نویسنده و راوی دفاع مقدس:
بسیاری از قضایا باید بیان شود اما عدهای به بهانه محرمانه بودن آنها را نمی گویند. در حالی که از آن حادثه چهل سال میگذرد و دیگر محرمانه نیست که به آن بهانه مسائل را اعلام نمی کنند.
سرویس فرهنگی شهدای ایران: حمید داوودآبادی نویسنده و راوی دفاع مقدس در "دورهمی قرار سهشنبهها" که عصر روز سه شنبه بیست و سوم آذر ماه در مجتمع ناشران قم برگزار شد، اظهار داشت: حمله اسرائیل به لبنان یک فریب بزرگ تاریخی بود که حضرت امام (ره) متوجه فریب شدند اما فرماندهان متوجه این فریب نشدند.
وی افزود: وقتی خرمشهر اشغال شد صدام گفته بود اگر ایران معمره (خرمشهر) را بگیرد، من کلید بصره را به ایرانیها میدهم. خرمشهر توسط ایران آزاد شد و در آن زمان دو ابرقدرت شرق و غرب ترس این را داشتند که ایران پیشروی داشته باشد.
داوودآبادی بیان داشت: یک گروه فلسطینی تروریست به نام "ابو نزار" که مزدور اسرائیل بود، سفیر اسرائیل را ترور کرد که این مسئله باعث حمله اسرائیل به لبنان شد. این گروه خودشان در اعترافات شان گفتند که وظیفه ما این بود این ترور را انجام دهیم. در این زمینه مسئولین سیاسی ما یک تصمیم عجولانه و سریع گرفتند و به لبنان سفر کردند اما متوجه شدند که این جنگ، یک بازی است و حتی ارتش سوریه نیز عملیات انجام نمی داد و به نیروهای ما نیز اجازه حرکت به سمت مناطق جنگی را نمی داد. در جلسه ای که به حضرت امام (ره) گزارش داده می شد، ایشان فرمودند که همه شما فریب خوردید. سریع برگردید. اولین ضربهای که ما از این فریب خوردیم حادثهای بود که برای حاج احمد متوسلیان رخ داد و وی را از دست دادیم.
نویسنده و محقق دفاع مقدس گفت: بسیاری از قضایا باید بیان شود اما عدهای به بهانه محرمانه بودن آنها را نمی گویند. در حالی که از آن حادثه چهل سال میگذرد و دیگر محرمانه نیست که به آن بهانه مسائل را اعلام نمی کنند. برای حادثهای که برای حاج احمد رخداد دو شاهد وجود داشت. دو شیعه به نامهای "عماد و فواد" که اکنون نیز زنده هستند. اینها با یک ماشین پشت سر خودرو حاج احمد حرکت میکردند و شاهد ماجرا بودند.
داوود آبادی تصریح کرد: برای پیدا کردن آن دو شاهد ۲۵ سال تحقیق کردم اما کسی نام آن ها را به من نمیگفت. حتی با شهید رکن آبادی نیز در این خصوص صحبت کردم و ایشان گفتند نمی توانیم نام آنها را بگوییم. اما در یکی از تحقیقات به صورت اتفاقی نام آن دو نفر را متوجه شدم. نام یکی از آنها "فواد محسن شکور" و نام دیگری "عماد" است. وقتی چهار سال پیش به سراغ آنها رفتنم به من گفتند خیلی عجیب است شما اولین ایرانی هستی که در خصوص این قضیه از ما سوال می پرسید! ما شاهد بودیم که نیروهای فالانژ مسیحی لبنان جلوی ماشین حاج احمد را گرفتند و با اسلحه به صورت او شلیک کردند.
راوی خاطرات دفاع مقدسی افزود: کمیته های زیادی بر روی پرونده حاج احمد متوسلیان کار کردند که هیچکدام نه به مردم و خانوادهها پاسخگو نبودند و حتی وقتی کمیتهها تغییر پیدا میکرد، کمیته قبلی حتی یک خط از گزارش خود را به کمیته بعدی نمیداد و آنها از صفر شروع میکردند و تحقیقات خود را انجام می دادند!
وی با تأکید بر اینکه همه حرف هایی که می گویم با سند و مدرک است، بیان داشت: اگر اشتباه می کنم به من بگویند. من حتی اعلام کردم حاضر هستم بدون حقوق روی این پرونده کار کنم تا ابعاد آن مشخص شود.
حاج قاسم به من گفت پیکر هر ۴ شهید در ایران است
داوود آبادی گفت: ۲۴ اسفند سال ۹۷ با حاج قاسم صحبت کردم. به او گفتم من ۲۵ سال است که روی پرونده حاج احمد کار می کنم و به این نتیجه رسیدم که حاج احمد شهید شده است. حاج قاسم گفت همه آن ۴ نفر شهید شدند. من گفتم جنازه حاج احمد در تهران است. حاج قاسم گفت جنازه هر ۴ شهید در تهران است. حاج قاسم گفت چند سال پیش تبادلی داشتیم که در آن پیکرها را از زیر همان ساختمانی که گفته بودند ساخته شده به تهران آوردیم. ظاهراً آقایان میگویند DNA آنها نمیخواند و هنوز پیکرها هم دفن نشده اند. نمیدانیم چرا وقتی میگویند اینها تطبیق ندارد، جنازهها را دفن نمیکنند و اگر تطبیق دارد چرا به مردم اعلام نمی کنند که پیکر شهید احمد متوسلیان و همراهانش شناسایی شده است.
حتی یک برگ از پرونده حادثه حاج احمد در قوه قضاییه ایران و در قوه قضاییه لبنان وجود ندارد!
نویسنده دفاع مقدس تاکید کرد: حتی یک برگ از پرونده در قوه قضاییه ایران و در قوه قضاییه لبنان در خصوص حادثه حاج احمد وجود ندارد! حتی در سفارت ایران در لبنان نیز هیچ پروندهای در این خصوص وجود ندارد. باید بدانیم پرونده حاج احمد بسته شده است؛ چرا نمی خواهند به عموم مردم اعلام کنند و چرا این پیکرهایی که در تهران است، دفن نمی شوند.
وی بیان داشت: چند سال پیش خبری اعلام شد که شواهدی از زنده بودن حاج احمد متوسلیان وجود دارد. از محسن رضایی سوال کردم از سرنوشت حاج احمد چه خبر؟ که گفت حاج احمد و همراهان شهید شدند. من گفتم پس چرا چنین خبری اعلام کردید؟ گفت میخواستیم عکسالعمل اسرائیل را ببینیم.
گزارش 70 صفحهای اسرائیل درباره شهادت حاج احمد
داوود آبادی اضافه کرد: من اعلام کردم حاضر هستم یک ماه روی این پرونده کار کنم و نتیجه آن را اعلام کنم اما آقایان نپذیرفتند. تنها گروهی که برای تبادل حاج احمد تلاش کرد حزب الله لبنان بود! مشاور امنیتی نخست وزیر اسرائیل را گروگان گرفتند و شرط آن را حاج احمد متوسلیان اعلام کردند. اسرائیل نیز یک گزارش ۷۰ صفحهای کامل از وقایعی که رخ داده در این تبادل به حزبالله لبنان داد بنابراین پرونده حاج احمد بسته شده و شهادت وی و همراهانش محرز است. اما اینکه چرا آقایان هیچ گزارشی را به خانواده شهدا و مردم نمیدهند سوالی است که من نیز جواب آن را نمی دانم.
علیه حاج احمد جوسازی میشد اما امام او را خوب میشناخت
همچنین جعفر جهروتی زاده، همرزم حاج احمد متوسلیان نیز در این برنامه اظهار داشت: اواسط سال ۵۸ با احمد متوسلیان آشنا شدم و بعد از آن در بانه با هم بودیم. بعد از شهید پیچک، حاج احمد متوسلیان فرمانده سپاه مریوان شد. او شخصیت و ویژگی هایی داشت که در کمتر فرماندهی دیده میشد.
وی ادامه داد: حاج احمد صرفاً یک فرد نظامی نبود؛ هرچند نابغه نظامی بود اما در زمینه های فرهنگی و سیاسی نیز ورود پیدا می کرد. اگر شخصی کم کاری و یا خیانت میکرد با وی به شدت برخورد میکرد. به یاد دارم که دادستان وقت مریوان را سینه خیز برد و در نهایت از مریوان بیرون کرد. زمانی که بنی صدر می خواست وارد مریوان شود حاج احمد متوسلیان گفت هلیکوپتر بنی صدر را در آسمان میزنم. تعدادی از نمایندگان دولت برای صحبت در این خصوص قبل از ورود بنی صدر نزد متوسلیان رفتند اما متوسلیان جلوی پای آنها رگبار شکیک کرد و آنها برگشتند و بنی صدر نیز به مریوان نیامد.
همرزم حاج احمد متوسلیان افزود: در آن زمان جوسازی علیه حاج احمد پیش امام بسیار زیاد بود. حاج احمد در سه جبهه میجنگید. در یک جبهه با معاندان داخلی، در یک جبهه با کومله و ضد انقلاب و در جبهه دیگر با دشمنان بعثی میجنگید. با وجود اینکه جوسازی علیه حاج احمد متوسلیان نزد امام زیاد بود اما امام شخصیت حاج احمد را شناخته بود و تحت تاثیر جو سازیها قرار نمیگرفت.
جهروتیزاده گفت: مردم مریوان علاقه زیادی به حاج احمد داشتند و به نیروهای وی کمک می کردند. از طرفی بعثی ها به شدت از حاج احمد می ترسیدند. حتی می ترسیدند برای حاج احمد کمین بگذارند. یکی از اسرای عراقی میگفت می ترسیدیم برای متوسلیان کمین بگذاریم زیرا اگر یک درصد هم موفق نمیشدیم میدانستیم متوسلیان تا بغداد به دنبال ما خواهد آمد.
رزمنده دفاع مقدس تصریح کرد: در زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد یک تیپ از ارتش و تیپ محمدرسوالله سپاه متشکل از ۱۱ گردان اعزام شدند. ارتش و سپاه یک قوا به فرماندهی حاج احمد متوسلیان تشکیل داد. در جلسه ای که در سوریه برگزار شد اعلام شد حضرت امام گزارش می خواهند. به خاطر همین احمد متوسلیان گفت خودم باید به لبنان بروم. تقی رستگار مقدم با اینکه در اندازه یک فرمانده تیپ بود و پیشنهادات فرماندهی زیادی به وی شده بود اما قبول نکرده بود زیرا ارادت خاصی به حاج احمد متوسلیان داشت و در این سفر با حاج احمد رفت.
همرزم حاج احمد متوسلیان اضافه کرد: روزی که حاج احمد رفت تاکید کرده بود کسی دنبال وی نرود اما من و چند نفر دیگر تا دو کیلومتری محل حادثه وی را دنبال کردیم و بعد از آن دیگر خبری از حاج احمد و همراهان وی نداشتیم.
وی بیان داشت: حاج احمد به منطقه، ناآشنا نبود؛ زیرا قبل از این نیز در سوریه و لبنان حضور داشت و تا عمق مواضع اسرائیل رفته بود. در آن زمان نیز گمانهزنیهایی وجود داشت که خیانتهای پشت پرده باعث شد این اتفاق برای حاج احمد و همراهانش بیفتد. بعد از اینکه خبر به حضرت امام رسید ایشان دستور دادند که همگی باید برگردند. با اینکه من و بقیه نمی توانستم بدون حاج احمد و بدون اطلاع دقیق از وضعیت وی بازگردیم اما بنا به دستور امام بازگشتیم.