شهدای ایران:اصلاحطلبان در واکنش به جنگ روسیه و اوکراین توپخانه خود را به سمت نظام جمهوری اسلامی ایران تنظیم کردهاند و به ادعای خود نگران استقلال کشور شدهاند.
در یکی از اولین واکنشها علی مطهری در توییتی نوشت: " ایران برای آنکه استقلال خود را نشان بدهد باید تجاوز روسیه به اوکراین را محکوم کند. فعلا که صدا و سیما اخبار را مانند یکی از مستعمرات روسیه گزارش میکند. جدا شدن گرجستان و آذربایجان و ارمنستان از ایران توسط روسیه و حمایت شوروی از صدام در حمله به ایران را همواره به یاد داشته باشیم".
عباس عبدی دیگر اصلاحطلب فعال در توییتر نوشت: " از جنگ اوکراین ضرورت داشتن تسلیحات را درس میدهند. درست است، ولی مهمتر از آن وجود مردمی حامی حکومت و سیاست مستقل است. فنلاندیهای اندک، در جنگ با روسیه پیروز شدند نه به دلیل سلاح، بلکه به دلیل چنین مردمی. در جنگ خودمان هم ابتدا با اسلحه برنو دفاع کردند. افغانستان هم نمونه اخیرش.
سیدشهابالدین طباطبایی نیز امروز در یادداشتی در روزنامه شرق توصیهای خطاب به دستگاه دیپلماسی کرد و نوشت: درخصوص تأمین منافع ملی و حفظ استقلال و عزت کشور این خطاب حکیمانه امیرالمؤمنین علی (ع) را به دستگاه دیپلماسی یادآوری میکنم که «دوستیات در حد شیدایی و دشمنیات مایه هلاکت نباشد، دوستت را به اندازه دوست بدار و دشمنت را به اندازه دشمن بدار».
یادداشت روزنامه آرمان ملی نیز تلاش کرد جنگ روسیه و اوکراین را به مذاکرات ربط دهد و از تاثیر روسیه در مذاکرات یک هشدار جدی بدهد. حسین علایی امروز در روزنامه آرمان ملی نوشت: " در مذاکرات هستهای، روسها سعی دارند زمام مذاکرات با آمریکا را به دست خود بگیرند و اقتدار ایران را در موضوع هستهای مخدوش کنند. متأسفانه روسها تأثیرگذارترین کشور در مهمترین موضوع امنیت ملی که برجام است، شدهاند که برای جمهوری اسلامی بسیار ناگوار است".
آن روی دیگر سکه استقلالخواهی و عزتطلبی
سابقه جریان اصلاحات نشان میدهد این جریان چندان تعلق خاطری به مسئله استقلال و عزت ملی ندارد و بارها تلاش کرده است کشور را در مسیر غربگرایی پیش برد. به چند مورد از این مواضع دقت کنید:
آمریکا کدخدا است
سال ۹۲ یکی از مهمترین ادعاهای روحانی این بود که اروپاییها یک کدخدا دارند که باید با او ببندیم! موضوعی که توسط رسانههای مختلف جریان اصلاحات بارها مطالبه شد و در نهایت منجر به مذاکره مستقیم ایران و آمریکا نیز شد.
مذاکره با آمریکا هیچ ضرری ندارد!
این جریان به قدری برای مذاکره مستقیم علاقهمند بود که در یک جلسه رهبرانقلاب از فشارهای پشتپرده روحانی و هاشمی برای شکلگیری مذاکرات مستقیم پرده برمیدارند و نگاه این جریان به مسئله غرب و آمریکا شفافتر میشود:
فائزه هاشمی: آمریکا کدخداست؛ اگر من بودم سفارت آمریکا را بدون مذاکره باز میکردم
خط غربگرایی طی این سالها از صدر جریان اصلاحات به بدنه سیاسی و تبلیغاتی آنها نیز تداوم داشته است. فائزه هاشمی بارها در این مسیر چنین اظهاراتی داشته است. در یک مورد او میگوید: یکی از مهم ترین مسائل کشور ما رابطه با آمریکاست که این انحراف با اقدام دانشجویان خط امام شروع شد، عمدتا جریان چپ مانع از سرگیری روابط بود، کشور از این افراد و این تفکر چه از نظر اقتصادی و چه در سیاست در دورانهای مختلف ضربه خورده است. امروز معذرتخواهی کردهاند اما چه فایده؟ حمله به سفارت آمریکا شروع شد، دانشجویان احساساتی عمل کردند، ولی چرا حکومت این کار را ادامه داد و مشکلات را بیشتر کرد تا حالا که بگوییم مرغ یک پا دارد. اگر من بودم سفارت آمریکا را بدون مذاکره باز میکردم.
نامهنگاری اصلاحطلبان با بایدن و ترامپ
جریان نامه نگاری این جریان با رهبران دنیای غربی قبلا هم سابقه داشته اما در مورد اخیر جبهه اصلاحات فروردین ۱۴۰۰ پیش از انتخابات در نامهای خطاب به رئیس جمهور آمریکا خواسته بودند که هر چه زودتر به برجام بازگردد. این نامه از این جهت مهم میشود که این جریان برجام و بازگشت آمریکاییها را برای مصرف داخلی و پیروزی در انتخابات میخواستند. این نامه آخرین التماس غربگرایان داخلی از آمریکاییها برای حمایت از خودشان بود.
نزدیک به سه سال قبل نیز برخی از اصلاحطلبان ازجمله کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران در همراهی با برخی سران گروههای مخالف خارج از کشور نامهای به ترامپ نوشته و از او خواسته بودند با اصلاحطلبان مدارا کرده و خود را آماده مذاکره با آمریکاییها خوانده بودند. آش به قدری شور بود که حتی صدای برخی از همین گروه جبهه اصلاحات را درآورد تا جایی که علی صوفی وزیر دولت اصلاحات درباره آن نوشت: برخی میخواهند در برابر آمریکاییها تسلیم شوند!
تناقض رویکردی در مواضع اصلاحاتیها
اصلاحات و غربگرایان که در سالهای گذشته هرچه میتوانستند تلاش کردند کشور را در مسیر تسلط فکری و سیاسی آمریکاییها قرار دهد اکنون در ماجرای اوکراین نگران عزت و استقلال کشور شدهاند. واضح است این نگرانی نه واقعی است و نه از سر دلسوزی بلکه ناشی از خدشهدار شدن دغدغه اصلیشان یعنی مفهوم غربگرایی است.
اصلاحطلبان را میتوان سرباز و مدافع واقعی آمریکاییها در داخل کشور معرفی کرد اما نکته بدتر ماجرا آنجاست که گویی این جریان عمیقا باور کرده است که میتواند عامل آمریکاییها در ایران باشد بدون آنکه هیچ اندوختهای کسب کند. یعنی مشکل زمانی بدتر میشود که این جریان دچار یک بیماری مازوخویسم گونه نیز میشود؛ که هرچه میتواند خود را برای غرب و آمریکای مطلوبشان به آب و آتش میزنند اما آنچه از سوی غرب کف دستشان گذاشته میشود تقریبا هیچ است و همین تقریبا هیچ برایشان همه چیز است.