توفیقی شد برای همدان که سردار دلها قبل از آسمانی شدنش، یک روز مهمان مردم این دیار بودند، سفری بسیار پربار و خاطرهانگیز که بسیاری از خانوادههای شهدا میزبان حاجقاسم شدند و از نزدیک «عزیز ایران» را دیدند و خاطرات با او بودن را به جان سپردند.
به گزارش شهدای ایران، از زمانی که فرمانده دلها و مالک اشتر زمان شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی نه از دلها بلکه از میان ما رفته است، آرام و قرار نداریم و با هم صحبت شدن با همراهان و همرزمان شهید سعی داریم این بیقراری را تسلا دهیم.
اکنون در دومین سالگرد شهادتش، یکی از همرزمان دفاع مقدس که در سفرش به همدان نیز با او همراه بود، از روزهای با سرداربودن و میزبانی از فرمانده در همدان برایمان میگوید که در ادامه میخوانید.
اکنون در دومین سالگرد شهادتش، یکی از همرزمان دفاع مقدس که در سفرش به همدان نیز با او همراه بود، از روزهای با سرداربودن و میزبانی از فرمانده در همدان برایمان میگوید که در ادامه میخوانید.
فارس: آشنایی شما با سردار سلیمانی چگونه بوده است؟
بهرام دوستپرست: آشنایی من با شهید مربوط به آن دوران است که در قرارگاه قدس به فرماندهی سردار جعفری بودم و شهید سلیمانی نیز از یگان ۴۱ ثارالله بود که در جلسات شرکت میکردند، من همواره از دور یگان ۴۱ ثارالله را رصد میکردم که اکثریت بچههای کرمان و زاهدان بودند، یگانی مجاهد و جان بر کف.
یگان ۴۱ ثارالله از یگانهای پیشتازی بود که اکثرا کارهای سخت را به آنها میسپردند که الحق همواره خط شکن بود، هر چند شخص شهید سلیمانی هم چه در دفاع مقدس، چه در جبهه مقاومت، چه در منطقه خودشان کرمان و چه در بین مردم به لحاظ مدیریت، اخلاق، درایت و تدبیر همیشه خوش درخشیدند و این موضوع دیگر نیازی به گفتن ندارد.
فارس: گفتید دفاع مقدس؛ سردار با کدام یک از شهدا ارتباط نزدیکتری داشت؟
دوستپرست: شهید سلیمانی با شهید احمد کاظمی و شهید مهدی باکری ارتباط و دلبستگی بیشتری داشت، این دو شهید فرمانده دو لشکر ۳۱ عاشورا و لشکر ۸ نجف بودند که در عملیاتها، شهید سلیمانی نیز در کنار آنها بود و همین باعث شده بود ارتباط خاص و عمیقی باهم داشته باشند و من هم از این طریق بیشتر با شهید سلیمانی آشنا شدم.
فارس: از فعالیتهای بعد از دفاع مقدس سردار هم برایمان بگویید.
دوستپرست: بعد از دفاع مقدس مسئولیتهای زیادی بر عهده شهید سلیمانی گذاشته شد، به ویژه از وقتی که شهید مسئولیت نیروی قدس را بر عهده گرفت کار بزرگی را دنبال کرد و آن هم عملیاتی کردن دیدگاههای رهبری در منطقه بود.
وابستگی به رهنمودهای رهبری ویژگی بارز شهید سلیمانی بود، رهنمودهایی که بیشتر حول انتقال پیام انقلاب اسلامی و تقویت جبهه مقاومت بود که به لطف و عنایت خداوند هر دو در این سالها محقق شد.
شهید سلیمانی از دهه ۸۰ فعالیتهای زیادی داشت و در منطقه غرب آسیا، آفریقا، کشورهای مسلمان و... با برنامه هستههای مقاومت را تشکیل داد.
آمریکا که دنبال متلاشی کردن جبهه مقاومت بود تا حق فلسطین را پایمال کند و اسراییل را حاکم کند، هزینه سنگینی در منطقه شامات کرد تا همه علیه ایران بسیج شوند، گروههای تروریستی میلیاردها دلار هزینه کردند و کشورهای عربی به ویژه عریستان، کویت، قطر و امارات نیز سردمدار این حمایتها بودند اما با تدابیر رهبر انقلاب و سردار سلیمانی راه به جایی نبردند.
بعد از جنگ ۳۳ روزه لبنان، داستان سوریه پیش آمد که وضعیت بسیار پیچیدهای حاکم بود، درخواست حضور شهید همدانی در سوریه را نیز شهید سلیمانی دادند، زیرا پس از حادثه تهران و فتنه ۸۸ که کارشناسی بالای شهید همدانی این حوادث را خنثی کرد، ایشان بسیار میتوانستند در سوریه کمک کنند،
وضعیت بسیار بغرنج و عجیب بود اما با عنایت و لطف الهی و دلاورمردیهای شهدای مدافع حرم در سوریه پیروز شدیم، شهید همدانی و شهید سلیمانی در منطقه سوریه بسیار اثرگذار بودند و جبهه مقاومت در کنار این دو شهید بزرگوار توانستند پیروزیهایی را در عراق و سوریه کسب کنند.
فارس: شهید سلیمانی با آن همه مشغله ارتباط بسیار زیادی با خانواده شهدا داشت، دلیل این کار از نظر شما چه میتوانست باشد؟
دوستپرست: بله، ارتباط با خانواده شهید جزو لاینفک فعالیتهای شهید سلیمانی بود، در کشور تعداد زیادی شهید مدافع حرم داریم که در عراق و سوریه به شهادت رسیدهاند جالب اینجاست که حاج قاسم با ۹۰ درصد این خانوادهها ارتباط پیدا میکرد و اگر توان ارتباط حضوری نبود تلفنی صحبت میکرد.
سردار ضمن اینکه همیشه خود را مدیون خانواده شهدا میدانست، با حضور خود در سرکشی از خانوادهها به ما نیز درس میداد که باید همواره به یاد آنها بود و برای آنها احترام ویژهای قائل بود.
فارس: برویم سراغ اتفاق سال ۹۷ و حضور سردار سلیمانی در همدان، لطفا در این زمینه بفرمایید.
دوستپرست: از زمان پایان دفاع مقدس تا روزی که سردار به همدان آمد، یادواره شهدای عملیات رمضان در کشور برگزار نشده بود، یادوارهای که هزار نفر از بچههای همدان به فرماندهی حبیب مظاهری، شهید مظاهری و شهید علیرضا حاجیبابایی در آن حضور داشتند، عملیات تیرماه سال ۶۱ که تیپ ۴۱ ثارالله کرمان به فرماندهی شهید سلیمانی نیز در عملیات رمضان حضور یافت.
در این عملیات ۳ هزار شهید دادیم و یکی از بزرگترین عملیاتها بود بنابراین بنا گذاشتیم به پاس گرامیداشت یاد و خاطره این شهدا، برای این عملیات یادوارهای برگزار کنیم و از سردار سلیمانی هم به عنوان سخنران دعوت کنیم.
اصلا فکر نمیکردیم حاج قاسم دعوت ما را بپذیرد زیرا سال گذشته هم به ملایر آمده بود و فکر نمیکردیم باز مهمان استان ما شود که از قضا همانطور هم شد و در آخرین لحظه گفتند که نمیتوانند به همدان بیایند اما در نهایت با واسطهگری برخی از مسوولان و همچنین تلاش دستاندرکاران یادواره، ایشان برای حضور در همدان اعلام آمادگی کردند.
فارس: از روز سخنرانی سردار در حسینیه امام بیشتر برایمان تعریف کنید، در آن جا چه گذشت؟
دوستپرست: روز سخنرانی سردار، حسینیه امام خمینی(ره) پر از جمعیت بود، دو شهید تازه تفحص شده از معراجالشهدای تهران را نیز به مراسم دعوت کردیم و آن روز میزبان این شهدای عزیز شدیم، حال و هوای مراسم معنوی بود و یادم هست حاج قاسم نیز از حضور این دو شهید در مراسم بسیار خوشنود شدند، هر لحظه بر تعداد جمعیت افزوده میشد و بسیاری هم در حیاط حسینیه و کوچههای اطراف، سخنرانی سردار سلیمانی را گوش میکردند.
سردار شهید سلیمانی در این مراسم سخنرانی غرایی داشتند، صحبتهای حماسی و هدفمند، این سخنان در حافظه تاریخ ثبت شد و به قدری پرشور بود که جمعیت حاضر در بعضی مواقع بعد از شعار و تکبیر، سوت و دست میزدند.
از مردمی بودن شهید سلیمانی همین بس که قبل از اینکه مراسم شروع شود سردار سلیمانی در جایگاه نشسته بود که برخی مدام برای عرض ارادت و گرفتن عکس نزد او میآمدند، بنده چند بار تذکر دادم و مانع شدم که شهید گفت: «کارتان نباشد هرکسی میخواهد بیاید من در خدمت هستم» و چند نفری آمدند و ایشان هم دلجویی کرد.
سردار از گروه سرودی که در آن روز در مراسم سرود خواند، بسیار خوشش آمد و بعد از اتمام سرود بلند شد با آنها دست داد و از آنها دلجویی کرد، با آن همه جمعیت ما که نگران بودیم بعد از سخنرانی چطور سردار را از حلقه امنیتی و شلوغ خارج کنیم اما خوشبختانه مشکلی پیش نیامد و خارج شدیم.
فارس: پس از مراسم، برنامه شهید سلیمانی دیدار با خانواده شهدا بود درست است؟
دوست پرست: بله، ابتدا به منزل سردار مظاهری یکی از رزمندگان حاضر در عملیات رمضان رفتیم من با دوربین از جلو میرفتم تا بتوانم تصاویری را ثبت کنم، لحظهای که وارد حیاط منزل سردار مظاهری شد بسیار زیبا و صمیمی با آقای مظاهری روبوسی کرد و همدیگر را در آغوش گرفتند.
همه اعضای خانواده آنها حضور داشتند که سردار سلیمانی به هر یک اعضای خانواده انگشتری را به یادگار هدیه دادند، در این دیدار سردار مظاهری خاطرهای از عملیات رمضان تعریف کردند که حاجقاسم بسیار منقلب شده و گریه کرد.
یادم هست دختر بچهای نیز کنار ایستاده بود که او را نیز نزد خود دعوت کرد و انگشتر کوچکی را هم به او داد.
سپس نماز را خواندیم که من بعد از اتمام نماز مهر نماز سردار را به یادگار از او گرفتم و اکنون نیز آن را دارم، انگار کسی به من میگفت «شاید سردار دیگر به همدان نیاید» که همین حالت را در چهره سردار شهید همدانی هم دیدم به طوری که از ایشان در روزهای آخر عکسی گرفتم و عکس عجیبی هم شد که قاب کردیم و به خود ایشان دادیم.
در پایان سردار سلیمانی چند عکس یادگاری با خانواده سردار مظاهری گرفت و این دیدار تمام شد.
فارس: سردار دیگر با کدام خانواده شهدا دیدار داشتند؟
دوستپرست: سردار سلیمانی با خانواده شهید خوشلفظ، شهیدان حاجیبابایی، شهیدحجازی و شهیدان خدری هم دیداری داشتند،همچنین با خانواده شهدای مدافع حرم.
در منزل شهید خوشلفظ هم علاوه بر خانواده، تعدادی از اقوام نیز حضور داشتند، حاج قاسم با همه آنها خیلی خونگرم و صمیمی احوالپرسی کرد و در بین دو فرزند پسر شهید خوشلفظ نشست و با محبت چند دقیقهای با آنها صحبت کرد، میگفت «مراقب مادر و خواهرتان باشید» و در ادامه انگشتری هم به آنها و هم به همسر و دختر شهید هدیه داد.
سردار که گویا خود نیز عاشق عکس و یادگاری داشتن از خانواده شهدا داشت به من اشاره کرد عکس بگیرم و من هم چندین عکس از سردار و خانواده شهید خوش لفظ گرفتم.
سپس به گوشه اتاق که سجادهای پهن بود، اشارهای کرد و گفت: این سجاده کیست؟ گفتند: شهید خوشلفظ آنجا نماز میخواند که اجازه گرفت که این سجاده را با خود داشته باشد و خانواده شهید نیز آن را با افتخار و احترام تقدیم کردند.
مقصد بعدی سردار سلیمانی سرکشی از دو خانواده شهیدان خدری بود که هر کدام چند شهید را تقدیم انقلاب کردهاند، وقتی وارد منزل یکی از این شهدا شدیم کودک چند ماههای بود که او را در آغوش گرفت و چند دقیقهای با او بازی کرد که چنین رفتاری را از ایشان کمتر دیده بودیم.
سپس در جمع خانمها و مادر شهید نشسته و صحبتی داشت که بعد از صرف یک لیوان شربت منزل آنها را نیز ترک کردیم.
خانواده شهیدان حجازی دیدار بعدی سردار بود که حضور یافت و با آنها هم صحبت شد که آقای حجازی بسیار خرسند از حضور سردار صحبتهایی داشتند که همه میخندیدیم. مادر شهید حجازی هم بودند که با ایشان هم احوالپرسی و دلجویی داشتند.
در ادامه دیدارها خانوادههای ۱۲ شهید مدافع حرم همدان منتظر حاج قاسم بودند، وقتی سردار وارد شد به میان آنها رفت و وسط آنها نشست با همه احوالپرسی کرد و دست نوازش بر سر فرزندان شهدای مدافع حرم کشید.
دقایقی با بچهها بازی و شوخی کرد و سپس سخنرانی کوتاهی در بین همسران و پدر و مادر شهدا داشت. او میگفت: اگر شما اجازه نمیدادید همسران شما در سوریه حضور نمییافتند و ما به موفقیت نمیرسیدیم و این اجازه شما بود که این اتفاق افتاد و شما ایثار کردید و این در دنیا و آخرت اجر بزرگی دارد.
باز هم سردار به من نگاه کرد و گفت، میخواهم با هر خانواده به صورت جداگانه عکس بگیرم بنابراین جایی را انتخاب کرد و با صمیمیت و خنده با همه عکس گرفت.
بعد از صرف ناهار سرکشی از خانواده شهیدان حاجیبابایی در برنامه بود که در آنجا نیز با پدر و مادر شهید صحبت کرد و بیان خاطراتی داشتند و سپس به سمت تهران حرکت کردند و آن روز خاطرهانگیز برای همیشه به پایان رسید.
سفر یک روزه و به یادماندنی به همدان تمام شد اما سخنرانی ان روز هیچگاه فراموش نمیشود به طوری که من ان روز هم به کسانی که اطرافم بودند گفتم سردار سلیمانی با سخنرانی که در حسینیه امام داشت، شهادت را برای خود مقدر کرد زیرا در سخنانش استکبار جهانی را با خاک یکسان کرد و شیطان بزرگ این سخنان را تاب نیاورد و دست به ترور حاج قاسم سلیمانی زد.