استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه هرگز آدمی مثل حاج حیدر رحیم پور ازغدی ندیدم گفت: هنوز هم یک سری از کنش های ایشان برایم تازگی دارد. ایشان به من می گفتند تو لیبرال و حقوق بگیر دولت هستی.
به گزارش شهدای ایران، مراسم بزرگداشت حاج حیدر رحیم پور ازغدی توسط بسیج دانشجویی دانشگاه تهران عصر دیروز چهارشنبه ۱۹ آبان در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد.
زیباکلام و ظریف را به دانشگاه راه ندهید
در ابتدای این مراسم پیام مقام معظم رهبریکه در پی درگذشت این مبارز انقلابی منتشر شده بود، قرائت شد. سپس حاج سعید قاسمی استاد دانشگاه شهید رجایی گفت: بنده اینجا آمدم به عنوان کوچکترین شاگرد حاج حیدر سخنرانی کنم. قرار بود الان در اندیکا و مناطق زلزله جایی که مردم در عصر پاره سنگی زندگی میکنند، مشغول ساخت سرویس بهداشتی باشم اما به خاطر حقی که ایشان به گردن بنده داشتند و سابقه ۲۰ ساله دوستی مان، قبول کردم که در این جلسه حاضر شوم. ایشان از همان ابتدا با امام بیعت میکنند و با اینکه چندین پست مسئولیتی به ایشان پیشنهاد شد، هیچکدام را قبول نکردند چون دوست داشت طلبه باشد و پای درس و بحث. البته کشاورزی و دامپروری نیز میکرد. در این مسیر با مدلهای مختلف فعالیت کشاورز و دامپرور آشنا شد و کتاب موشکافانه و دقیقی هم در مورد فرآیند کشاورزی و دامپروری و اینکه این سیستم چرا انقدر فشل است نوشته است.
قاسمی افزود: حاج حیدر نقد اساسی به سیستم کشاورزی کشور داشت و میگفت هر زمان که نزد آقا میروم به ایشان می گویم که با این روش نمیتوان ادامه داد. صراحت لهجه خاصی به خصوص سیستم قضا داشت و میگفت تا این سیستم درست نشود، عدالت محوری اجرا نمیشود.
این نیروی جهادی سپس به حضور اساتید غربگرای در دانشگاههای پرداخت و تصریح کرد: امروز متأسفانه عوامل غرب گرایی مثل صادق زیبا کلام دو تابعیتی انگلیسی – فرانسوی وارد دانشگاه شده اند و قرار است به بچههای ما که دو شیفت کار میکنیم تا بتوانیم هزینه تدریس آنها را جور کنیم، درس میدهند. یا مثلاً ظریف که جفای بزرگی در حق ملت ایران کرد را با ارج و قرب به دانشگاه دعوت میکنیم تا بیاید و به بچههای ما درس بدهد. چرا مگر ما استاد نداریم؟ یا استاد کم داریم؟ توصیه من به همه دوستان و فرزندان انقلابی این است که اگر قرار است فرزندان انقلابی ما پرچم را بلند کنند، باید از جنس فرزند خلف حاج حیدر باشند.
تحلیل درستی از انقلاب رائه نشده است
سخنران بعدی این مراسم وحید جلیلی بود. وی گفت: انقلاب اسلامی ایران نه تنها الان بلکه در ۴۳ سال گذشته تحلیل درستی از آن ارائه نشده و درست مشاهده نشده است. حاج حیدر یکی از گواه های این ادعاست. انقلاب اسلامی به مثابه یک پدیده عینی مشاهده نشده است. حاج حیدر نمونه یکی از شخصیتهایی است که انقلاب متکی به آنهاست و یک جریان را نمایندگی میکند. حاج آقا شمقدری، حاج آقا اکبرزاده و … طیفی بودند که نه روشنفکر کلاسیک بودند و نه سیاسی و دانشگاهی ولی در عین حال همه اینها هم بودند. حاج حیدر هم یکی از چهرههای شاخص این جریان بود. اتفاقاً حاج آقا اکبر زاده سال پیش در مشهد از دنیا رفت. ایشان مداحی بود که کتاب «حسین پیشوای انسان ها» را نوشت و این کتاب خودش جای کار یک پایان نامه را دارد. یک فرد مصالح فروش عادی و مداح. خب کافیست یک نگاه کنید که اینها از کجا آمده اند. یکی از واجبات زمانه الان این است که پدیده انقلاب و شخصیتها را منحصر در مشاهیر نبینید.
وی افزود: اغلب این افراد هم سنتی در دل مردم و نفس به نفس آنها بودند. به نظرم اینها انکار شدند. نمونه این افراد در تبریز هم بودند. حاج حیدر منتب به مکتب تفکیک بود. در پیروی از شیخ مجتبی قزوینی ذوب بود و خود را عبد ایشان میدانست. با این طیف وسیع تفکیک، همگی به امام ارادت بسیاری داشتند و به شدت اخلاقی بود. مانند اسم و فامیلش هم حماسی بود و هم رأفت داشت. لحظات نزدیک مرگش هم با فراغت از مرگ سخن میگفت. درست است که صراحت لهجه داشت و حرفهای تندی میزد اما حرفهای تندش هم بیرون از دایره مراقبه شخصی نبود. ایشان زندان رفته بعد از انقلاب بود ولی تا روز آخر پای انقلاب و رهبری ایستاد. یکی دیگر از خدمات ایشان این بود که تصویر درستی از چهره رهبری به ما ارائه داد و به ما کمک کرد تصویری از آقا داشته باشیم که ایشان را در چشم و دل ما عزیز تر کرد.
بازتولید الهیات انقلابی گری؛ کار مهم حاج حیدر بود
صادق شهبازی سومین سخنران این مراسم بود. وی گفت: اهمیت شخصیت حاج حیدر در این است که چهره ذو وجه داشت. همه عمرش در حرکت بود و به قول خودش، جوان ۹۰ ساله بود. آدمی که هفت دهه از زندگی اش را در مبارزه سپری کرده بود. حاج حیدر چه دوران جوانی و چه در دوران بیماری موتور محرک مبارزه بودو چیزی او را از پای در نیاورد. کار مهم حاج حیدر بازتولید الهیات انقلابی گری در دهه ۷۰- ۸۰ و ۹۰ بود. در دورهای که خیلیها فکر میکردند انقلاب تمام شده است.
وی سپس در توضیح بازتولید الهیات انقلابی گری بیان کرد: معنی پروژه بازتولید الهیات انقلاب گری این است که تفکر اسلامی در یک محیط بسته نیست. بلکه در یک محیط گفتگو و تعامل قرار دارد و الهیات باید تداوم اجتماعی داشته باشد. الهیاتی که آرمان گرایی را ترویج میکند. حاج حیدر طرفدار مکتب تفکیک بود ولی نسبت به فلسفه افراطی گری نداشت. چنانچه میبینید فرزندانش به نوعی با فلسفه در ارتباط هستند. هم شور شریعتی را داشت و هم دقت و دغدغه اصالت شهید مطهری را. به من و امثال من می توپید که اگر من و حاج خانم سرپا بودیم، میرفتیم آفریقا و آمریکای لاتین در جهت گسترش اسلام تلاش میکردیم. شما چقدر تنبل هستید. خلاصه که وجوه فکری حاج حیدر امروز روی زمین مانده است. اسوهای که هم کار تربیتی میکرد و هم کار خود جوش.
در ادامه این مراسم حبیب رحیم پور ازغدی متن کامل وصیت نامه حاج حیدر رحیم پور ازغدی را قرائت کرد.
رابطه حاج حیدر با دکتر شریعتی چگونه بود؟
آخرین سخنران این مراسم حسن رحیم پور ازغدی استاد دانشگاه تهران بود. وی گفت: حرفهایی که در جلسه امروز می زنم باید به صورت امانت شرعی به شما تحویل دهم و حرفهایی که می گویم به عنوان اینکه ایشان پدرم است، نمی گویم بلکه به این معنی است که من هرگز آدمی مثل ایشان ندیدم و هنوز هم یک سری از کنشهای ایشان برایم تازگی دارد. ایشان به من میگفتند تو لیبرال و حقوق بگیر دولت هستی. هدف اصلی من از سخنان امروز گزارش تاریخی از مشهد به عنوان یک پایگاه تاریخی انقلاب است. ایشان میگفتند در آن زمان در مشهد حتی یک کتاب مذهبی به زبان فارسی نبود و بیشتر کتابهای عبدوه، جرجی زیدان و امثال اینها بود. بنابراین ببینید چقدر تلاش شده از دهه ۲۰ تا ۴۰ و ۵۰ متفکران اسلامی از زیر صفر ما را به حالتی رساندند که ما مبارز اسلامی تربیت کنیم.
وی سپس به اضلاع مختلفی که در مشهد وجود داشت اشاره کرد و توضیح داد: و حاج حیدر به نوعی با هر کدام از این اضلاع متصل بود. مهدیه حاجی عابد زاده یکی از اماکنی بود که پدرم با آنجا مرتبط بود. حاجی عابد زاده درس طلبگی آموخته بود و درد دین داشت. خیلی مردمی بود و اگر از مردم چیزی طلب میکرد همه دعوت او را لبیک میگفتند. دومین جایی که در مشهد بسیار تأثیرگذار بود، کانون نشر حقایق اسلامی بود که محمدتقی شریعتی پدر دکتر علی شریعی آنجا را راه اندازی کرده بود. او روحانی بود اما معمم نبود. من وقتی بچه بودم شبهای احیاء منزل ایشان میرفتیم. ایشان فرد مخلصی بود و کسی بود که دین را با استدلال بیان میکرد. شهید مطهری هم به این کانون میآمد. بعدها شهید مطهری حسینیه ارشاد را براساس کانون نشر حقایق مشهد راه اندازی کرد. مهدیه تهران را هم براساس مهدیه مشهد راه اندازی کردند.
استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: جمعیت موتلفه اسلامی که شیخ محمود حلبی، حاجی عابد زاده و تقی شریعتی جزو ا ین جمعیت بود از دیگر اماکنی بود که در آن زمان در مشهد نقش تعیین کنندهای داشت. پدرم عاشق نواب بود. یادم است که یک بار تعریف میکرد بعد از درگذشت نواب، از یک قهوه خانهای صدای موسیقی میآمد. به داخل رفته بود و به صاحب قهوه خانه گفته بود صدای موزیک را کم کن. او به حرفش گوش نداده بود و پدرم رادیو را از جا کنده بود و به وسط قهوه خانه پرت کرده بود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد همه دبیرستان علوی را در مشهد راه انداخت و بعد از آن جنبش راه اندازی دبیرستانهای مذهبی و درمانگاههای مذهبی راه افتاد. درمانگاه آیت الله بروجردی هم آن زمان تأسیس شد.
وی در بخش پایانی سخنانش به ارتباط پدرش با شریعتی پرداخت و گفت: پدرم با شریعتی خیلی صمیمی بود. به طوری که او را علی صدا میکرد. اخلاص دینی آقای شریعتی را قبول داشت و میگفت قصد ایشان خدمت به تشیع است اما به لحاظ دانش دینی، غیرتخصصی حرف میزند. یک بار آقای شریعتی به ایشان گفته بود تنها آخوندی که بیشتر از همه قبول دارد، آیت الله خامنه ای است. همه اینها را گفتم تا بگویم قدر موقعیتی که الان داریم را بدانید. بله؛ انتقاداتی به وضعیت وارد است اما وجود رهبر انقلاب نعمتی است که هیچ کس جز ایشان نمیتوانست تا الان انقلاب را نگاه دارد بنابراین لازم است شما هم برای حفظ و ارتقایش تلاش کنید.
در پایان این مراسم هدیهای از طرف بسیج دانشجویی دانشگاه تهران به حسن رحیم پور ازغدی به رسم یادبود اهدا شد.
زیباکلام و ظریف را به دانشگاه راه ندهید
در ابتدای این مراسم پیام مقام معظم رهبریکه در پی درگذشت این مبارز انقلابی منتشر شده بود، قرائت شد. سپس حاج سعید قاسمی استاد دانشگاه شهید رجایی گفت: بنده اینجا آمدم به عنوان کوچکترین شاگرد حاج حیدر سخنرانی کنم. قرار بود الان در اندیکا و مناطق زلزله جایی که مردم در عصر پاره سنگی زندگی میکنند، مشغول ساخت سرویس بهداشتی باشم اما به خاطر حقی که ایشان به گردن بنده داشتند و سابقه ۲۰ ساله دوستی مان، قبول کردم که در این جلسه حاضر شوم. ایشان از همان ابتدا با امام بیعت میکنند و با اینکه چندین پست مسئولیتی به ایشان پیشنهاد شد، هیچکدام را قبول نکردند چون دوست داشت طلبه باشد و پای درس و بحث. البته کشاورزی و دامپروری نیز میکرد. در این مسیر با مدلهای مختلف فعالیت کشاورز و دامپرور آشنا شد و کتاب موشکافانه و دقیقی هم در مورد فرآیند کشاورزی و دامپروری و اینکه این سیستم چرا انقدر فشل است نوشته است.
قاسمی افزود: حاج حیدر نقد اساسی به سیستم کشاورزی کشور داشت و میگفت هر زمان که نزد آقا میروم به ایشان می گویم که با این روش نمیتوان ادامه داد. صراحت لهجه خاصی به خصوص سیستم قضا داشت و میگفت تا این سیستم درست نشود، عدالت محوری اجرا نمیشود.
این نیروی جهادی سپس به حضور اساتید غربگرای در دانشگاههای پرداخت و تصریح کرد: امروز متأسفانه عوامل غرب گرایی مثل صادق زیبا کلام دو تابعیتی انگلیسی – فرانسوی وارد دانشگاه شده اند و قرار است به بچههای ما که دو شیفت کار میکنیم تا بتوانیم هزینه تدریس آنها را جور کنیم، درس میدهند. یا مثلاً ظریف که جفای بزرگی در حق ملت ایران کرد را با ارج و قرب به دانشگاه دعوت میکنیم تا بیاید و به بچههای ما درس بدهد. چرا مگر ما استاد نداریم؟ یا استاد کم داریم؟ توصیه من به همه دوستان و فرزندان انقلابی این است که اگر قرار است فرزندان انقلابی ما پرچم را بلند کنند، باید از جنس فرزند خلف حاج حیدر باشند.
تحلیل درستی از انقلاب رائه نشده است
سخنران بعدی این مراسم وحید جلیلی بود. وی گفت: انقلاب اسلامی ایران نه تنها الان بلکه در ۴۳ سال گذشته تحلیل درستی از آن ارائه نشده و درست مشاهده نشده است. حاج حیدر یکی از گواه های این ادعاست. انقلاب اسلامی به مثابه یک پدیده عینی مشاهده نشده است. حاج حیدر نمونه یکی از شخصیتهایی است که انقلاب متکی به آنهاست و یک جریان را نمایندگی میکند. حاج آقا شمقدری، حاج آقا اکبرزاده و … طیفی بودند که نه روشنفکر کلاسیک بودند و نه سیاسی و دانشگاهی ولی در عین حال همه اینها هم بودند. حاج حیدر هم یکی از چهرههای شاخص این جریان بود. اتفاقاً حاج آقا اکبر زاده سال پیش در مشهد از دنیا رفت. ایشان مداحی بود که کتاب «حسین پیشوای انسان ها» را نوشت و این کتاب خودش جای کار یک پایان نامه را دارد. یک فرد مصالح فروش عادی و مداح. خب کافیست یک نگاه کنید که اینها از کجا آمده اند. یکی از واجبات زمانه الان این است که پدیده انقلاب و شخصیتها را منحصر در مشاهیر نبینید.
وی افزود: اغلب این افراد هم سنتی در دل مردم و نفس به نفس آنها بودند. به نظرم اینها انکار شدند. نمونه این افراد در تبریز هم بودند. حاج حیدر منتب به مکتب تفکیک بود. در پیروی از شیخ مجتبی قزوینی ذوب بود و خود را عبد ایشان میدانست. با این طیف وسیع تفکیک، همگی به امام ارادت بسیاری داشتند و به شدت اخلاقی بود. مانند اسم و فامیلش هم حماسی بود و هم رأفت داشت. لحظات نزدیک مرگش هم با فراغت از مرگ سخن میگفت. درست است که صراحت لهجه داشت و حرفهای تندی میزد اما حرفهای تندش هم بیرون از دایره مراقبه شخصی نبود. ایشان زندان رفته بعد از انقلاب بود ولی تا روز آخر پای انقلاب و رهبری ایستاد. یکی دیگر از خدمات ایشان این بود که تصویر درستی از چهره رهبری به ما ارائه داد و به ما کمک کرد تصویری از آقا داشته باشیم که ایشان را در چشم و دل ما عزیز تر کرد.
بازتولید الهیات انقلابی گری؛ کار مهم حاج حیدر بود
صادق شهبازی سومین سخنران این مراسم بود. وی گفت: اهمیت شخصیت حاج حیدر در این است که چهره ذو وجه داشت. همه عمرش در حرکت بود و به قول خودش، جوان ۹۰ ساله بود. آدمی که هفت دهه از زندگی اش را در مبارزه سپری کرده بود. حاج حیدر چه دوران جوانی و چه در دوران بیماری موتور محرک مبارزه بودو چیزی او را از پای در نیاورد. کار مهم حاج حیدر بازتولید الهیات انقلابی گری در دهه ۷۰- ۸۰ و ۹۰ بود. در دورهای که خیلیها فکر میکردند انقلاب تمام شده است.
وی سپس در توضیح بازتولید الهیات انقلابی گری بیان کرد: معنی پروژه بازتولید الهیات انقلاب گری این است که تفکر اسلامی در یک محیط بسته نیست. بلکه در یک محیط گفتگو و تعامل قرار دارد و الهیات باید تداوم اجتماعی داشته باشد. الهیاتی که آرمان گرایی را ترویج میکند. حاج حیدر طرفدار مکتب تفکیک بود ولی نسبت به فلسفه افراطی گری نداشت. چنانچه میبینید فرزندانش به نوعی با فلسفه در ارتباط هستند. هم شور شریعتی را داشت و هم دقت و دغدغه اصالت شهید مطهری را. به من و امثال من می توپید که اگر من و حاج خانم سرپا بودیم، میرفتیم آفریقا و آمریکای لاتین در جهت گسترش اسلام تلاش میکردیم. شما چقدر تنبل هستید. خلاصه که وجوه فکری حاج حیدر امروز روی زمین مانده است. اسوهای که هم کار تربیتی میکرد و هم کار خود جوش.
در ادامه این مراسم حبیب رحیم پور ازغدی متن کامل وصیت نامه حاج حیدر رحیم پور ازغدی را قرائت کرد.
رابطه حاج حیدر با دکتر شریعتی چگونه بود؟
آخرین سخنران این مراسم حسن رحیم پور ازغدی استاد دانشگاه تهران بود. وی گفت: حرفهایی که در جلسه امروز می زنم باید به صورت امانت شرعی به شما تحویل دهم و حرفهایی که می گویم به عنوان اینکه ایشان پدرم است، نمی گویم بلکه به این معنی است که من هرگز آدمی مثل ایشان ندیدم و هنوز هم یک سری از کنشهای ایشان برایم تازگی دارد. ایشان به من میگفتند تو لیبرال و حقوق بگیر دولت هستی. هدف اصلی من از سخنان امروز گزارش تاریخی از مشهد به عنوان یک پایگاه تاریخی انقلاب است. ایشان میگفتند در آن زمان در مشهد حتی یک کتاب مذهبی به زبان فارسی نبود و بیشتر کتابهای عبدوه، جرجی زیدان و امثال اینها بود. بنابراین ببینید چقدر تلاش شده از دهه ۲۰ تا ۴۰ و ۵۰ متفکران اسلامی از زیر صفر ما را به حالتی رساندند که ما مبارز اسلامی تربیت کنیم.
وی سپس به اضلاع مختلفی که در مشهد وجود داشت اشاره کرد و توضیح داد: و حاج حیدر به نوعی با هر کدام از این اضلاع متصل بود. مهدیه حاجی عابد زاده یکی از اماکنی بود که پدرم با آنجا مرتبط بود. حاجی عابد زاده درس طلبگی آموخته بود و درد دین داشت. خیلی مردمی بود و اگر از مردم چیزی طلب میکرد همه دعوت او را لبیک میگفتند. دومین جایی که در مشهد بسیار تأثیرگذار بود، کانون نشر حقایق اسلامی بود که محمدتقی شریعتی پدر دکتر علی شریعی آنجا را راه اندازی کرده بود. او روحانی بود اما معمم نبود. من وقتی بچه بودم شبهای احیاء منزل ایشان میرفتیم. ایشان فرد مخلصی بود و کسی بود که دین را با استدلال بیان میکرد. شهید مطهری هم به این کانون میآمد. بعدها شهید مطهری حسینیه ارشاد را براساس کانون نشر حقایق مشهد راه اندازی کرد. مهدیه تهران را هم براساس مهدیه مشهد راه اندازی کردند.
استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: جمعیت موتلفه اسلامی که شیخ محمود حلبی، حاجی عابد زاده و تقی شریعتی جزو ا ین جمعیت بود از دیگر اماکنی بود که در آن زمان در مشهد نقش تعیین کنندهای داشت. پدرم عاشق نواب بود. یادم است که یک بار تعریف میکرد بعد از درگذشت نواب، از یک قهوه خانهای صدای موسیقی میآمد. به داخل رفته بود و به صاحب قهوه خانه گفته بود صدای موزیک را کم کن. او به حرفش گوش نداده بود و پدرم رادیو را از جا کنده بود و به وسط قهوه خانه پرت کرده بود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد همه دبیرستان علوی را در مشهد راه انداخت و بعد از آن جنبش راه اندازی دبیرستانهای مذهبی و درمانگاههای مذهبی راه افتاد. درمانگاه آیت الله بروجردی هم آن زمان تأسیس شد.
وی در بخش پایانی سخنانش به ارتباط پدرش با شریعتی پرداخت و گفت: پدرم با شریعتی خیلی صمیمی بود. به طوری که او را علی صدا میکرد. اخلاص دینی آقای شریعتی را قبول داشت و میگفت قصد ایشان خدمت به تشیع است اما به لحاظ دانش دینی، غیرتخصصی حرف میزند. یک بار آقای شریعتی به ایشان گفته بود تنها آخوندی که بیشتر از همه قبول دارد، آیت الله خامنه ای است. همه اینها را گفتم تا بگویم قدر موقعیتی که الان داریم را بدانید. بله؛ انتقاداتی به وضعیت وارد است اما وجود رهبر انقلاب نعمتی است که هیچ کس جز ایشان نمیتوانست تا الان انقلاب را نگاه دارد بنابراین لازم است شما هم برای حفظ و ارتقایش تلاش کنید.
در پایان این مراسم هدیهای از طرف بسیج دانشجویی دانشگاه تهران به حسن رحیم پور ازغدی به رسم یادبود اهدا شد.