحاق اوکراین به ناتو را فراهم میکنند. مسؤولان اوکراینی حتی امیدوار شده بودند پس از سالها، درخواستشان برای ملحق شدن به اتحادیه اروپایی نیز به سرعت و با روندی بسیار سریعتر از پیوستن سایر کشورها، در اتحادیه اروپایی موردنظر قرار گرفته و به تصویب اعضای این اتحادیه برسد. با این حال هم ناتو و هم آمریکا بعد از حمله روسیه به اوکراین، این کشور را تنها گذاشته و حاضر نشدند درباره عضویت اوکراین در ناتو تصمیمی قاطع و محکم بگیرند. به نظر میرسد همین جاست که میتوان مساله افول آمریکا و ناتو را در بحرانهای بینالمللی بخوبی مشاهده کرد. آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپایی به دلیل نگرانیهای امنیتی و اقتصادی خود حاضر به رویارویی با روسیه و درگیر شدن در جنگی که میتواند آنها را برای دههها به خود مشغول کند، نشدهاند.
ترس آمریکا و ناتو برای رویارویی با روسیه در اوکراین نشان داد ناتو آن غول نظامی بزرگ و مجهز و قدرتمند برای برخورد با دشمنان غرب نیست و تنها پوستهای از آن باقی مانده است. مساله امنیت در اروپا این روزها بیشتر از هر چیز دیگری باید به گفتوگوها و همفکریهای اروپایی منوط شود، زیرا مشخص شده است آمریکا نه توان نظامی لازم و نه تمایل سیاسی کافی را برای حفاظت از منافع اروپا در کل دنیا در اختیار ندارد.
آیا پوتین هوس امپراطوری کرده؟
در جریان آنچه میان روسیه و اوکراین میگذرد، فارغ از اینکه حق با کدام طرف است و حتی فارغ از اینکه اصلا حقی وجود دارد یا نه، تلاش رسانههای غربی برای کشورگشا ترسیم کردن حاکمیت روسیه و حذف کامل ردپای غرب و آمریکا از معادله روسیه و اوکراین در این تصویرسازی، تلاش میشود هدف روسیه از جنگ، صرفا آرزوی دیرینه در جهت ایجاد یک امپراطوری در اوراسیا عنوان شود. آرزویی که روسیه یک بار در عصر شوروی به آن دست یافت و اکنون پوتین دوباره زمینه را برای احیای آن فراهم میبیند. در این تصویرسازی، نشانهای از کشورگشایی حریصانه ناتو به چشم نمیخورد. رئیسجمهور و مردم اوکراین، مقاومانی مظلوم جا زده میشوند و عکسهای تزئینی ولادیمیر زلنسکی در میدانهای شبیه به میدان نبرد و خاکریزها که مربوط به سال گذشته است به شکل گسترده انتشار مییابد.
محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب که در یک گفتوگوی صوتی اینترنتی بیتوجه به اوضاع فاجعهبار غرب آسیا، حمله روسیه به اوکراین را نظامیگریای خواند که سالها مانند آن را ندیده بودیم، در حساب کاربری اینستاگرام خود از محتوای گفتوگویش با هوشنگ ابتهاج در تماس تلفنی این طور اطلاع داده است:
«…زنگ زدم به سایه جان در آلمان… پرسیدم چه میکنی؟ گفت دارم این دیوانهبازیهای دنیا را تماشا میکنم. صحبت رفت به سمت روسیه و جنگ اوکراین. گفتم آیا پوتین دوباره هوس امپراطوری کرده؟ میگفت آمریکا هم بیتقصیر نیست. قرار بود بعد از سقوط شوروی کاری به کشورهای جداشده نداشته باشد، اما همه اعضای ورشو را برد داخل ناتو. یک سال است روسیه میگوید سر اوکراین سر به سرم نگذارید. گوش نمیکنند.»
سایه که ملکالشعرای دوران ما است زمانی خود در حزب توده بود و ممکن است عدهای این اظهار نظر او را از سر تعلق خاطر به روسیه عنوان کنند. اما آنچه او میگوید مورد اشاره بسیاری از کارشناسان مسائل بینالملل بود، چنانکه بسیاری وقوع جنگ در اوکراین را بسیار پیشتر از این، غیر قابل اجتناب میدیدند.
جولان نژادپرستی در جنگ اوکراین و روسیه
«همچنان در چشم غرب، نژاد و رنگ مهمترین شاخص انسان بودن است. در خلال پوشش اخبار جنگ شاهد تناقضات بسیاری بودیم. از پوشش خبری قطرههای اشک یک شهروند اوکراینی تا ساخت شایعات دراماتیک در باره سربازان اوکراین. اما اروپاییها بدون هیچ ابایی به رنگینتر بودن خون اوکراینیها نسبت به پناهجویان خاورمیانهای اشاره میکردند.»
آنچه در ادامه می خوانید اظهاراتی است که تین روزها در صفحات اینستاگرامی درباره نگاههای نژادپرستانه غرب دست به دست می شود:
- خبرنگار سیبیاس گفت: «اوکراین مثل عراق و افغانستان نیست. اوکراین یک جای نسبتاً «متمدن» است.»
- گزارشگر دیگری میگوید: «اکنون اتفاق غیرقابل تصوری رخ داده است، کشوری جهان سوم و در حال توسعه نیست. این جا اروپاست!»
- مهمان بیبیسی: «برای من بسیار احساسات برانگیز است که میبینم اروپاییها با چشمان آبی و موهای بلوند و بچهها هرروز توسط موشکهای پوتین کشته میشوند.»مجری بیبیسی: «مسلما من این احساس را میفهمم و به آن احترام میگذارم.»
- مجری: «به صراحت بگویم، اینها پناهندگانی از سوریه نیستند، از اوکرایناند! آن ها مسیحی، سفیدپوست و بسیار شبیه افرادی هستند که در لهستان زندگی میکنند.»
- مهمان الجزیره: «اگر به پناهندگان اوکراینی و لباس آن ها بنگرید میبینید که افرادی از طبقه متوسط و مرفه هستند بدیهی است که اینها پناهندگانی نیستند که از خاورمیانه یا شمال آفریقا میگریزند. این ها شبیه هر خانواده اروپاییاند که کنار شما زندگی میکنند.»
- مجری شبکه فرانسوی: «ما در قرن 21 هستیم. در یک شهر اروپایی و موشکهای کروز داریم. انگار در عراق یا افغانستان هستیم، میتوانید تصور کنید؟»
- مجری شبکه فرانسوی: «ما درباره فرار سوریها از بمباران رژیم سوریه با حمایت پوتین صحبت نمیکنیم. ما در باره اروپاییها صحبت میکنیم که شبیه ما هستند و برای نجات جان خود کشور را ترک میکنند.»
- رئیس کمیته روابط خارجی مجلس فرانسه: «و خوبی این (پناهندگی اوکراینیها) این است که مهاجرتی با کیفیت عالی و مهاجرت روشنفکران خواهد بود و ما میتوانیم از آن استفاده کنیم.»
رئیس جمهور در میدان
امپراطوری جهانی رسانه در این برهه وظیفه دارد اوکراین را زیبا و روسیه را زشت نشان دهد. شکل کریه حمله کلاسیک روسیه نیز به این تصویرسازی رسانهای کمک میکند.
اخیرا عکسی از جلد نشریه تایمز منتشر شد که در آن، ولادیمیر پوتین با سبیلهای هیتلر تصویر شده و یادآور بود. جریان روشنفکری و آکادمیک داخل ایران، از روز نخست این غائله ژست ضد روس به خود گرفتند. ژستی که از واقعیات یا توهمات میدانی و سیاسی بر نمیآید، بلکه مصرف داخلی دارد. روزنامهها و نشریات اصلاحطلب یا جریانهای نزدیک به آن نیز در همین زمین بازی کردند. به شکلی که روزنامه سازندگی وابسته به حزب کارگزاران، عکس زلنسکی را همراه با تیتر «رئیس جمهور در میدان» منتشر کرد. انتشار این تصویر این سؤال را ایجاد میکند که آیا بالأخره «میدان» مهم شده و دیگر خبری از تقابل آن با دیپلماسی نیست؟ همچنین منظور کدام میدان است؟ زلنسکی که گفته آماده مذاکره با پوتین است.
«ناتو» با اقدامات توسعه طلبانهاش، محرک اصلی جنگ اوکراین است
فرزاد مؤتمن، کارگردان و مدرس سینما و سازنده آثار تحسینشدهای همچون «شبهای روشن» با توضیحات مفصلی علیه حمله رسانهای غرب به روسیه موضع گرفت. او در صفحه شخصی خود نوشت:
«مهم نیست که این دو جلد مجله «تایم» تقلبی هستند، اتفاقا به کارمان میآیند. این جلدها چکیده تبلیغات ضد پوتین و ضد روسی از آغاز حمله ارتش روسیه به اوکراین هستند، اما برای کسب تصویری واقعی تر میتوان صد و پنج سال به عقب رفت کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب اکتبر هزار و نهصد و هفده ، در دوم نوامبر همان سال، بلشویکها حق تعیینسرنوشت، از جمله حق جدایی کامل را برای تمام ملت های روسیه، به رسمیت شناختند. به فاصله کوتاهی فنلاند که از سال هزار و هشتصد و ده میلادی، بخشی از خاک روسیه تزاری بود، استقلالش را از شوروی اعلام کرد. بلشویکها اگر چه به خوبی میدانستند که فنلاند به پناهگاه و جبهه «ضد انقلاب» تبدیل خواهد شد (چندانکه در جریان جنگ داخلی همینطور شد) به تعهدی که امضا کرده بودند وفادار ماندند و از جدایی فنلاند ممانعت نکردند و به آن کشور هجوم نبردند. اما اوضاع برای شوروی همینطور باقی نماند.
طی چند دهه، چند نسل از بورکرات هایی که سلطه و اشرافیت خود و همراهان خود را بر حقوق مردم ترجیح دادند از ته به سر شامل پوتین، گورباچف، برژنف، کاسیگین، خروشچف و استالین دهه به دهه آن را کوچکتر، حقیرتر و بدنامتر کردند تا تبدیل شد به روسیهای که در برابر آن ناتو جرئت میکند مرزهای خود را تا اوکراین پیش ببرد و موجب شود تا بوروکراسی کوچک شده روسیه امروز ، در دفاع از خود به جنگی متوسل شود که در واقع خود آن را آغاز نکرده، اما بدنامیاش به اسم او تمام شده است. مقایسه پوتین با هیتلر و هجوم روسیه به اوکراین با حمله آلمان نازی به لهستان در هزار و نهصد و سی و نه، آدرس غلط دادن است. گرد و خاکی ایجاد میکند تا در پناه آن نقش «ناتو» که با اقدامات توسعه طلبانهاش، محرک اصلی جنگ اوکراین است، از دیده پنهان بماند. برای اینکه جنگ اوکراین خاتمه پیدا کند باید حق مردم اوکراین در تعیین سرنوشت خودشان به رسمیت شناخته شود، همچنین حقوق اقلیتهای ملی در اوکراین به رسمیت شناخته شود، طبعا نیروهای روسی باید به پشت مرزها بازگردند اما تا زمانی که نیروهای نظامی ناتو در اروپای شرقی حضور دارند، تنش از میان نخواهد رفت.»