آقای انصاری نمیتوانند همزمان در مجمع روحانیون مبارز نقشی راهبری را در فتنهگری علیه نظام، سیاهنمایی از اوضاع کشور و مقصّرنشان دادن رهبری نظام در تصمیمات دولتی ایفا کنند و از سوی دیگر اما از دلسوزی برای کشور بگویند و خود را همان نسل انقلابی معرفی کنند که با جامعه روحانیت کار میکرد.
به گزارش شهدای ایران، مجید انصاری، فعال اصلاحطلب و عضو مجمع تشخیص مصلحت، اخیرا در اظهاراتی که
سایت جماران آنها را منتشر کرد، با اشارهای تلویحی به انتخابات ۱۴۰۰ گفته
است: به نظر من نهاد انتخابات می تواند تجمیع کننده همه مردم در یک مسابقه
دوستانه إلی الخیر باشد. عین مسابقه چند تیم ورزشی که نهایتا در لیگ برتر
یک تیم برنده می شود و قرار نیست همه برنده شوند. ولی نهاد انتخابات دچار
آسیبی شده و از ابتدا دارد یک مسیر اختلافی پیش میرود.
وی میافزاید: من به عنوان یک طلبه خیلی احساس خطر میکنم که هرچه جلو میرویم اثربخشی و وحدت آفرینی این نهاد (انتخابات) کم می شود و حتی اختلاف افکنی ایجاد می شود. همین مسأله در دیگر موضوعات هم هست. باید برای این قضیه فکری کرد که چرا این جور شده است. اگر آسیب ها را شناسایی کنیم، ممکن است بعضی ها به قوانین و مقررات، شیوه ها و رفتارها برگردد. احزاب، گروه ها و نهادهایی هستند که اساسا فلسفه وجودشان جمع کردن تکثرها و سازمان دهی اجتماعی است، اینها همه عوامل تفرقه شدهاند.
انصاری که عضو مجمع روحانیون مبارز با محوریت موسوی خوئینیها نیز هست، در ادامه گفته است: متأسفانه هیچ وقت بعد از انتخابات هم دنبال جمع کردن آنچه در انتخابات اتفاق افتاده نبودیم و بلکه دامن زدن به همان چیزهایی که دستاورد نادرست بوده است. با این روند واقعا من برای آینده کشور نگران هستم. به خصوص نسل ما مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت مبارز که قبل از انقلاب همه زیر یک سقف به حول محور اندیشه امام کار میکردند.
* اصلی ساده در سیاست وجود دارد و آن اینکه نمیتوان رفیق دزد و شریک قافله بود!
به این معنی که آقای انصاری نمیتوانند همزمان در مجمع روحانیون مبارز نقشی راهبری را در فتنهگری علیه نظام، سیاهنمایی از اوضاع کشور و مقصّرنشان دادن رهبری نظام در تصمیمات دولتی ایفا کنند و از سوی دیگر اما از دلسوزی برای کشور بگویند و خود را همان نسل انقلابی معرفی کنند که با جامعه روحانیت کار میکرد.
از این تناقض آشکار که بگذریم؛ حقیقت بزرگی درباره انتخابات ۱۴۰۰ وجود دارد که مجید انصاری از گفتن آن اِبا کرده است.
و آن اینکه در انتخابات ۱۴۰۰ نه اختلافی وجود داشت و نه رویهای در قانون تغییر کرد بلکه این اصلاحطلبان ستادی و دوستان آقای انصاری بودند که رسما و علنا دست به "تحریم انتخابات" زدند و اعلام کردند که در حرکتی اعتراضی؛ نامزدی به انتخابات معرفی نمیکنیم!
یعنی همین آقایان، یکی از اصلیترین دستاوردهای انقلاب اسلامی امام روحا... یعنی "مردمسالاری و انتخابات" را هدف تیر کینه قرار دادند و با خروج از دموکراسی به سمت برداشتن سلاح حرکت کردند. (کما اینکه سعید حجاریان نیز اعلام کرده است که اصلاحات صندوقمحور مُرد!)
انصاری خجالت میکشد از اینکه بگوید منظورش از شرایط مسابقه برابر و آسیب انتخابات اینست که چرا شورای نگهبان حاضر به تأیید صلاحیت "مصطفی تاجزاده" از متهمان فتنه ۷۸ و ۸۸ نشد!
رجلی که البته اصلاحطلبان او را بعنوان یکی از نامزدان اصلی خود به شورا معرفی کرده بودند. و بعد هم در اعتراض به رد صلاحیت او و امثال او دست به تحریم انتخابات زدند.
جالب است که آقای انصاری با اینکه مویی در سیاست سپید کرده اما نمیداند که حضور در یک مسابقه به معنی پذیرش شرایط داوری است و کسی که داور را قبول ندارد یا میخواهد با اسلحه در مسابقه شرکت کند؛ اساساً یک عنصر خاطی و نامطلوب است نه یک ورزشکار و یک انسان معتقد به رقابت سالم!
وی میافزاید: من به عنوان یک طلبه خیلی احساس خطر میکنم که هرچه جلو میرویم اثربخشی و وحدت آفرینی این نهاد (انتخابات) کم می شود و حتی اختلاف افکنی ایجاد می شود. همین مسأله در دیگر موضوعات هم هست. باید برای این قضیه فکری کرد که چرا این جور شده است. اگر آسیب ها را شناسایی کنیم، ممکن است بعضی ها به قوانین و مقررات، شیوه ها و رفتارها برگردد. احزاب، گروه ها و نهادهایی هستند که اساسا فلسفه وجودشان جمع کردن تکثرها و سازمان دهی اجتماعی است، اینها همه عوامل تفرقه شدهاند.
انصاری که عضو مجمع روحانیون مبارز با محوریت موسوی خوئینیها نیز هست، در ادامه گفته است: متأسفانه هیچ وقت بعد از انتخابات هم دنبال جمع کردن آنچه در انتخابات اتفاق افتاده نبودیم و بلکه دامن زدن به همان چیزهایی که دستاورد نادرست بوده است. با این روند واقعا من برای آینده کشور نگران هستم. به خصوص نسل ما مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت مبارز که قبل از انقلاب همه زیر یک سقف به حول محور اندیشه امام کار میکردند.
* اصلی ساده در سیاست وجود دارد و آن اینکه نمیتوان رفیق دزد و شریک قافله بود!
به این معنی که آقای انصاری نمیتوانند همزمان در مجمع روحانیون مبارز نقشی راهبری را در فتنهگری علیه نظام، سیاهنمایی از اوضاع کشور و مقصّرنشان دادن رهبری نظام در تصمیمات دولتی ایفا کنند و از سوی دیگر اما از دلسوزی برای کشور بگویند و خود را همان نسل انقلابی معرفی کنند که با جامعه روحانیت کار میکرد.
از این تناقض آشکار که بگذریم؛ حقیقت بزرگی درباره انتخابات ۱۴۰۰ وجود دارد که مجید انصاری از گفتن آن اِبا کرده است.
و آن اینکه در انتخابات ۱۴۰۰ نه اختلافی وجود داشت و نه رویهای در قانون تغییر کرد بلکه این اصلاحطلبان ستادی و دوستان آقای انصاری بودند که رسما و علنا دست به "تحریم انتخابات" زدند و اعلام کردند که در حرکتی اعتراضی؛ نامزدی به انتخابات معرفی نمیکنیم!
یعنی همین آقایان، یکی از اصلیترین دستاوردهای انقلاب اسلامی امام روحا... یعنی "مردمسالاری و انتخابات" را هدف تیر کینه قرار دادند و با خروج از دموکراسی به سمت برداشتن سلاح حرکت کردند. (کما اینکه سعید حجاریان نیز اعلام کرده است که اصلاحات صندوقمحور مُرد!)
انصاری خجالت میکشد از اینکه بگوید منظورش از شرایط مسابقه برابر و آسیب انتخابات اینست که چرا شورای نگهبان حاضر به تأیید صلاحیت "مصطفی تاجزاده" از متهمان فتنه ۷۸ و ۸۸ نشد!
رجلی که البته اصلاحطلبان او را بعنوان یکی از نامزدان اصلی خود به شورا معرفی کرده بودند. و بعد هم در اعتراض به رد صلاحیت او و امثال او دست به تحریم انتخابات زدند.
جالب است که آقای انصاری با اینکه مویی در سیاست سپید کرده اما نمیداند که حضور در یک مسابقه به معنی پذیرش شرایط داوری است و کسی که داور را قبول ندارد یا میخواهد با اسلحه در مسابقه شرکت کند؛ اساساً یک عنصر خاطی و نامطلوب است نه یک ورزشکار و یک انسان معتقد به رقابت سالم!