به گزارش شهدای ایران، عبدالله گنجی: هفته
بسیج یادآور حلول الهامبخش ایده تشکیل بسیج بر ذهن و دل امام راحل است که
خود این ابداع کمنظیر را «الطاف جلیه» خداوند نام نهاد. بسیج در مسیر
تاریخی خود ضمن پایبندی به اصول، دچار تحول در مأموریت و تخصص شد و رفته
رفته عرصه عمل آن متنوع گردید. اما طبق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی که
مخاطب و حاملان آن جوانان امروز و مدیران فردای کشورند، باید بستری فراهم
باشد تا کسانی به میدان گام دوم وارد شوند که از جهت تفکر، مبانی و
آرمانها در تراز انقلاب اسلامی (خصوصاً تراز نسل اول آن) باشند. اکنون هیچ
مجموعهای جز بسیج و بسیجیان در کشور نیست که شرایط و مقتضیات چنین عملی
را در خود داشته باشد؛ بنابراین میتوان به دلایل زیر بسیج را پرچمدار
تربیت نسل پوینده گام دوم انقلاب به حساب آورد. اگر آینده انقلاب اسلامی از
نیروهای همتراز تهی شود، جمهوری اسلامی در بهترین حالت با ماهیت حقوقی
خواهد ماند و ماهیت حقیقی آن لاغر و بین ظرف و مظروف فاصلهای عمیق ایجاد
خواهد شد. شاید مهمترین رسالت بسیج (که تا حدود زیادی زیرساختهای آن را
دارد) انجام این عمل راهبردی باشد، چرا که هیچ مجموعهای برای این مهم
صلاحیتی در تراز بسیج ندارد.
بهترین جوانان آیندهدار این کشور از بسیج دانشآموزی و دانشجویی میگذرند. اگر طلاب بسیجی جوان را به آن اضافه کنیم، میتوان بسیج را مرکز ثقل جوانان مؤمن و معتقد به اسلام و انقلاب اسلامی دانست؛ لذا محیطهای جوانی که محور تربیت نیروی همتراز است، بیشتر از هر ساختار دیگری در اختیار بسیج است. گستردگی ملی شاخص دیگر این صلاحیت برای بسیج است. تشکیلات و جریانی که به دنبال منفعت شخصی و سیاسی نباشد و در شعاع کل ایران گسترده باشد، جز بسیج نیست. بسیج میتواند در همه کشور و در همه عرصهها و جغرافیای ایران به این مهم وارد شود.
تخصصی شدن اقشار بسیج میتواند ابعاد کارآمدی آن را در همه صنوف، رستهها و رشتههای علم و کار و تولید به نمایش بگذارد. مدیریت علمی، مدیریت اداری و میدان اندیشهورزی از دانشگاهها بیرون میآید و چه کسانی سزاوارتر از جوانان مؤمن به انقلاب اسلامی که دوران هویتیابی خود را در دانشگاه میگذرانند و با تربیت صحیح دینی هر کدام میتوانند برای استمرار روحیه کار، تلاش، جهاد و عزتطلبی ستارهای ممتاز باشند.
احساس تعلق بسیجیان به اصل نظام و عدم جذابیت جناحگرایی عنصر مهم دیگری است که همترازی را تسهیل میکند. مردان و زنانی که به اصل انقلاب اسلامی، آرمانهای امام و عزت مسلمین میاندیشند به همترازی انقلاب اسلامی نزدیکتر از کسانی هستند که در بدنه احزاب و جریانات رشد میکنند. تراز تربیتی جمهوری اسلامی میتواند از تراز تربیت حزبی برتر و مهمتر باشد و این مهم در بسیج قابل ردیابی است.
عنصر معنویت که راز موفقیت امام در انقلاب اسلامی بود، در خانواده بسیج پررنگتر است؛ بنابراین در کنار رشد خصایص بشری، معنویتی که لازمه خدمت در نظام دینی است در بسیج در دسترس است و اینچنین میتوان نسلهایی را تربیت نمود که در تلفیق معنویت و سیاست همانند امام باشند که تعبد را در اوج سیاستورزی رها نکنند.
روحیه آرمانگرایی و استقلالطلبی نیز از خصایص اعضای این شجره طیبه است که لازمه ایران امروز و فرداست. آرمانهای بلند انقلاب اسلامی و حفظ استقلال ایران پس از ۲۰۰ سال وابستگی و تحقیر به دست کسانی میسر است که به خلوص اندیشه دینی و هویت ایرانی – اسلامی باور داشته باشند و از التقاط با چپ و راست جهانی مبرا شوند.
مزد نخواستن در دوران تربیت، عنصر دیگری است که ارزشگذاری به چنین تربیتیافتگانی را برجستهتر میکند و این ارزش امروز جز در بسیج نایاب است. شناخت عرصهها و صحنهها، انگیزه و توان عناصر دیگری هستند که در جوانان پرشور بسیجی متجلی است. این انگیزه و توان موتور پیشران گام دوم انقلاب اسلامی است.
بسیج برای این مهم ظرفیتهای بالفعل و بالقوهای دارد و میتواند با همافزایی، این مهم را به عنوان مأموریت اصلی خود انتخاب کند تا با عمقبخشی فکری – فرهنگی در همه اعصار، حکمرانانی مانند دهه اول انقلاب اسلامی داشته باشیم؛ که اگر این نشد خداوند وعده میانبری نداده است و داستان نابودکردن قومها و قریهها در قرآن آشکار است. طبق نظریه ابنخلدون نسل اول انقلابها دارای عصبیت (اراده معطوف به حفظ) هستند و اگر برای استمرار این عصبیت، تربیت نیروی همتراز صورت نگیرد نسلهای بعد ذائقههای دیگری را برمیگزینند و کمتر از ۱۰۰ سال مسیر اولیه به کلی منحرف خواهد شد. تاریخ ۱۴۰۰ ساله مسلمانان آمیزهای از این خیزش-انحطاط است که میتوان با تربیت نیروی انسانی در سلسله اعصار، از انحطاط پیشگیری کرد.
بهترین جوانان آیندهدار این کشور از بسیج دانشآموزی و دانشجویی میگذرند. اگر طلاب بسیجی جوان را به آن اضافه کنیم، میتوان بسیج را مرکز ثقل جوانان مؤمن و معتقد به اسلام و انقلاب اسلامی دانست؛ لذا محیطهای جوانی که محور تربیت نیروی همتراز است، بیشتر از هر ساختار دیگری در اختیار بسیج است. گستردگی ملی شاخص دیگر این صلاحیت برای بسیج است. تشکیلات و جریانی که به دنبال منفعت شخصی و سیاسی نباشد و در شعاع کل ایران گسترده باشد، جز بسیج نیست. بسیج میتواند در همه کشور و در همه عرصهها و جغرافیای ایران به این مهم وارد شود.
تخصصی شدن اقشار بسیج میتواند ابعاد کارآمدی آن را در همه صنوف، رستهها و رشتههای علم و کار و تولید به نمایش بگذارد. مدیریت علمی، مدیریت اداری و میدان اندیشهورزی از دانشگاهها بیرون میآید و چه کسانی سزاوارتر از جوانان مؤمن به انقلاب اسلامی که دوران هویتیابی خود را در دانشگاه میگذرانند و با تربیت صحیح دینی هر کدام میتوانند برای استمرار روحیه کار، تلاش، جهاد و عزتطلبی ستارهای ممتاز باشند.
احساس تعلق بسیجیان به اصل نظام و عدم جذابیت جناحگرایی عنصر مهم دیگری است که همترازی را تسهیل میکند. مردان و زنانی که به اصل انقلاب اسلامی، آرمانهای امام و عزت مسلمین میاندیشند به همترازی انقلاب اسلامی نزدیکتر از کسانی هستند که در بدنه احزاب و جریانات رشد میکنند. تراز تربیتی جمهوری اسلامی میتواند از تراز تربیت حزبی برتر و مهمتر باشد و این مهم در بسیج قابل ردیابی است.
عنصر معنویت که راز موفقیت امام در انقلاب اسلامی بود، در خانواده بسیج پررنگتر است؛ بنابراین در کنار رشد خصایص بشری، معنویتی که لازمه خدمت در نظام دینی است در بسیج در دسترس است و اینچنین میتوان نسلهایی را تربیت نمود که در تلفیق معنویت و سیاست همانند امام باشند که تعبد را در اوج سیاستورزی رها نکنند.
روحیه آرمانگرایی و استقلالطلبی نیز از خصایص اعضای این شجره طیبه است که لازمه ایران امروز و فرداست. آرمانهای بلند انقلاب اسلامی و حفظ استقلال ایران پس از ۲۰۰ سال وابستگی و تحقیر به دست کسانی میسر است که به خلوص اندیشه دینی و هویت ایرانی – اسلامی باور داشته باشند و از التقاط با چپ و راست جهانی مبرا شوند.
مزد نخواستن در دوران تربیت، عنصر دیگری است که ارزشگذاری به چنین تربیتیافتگانی را برجستهتر میکند و این ارزش امروز جز در بسیج نایاب است. شناخت عرصهها و صحنهها، انگیزه و توان عناصر دیگری هستند که در جوانان پرشور بسیجی متجلی است. این انگیزه و توان موتور پیشران گام دوم انقلاب اسلامی است.
بسیج برای این مهم ظرفیتهای بالفعل و بالقوهای دارد و میتواند با همافزایی، این مهم را به عنوان مأموریت اصلی خود انتخاب کند تا با عمقبخشی فکری – فرهنگی در همه اعصار، حکمرانانی مانند دهه اول انقلاب اسلامی داشته باشیم؛ که اگر این نشد خداوند وعده میانبری نداده است و داستان نابودکردن قومها و قریهها در قرآن آشکار است. طبق نظریه ابنخلدون نسل اول انقلابها دارای عصبیت (اراده معطوف به حفظ) هستند و اگر برای استمرار این عصبیت، تربیت نیروی همتراز صورت نگیرد نسلهای بعد ذائقههای دیگری را برمیگزینند و کمتر از ۱۰۰ سال مسیر اولیه به کلی منحرف خواهد شد. تاریخ ۱۴۰۰ ساله مسلمانان آمیزهای از این خیزش-انحطاط است که میتوان با تربیت نیروی انسانی در سلسله اعصار، از انحطاط پیشگیری کرد.