در مصاحبه با ایلنا مطرح کرد:
اینکه مردم را به سمت اعتراض تشویق کنیم و با ژست نمایندگی مردم؛ هر کار اشتباهی را صحیح بنامیم؛ یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که یک رجل سیاسی میتواند مرتکب شود.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ محمدرضا صباغیان بافقی نماینده مردم مهریز و بافق در مجلس در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا اظهار کرده است:
"حقوق و دریافتی معلمان کم است و واقعا کفاف زندگیشان را نمیدهد. دوم اینکه حق معلمان است که مسائل خود را مطالبه کنند. متاسفانه در کشور ما به نحوی شده است که تا کسی اعتراض نکند، حقش را به او نمیدهند!
*آقای بافقی باید بدانند که نماینده مردم بودن به معنی التزام به امنیت و ساختار حکومتی است.
به این معنی که یک رجل سیاسی و خاصّه یک نماینده بایستی همواره در مسیر اصلاح حرکت مردم و مطالبات آنها حرکت کند تا این حرکت و مطالبه بر مسیر حفظ امنیت و تحکیم ساختار نظام منطبق شود نه اینکه عامل تزلزل آن باشد.
اینکه مردم را به سمت اعتراض تشویق کنیم و با ژست نمایندگی مردم؛ هر کار اشتباهی را صحیح بنامیم؛ یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که یک رجل سیاسی میتواند مرتکب شود.
آیا وظیفه یک نماینده تأکید بر سازوکارهای معقول و قانونی است یا کشاندن مردم و قشرهای مختلف صنفی به مسیری که منجر به رویارویی با پلیس و شنیده شدن صداهای دور از شأن معلمی از خیابانها باشد!؟
بماند که جمله " تا کسی اعتراض نکند، حقش را به او نمیدهند! " ظلم به نظام اسلامی و شهداست زیرا حقیقت ندارد و اینهمه پیشرفتی که در کنار وجود مشکلات برای مردم و کشور حاصل شده است؛ بدون اعتراض و بلکه با همراهی مردم با نظام اسلامی و ساختارهای آن به دست آمده است.
پر واضح آنکه مجلس یک کشور باید عصاره جمهور آن کشور باشد و جمهور نیز هرگز در سازوکارهای اعتراضی و اغتشاش محور تعریف نمیشود.
ما در اینجا از بابت قضاوت بهتر مخاطبان و توجه دادن بیشتر به نماینده محترم بافق، بخشی از یادداشت اخیر احمد زیدآبادی که اتفاقا از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ نیز هست را در باب روش پیگیری مطالبه را نقل میکنیم:
"در سوی فرهنگیان، به نظرم آنان لازم است که نمایندگانی مورد اجماع، برای مذاکره و گفتوگو با نهادهای رسمی انتخاب کنند. این نمایندگان باید با فن گفتوگو و مذاکره کاملاً آشنا و از قدرتِ اقناعسازیِ طرف مقابل برخوردار باشند. این کار علاوه بر بیان و کلامی رسا و متقن، مستلزم شناخت مجموعۀ امکانات و محدودیتهای هر دو طرف گفتوگوست تا راه حلی عملی پیدا شود. افراد هیجانی و تندمزاج و ناآشنا به امکانات و محدودیتها، معمولاً این قبیل چهرهها را از میدان خارجشان میکنند، حال آنکه خودشان هم توان مذاکرۀ معطوف به حل مشکل را ندارند و عملاً کار را به وخامت بیشتر میکشانند. از این رو، نمایندگان فرهنگیان باید از طریق گفتوگو با رسانهها، دانش و خردمندی و قدرت اقناعکنندگی خود را به نمایش بگذارند تا تمامیت جامعه نسبت به حقانیت مطالبات آنها قانع شود و از آنها حمایت کند."
"حقوق و دریافتی معلمان کم است و واقعا کفاف زندگیشان را نمیدهد. دوم اینکه حق معلمان است که مسائل خود را مطالبه کنند. متاسفانه در کشور ما به نحوی شده است که تا کسی اعتراض نکند، حقش را به او نمیدهند!
*آقای بافقی باید بدانند که نماینده مردم بودن به معنی التزام به امنیت و ساختار حکومتی است.
به این معنی که یک رجل سیاسی و خاصّه یک نماینده بایستی همواره در مسیر اصلاح حرکت مردم و مطالبات آنها حرکت کند تا این حرکت و مطالبه بر مسیر حفظ امنیت و تحکیم ساختار نظام منطبق شود نه اینکه عامل تزلزل آن باشد.
اینکه مردم را به سمت اعتراض تشویق کنیم و با ژست نمایندگی مردم؛ هر کار اشتباهی را صحیح بنامیم؛ یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که یک رجل سیاسی میتواند مرتکب شود.
آیا وظیفه یک نماینده تأکید بر سازوکارهای معقول و قانونی است یا کشاندن مردم و قشرهای مختلف صنفی به مسیری که منجر به رویارویی با پلیس و شنیده شدن صداهای دور از شأن معلمی از خیابانها باشد!؟
بماند که جمله " تا کسی اعتراض نکند، حقش را به او نمیدهند! " ظلم به نظام اسلامی و شهداست زیرا حقیقت ندارد و اینهمه پیشرفتی که در کنار وجود مشکلات برای مردم و کشور حاصل شده است؛ بدون اعتراض و بلکه با همراهی مردم با نظام اسلامی و ساختارهای آن به دست آمده است.
پر واضح آنکه مجلس یک کشور باید عصاره جمهور آن کشور باشد و جمهور نیز هرگز در سازوکارهای اعتراضی و اغتشاش محور تعریف نمیشود.
ما در اینجا از بابت قضاوت بهتر مخاطبان و توجه دادن بیشتر به نماینده محترم بافق، بخشی از یادداشت اخیر احمد زیدآبادی که اتفاقا از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ نیز هست را در باب روش پیگیری مطالبه را نقل میکنیم:
"در سوی فرهنگیان، به نظرم آنان لازم است که نمایندگانی مورد اجماع، برای مذاکره و گفتوگو با نهادهای رسمی انتخاب کنند. این نمایندگان باید با فن گفتوگو و مذاکره کاملاً آشنا و از قدرتِ اقناعسازیِ طرف مقابل برخوردار باشند. این کار علاوه بر بیان و کلامی رسا و متقن، مستلزم شناخت مجموعۀ امکانات و محدودیتهای هر دو طرف گفتوگوست تا راه حلی عملی پیدا شود. افراد هیجانی و تندمزاج و ناآشنا به امکانات و محدودیتها، معمولاً این قبیل چهرهها را از میدان خارجشان میکنند، حال آنکه خودشان هم توان مذاکرۀ معطوف به حل مشکل را ندارند و عملاً کار را به وخامت بیشتر میکشانند. از این رو، نمایندگان فرهنگیان باید از طریق گفتوگو با رسانهها، دانش و خردمندی و قدرت اقناعکنندگی خود را به نمایش بگذارند تا تمامیت جامعه نسبت به حقانیت مطالبات آنها قانع شود و از آنها حمایت کند."