دکتر مطیعی در این سخنان با تاکید بر لزوم حفظ وحدت میان شیعیان و برادران اهل سنت، بی حرمتی صورت گرفتهی اخیر را بدور از رویه اندیشمندان اهل سنت خواند و خواستار واکنش علمای ایشان در مقابل این اهانت شد.
به گزارش شهدای ایران، دکتر میثم مطیعی عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق در واکنش به اهانت صورت
گرفته به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ضمن محکوم کردن
این اقدام شنیع، با بیان هفت محور به تبیین چگونگی مواجهه با اهانت به
مقدسات پرداخت. دکتر مطیعی در این سخنان با تاکید بر لزوم حفظ وحدت میان
شیعیان و برادران اهل سنت، بی حرمتی صورت گرفتهی اخیر را بدور از رویه
اندیشمندان اهل سنت خواند و خواستار واکنش علمای ایشان در مقابل این اهانت
شد. دکتر مطیعی هم چنین خواستار برخورد قضائی با این اقدام شنیع شد و آن را
در آستانه ایام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) اقدامی مشکوک و در
راستای اهداف دشمن دانست.
این عضو هیئت علمی هم چنین با تبیین علمی ماجرای ازدواج امام حسین (علیه السلام) و شهربانو، تاکید کرد: حتی در صورت پذیرش اصل اسارت ایشان در زمان خلیفه دوم، با توجه به اعتراض امیرالمومنین (علیه السلام) به عمر بن خطاب در پی اسارت گرفتن افرادی که دست دوستی به سوی مسلمانان دراز کردند و بخشیدن سهم خود و سپس سهم بقیه مسلمانان، تمامی اسراء از جمله بی بی شهربانو آزاد شده و پس از آزادی مانند دیگر زنان آزاد در انتخاب همسر خود آزاد بودند و ایشان امام حسین (علیه السلام) را به هسمری برگزیدند. در نتیجه اولا ایشان اسر نبوده و ثانیا خلیفه دوم نقشی در جاری شدن خطبه عقد نداشته است.
متن کامل صحبت های دکتر مطیعی که در کلاس درس و در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان بیان شده است به شرح زیر است:
سوال: بابت این شبههای که اخیرا در فضای مجازی منتشر شده است(در ارتباط با صحبت های یکی از مولویهای اهل سنت) میخواستم بپرسم ما موضعمان نسبت به این مسئله چطور باید باشد و این مسئله قطعا باید ابعاد دیگری هم داشته باشد.
دوستان سیر بحث را دقت بکنند ما در موضوع چگونگی برپایی سقیفه بودیم. یعنی روایات سقیفه را از منابع مکتب خلفا عرض کردیم و قرار بود که مواضع افراد حاضر در سقیفه را نقد بکنیم. رسیدیم به نقد استدلالهای خلیفه دوم مبنی بر اینکه چون ابوبکر سنش از همه بیشتر است پس شایستگی خلافت دارد. مفصل نقد کردیم و الان رسیدیم به ابتدای موضوع یار غار بودن پیغمبر اکرم که ابوبکر یار غار پیغمبر بوده. با استناد به آیه اذ هما فی الغار که قصد این را داشتیم که بیان بکنیم که این آیه علیه خلیفه اول است بر اساس دیدگاه علمای شیعه نه به نفع او. سوال خوبی را مطرح کردند سوال خیلی سوال بجایی است و من هم قصد داشتم صحبت بکنم در مورد آن.
در مورد این اتفاق اخیری که افتاده و اهانتی به ساحت مقدس اهل بیت شده اینکه جریان چیه و پاسخ چیست و ابعاد قصه چیست من چند نکته را عرض میکنم. نکته اول اینکه همانطور که فرمودید که این مسئله که ابعاد پیچیده و مختلفی دارد و مسئله به سادگی نیست. اینکه در آستانه فاطمیه چنین بحثی مطرح میشود و بعد با یک عذرخواهی معناداری این قصه به راحتی قصد این بشود که به فراموشی سپرده بشود اینها همه جای بحث دارد. دقت بکنیم و حواسمان باشد که ما همیشه در اهانتهایی که به مقدسات صورت میگیرد یک رفتار غلطی خودمان داریم و آن هم این است که آدمهای درجه صد را تبدیل میکنیم به آدم درجه یک. خب حقارت این آدم معلوم است.
این آدم به دست ما چرا باید تبدیل به یک آدم مهمی بشود. یک آدم بیاهمیت و حاشیهای یک حرف را میزند و ما یک فرد حقیر را خودمان تبدیل میکنیم به مرکز و طراحی دشمن است؛ عملیات روانی دشمن است این و ما در پازل زمین و در زمین دشمن بازی میکنیم و اشاعه میدهیم این رفتار را.
در اهانت به امام هادی (ع) اگر چندین سال قبل یادتان باشد تکرار شد و خود شیعیان مخلص و دلدادگان، زحمت رسانه این کار را کشیدند و این اشتباه است که ما فرد را بزرگ میکنیم و حرفش را به جای اینکه نقد بکنیم آن شخص را بلد میکنیم و تبدیل به یک شخص قدرتمندی میکنیم این به شدت اشتباه است.
نکته سومی که من باید عرض بکنم این است که واقعا از لحاظ حقوقی و قضایی این قصه را باید پیگیری بکنیم. این توهین صریح به اهل بیت است بنده عذرخواهی خیلی بیجان ایشان را هم دیدم و اینجوری نمیشود که هر کسی از راه رسید به اهل بیت (ع) توهین بکند و بعد هم با یک عذرخواهی ساده سر و ته قصه را سر هم بیاورد. این هم توهین به اهل بیت است توهین به میلیونها شیعه است توهین شنیعی است و آن هم در نماز جمعه و رسما این فرد در کانال خودش هم منتشر کرده است و تلاشی است برای ضربه به پروژه وحدت و خیانت است به اسلام و چنین افرادی باید محاکمه بشوند همه ما باید مطالبه بکنیم چنین افرادی باید عزل بشوند.
چطور وقتی مثلا یک کسی از شیعیان چنین کاری را انجام بدهد سیل تذکرات و اهانتها و تخریب ها و برخوردها صورت میگیرد و حالا سوال میکنیم فرض بفرمایید یک کسی در نماز جمعه شیعیان چنین حرفی را بزند علیه اعتقادات اهل سنت چه اتفاقاتی میافتد؟ این قصه باید تقبیح بشود باید محاکمه بشود فرد و نهادهای مسئول باید به این قصه حتما ورود کنند و این مطالبه بحقی است که همه ما داریم.
محور چهارمی که من در پاسخ به سوال شما عرض میکنم اینکه توقع است از علمای دین از مراجع تقلید از حوزه علمیه از دانشجویان از نهادها، افراد سرشناس بیایند این کار را هم تقبیح بکنند و هم روشنگری بکنند و واکنش سریع باید به این فرد نشان داده بشود. اگر علمای دین برخورد عالمانه نکنند مردم احساس بیپناهی میکنند. وقتی احساس بیپناهی کردند اینجا شروع به فحاشی میشود، فضای نقار و فضای کینه تشدید میشود دقیقا خواست دشمن محقق میشود که باز هم تاکید میکنم در آستانه فاطمیه چنین اتفاقی یک موضوع عادی نیست و طراحی شدنش، به قول معروف کاملا روشن است و دور از ذهن نیست.
نکته پنجم این است که ما معنای وحدت را هم واقعا بفهمیم، وحدت واقعی یک وحدت منفعلانه نیست، ما به اهانتکننده که وحدت نداریم، این نکته را دقت بکنید ما به اهانتکننده روش برخورد داریم، این انسان حقیر از عوامل ضد وحدت است و از ابزارهای دست دشمنان است. وحدت این نیست که ما اجازه بدهیم به بزرگان ما اهانت بکنند. وحدت این نیست که ما عقاید خودمان را بیان نکنیم، وحدت این نیست که نسبت به ظلمهای تاریخی سکوت بکنیم. ما وحدت را به همان معنایی که حضرت آیتالله بروجردی قبول داشتند، شهید مطهری تشریح کردند، مرحوم امام در کلماتشان هست، بارها و بارها مقام معظم رهبری تشریح کردند، قبول داریم.
من یک خاطرهای را عرض بکنم؛ من فاطمیه خدمت ایشان بودم یک فاطمیه یادم نیست چه سالی است یک جایی نوشتم، یکی از آقایان اهل علم با یک تعجبی گفت که ما از شما یک جایی این تعبیر را شنیدیم که شهادت مظلومانه حضرت فاطمه (س) گفتم بله!واقعیت را که نمیتوانیم انکار بکنیم این واقعیت است. به خاطر وحدت که نمیتوانیم واقعیات را انکار بکنیم. ما معتقد به وحدت هستیم بله وحدت این است که به هم اهانت نکنیم، کشتار نکنیم از هم، ابزار دست دشمنان نشویم برای صدمه به دین ولی به بهانه وحدت هم دست از عقاید و اعتقادات صحیح خودمان بر نداریم این دیگر اسمش وحدت نیست این اسمش انفعال است. خط صحیح وحدت برگرفته از سیره اهل بیت (ع) است و حواستان باشد به افراط و تفریطهای در باب وحدت.
علمای شیعه، بزرگان ما شخصیتهایی مثل علامه امینی، مثل علامه شرفالدین، مثل علامه عسگری، مثل علامه سید جعفر مرتضی العالمی، این بزرگان بدون اینکه توهین کنند بدون اینکه اهانت بکنند، بر پایه منابع مکتب خلفا، میآیند نقد میکنند اشکال وارد میکنند بحث علمی میکنند، نه در ماهواره مطرح میکنند نه فضای کینه و نقار ایجاد میکنند با حفظ احترام بر پایه منابع مکتب خلفا و به جای رویکرد مدافعانه رویکرد مهاجمانه دارند، رویکرد پرسشگر دارند. آیا تلاشهای این بزرگان در راستای برهم زدن وحدت است؟ آیا وحدت به این است که بحث علمی نکنیم؟ وحدت به این است که اشکالات خودمان را از طرف مقابل مطرح نکنیم؟ معنای وحدت را باید درست بفهمیم بله! برنامه دشمن بر هم زدن وحدت است و این اتفاق اخیر هم نشان میدهد که در آستانه فاطمیه کاملا برنامهریزی شده است و ما برای حفظ وحدت در پاسخ الان نمیآییم به شخصیت خلیفه دوم بپردازیم کتابهای متعددی در این زمینه نوشته شده است چون الان پرداختن به این موضوع بازی کردن در جهت خواست دشمن است ولی کتابهای بسیار خوبی نوشته شده و همین علمای ما که بنده اسم بردم، بزرگانی که در حوزه دفاع از مذهب بر پایه منابع مکتب خلفا اشکالاتی را مطرح کردند کجا به اشکالات اینها جواب داده شده است؟ حالا بماند که خود ما متاسفانه خبر نداریم از این آثار و بحثها که در آخر بحث شاید اشارهای بکنم.
محور ششم، دقت بکنید که این آقا و این توهینی که ایشان کرده، ایشان دارد اهل سنت را ناصبی جلوه میدهد! توقع از علمای اهل سنت در این موضوع این است که صریحا راه خودشان را از ایشان جدا بکنند. راه خودشان را جدا بکنند و برخورد بکنند. ما در میان اهل سنت، علمایی را داریم که درباره علی (ع) کتاب دارند و اینها در فضائل علی (ع) بعضیهایشان توهین شنیدند، اهانت شنیدند، بعضیهایشان کتک خوردند و برای اهل علم این موضوع روشن است. ما همه اهل سنت را ناصبی نمیدانیم و دشمن اهل بیت نمیدانیم، نه! ما چنین نگاهی واقعا نداریم به برادران اهل سنتمان.
ما اینجوری نگاه میکنیم به وحدت. ما وحدت را از رویکرد پنجره صحیحش سعی میکنیم نگاه بکنیم و رویکرد صحیح سعی میکنیم اتخاذ بکنیم. من نمونههای صریح را مثال میزنم ما در طی قرون مختلف شاید بالای ۸۰ کتاب از بزرگان اهل سنت را داریم که اینها افراد شاخص در اهل سنت هستند که در موضوع فضائل علی (ع) کتاب نوشتند یا در موضوع خصائص علی (ع) چون فضائل با خصائص تفاوت دارد. خصائص که تو داری و دیگران دارند فضائل آن چیزی است که تو داری و باید به آن بالید ولی ممکن است که دیگران هم داشته باشند. یا کتب مناقب، مثلا مناقب امیرالمومنین علی ابن ابیطالب نوشته ابو محمد سلیمان ابن مهران اسدی کاهلی کوفی، ایشان معروف به سلیمان اعمش است، سلیمان اعمش ایشان است که متوفی قرن ۲ است. الخصال المهمه فی الاحوال اب الائمه از ابن ادریس شافعی متوفی ۲۰۴، فضائل العلی، ابوجعفر اسکافی متوفی ۲۴۰، کتاب مناقب امیرالمومنین علی ابن ابیطالب از احمد ابن حمبل متوفی ۲۴۱، خیلی زیاد هستند این افراد.
مثلا خود نسائی که خصائص امیرالمومنین علی ابن ابیطالب دارد متوفی ۳۰۳ صاحب یکی از سنن اهل سنت هم هست این کتاب را نوشت او را مورد هجمه قرار دادند و طبق برخی از اقوال به خاطر ضرباتی که از هم مذهبهای خودش خورد از دنیا رفت! به خاطر اینکه به او گفتند تو راجع به علی ابن ابیطالب کتاب نوشتی بیا راجع به معاویه هم بنویس، خصائص بنویسد، گفت راجع به معاویه چیزی یادم نمیآید جز اینکه پیغمبر چند بار صدا زد او را گفتند که دارد میخورد! آخرین بار پیغمبر فرمود لا اشبع علی بطن خدا شکمش را سیر نکند و از آن به بعد مبتلا به مریضی جهانخواری شد هر چه میخورد سیر نمیشد!
و دیگران ابن جریر طبری کتاب حدیث الطیر دارد، کتاب فضائل امیرالمومنین دارد. طبرانی کتاب فضائل العلی (ع) دارد طبرانی متوفی ۳۶۰ است. یا مثلا رومانی کتاب تفضیل علی (ع) دارد حاکم نیشابوری کتاب قصهالطیر دارد خیلی دیگر از علمای اهل سنت.
دیگر همینجور بخواهم بگویم زیاد است از ابونعیم اصفهانی داریم از بیهقی داریم، بیهقی متوفی ۴۵۸. از خطیب بغدادی داریم کتاب الاربعین فی فضائل امیرالمومنین، آن کتاب معروف مناقب امیرالمومنین علی ابن ابیطالب خوارزمی اختر خوارزم که عجیب است این کتاب مخصوصا مقدمهاش قبلا من در کلاس عرض کردم مقدمه بسیار سجع وار در محبت امیرالمومنین و فضائل امیرالمومنین برگرفته از روایات دارد که آخرش میگوید خطیب الخطبا، اخطب الخطبا، خودش اخطب خوارزم است به امیرالمومنین میگوید اخطب الخطبا، خیلی پرطمطراق است این کتاب مناقب ایشان البته الاربعین فی فضائل علی (ع) است دیگران هم هستند ابن عساکر هست، ابن جوزی هست، جناب سیوطی هست چند تا کتاب دارد راجع به امیرالمومنین و سبط ابن جوزی و دیگران تا مثلا بگویید شوکانی متوفی ۱۲۵۰ همینجور.
درواقع در نسلهای مختلف در دورههای مختلف علمای اهل سنت کتاب دارند راجع به امیرالمومنین، بنابراین ما تاکید میکنیم که عامه ناصبی نیستند خیلیهایشان در محبت علی (ع) کتاب دارند و در محبت اهل بیت. و ما جدا انتظار داریم که علمای اهل سنت برخورد جدی و محکمی در این باره اتخاذ بکنند. ضمن اینکه باز هم تاکید میکنم که این منافی پیگیری حقوقی و قضایی نیست. اینطور نباشد که شیعیان نجیبانه پایبند به وحدت هستند و بعضیها خیال بکنند که هر کاری میتوانند بکنند ما سکوت میکنیم نخیر!به این معنا نیست وقتی حرفی میزنند جوابش را باید بشنوند و البته جواب طبیعتا باید عالمانه و دقیق باشد.
محور هفتم، ببینید! سابقه اهانت به اندازه تاریخ بشر است. جریان ضد دین در طول تاریخ اهانت کردند به انبیاء و اولیاء و نمونه های مختلف را متاسفانه رقم زدند تخریب مستمر داشتند در طول تاریخ نسبت به خوبان عالم و این یک امر جدیدی نیست یعنی در طول تاریخ به اهل بیت (ع) اهانت کردند به انبیاء (ع) پیامبران الهی (ص) اهانت کردند و تا جایی که تشکیلات راهاندازی کردند در اهانت معصومین و تشکیلات نواصب را به قول معروف سامان دادند و در مورد پیغمبر اکرم (ص) ما نمونههای متعدد داریم در اهانتهایی که به ایشان شده، در جریان عشیره اقربین به پیغمبر توهین کردند، در علنی کردن دعوت به پیغمبر توهین کردند و افرادی مثل ابولهب، ابوجهل، عقبه ابن ابی معیط، امیه بن خلف، عاص ابن وائل، عتبه ابن ربیعه، ولید بن مغیره مخزومی، نصر ابن حارث، اینها افرادی هستند که در منابع اسمشان آمده و توهینهای بسیار شدیدی را به پیغمبر اکرم کردند تا جایی که پیغمبر فرمود: مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ هیچ پیغمبری مثل من در راه خدا اذیت نشد! که بیشترین آزارها را هم پیغمبر از ناحیه ابولهب متحمل شد، پشت سر پیغمبر راه میافتاد تبلیغ میکرد به مردم میگفت این برادرزاده من است و کذاب است! از او فاصله بگیرید. با زشتترین کلمات پاسخ دعوت پیغمبر را میداد.
یا اقدامهای غیر کلامی که کردند مشرکین بارها به سروصورت پیغمبر اکرم (ص) چه تعبیر بکنم؟ آدم خجالت میکشد واقعا. حالا بگوییم خاکروبه بهتر است! حتی موقعی که پیغمبر در نماز بودند در سجده بودند اهانتهای غیرکلامی مکرر به پیغمبر اکرم، اهانتهای غیرکلامی، اهانتهای غیرکلامی مکرر به پیغمبر اکرم (ص) داشتند. ما در یک روایتی داریم که طبقات کبری ابن سعد نقل کرده از منابع اهل سنت که پیغمبر فرمود ابولهب و عقبه ابن ابی معیط کثافات انسان و حیوان را از جاهای دیگر جمع میکردند در خانه من میریختند یا ابوجهل نیت داشت که وقتی پیغمبر اکرم نماز میخوانند بیاید با پای نحص خودش گردن آن حضرت را لگد بکند ولی نتوانست. عقبه ابن ابی معیط هنگام طواف پیغمبر ناسزا میگفت عمامه آن حضرت را دور گردن آن حضرت پیچید و حضرت را میکشید.
انواع و اقسام اهانتهای کلامی و غیرکلامی برای سست کردن پیغمبر در راه تبلیغ دین و وادار کردن آن حضرت به ترک دعوت که استقامت یکی از راههای مقابله است و در طول دوران عمر شریف پیغمبر نه فقط در ابتدای بعثت، یعنی سابقه اهانت در طول تاریخ مفصل بوده اهانتهایی که به علی (ع) شده در زمان پیغمبر بعد از پیغمبر اکرم خصوصا که حجم بالایش مربوط به بعد از پیغمبر اکرم است. حتی در جنگها در جنگ جمل رجز میخواندند سپاهیان بصره به حضرت اهانت میکردند او را به بدترین جانشین نام نهادند، او را به زمین پست تشبیه کردند در جنگ جمل، بروید تاریخ را بخوانید که چه کسانی به امیرالمومنین اهانت کردند.
حالا ما به خاطر حفظ وحدت وقتی نمیگوییم به این معنا نیست که نمیدانیم یا نباید بگوییم. در بحث علمی و در دانشگاه، در حوزه باید اینها را بحث کرد و به بحث گذاشت، یا خود عبدالله ابن زبیر در جنگ جمل چه اهانتهایی به امیرالمومنین کرد یا در جنگ صفین که یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغاتی سپاه معاویه اهانت به امیرالمومنین بود تخریب وجهه آن حضرت بود و آن دستگاه حدیثسازی معاویه و آن تشکیلات سب و لعن معاویه نسبت به امیرالمومنین (ع) همزمان روایاتی جعل بشود در شان بعضی و شان امیرالمومنین هم پایین بیاید و بخشنامه بشود به سرتاسر قلمرو اسلامی که باید به امیرالمومنین اهانت بشود.
نمونه هایی هم از اهانت به اهل بیت داریم یعنی سایر اهل بیت غیر از پیغمبر اکرم امیرالمومنین. چقدر به امام حسن توهین کردند آن مجلسی که معاویه ترتیب داد و پسر عثمان در آن مجلس بود، عمروعاص بود، عتبه ابن ابی سفیان بود، ولید ابن عقبه ابن ابی معید بود، مغیره ابن شعبه بود ، مروان ابن حکم بود و در احتجاج طبرسی هم نقل شده که اینها چطور به حضرت اهانت کردند و چه پاسخ قاطعانه ای از حضرت دریافت کردند. یا اهانتهای به امام حسین (ع)، اهانت زیاد ابن ابیه به امام حسین، اهانت به امام باقر، اهانت به امام کاظم که الان وقتش نیست و اصلا فرصت نیست که من بخواهم عرض بکنم.
الغرض اینکه سابقه اهانت یک امر طولانی مدتی است یک جریانی است در طول تاریخ فقط باید حواسمان باشد برخوردهای هیجانی، برخوردهای از سر احساس بدون پشتوانه اینها بیشتر از اینکه کار را بخواهد درست بکند قطعا کار را خراب خواهد کرد.
این اهانت ها هم در قرآن کریم هم هست یعنی شما در آیات قرآن کریم ملاحظه بفرمایید انواع و اقسام اهانت به معصومان یعنی انبیاء (ع) در قرآن کریم گزارش شده از تمسخر و استهزاء هست، از دروغگو خواندن، مجنون خواندن، شاعر خواندند، کاهن خواندند، سحرزده خواندن یا ساحر خواندن، از تحقیر شان پیامبران، اینها شان خانوادگی ندارند، شان مالی ندارند، سفیه خواندن پیغمبران الهی، قدرتطلب خواندن آنها، بدشگون خواندن آنها، رذل خواندن مومنان و پیروان پیامبران، اتهام رذائل اخلاقی به انبیاء، اتهام داستانسرایی به انبیاء، ضال و مضل خواندن انبیاء اینها همه در قرآن کریم گزارش شده و روشهای مواجهه هم آمده است که روش مواجهه با اهانت در قرآن کریم چیست از تبیین و روشنگری از عفو و صفح، از رفع زمینههای اهانت، از تبری جستن و روی گرداندن، از صبر و سکوت و توکل بر خدا، از وعید و تهدید، از به مقابله طلبیدن اهانتکننده، نفی صفات نامناسب، نفی اجرخواهی، تاکید بر امانتدار بودن انبیاء و نفرین و دعا و لعن اهانتکننده و مقابله به مثل و اشاره به حقیقت اهانتکنندگان.
همین موضوع در سیره هم هست، حالا بحث به اینجا کشید، در سیره معصومین (ع) هم ما راهکارهای مفصلی داریم در مواجهه با اهانت که اینها الان برای ما درس باشد وقتی به اهل بیت (ع) اهانت میشود اگر از مکتب اهل بیت باخبر باشیم باید روش اهل بیت را بدانیم که اهل بیت در موقعیتهای مختلف در پاسخ به اهانتهای مختلف چطور برخورد میکردند. این جریانی که اخیرا اتفاق افتاده است قطعا اهانت به اهل بیت است. آیا کسی هست که برداشت غیر اهانت بکند؟ البته من این را جواب میدهم، الان وقت پاسخ مستدل علمی نیست باید این فضا فروکش بکند و بالاخره پژوهشگران بنشینند ابعاد مختلف قصه را روشن بکنند ولی اینجوری نیست که همین الان هم جواب نداشته باشد در سیره اهل بیت (ع) در پاسخ به اهانت و مواجهه با اهانتکنندگان یکی رفع بهانهها و زمینههای اهانت است که متاسفانه ما این کارها را میکنیم یعنی زمینههای اهانت به اهل بیت را خیلی از ماها ایجاد میکنیم یکی پرهیز از اقدامات شتابآلود و هیجانزده است، نمونه هایی دارد در تاریخ که الان فرصت نیست و به خاطر این سوال خوب شما ما داریم مفصل این را توضیح میدهیم. یکی نفی رویکرد تلافیجویانه و عدم مقابله به مثل است و از همه مهمتر تفکیک میان اهانتکننده نادان و مغرض است. که در مواجهه با نادان ما میبینیم که اهل بیت (ع) برخورد کریمانه داشتند ولی در مقابل مغرض اجرای حکم الهی، برخورد قاطعانه که این در واقع باید مورد توجه قرار بگیرد. اهداف دشمن هم از این اهانتها باید دانسته بشود.
من دو بحث دیگر را دارم درباره همین موضوعی که مطرح کردند که به نوعی شاید پاسخ اجمالی حساب بشود به این شبههای که مطرح شده و دیگر طولانی شد. در مورد مسئله فقهیاش اصل اینکه عقد ازدواج یک نفر توسط کسی جاری بشود که عقیدتا مشکل دارد یا نطفتا مشکل دارد این آیا عقد را باطل میکند؟ یعنی اگر یک نفر مشکلدار بیاید عقد ازدواج بخواند عقد ازدواج باطل میشود؟ این شبهه خیلی واهی و سست است. اگر یک کسی که شما قبولش نداری به لحاظ عقیدتی یا به لحاظ سلامت، سلامت روحی و سلامت در عمل این بیاید یک عقدی را بخواند، عقد باطل است؟ لو فرض که اگر عاقد حرامزاده بود یا ایمانش مشکل داشت خب امکان عقد مجدد است.
نکته دوم اینکه در مورد بحث تاریخیش غیر از اینکه بالاخره ایشان یک توهینی کرده و یک حرف سخیفی زده این پاسخ تاریخی هم دارد. جناب شهربانو دختر یزدگرد سوم است آخرین پادشاه ساسانی ایران یکی از همسران حضرت سیدالشهداء (ع) و مادر امام سجاد (ع)، اینکه اولا کی گفته ایشان کنیز بوده؟ این خیلی مهم است. کی گفته جناب شهربانو کنیز بوده؟ کنیز بودن را دشمنان اهل بیت (ع) جا انداختند. نامهای دارد منصور دوانیقی در پاسخ به محمد ابن عبدالله یعنی نفس زکیه که خودش را مهدی امت خوانده بود و در ضمن آن نامه میگوید که بعد از پیغمبر برتر از علی ابن الحسین در خاندان شما متولد نشده؟ اینجا مثلا میخواهد از امام سجاد تجلیل بکند، مادر او هم ام ولد بود، کنیز بود، این منصور واژه ام ولد را برای تحقیر محمد ابن عبدالله به کار برده، جناب شهربانو طبق یک قولی ورودش به سرزمین اسلام در دوره خلافت عمر ابن خطاب است که مرحوم کلینی در الکافی نقل کرده شیخ عباس قمی هم نقل کرده ولی نظرات دیگری هم هست که اصلا ربطی به عمر پیدا نمیکند طبق تاریخ. آقایان چرا تاریخ نمیخوانند؟ بروید تاریخ بخوانید! حق دارند جوانهای غیرتمند شیعه حق دارند رگ غیرتشان به قول معروف بیرون بزند از شدت اهانتی که به اهل بیت شده است. شما تاریخ را هم درست نخواندید. برخی از منابع تاریخی در مورد اینکه چطور جناب شهربانو اسیر شده و وارد سرزمین اسلام شده گفتند که عبدالله ابن عامر میرود خراسان را فتح میکند دو دختر از یزدگرد پادشاه ایران را اسیر میکند برای عثمان میفرستد نه برای عمر، تاریخ کشته شدن یزدگرد ۳۰ هجری است جناب شهربانو هم همان سال اسیر شده قبلش که اسیر نشده است سال سیام هم ششمین سال خلافت عثمان است یعنی سالها بعد از وفات خلیفه دوم، بر فرض هم که این اتفاق هم زمان عمر ابن خطاب بوده عمر ایشان را به عقد امام حسین در نیاورده که امیرالمومنین این کار را کردند.
برفرض که زمان ورود ایشان به مدینه زمان عمر بوده من الان نمیخواهم وارد جواب تفصیلی بشوم عاقد علی (ع) بوده است. یک روایتی هست دقت بفرمایید مراجعه بکنید بحارالانوار، جلد ۳۱ صفحه ۱۳۳، این روایت را من برای شما عرض میکنم که در این روایت محمد ابن جریر ابن رستم طبری، که شیعی است امامی هست نه ابن جریر طبری سنی، ایشان یک روایتی را نقل کرده که وقتی اسرای ایران به مدینه وارد شدند: «اراد عمر ابن الخطاب بیع النساء و ان یجعل الرجال عبیدا» عمر ابن خطاب میخواست زنان را بفروشد و مردان را بنده قرار بدهد، غلام قرار بدهد، برده قرار بدهد، یعنی زنها را کنیز قرار بدهد و بفروشد؛ «فقال له امیرالمومنین ان رسول الله قال اکرم کریم کل قوم» امیرالمومنین جلوگیری کرد فرمود پیغمبر فرموده شخصیتهای مورد احترام در هر قوم و گروهی را احترام بکنید. شخصیتهای کریمی که در اقوام دیگر هستند را کرامتشان را حفظ بکنید.
بعد امیرالمومنین فرمود «هولاء قوم قد القوا علیک سلم و رغبوا فی الاسلام» اینها مشکلی با شما ندارند اینها دست دوستی به سمت شما دراز کردند. اینها میخواهند مسلمان شوند. و انا اشهدالله و اشهدکم، خدایا تو شاهد باش، تو می خواهی اینها را بفروشی؟ برده قرار بدهی؟ خدایا من اگر به عنوان یک مسلمان از این غنایم نصیبی دارم من همه را آزاد کردم. بعد این اتفاق که افتاد همه بنیهاشم گفتند که وهبنا حقنا ایضا لک، ما هم بخشیدیم. اللهم اشهد انهم قد وهبوا حقهم و قبلته و اشهد لی بانی قد اعتقتهم لوجهک بعد امیرالمومنین فرمود این افرادی که اینها را به من بخشیدند من همه اینها را آزاد کردم. امیرالمومنین اجازه ندادند که اینها به کنیزی و بردگی بروند.
عمر اینجا اعتراض کرد گفت برای چی رای من را میشکانی؟ تو برای چی دفاع میکنی؟ چرا حرف من را نقض میکنی؟ حضرت تکرار کرد پیغمبر فرموده کریمان را اکرام کنید. بزرگان را شانشان را رعایت بکنید. بعد عمر می گوید آن چیزی هم که حق من بود من هم بخشیدم. بعد امیرالمومنین فرمود خدایا تو شاهد باش چی گفت.
بعد اینجا امیرالمومنین که وقتی بحث ازدواج جناب شهربانو (س) رسید، حضرت فرمود اینها گر بخواهند ازدواج بکنند مجبور نیستند هر کدام که خودشان انتخاب بکنند هر کسی که خودش بخواهد مثل زن آزاد که از جناب شهربانو عدهای خواستگاری کردند ایشان پشت یک پردهای بود من وراء الحجاب بود به او گفتند که از این خواستگارانی که داری چه کسی را انتخاب میکنی؟ آیا میخواهی ازدواج بکنی؟ ساکت شد.
امیرالمومنین فرمود ایشان میخواهد ازدواج بکند، عمر گفت شما از کجا میدانی؟ حضرت فرمود روش پیغمبر، امیرالمومنین به روش پیغمبر عمل میکند به دستور خدا عمل میکند، پیغمبر فرمود وقتی که یک خانم محترمی از یک قومی میآوردند مثلا جنگی شده بود حمله کرده بودند ولی سرپرستی نداشت کشته شده بود ولی او از او خواستگاری میکردند حضرت میگفت به او بگویید انت راضیه بالبعل؟ شوهر میخواهی بکنی؟ راضی هستی شوهر بکنی؟ فان استحیت و سکتت جعل اذهنا صماتها، وقتی که حیا میکرد و سکوت میکرد حضرت میفرمود این سکوتش نشانه راضی بودنش است و امر بتزویجها، که اینجا جناب شهربانو خواستگارانش را نگاه کرد و دید، خودش امام حسین را انتخاب کرد اشاره هم کرد با دست، به او دوباره گفتند خانم شما مخیر هستی مجبور نیستی کسی نمیتواند شما را مجبور بکند، با زبان خودش با زبان فارسی گفت که ایشان، اگر من مخیر هستم که انتخاب بکنم من امام حسین را انتخاب میکنم و گفت من امیرالمومنین را هم ولی خودم قرار میدهم. که اینجا امیرالمومنین به او فرمود ما اسمک؟ فقالت شاه زنان بنت الکسری، که امیرالمومنین فرمود انت شهربانوی، شهربانویه، تو شهربانو هستی شاه زنان نیستی، شاه زنان فاطمه زهراست سیده النساء فاطمه زهرا است. حضرت فرمود در روایت آمده که به زبان فارسی فرمود: آری. حضرت فرمود تو شهربانو هستی خواهرت هم مروارید است گفت بله، پس بنابراین دقت داشته باشید که اصلا موضوع موضوع عمر ابن خطاب نبوده اولا قصه در زمان عثمان بوده اگر هم قبول بکنیم که در زمان عمر ابن خطاب بوده این اختلاف تاریخی را ایشان اصلا جناب شهربانو را به عقد امام حسین در نیاورده که این آقایان بخواهند این حرفهای توهین آمیز را بزنند اصلا ربطی موضوع به ایشان ندارد.
البته باید در جای دیگری موضوع با دقت بیشتر تشریح بشود.
این عضو هیئت علمی هم چنین با تبیین علمی ماجرای ازدواج امام حسین (علیه السلام) و شهربانو، تاکید کرد: حتی در صورت پذیرش اصل اسارت ایشان در زمان خلیفه دوم، با توجه به اعتراض امیرالمومنین (علیه السلام) به عمر بن خطاب در پی اسارت گرفتن افرادی که دست دوستی به سوی مسلمانان دراز کردند و بخشیدن سهم خود و سپس سهم بقیه مسلمانان، تمامی اسراء از جمله بی بی شهربانو آزاد شده و پس از آزادی مانند دیگر زنان آزاد در انتخاب همسر خود آزاد بودند و ایشان امام حسین (علیه السلام) را به هسمری برگزیدند. در نتیجه اولا ایشان اسر نبوده و ثانیا خلیفه دوم نقشی در جاری شدن خطبه عقد نداشته است.
متن کامل صحبت های دکتر مطیعی که در کلاس درس و در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان بیان شده است به شرح زیر است:
سوال: بابت این شبههای که اخیرا در فضای مجازی منتشر شده است(در ارتباط با صحبت های یکی از مولویهای اهل سنت) میخواستم بپرسم ما موضعمان نسبت به این مسئله چطور باید باشد و این مسئله قطعا باید ابعاد دیگری هم داشته باشد.
دوستان سیر بحث را دقت بکنند ما در موضوع چگونگی برپایی سقیفه بودیم. یعنی روایات سقیفه را از منابع مکتب خلفا عرض کردیم و قرار بود که مواضع افراد حاضر در سقیفه را نقد بکنیم. رسیدیم به نقد استدلالهای خلیفه دوم مبنی بر اینکه چون ابوبکر سنش از همه بیشتر است پس شایستگی خلافت دارد. مفصل نقد کردیم و الان رسیدیم به ابتدای موضوع یار غار بودن پیغمبر اکرم که ابوبکر یار غار پیغمبر بوده. با استناد به آیه اذ هما فی الغار که قصد این را داشتیم که بیان بکنیم که این آیه علیه خلیفه اول است بر اساس دیدگاه علمای شیعه نه به نفع او. سوال خوبی را مطرح کردند سوال خیلی سوال بجایی است و من هم قصد داشتم صحبت بکنم در مورد آن.
در مورد این اتفاق اخیری که افتاده و اهانتی به ساحت مقدس اهل بیت شده اینکه جریان چیه و پاسخ چیست و ابعاد قصه چیست من چند نکته را عرض میکنم. نکته اول اینکه همانطور که فرمودید که این مسئله که ابعاد پیچیده و مختلفی دارد و مسئله به سادگی نیست. اینکه در آستانه فاطمیه چنین بحثی مطرح میشود و بعد با یک عذرخواهی معناداری این قصه به راحتی قصد این بشود که به فراموشی سپرده بشود اینها همه جای بحث دارد. دقت بکنیم و حواسمان باشد که ما همیشه در اهانتهایی که به مقدسات صورت میگیرد یک رفتار غلطی خودمان داریم و آن هم این است که آدمهای درجه صد را تبدیل میکنیم به آدم درجه یک. خب حقارت این آدم معلوم است.
این آدم به دست ما چرا باید تبدیل به یک آدم مهمی بشود. یک آدم بیاهمیت و حاشیهای یک حرف را میزند و ما یک فرد حقیر را خودمان تبدیل میکنیم به مرکز و طراحی دشمن است؛ عملیات روانی دشمن است این و ما در پازل زمین و در زمین دشمن بازی میکنیم و اشاعه میدهیم این رفتار را.
در اهانت به امام هادی (ع) اگر چندین سال قبل یادتان باشد تکرار شد و خود شیعیان مخلص و دلدادگان، زحمت رسانه این کار را کشیدند و این اشتباه است که ما فرد را بزرگ میکنیم و حرفش را به جای اینکه نقد بکنیم آن شخص را بلد میکنیم و تبدیل به یک شخص قدرتمندی میکنیم این به شدت اشتباه است.
نکته سومی که من باید عرض بکنم این است که واقعا از لحاظ حقوقی و قضایی این قصه را باید پیگیری بکنیم. این توهین صریح به اهل بیت است بنده عذرخواهی خیلی بیجان ایشان را هم دیدم و اینجوری نمیشود که هر کسی از راه رسید به اهل بیت (ع) توهین بکند و بعد هم با یک عذرخواهی ساده سر و ته قصه را سر هم بیاورد. این هم توهین به اهل بیت است توهین به میلیونها شیعه است توهین شنیعی است و آن هم در نماز جمعه و رسما این فرد در کانال خودش هم منتشر کرده است و تلاشی است برای ضربه به پروژه وحدت و خیانت است به اسلام و چنین افرادی باید محاکمه بشوند همه ما باید مطالبه بکنیم چنین افرادی باید عزل بشوند.
چطور وقتی مثلا یک کسی از شیعیان چنین کاری را انجام بدهد سیل تذکرات و اهانتها و تخریب ها و برخوردها صورت میگیرد و حالا سوال میکنیم فرض بفرمایید یک کسی در نماز جمعه شیعیان چنین حرفی را بزند علیه اعتقادات اهل سنت چه اتفاقاتی میافتد؟ این قصه باید تقبیح بشود باید محاکمه بشود فرد و نهادهای مسئول باید به این قصه حتما ورود کنند و این مطالبه بحقی است که همه ما داریم.
محور چهارمی که من در پاسخ به سوال شما عرض میکنم اینکه توقع است از علمای دین از مراجع تقلید از حوزه علمیه از دانشجویان از نهادها، افراد سرشناس بیایند این کار را هم تقبیح بکنند و هم روشنگری بکنند و واکنش سریع باید به این فرد نشان داده بشود. اگر علمای دین برخورد عالمانه نکنند مردم احساس بیپناهی میکنند. وقتی احساس بیپناهی کردند اینجا شروع به فحاشی میشود، فضای نقار و فضای کینه تشدید میشود دقیقا خواست دشمن محقق میشود که باز هم تاکید میکنم در آستانه فاطمیه چنین اتفاقی یک موضوع عادی نیست و طراحی شدنش، به قول معروف کاملا روشن است و دور از ذهن نیست.
نکته پنجم این است که ما معنای وحدت را هم واقعا بفهمیم، وحدت واقعی یک وحدت منفعلانه نیست، ما به اهانتکننده که وحدت نداریم، این نکته را دقت بکنید ما به اهانتکننده روش برخورد داریم، این انسان حقیر از عوامل ضد وحدت است و از ابزارهای دست دشمنان است. وحدت این نیست که ما اجازه بدهیم به بزرگان ما اهانت بکنند. وحدت این نیست که ما عقاید خودمان را بیان نکنیم، وحدت این نیست که نسبت به ظلمهای تاریخی سکوت بکنیم. ما وحدت را به همان معنایی که حضرت آیتالله بروجردی قبول داشتند، شهید مطهری تشریح کردند، مرحوم امام در کلماتشان هست، بارها و بارها مقام معظم رهبری تشریح کردند، قبول داریم.
من یک خاطرهای را عرض بکنم؛ من فاطمیه خدمت ایشان بودم یک فاطمیه یادم نیست چه سالی است یک جایی نوشتم، یکی از آقایان اهل علم با یک تعجبی گفت که ما از شما یک جایی این تعبیر را شنیدیم که شهادت مظلومانه حضرت فاطمه (س) گفتم بله!واقعیت را که نمیتوانیم انکار بکنیم این واقعیت است. به خاطر وحدت که نمیتوانیم واقعیات را انکار بکنیم. ما معتقد به وحدت هستیم بله وحدت این است که به هم اهانت نکنیم، کشتار نکنیم از هم، ابزار دست دشمنان نشویم برای صدمه به دین ولی به بهانه وحدت هم دست از عقاید و اعتقادات صحیح خودمان بر نداریم این دیگر اسمش وحدت نیست این اسمش انفعال است. خط صحیح وحدت برگرفته از سیره اهل بیت (ع) است و حواستان باشد به افراط و تفریطهای در باب وحدت.
علمای شیعه، بزرگان ما شخصیتهایی مثل علامه امینی، مثل علامه شرفالدین، مثل علامه عسگری، مثل علامه سید جعفر مرتضی العالمی، این بزرگان بدون اینکه توهین کنند بدون اینکه اهانت بکنند، بر پایه منابع مکتب خلفا، میآیند نقد میکنند اشکال وارد میکنند بحث علمی میکنند، نه در ماهواره مطرح میکنند نه فضای کینه و نقار ایجاد میکنند با حفظ احترام بر پایه منابع مکتب خلفا و به جای رویکرد مدافعانه رویکرد مهاجمانه دارند، رویکرد پرسشگر دارند. آیا تلاشهای این بزرگان در راستای برهم زدن وحدت است؟ آیا وحدت به این است که بحث علمی نکنیم؟ وحدت به این است که اشکالات خودمان را از طرف مقابل مطرح نکنیم؟ معنای وحدت را باید درست بفهمیم بله! برنامه دشمن بر هم زدن وحدت است و این اتفاق اخیر هم نشان میدهد که در آستانه فاطمیه کاملا برنامهریزی شده است و ما برای حفظ وحدت در پاسخ الان نمیآییم به شخصیت خلیفه دوم بپردازیم کتابهای متعددی در این زمینه نوشته شده است چون الان پرداختن به این موضوع بازی کردن در جهت خواست دشمن است ولی کتابهای بسیار خوبی نوشته شده و همین علمای ما که بنده اسم بردم، بزرگانی که در حوزه دفاع از مذهب بر پایه منابع مکتب خلفا اشکالاتی را مطرح کردند کجا به اشکالات اینها جواب داده شده است؟ حالا بماند که خود ما متاسفانه خبر نداریم از این آثار و بحثها که در آخر بحث شاید اشارهای بکنم.
محور ششم، دقت بکنید که این آقا و این توهینی که ایشان کرده، ایشان دارد اهل سنت را ناصبی جلوه میدهد! توقع از علمای اهل سنت در این موضوع این است که صریحا راه خودشان را از ایشان جدا بکنند. راه خودشان را جدا بکنند و برخورد بکنند. ما در میان اهل سنت، علمایی را داریم که درباره علی (ع) کتاب دارند و اینها در فضائل علی (ع) بعضیهایشان توهین شنیدند، اهانت شنیدند، بعضیهایشان کتک خوردند و برای اهل علم این موضوع روشن است. ما همه اهل سنت را ناصبی نمیدانیم و دشمن اهل بیت نمیدانیم، نه! ما چنین نگاهی واقعا نداریم به برادران اهل سنتمان.
ما اینجوری نگاه میکنیم به وحدت. ما وحدت را از رویکرد پنجره صحیحش سعی میکنیم نگاه بکنیم و رویکرد صحیح سعی میکنیم اتخاذ بکنیم. من نمونههای صریح را مثال میزنم ما در طی قرون مختلف شاید بالای ۸۰ کتاب از بزرگان اهل سنت را داریم که اینها افراد شاخص در اهل سنت هستند که در موضوع فضائل علی (ع) کتاب نوشتند یا در موضوع خصائص علی (ع) چون فضائل با خصائص تفاوت دارد. خصائص که تو داری و دیگران دارند فضائل آن چیزی است که تو داری و باید به آن بالید ولی ممکن است که دیگران هم داشته باشند. یا کتب مناقب، مثلا مناقب امیرالمومنین علی ابن ابیطالب نوشته ابو محمد سلیمان ابن مهران اسدی کاهلی کوفی، ایشان معروف به سلیمان اعمش است، سلیمان اعمش ایشان است که متوفی قرن ۲ است. الخصال المهمه فی الاحوال اب الائمه از ابن ادریس شافعی متوفی ۲۰۴، فضائل العلی، ابوجعفر اسکافی متوفی ۲۴۰، کتاب مناقب امیرالمومنین علی ابن ابیطالب از احمد ابن حمبل متوفی ۲۴۱، خیلی زیاد هستند این افراد.
مثلا خود نسائی که خصائص امیرالمومنین علی ابن ابیطالب دارد متوفی ۳۰۳ صاحب یکی از سنن اهل سنت هم هست این کتاب را نوشت او را مورد هجمه قرار دادند و طبق برخی از اقوال به خاطر ضرباتی که از هم مذهبهای خودش خورد از دنیا رفت! به خاطر اینکه به او گفتند تو راجع به علی ابن ابیطالب کتاب نوشتی بیا راجع به معاویه هم بنویس، خصائص بنویسد، گفت راجع به معاویه چیزی یادم نمیآید جز اینکه پیغمبر چند بار صدا زد او را گفتند که دارد میخورد! آخرین بار پیغمبر فرمود لا اشبع علی بطن خدا شکمش را سیر نکند و از آن به بعد مبتلا به مریضی جهانخواری شد هر چه میخورد سیر نمیشد!
و دیگران ابن جریر طبری کتاب حدیث الطیر دارد، کتاب فضائل امیرالمومنین دارد. طبرانی کتاب فضائل العلی (ع) دارد طبرانی متوفی ۳۶۰ است. یا مثلا رومانی کتاب تفضیل علی (ع) دارد حاکم نیشابوری کتاب قصهالطیر دارد خیلی دیگر از علمای اهل سنت.
دیگر همینجور بخواهم بگویم زیاد است از ابونعیم اصفهانی داریم از بیهقی داریم، بیهقی متوفی ۴۵۸. از خطیب بغدادی داریم کتاب الاربعین فی فضائل امیرالمومنین، آن کتاب معروف مناقب امیرالمومنین علی ابن ابیطالب خوارزمی اختر خوارزم که عجیب است این کتاب مخصوصا مقدمهاش قبلا من در کلاس عرض کردم مقدمه بسیار سجع وار در محبت امیرالمومنین و فضائل امیرالمومنین برگرفته از روایات دارد که آخرش میگوید خطیب الخطبا، اخطب الخطبا، خودش اخطب خوارزم است به امیرالمومنین میگوید اخطب الخطبا، خیلی پرطمطراق است این کتاب مناقب ایشان البته الاربعین فی فضائل علی (ع) است دیگران هم هستند ابن عساکر هست، ابن جوزی هست، جناب سیوطی هست چند تا کتاب دارد راجع به امیرالمومنین و سبط ابن جوزی و دیگران تا مثلا بگویید شوکانی متوفی ۱۲۵۰ همینجور.
درواقع در نسلهای مختلف در دورههای مختلف علمای اهل سنت کتاب دارند راجع به امیرالمومنین، بنابراین ما تاکید میکنیم که عامه ناصبی نیستند خیلیهایشان در محبت علی (ع) کتاب دارند و در محبت اهل بیت. و ما جدا انتظار داریم که علمای اهل سنت برخورد جدی و محکمی در این باره اتخاذ بکنند. ضمن اینکه باز هم تاکید میکنم که این منافی پیگیری حقوقی و قضایی نیست. اینطور نباشد که شیعیان نجیبانه پایبند به وحدت هستند و بعضیها خیال بکنند که هر کاری میتوانند بکنند ما سکوت میکنیم نخیر!به این معنا نیست وقتی حرفی میزنند جوابش را باید بشنوند و البته جواب طبیعتا باید عالمانه و دقیق باشد.
محور هفتم، ببینید! سابقه اهانت به اندازه تاریخ بشر است. جریان ضد دین در طول تاریخ اهانت کردند به انبیاء و اولیاء و نمونه های مختلف را متاسفانه رقم زدند تخریب مستمر داشتند در طول تاریخ نسبت به خوبان عالم و این یک امر جدیدی نیست یعنی در طول تاریخ به اهل بیت (ع) اهانت کردند به انبیاء (ع) پیامبران الهی (ص) اهانت کردند و تا جایی که تشکیلات راهاندازی کردند در اهانت معصومین و تشکیلات نواصب را به قول معروف سامان دادند و در مورد پیغمبر اکرم (ص) ما نمونههای متعدد داریم در اهانتهایی که به ایشان شده، در جریان عشیره اقربین به پیغمبر توهین کردند، در علنی کردن دعوت به پیغمبر توهین کردند و افرادی مثل ابولهب، ابوجهل، عقبه ابن ابی معیط، امیه بن خلف، عاص ابن وائل، عتبه ابن ربیعه، ولید بن مغیره مخزومی، نصر ابن حارث، اینها افرادی هستند که در منابع اسمشان آمده و توهینهای بسیار شدیدی را به پیغمبر اکرم کردند تا جایی که پیغمبر فرمود: مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ هیچ پیغمبری مثل من در راه خدا اذیت نشد! که بیشترین آزارها را هم پیغمبر از ناحیه ابولهب متحمل شد، پشت سر پیغمبر راه میافتاد تبلیغ میکرد به مردم میگفت این برادرزاده من است و کذاب است! از او فاصله بگیرید. با زشتترین کلمات پاسخ دعوت پیغمبر را میداد.
یا اقدامهای غیر کلامی که کردند مشرکین بارها به سروصورت پیغمبر اکرم (ص) چه تعبیر بکنم؟ آدم خجالت میکشد واقعا. حالا بگوییم خاکروبه بهتر است! حتی موقعی که پیغمبر در نماز بودند در سجده بودند اهانتهای غیرکلامی مکرر به پیغمبر اکرم، اهانتهای غیرکلامی، اهانتهای غیرکلامی مکرر به پیغمبر اکرم (ص) داشتند. ما در یک روایتی داریم که طبقات کبری ابن سعد نقل کرده از منابع اهل سنت که پیغمبر فرمود ابولهب و عقبه ابن ابی معیط کثافات انسان و حیوان را از جاهای دیگر جمع میکردند در خانه من میریختند یا ابوجهل نیت داشت که وقتی پیغمبر اکرم نماز میخوانند بیاید با پای نحص خودش گردن آن حضرت را لگد بکند ولی نتوانست. عقبه ابن ابی معیط هنگام طواف پیغمبر ناسزا میگفت عمامه آن حضرت را دور گردن آن حضرت پیچید و حضرت را میکشید.
انواع و اقسام اهانتهای کلامی و غیرکلامی برای سست کردن پیغمبر در راه تبلیغ دین و وادار کردن آن حضرت به ترک دعوت که استقامت یکی از راههای مقابله است و در طول دوران عمر شریف پیغمبر نه فقط در ابتدای بعثت، یعنی سابقه اهانت در طول تاریخ مفصل بوده اهانتهایی که به علی (ع) شده در زمان پیغمبر بعد از پیغمبر اکرم خصوصا که حجم بالایش مربوط به بعد از پیغمبر اکرم است. حتی در جنگها در جنگ جمل رجز میخواندند سپاهیان بصره به حضرت اهانت میکردند او را به بدترین جانشین نام نهادند، او را به زمین پست تشبیه کردند در جنگ جمل، بروید تاریخ را بخوانید که چه کسانی به امیرالمومنین اهانت کردند.
حالا ما به خاطر حفظ وحدت وقتی نمیگوییم به این معنا نیست که نمیدانیم یا نباید بگوییم. در بحث علمی و در دانشگاه، در حوزه باید اینها را بحث کرد و به بحث گذاشت، یا خود عبدالله ابن زبیر در جنگ جمل چه اهانتهایی به امیرالمومنین کرد یا در جنگ صفین که یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغاتی سپاه معاویه اهانت به امیرالمومنین بود تخریب وجهه آن حضرت بود و آن دستگاه حدیثسازی معاویه و آن تشکیلات سب و لعن معاویه نسبت به امیرالمومنین (ع) همزمان روایاتی جعل بشود در شان بعضی و شان امیرالمومنین هم پایین بیاید و بخشنامه بشود به سرتاسر قلمرو اسلامی که باید به امیرالمومنین اهانت بشود.
نمونه هایی هم از اهانت به اهل بیت داریم یعنی سایر اهل بیت غیر از پیغمبر اکرم امیرالمومنین. چقدر به امام حسن توهین کردند آن مجلسی که معاویه ترتیب داد و پسر عثمان در آن مجلس بود، عمروعاص بود، عتبه ابن ابی سفیان بود، ولید ابن عقبه ابن ابی معید بود، مغیره ابن شعبه بود ، مروان ابن حکم بود و در احتجاج طبرسی هم نقل شده که اینها چطور به حضرت اهانت کردند و چه پاسخ قاطعانه ای از حضرت دریافت کردند. یا اهانتهای به امام حسین (ع)، اهانت زیاد ابن ابیه به امام حسین، اهانت به امام باقر، اهانت به امام کاظم که الان وقتش نیست و اصلا فرصت نیست که من بخواهم عرض بکنم.
الغرض اینکه سابقه اهانت یک امر طولانی مدتی است یک جریانی است در طول تاریخ فقط باید حواسمان باشد برخوردهای هیجانی، برخوردهای از سر احساس بدون پشتوانه اینها بیشتر از اینکه کار را بخواهد درست بکند قطعا کار را خراب خواهد کرد.
این اهانت ها هم در قرآن کریم هم هست یعنی شما در آیات قرآن کریم ملاحظه بفرمایید انواع و اقسام اهانت به معصومان یعنی انبیاء (ع) در قرآن کریم گزارش شده از تمسخر و استهزاء هست، از دروغگو خواندن، مجنون خواندن، شاعر خواندند، کاهن خواندند، سحرزده خواندن یا ساحر خواندن، از تحقیر شان پیامبران، اینها شان خانوادگی ندارند، شان مالی ندارند، سفیه خواندن پیغمبران الهی، قدرتطلب خواندن آنها، بدشگون خواندن آنها، رذل خواندن مومنان و پیروان پیامبران، اتهام رذائل اخلاقی به انبیاء، اتهام داستانسرایی به انبیاء، ضال و مضل خواندن انبیاء اینها همه در قرآن کریم گزارش شده و روشهای مواجهه هم آمده است که روش مواجهه با اهانت در قرآن کریم چیست از تبیین و روشنگری از عفو و صفح، از رفع زمینههای اهانت، از تبری جستن و روی گرداندن، از صبر و سکوت و توکل بر خدا، از وعید و تهدید، از به مقابله طلبیدن اهانتکننده، نفی صفات نامناسب، نفی اجرخواهی، تاکید بر امانتدار بودن انبیاء و نفرین و دعا و لعن اهانتکننده و مقابله به مثل و اشاره به حقیقت اهانتکنندگان.
همین موضوع در سیره هم هست، حالا بحث به اینجا کشید، در سیره معصومین (ع) هم ما راهکارهای مفصلی داریم در مواجهه با اهانت که اینها الان برای ما درس باشد وقتی به اهل بیت (ع) اهانت میشود اگر از مکتب اهل بیت باخبر باشیم باید روش اهل بیت را بدانیم که اهل بیت در موقعیتهای مختلف در پاسخ به اهانتهای مختلف چطور برخورد میکردند. این جریانی که اخیرا اتفاق افتاده است قطعا اهانت به اهل بیت است. آیا کسی هست که برداشت غیر اهانت بکند؟ البته من این را جواب میدهم، الان وقت پاسخ مستدل علمی نیست باید این فضا فروکش بکند و بالاخره پژوهشگران بنشینند ابعاد مختلف قصه را روشن بکنند ولی اینجوری نیست که همین الان هم جواب نداشته باشد در سیره اهل بیت (ع) در پاسخ به اهانت و مواجهه با اهانتکنندگان یکی رفع بهانهها و زمینههای اهانت است که متاسفانه ما این کارها را میکنیم یعنی زمینههای اهانت به اهل بیت را خیلی از ماها ایجاد میکنیم یکی پرهیز از اقدامات شتابآلود و هیجانزده است، نمونه هایی دارد در تاریخ که الان فرصت نیست و به خاطر این سوال خوب شما ما داریم مفصل این را توضیح میدهیم. یکی نفی رویکرد تلافیجویانه و عدم مقابله به مثل است و از همه مهمتر تفکیک میان اهانتکننده نادان و مغرض است. که در مواجهه با نادان ما میبینیم که اهل بیت (ع) برخورد کریمانه داشتند ولی در مقابل مغرض اجرای حکم الهی، برخورد قاطعانه که این در واقع باید مورد توجه قرار بگیرد. اهداف دشمن هم از این اهانتها باید دانسته بشود.
من دو بحث دیگر را دارم درباره همین موضوعی که مطرح کردند که به نوعی شاید پاسخ اجمالی حساب بشود به این شبههای که مطرح شده و دیگر طولانی شد. در مورد مسئله فقهیاش اصل اینکه عقد ازدواج یک نفر توسط کسی جاری بشود که عقیدتا مشکل دارد یا نطفتا مشکل دارد این آیا عقد را باطل میکند؟ یعنی اگر یک نفر مشکلدار بیاید عقد ازدواج بخواند عقد ازدواج باطل میشود؟ این شبهه خیلی واهی و سست است. اگر یک کسی که شما قبولش نداری به لحاظ عقیدتی یا به لحاظ سلامت، سلامت روحی و سلامت در عمل این بیاید یک عقدی را بخواند، عقد باطل است؟ لو فرض که اگر عاقد حرامزاده بود یا ایمانش مشکل داشت خب امکان عقد مجدد است.
نکته دوم اینکه در مورد بحث تاریخیش غیر از اینکه بالاخره ایشان یک توهینی کرده و یک حرف سخیفی زده این پاسخ تاریخی هم دارد. جناب شهربانو دختر یزدگرد سوم است آخرین پادشاه ساسانی ایران یکی از همسران حضرت سیدالشهداء (ع) و مادر امام سجاد (ع)، اینکه اولا کی گفته ایشان کنیز بوده؟ این خیلی مهم است. کی گفته جناب شهربانو کنیز بوده؟ کنیز بودن را دشمنان اهل بیت (ع) جا انداختند. نامهای دارد منصور دوانیقی در پاسخ به محمد ابن عبدالله یعنی نفس زکیه که خودش را مهدی امت خوانده بود و در ضمن آن نامه میگوید که بعد از پیغمبر برتر از علی ابن الحسین در خاندان شما متولد نشده؟ اینجا مثلا میخواهد از امام سجاد تجلیل بکند، مادر او هم ام ولد بود، کنیز بود، این منصور واژه ام ولد را برای تحقیر محمد ابن عبدالله به کار برده، جناب شهربانو طبق یک قولی ورودش به سرزمین اسلام در دوره خلافت عمر ابن خطاب است که مرحوم کلینی در الکافی نقل کرده شیخ عباس قمی هم نقل کرده ولی نظرات دیگری هم هست که اصلا ربطی به عمر پیدا نمیکند طبق تاریخ. آقایان چرا تاریخ نمیخوانند؟ بروید تاریخ بخوانید! حق دارند جوانهای غیرتمند شیعه حق دارند رگ غیرتشان به قول معروف بیرون بزند از شدت اهانتی که به اهل بیت شده است. شما تاریخ را هم درست نخواندید. برخی از منابع تاریخی در مورد اینکه چطور جناب شهربانو اسیر شده و وارد سرزمین اسلام شده گفتند که عبدالله ابن عامر میرود خراسان را فتح میکند دو دختر از یزدگرد پادشاه ایران را اسیر میکند برای عثمان میفرستد نه برای عمر، تاریخ کشته شدن یزدگرد ۳۰ هجری است جناب شهربانو هم همان سال اسیر شده قبلش که اسیر نشده است سال سیام هم ششمین سال خلافت عثمان است یعنی سالها بعد از وفات خلیفه دوم، بر فرض هم که این اتفاق هم زمان عمر ابن خطاب بوده عمر ایشان را به عقد امام حسین در نیاورده که امیرالمومنین این کار را کردند.
برفرض که زمان ورود ایشان به مدینه زمان عمر بوده من الان نمیخواهم وارد جواب تفصیلی بشوم عاقد علی (ع) بوده است. یک روایتی هست دقت بفرمایید مراجعه بکنید بحارالانوار، جلد ۳۱ صفحه ۱۳۳، این روایت را من برای شما عرض میکنم که در این روایت محمد ابن جریر ابن رستم طبری، که شیعی است امامی هست نه ابن جریر طبری سنی، ایشان یک روایتی را نقل کرده که وقتی اسرای ایران به مدینه وارد شدند: «اراد عمر ابن الخطاب بیع النساء و ان یجعل الرجال عبیدا» عمر ابن خطاب میخواست زنان را بفروشد و مردان را بنده قرار بدهد، غلام قرار بدهد، برده قرار بدهد، یعنی زنها را کنیز قرار بدهد و بفروشد؛ «فقال له امیرالمومنین ان رسول الله قال اکرم کریم کل قوم» امیرالمومنین جلوگیری کرد فرمود پیغمبر فرموده شخصیتهای مورد احترام در هر قوم و گروهی را احترام بکنید. شخصیتهای کریمی که در اقوام دیگر هستند را کرامتشان را حفظ بکنید.
بعد امیرالمومنین فرمود «هولاء قوم قد القوا علیک سلم و رغبوا فی الاسلام» اینها مشکلی با شما ندارند اینها دست دوستی به سمت شما دراز کردند. اینها میخواهند مسلمان شوند. و انا اشهدالله و اشهدکم، خدایا تو شاهد باش، تو می خواهی اینها را بفروشی؟ برده قرار بدهی؟ خدایا من اگر به عنوان یک مسلمان از این غنایم نصیبی دارم من همه را آزاد کردم. بعد این اتفاق که افتاد همه بنیهاشم گفتند که وهبنا حقنا ایضا لک، ما هم بخشیدیم. اللهم اشهد انهم قد وهبوا حقهم و قبلته و اشهد لی بانی قد اعتقتهم لوجهک بعد امیرالمومنین فرمود این افرادی که اینها را به من بخشیدند من همه اینها را آزاد کردم. امیرالمومنین اجازه ندادند که اینها به کنیزی و بردگی بروند.
عمر اینجا اعتراض کرد گفت برای چی رای من را میشکانی؟ تو برای چی دفاع میکنی؟ چرا حرف من را نقض میکنی؟ حضرت تکرار کرد پیغمبر فرموده کریمان را اکرام کنید. بزرگان را شانشان را رعایت بکنید. بعد عمر می گوید آن چیزی هم که حق من بود من هم بخشیدم. بعد امیرالمومنین فرمود خدایا تو شاهد باش چی گفت.
بعد اینجا امیرالمومنین که وقتی بحث ازدواج جناب شهربانو (س) رسید، حضرت فرمود اینها گر بخواهند ازدواج بکنند مجبور نیستند هر کدام که خودشان انتخاب بکنند هر کسی که خودش بخواهد مثل زن آزاد که از جناب شهربانو عدهای خواستگاری کردند ایشان پشت یک پردهای بود من وراء الحجاب بود به او گفتند که از این خواستگارانی که داری چه کسی را انتخاب میکنی؟ آیا میخواهی ازدواج بکنی؟ ساکت شد.
امیرالمومنین فرمود ایشان میخواهد ازدواج بکند، عمر گفت شما از کجا میدانی؟ حضرت فرمود روش پیغمبر، امیرالمومنین به روش پیغمبر عمل میکند به دستور خدا عمل میکند، پیغمبر فرمود وقتی که یک خانم محترمی از یک قومی میآوردند مثلا جنگی شده بود حمله کرده بودند ولی سرپرستی نداشت کشته شده بود ولی او از او خواستگاری میکردند حضرت میگفت به او بگویید انت راضیه بالبعل؟ شوهر میخواهی بکنی؟ راضی هستی شوهر بکنی؟ فان استحیت و سکتت جعل اذهنا صماتها، وقتی که حیا میکرد و سکوت میکرد حضرت میفرمود این سکوتش نشانه راضی بودنش است و امر بتزویجها، که اینجا جناب شهربانو خواستگارانش را نگاه کرد و دید، خودش امام حسین را انتخاب کرد اشاره هم کرد با دست، به او دوباره گفتند خانم شما مخیر هستی مجبور نیستی کسی نمیتواند شما را مجبور بکند، با زبان خودش با زبان فارسی گفت که ایشان، اگر من مخیر هستم که انتخاب بکنم من امام حسین را انتخاب میکنم و گفت من امیرالمومنین را هم ولی خودم قرار میدهم. که اینجا امیرالمومنین به او فرمود ما اسمک؟ فقالت شاه زنان بنت الکسری، که امیرالمومنین فرمود انت شهربانوی، شهربانویه، تو شهربانو هستی شاه زنان نیستی، شاه زنان فاطمه زهراست سیده النساء فاطمه زهرا است. حضرت فرمود در روایت آمده که به زبان فارسی فرمود: آری. حضرت فرمود تو شهربانو هستی خواهرت هم مروارید است گفت بله، پس بنابراین دقت داشته باشید که اصلا موضوع موضوع عمر ابن خطاب نبوده اولا قصه در زمان عثمان بوده اگر هم قبول بکنیم که در زمان عمر ابن خطاب بوده این اختلاف تاریخی را ایشان اصلا جناب شهربانو را به عقد امام حسین در نیاورده که این آقایان بخواهند این حرفهای توهین آمیز را بزنند اصلا ربطی موضوع به ایشان ندارد.
البته باید در جای دیگری موضوع با دقت بیشتر تشریح بشود.