لازم است به ساکتان روزهای سیاه دهه ۹۰ و کنشگران سیاسی این روزها توصیه کرد با عجله خود، برای دیدهشدن مبارزه کنند تا درنهایت کوششهای عجولانه و شلختهشان، موجب وهن کنشگریهای سیاسی نشوند.
به گزارش شهدای ایران، به نقل از کیهان، بیانیه طلبکارانه «مجمع روحانیون» و «مجمع محققین» در حالی صادر شد که آنها در طول ۸ سال گذشته، حامی ناکارآمدیهای دولت روحانی بودند و باید نام آنها را «مجمع حامیان روحانی» نامید.
این تحلیل را روزنامه فرهیختگان منتشر کرد و افزود: این جریان با کوششهای عجولانه، شلخته و بیتمرکز خود، ایفاگر نقشی کتمانناپذیر در «به ابتذالکشیدهشدن هرگونه کنشگری در سپهر سیاسی ایران» هستند. افرادی که اتفاقا کوچکترین قرابتی با طرز فکر، اولویت و دغدغههای مردم کوچه و بازار نداشته و ندارند.
این جریان در سال ۹۲ که مشکلات اقتصادی کشور بعد از تنگتر شدن حلقه تحریمها به اوج خود رسیده بود، چهرهای را بهعنوان نماینده نهایی معرفی کرد که خود را حقوقدان و فهمکننده «زبان دنیا» میدانست.
یکی از بدیهیترین مزیتهای آلترناتیو، آن است که مرزگذاری مشخصی با مسببان وضعیت نامناسب موجود داشته باشد. اصلی بدیهی که این روزها شاهد فهمنشدن آن از سوی برخی افراد و جریانات هستیم.
بدیهیاتی که فهم نشدن آن ممکن است منجر به خطاهای ادراکی بزرگی برای مدعیان سیاستورزی شود. مثال واضح فهم غلط از اصل بدیهی وجوب مرزگذاری، کوشش حامیان و یا کارگزاران دولت روحانی با آن کارنامه عجیب در عرصه حکمرانی، برای مطرح کردن خود بهعنوان آلترناتیو دولت سیزدهم است.
جریاناتی مثل مجمع روحانیون مبارز و مجمعی که خود را محققین و مدرسین حوزه علمیه قم نامگذاری کردهاند و در کمتر از ۶ ماه از زمان تحویل دولت دوازدهم روی اختلال در حافظه جمعی ایرانیان حساب باز کردهاند؛ درصورتی که به اذعان اکثر پایشهای صورت گرفته در سطح جامعه، آسیبهای ناشی از هشت سال مدیریت بیبرنامه و ناکارآمد دولت متبوعشان همچنان از جدیترین عوامل ضربه دیدن اعتماد عمومی به نهاد دولت و ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت محسوب میشود.
نکته دیگر آنکه اگر جریانهای جایگزین یا همان آلترناتیوها در سالهای گذشته، در ماههای پایانی دولتها خود را در معرض دید عمومی قرار میدادند، جریانات فعلی که تلاش میکنند بهعنوان آلترناتیوی برای دولت سیزدهم «کمی جدی گرفته شوند»، کنشگریهایی شلخته و بیتمرکز، آن هم در مقطعی که هنوز ۶ ماه از آغاز بهکار دولت جدید نگذشته است، داشتهاند تا شاید شاهد اقبال بخشهایی از جامعه باشند.
خطای محاسباتی این افراد و جریانات در انتخاب زمان شروع کنشگریهای نسبتا سیاسی خود در مقابل دولت مستقر، نهتنها از سوی مردم جدی گرفته نمیشود، بلکه در نهایت، موجب دستمایه شوخی و مورد استهزا قرار گرفتن این جریانات از سوی مردم خواهد بود.
لازم است به ساکتان روزهای سیاه دهه ۹۰ و کنشگران سیاسی این روزها توصیه کرد با عجله خود، برای دیدهشدن مبارزه کنند تا درنهایت کوششهای عجولانه و شلختهشان، موجب وهن کنشگریهای سیاسی نشوند.
این تحلیل را روزنامه فرهیختگان منتشر کرد و افزود: این جریان با کوششهای عجولانه، شلخته و بیتمرکز خود، ایفاگر نقشی کتمانناپذیر در «به ابتذالکشیدهشدن هرگونه کنشگری در سپهر سیاسی ایران» هستند. افرادی که اتفاقا کوچکترین قرابتی با طرز فکر، اولویت و دغدغههای مردم کوچه و بازار نداشته و ندارند.
این جریان در سال ۹۲ که مشکلات اقتصادی کشور بعد از تنگتر شدن حلقه تحریمها به اوج خود رسیده بود، چهرهای را بهعنوان نماینده نهایی معرفی کرد که خود را حقوقدان و فهمکننده «زبان دنیا» میدانست.
یکی از بدیهیترین مزیتهای آلترناتیو، آن است که مرزگذاری مشخصی با مسببان وضعیت نامناسب موجود داشته باشد. اصلی بدیهی که این روزها شاهد فهمنشدن آن از سوی برخی افراد و جریانات هستیم.
بدیهیاتی که فهم نشدن آن ممکن است منجر به خطاهای ادراکی بزرگی برای مدعیان سیاستورزی شود. مثال واضح فهم غلط از اصل بدیهی وجوب مرزگذاری، کوشش حامیان و یا کارگزاران دولت روحانی با آن کارنامه عجیب در عرصه حکمرانی، برای مطرح کردن خود بهعنوان آلترناتیو دولت سیزدهم است.
جریاناتی مثل مجمع روحانیون مبارز و مجمعی که خود را محققین و مدرسین حوزه علمیه قم نامگذاری کردهاند و در کمتر از ۶ ماه از زمان تحویل دولت دوازدهم روی اختلال در حافظه جمعی ایرانیان حساب باز کردهاند؛ درصورتی که به اذعان اکثر پایشهای صورت گرفته در سطح جامعه، آسیبهای ناشی از هشت سال مدیریت بیبرنامه و ناکارآمد دولت متبوعشان همچنان از جدیترین عوامل ضربه دیدن اعتماد عمومی به نهاد دولت و ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت محسوب میشود.
نکته دیگر آنکه اگر جریانهای جایگزین یا همان آلترناتیوها در سالهای گذشته، در ماههای پایانی دولتها خود را در معرض دید عمومی قرار میدادند، جریانات فعلی که تلاش میکنند بهعنوان آلترناتیوی برای دولت سیزدهم «کمی جدی گرفته شوند»، کنشگریهایی شلخته و بیتمرکز، آن هم در مقطعی که هنوز ۶ ماه از آغاز بهکار دولت جدید نگذشته است، داشتهاند تا شاید شاهد اقبال بخشهایی از جامعه باشند.
خطای محاسباتی این افراد و جریانات در انتخاب زمان شروع کنشگریهای نسبتا سیاسی خود در مقابل دولت مستقر، نهتنها از سوی مردم جدی گرفته نمیشود، بلکه در نهایت، موجب دستمایه شوخی و مورد استهزا قرار گرفتن این جریانات از سوی مردم خواهد بود.
لازم است به ساکتان روزهای سیاه دهه ۹۰ و کنشگران سیاسی این روزها توصیه کرد با عجله خود، برای دیدهشدن مبارزه کنند تا درنهایت کوششهای عجولانه و شلختهشان، موجب وهن کنشگریهای سیاسی نشوند.