عدالتخواهی مصداقی به دلیل آسیبهایی که دارد از سوی رهبرانقلاب ممنوع میشود اما بارها ایشان جوانان را توصیه به نقد دلسوزانه و نقد سازنده میکنند؛ تفاوت این دو با هم چیست؟
به گزارش شهدای ایران، رهبرانقلاب بارها فرمودند در عدالتخواهی مصداق سازی نکنید و توضیح دادند که اسم بردن و متهم کردن در این مسیر نه شرعی است و نه قانونی؛ چرا؟ چون احتمالا به دلیل ضعف اشراف ما به ابعاد مسئله دچار خطا شویم و تهمتی ناروا را متوجه کسی بکنیم. ادامه ماجرا هم معلوم است که می تواند باعث محکومیت ما به جرم تهمت زنی شود.
پس مصداق سازی در منظر رهبرانقلاب یعنی ورود به حیطه پشت پرده و اطلاعات پنهانی که به دلیل عدم دسترسی عموم مردم، این اسناد نه قابل تایید و نه قابل رد.
پس مصداق سازی در منظر رهبرانقلاب یعنی ورود به حیطه پشت پرده و اطلاعات پنهانی که به دلیل عدم دسترسی عموم مردم، این اسناد نه قابل تایید و نه قابل رد.
اما نقد ناظر به پدیده های آشکار است. هر آنچه علنی است قابل نقد است. اگر ضعفی می بینیم، اگر کاستی وجود دارد، حتی اگر نقطه قوتی هست، اقتداری هست همه و همه قابل نقد است. نقد هم ضعیف و قوی دارد. نقد قدرتمند آن است که خوب و بد را منصفانه به تصویر بکشد و برای جبران کاستی ها راهکار بدهد و برای تقویت نقاط قوت پیشنهاد ارائه کند. باز هم اینجا رهبرانقلاب تاکید دارند نقد باید دلسوزانه باشد. یعنی ناظر به اصلاح امور باشد.
وقتی سخنان مبنایی آقای رحیم پور ازغدی در نماز جمعه تیز و برّنده و مستند به آیات و روایات است باید از آن استقبال کرد و اگر خطبه ای در نماز جمعه هیچ راهی نمی گشاید حتما باید آن را گفت و برای اصلاح آن مطالبه کرد. اینها همه نقد است. همه آشکار است. در جامعه مسلمین در حال وقوع است و همه شاهد آن هستیم.
اما اگر کسی سندی دستمان داد که هیچ کس نمی تواند آن را تایید یا تکذیب کند امکان عقلی نقد وجود ندارد. اساسا امکان هیچ کنشی وجود ندارد. ورود به این حوزه یعنی ورود به حوزه تردید. و مگر می شود با تردید کسی را متهم کرد؟
عدالتخواهی مصداقی یعنی با نقص اطلاعاتمان کسی را متهم کنیم؛ یعنی حتی اگر به زعم خودمان اطلاعات کاملی داشته باشیم آن فرد را که هنوز در دادگاهی محکوم نشده است را متهم کنیم؛ و آخر کار یعنی حتی اگر کسی در دادگاه مجرم شناخته شد را بی آبرو کنیم. این یعنی عدالتخواهی مصداقی. و تمام عدالتخواهی مصداقی سوار بر نقص اطلاعات و تردید است.
اما نقد ناظر بر همه مظاهر است. هرجایی که ضعف و قوت آشکاری هست قابل نقد است و ممنوعیت عدالتخواهی به معنای بستن در نقد و نقادی نیست. علی کریمی خود فیش برق خانه اش را منتشر می کند. این اسراف در مصرف برق، آشکاری است که توسط صاحب خانه تایید شده است پس قابل نقد است. نماز جمعه ها برای جوانان و نوجوانان جذاب نیست، خب قابل نقد است. آشکار است و در پیش چشم همه ما است. فلان وزارت خانه در اجرای یک قانون که نتایجش علنی است عقب مانده است، باز هم قابل نقد است چون علنی است و ما نتیجه آن را نمیبینیم.
پس کلا همه دعوا حول این دو مسئله است : اولا سند ما باید محکم باشد یعنی اطلاعات آشکار و علنی که قابل تایید یا رد است و دوما اجازه آبرو بردن از اشخاص را نداریم حتی اگر محکوم شوند؛ اسم بردن از اشخاص چه پیش از محکومیت و چه پس از آن زیان دارد. هم به خود هم به دیگران.
البته این به معنای نفی کامل افشاگری مصداقی نیست. در مواردی این امر لازم می شود و محاسن آن از مضرات آن بیشتر تشخیص داده می شود ولی نکته این جاست که تشخیص و عمل به آن دانش و تخصص خاصی را می طلبد (اینجا را بخوانید).
مانند استجازه قوه قضاییه از رهبر انقلاب. قوه قضائیه قانونا و شرعا نمی تواند برخی موارد را که با آبروی افراد سروکار دارد را قبل از محکومیت قطعی اعلام کند بنابراین برای این کار استجازه می خواهد و با اجازه رهبر انقلاب مجوز پیدا می کند فقط در یک مقطع زمانی روند رسیدگی به دادگاه را اطلاع رسانی کند.