گرچه جای تاسف است که در حوزه آمارهای مرتبط به کرونا همواره تناقضات فاحشی وجود دارد. این در حالی است که با وجود ستاد ملی مقابله با کرونا گاها آمارهای غیرمرتبط و سراسر تناقضی در رسانه های منتشرمی شود.
برای مثال در روز 28 مهر ماه یکی از خبرگزاری های شناخته شده کشور در آماری که منبع آن را شبکه شاد اعلام کرده بود در رابطه با آمار دانش آموزان واکسینه شده تهرانی می نویسد: «۶۳.۳۱ درصد دانش آموزان تهرانی واکسن خود را دریافت کرده اند.» که این آمار مربوط به روز 25 مهر ماه بوده است.
با این احوال چگونه ممکن 23 روز بعد آمار دانش آموزان تهرانی که دو دوز واکسن خود را دریافت کرده اند به 45 درصد برسد.
نکته بعد اظهارات علیرضا کمرئی معاون متوسطه آموزش و پرورش و سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در رابطه با بازگشایی هاست. وی در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما در شامگاه 13 آبان صراحتا مواضع این وزارتخانه را به زیرکی اعلام می کند و می گوید: بر اساس توافق وزارت بهداشت با وزارت آموزش و پرورش شرط فعالیت حضور در مدارس واکسیناسیون نیست.
وی در ادامه این گفتگو خاطر نشان می کند: در شرایط همه گیری بیماری کووید ۱۹ فاصله گذاریها ۹۵ درصد در جلوگیری از ابتلاء مؤثر بوده است. لذا آنچه که در مدارس آموزش و پرورش برای مقابله با کرونا رعایت میشود، فاصله گذاری و تهویه هوای کلاسها است.
با وجود آنچه که گفته شد ذکر چند نکته که بلا تردید در تصمیمات باسمه ای و یکسو نگرانه حضرات آموزش و پرورش مغفول مانده خالی از لطف نیست؛
یکم: تمام متخصصان علوم پزشکی و آزمایشگاهی جهان که در طول دو سال گذشته روی کرونا ویروس و تمام سویه های ناشی از آن تحقیقات خود را متمرکز کرده اند؛ تأکید و تصریح کرداند که این ویروس با گندزدایی الکل از بین میرود و مردم جهان در این کارزار مرتب خود و لوازم خود را با این مایع گندزدایی و ضدعفونی کنند؛ با این وجود در تصمیمات این وزارتخانه بلاخیز آیا احیانا برای مقابله با کرونا استفاده از الکل به عنوان تنها ماده گندزدا مصوب نشده است؟
به نظر میرسد مصوباتی از این دست رنگ و بوی همان تصمیمات عالیه در دولت های علیه یازدهم و دوازهم را دارد که مخاطبان خود را کور عصا به دست فرض کرده اند.
ناگفته پیداست که برای خرید الکل و سایر لوزام ضد عفونی کننده که خبرگزاری دانا پیش از این در انتشار گزارشهایی ضرورت تامین سرانه ای برای خرید اقلام بهداشتی را یادآور شده بود، مسئولان وزارت بی وزیر آموزش و پرورش با حذف بودجه ای بسیار ضروری از روی دوش دولت در واقع صورت مسئله را پاک کرده اند؛ در حالیکه چنین عملکردی از جنس مدیریت رئیس جمهور و روحیه وی به دور است.
دوم: با وجود کمبود شدید فضای آموزشی در کشور و کلنگی بودن و ناایمن بودن بسیاری از مدارس کشور آیا امکان این وجود دارد که هر دانش آموز از چهارسوی خود 2متر با دیگران فاصله داشته باشد و به این صورت فاصله گذاری اجتماعی را برای دانش آموزانی که الزام تزریق واکسن را از دوش آنها برداشته اید، محقق کنید؟
سوم: قطعا راهکار رفع کمبود فضای آموزشی دو و سه شیفته کردن مدارس و مراگز آموزشی است؛ با این وجود با کمبود شدید معلم و فرهنگیان چه می کنید؟ اگر مسئولان آموزش و پرورش گزارش روز گذشته(17 آبان) خبرگزاری دانا را ملاحظه کرده باشند این مطلب برای آنها قابل استنباط خواهد بود که با چند شیفته کردن مدارس، معلمان هم مجبورند در چند شیفت کار کنند در حالیکه یک حقوق دریافت می کنند. با این وجود تداوم کار برای چنین معلمانی تا کی وجود دارد؟
چهارم: تزریق واکسن و تهیه اقلام ضدعفونی کننده را شاید بتوان هفت خوانی به حساب آورد که وزارت آموزش و پرورش تمام قد گرفتار آن است. چرا که به رغم اینکه سال گذشته 130 میلیارد تومان بودجه تهیه و تامین اقلام بهداشتی به حساب مدارس کشور واریز شد، اما با انتقادات فراوانی روبرو شد و منتقدان این بودجه را ناکافی و ناچیز دانسته بودند اما امسال به رغم مطالبه رسانه های هیچ خبری از اختصاص سرانه برای تهیه اقلام بهداشتی منتشر نشد و با اظهارات روز 13 آبان آقای کمرئی این نکته برداشت شد که مسئولان موقت این وزارتخانه تنها دو فاکتور تهویه کلاس ها و فاصله اجتماعی را برای بازگشایی ها کافی دانسته اند! دو فاکتوری که در خوش بینانه ترین حالت غیر ممکن به نظر می رسد.
پنجم: در این بازه زمانی که آموزش و پرورش اندر خم کوچه بازگشایی ها مانده، اکثریت قریب به اتفاق مدارس غیرانتفاعی کار خود را از ابتدا با قدرت و قوت تمام آغاز کرده اند. شاید جالب باشد بدانید که رمز مگو و پاشنه آشیل بازگشایی مداری غیرانتفاعی در واکسینه کردن دانش آموزان خود و تهیه مواد ضدعفونی و رعایت سایر ملزومات شیوه نامه های بهداشتی است. در حالیکه دانش آموزان مدارس دولتی که به هر دلیلی از داشتن والدین متمول و دست به جیب محروم هستند منتظر شق القمر مسئولان آموزش و پرورش نشسته اند بلکه فرجی حاصل شود و توفیق حضور در کلاس ها نصیب آنها شود. با این وجود میتوان نتیجه گرفت که مسئولان آموزش و پرورش از دستورات و توصیه هایی که در پروتکل های بهداشتی به دانش آموزان و اولیای مدرسه شده، شیر بی یال و دم و اشکمی ساخته اند که نه تنها نمی تواند کارگشا باشد بلکه سبب مضحکه و و معرکه هم شده است!
ششم: جای تاسف است که مدارس دولتی که تنها مأمن و پشتوانه گروه زیادی از دانش آموزان است که به هر دلیل ممکن توان ادامه تحصیل در مدارس غیر انتفاعی و شهریه ای و هیأت امنایی را ندارند. با این وجود تصور این نکته هم عذاب آور است که سرنوشت این دسته از دانش آموزان به مدیران مدارس سپرده شده است؛ بنابراین کاملا طبیعی است وقتی وزارتخانه هیچ بودجه و سرانه ای جهت تهیه و تامین مواد ضد عفونی کننده در اختیار او قرار نداده است، او آموزش مجازی را با علم به تمام معایب و عوارض آن ارجح بداند و به واسطه نبود ضروریات تعلیم و تربیت، عطای بازگشایی مدرسه اش را به لقای آن ببخشد!
هفتم: سالها فعالان عرصه تعلیم و تربیت سنگ عدالت آموزشی را به سینه کوبیدند و هرچه کوبیدند دری باز نشد! حالا جای تاسف است اگر بگوئیم که دانش آموزان مدارس دولتی در دوران کرونا دچار تبعیض شده اند و به سیاه نمایی محکوم نشویم. اما باید گفت برای این دانش آموزان معصوم عدالت آموزشی محقق نشد هیچ؛ تبعیض آموزشی هم اضافه شد!
ختم کلام
با وجود آنچه گفته شد انتظار می رود دولت سیزدهم و مجلس شورای اسلامی و سایر کارگزاران و متولیان دست به دست هم بدهند و نسبت به اوضاع بحرانی وزارت آموزش و پرورش، وزیری انتخاب کنند که در خلاف جهت عملکرد حضرات مذکور، بجای حل مسئله، صورت مسئله را پاک نکند؛ بلکه آنچه که شایسته کات کردن پاک کردن بدانند؛ برکناری اخلاف و اسلاف دولت اشرافی گذشته و دولتمردان تجمل گرایی است که احجاف وجه اشتراک ویرانگری های شان بود. اجحافی که در کمال اعتمادبه نفس در قالب خدمت جا زدند!