ناگفتههایی از دولت حسن روحانی به تازگی منتشر شده که نکاتی جدید درباره مکالمه تلفنی او با باراک اوباما را مطرح کرده است، روایتی که حکایت از اعتماد ناتمام روحانی به اوباما دارد.
به گزارش شهدای ایران، زینب رجایی: گفتگوی حسن روحانی که پیش از تمام شدن دولتش انجام شده بود، بعد از گذشت یک سال تحت عنوان «تراژدی امید» در شماره چهارم مجله «آگاهینو» منتشر شد. اگرچه این روایت ۶۴ صفحهای، نثری روان دارد؛ اما تلاش نویسنده برای «قدیسسازی» از روحانی محسوس است.
اگرچه در ابتدای این کتاب آمده آنچه نوشته شده است منتقدان را قانع نخواهد کرد، اما به نظر میرسد بخشهایی از «تراژدی امید» نه تنها قادر به قانع کردن منتقدان نیست بلکه با حقایق آنچه در هشت سال اخیر اتفاق افتاده تناقض جدی دارد. مولف سعی دارد با پررنگ کردن اغراقآمیز برخی مسائل، نتایج و دستاوردهایی که هیچگاه محقق نشدهاند را به کارنامه روحانی اضافه کند.
تماس روحانی-اوباما را کسی گردن نمیگیرد
فصل هشتم این کتاب به ماجرای تماس تلفنی روحانی و «باراک اوباما» رئیسجمهور وقت آمریکا پرداخته و از آن به عنوان «تلفن امید» یاد کرده است. در بخش «پشتپرده تلفن اوباما به روحانی» ادعا میشود که این طرف آمریکایی بوده که اصرار داشته با رئیسجمهور ایران تلفنی صحبت کند. در توضیح این بخش آمده است: «در نیویورک روحانی اجازه داد وزیران خارجه دو کشور، جانکری و محمدجواد ظریف با هم گفتگو کنند. محمدجواد ظریف البته در زمره کسانی بود که شرایط را برای دیدار رؤسایجمهور ایران و آمریکا مساعد نمیدید؛ اما یک ابتکار دیپلماتیک جایگزین دیدار شد: روحانی در راه بازگشت از نیویورک به تهران بود که زنگ تلفن همراه به صدا درآمد. پشت خط باراک اوباما بود. پس از نزدیک به چهار دهه رؤسای جمهور ایران و آمریکا با هم حرف زدند.»
این درحالی است که بلافاصله بعد از برقراری این مکالمه، طرف آمریکایی اعلام کرد که تماس از طرف ایران صورت گرفته است. «سوزان رایس» نماینده ایالات متحده در سازمان ملل متحد روز جمعه (پنج مهر ۱۳۹۲)، ساعاتی پس از این ماجرا به شبکه تلویزیونی سیانان گفت: «امروز، آنها [نمایندگان ایران] با ما تماس گرفتند که بگویند رئیسجمهور روحانی تمایل دارد در مسیر خود [به فرودگاه] خارج از شهر، گفتوگویی تلفنی با رئیسجمهور اوباما داشته باشد که تا حدی غافلگیرکننده بود و ما هم توانستیم این تماس را برقرار کنیم.»
مشاوران، تماس تلفنی را به روحانی تحمیل کردند
همانطور که در کتاب هم به آن تاکید شده است، مشاوران و اطرافیان روحانی در برقراری تماس تلفنی او با رئیسجمهور آمریکا بسیار موثر بودهاند. در این کتاب آمده است: «گرچه این مذاکره در تهران با استقبال اصولگرایان مواجه نشد و حتی مقام معظم رهبری آن را اقدامی نابجا دانستند، اما روحانی متن کامل و پیاده شده تلفن را به رهبری ارائه کرد. رهبری از رئیسجمهور درباره مشاورانش در این کار توضیح خواستند.»
نویسنده در ادامه درباره واکنش مقام معظم رهبری به این مکالمه تلفنی مینویسد: «روحانی از فشار آمریکاییها بر ایرانیها حرف زد و اینکه دیپلماتها و کارشناسان ایرانی هم مخالف نبودند. مقام رهبری اما دو جمله گفتند: اول اینکه کار نابجایی بود و دوم اینکه من متوجه شدم تقریباً به رئیسجمهور این کار تحمیل شد و به این ترتیب از این اقدام ناهماهنگ روحانی عبور کردند.»
روحانی ۶ سال بعد از این گفتگو، درباره نقش مشاورانش اینگونه توضیح میدهد: «مشاورین و همراهان من در سفر نیویورک من را قانع کردند که برای پیشرفت در مذاکرات، جواب تلفن رئیس جمهور آمریکا بدهم. البته این مورد تردید من بود اما وقتی همه مشاوران من، به اتفاق این نظر را دادند من پذیرفتم و در آخرین لحظاتی که داشتم نیویورک را ترک میکردم، رئیسجمهور آمریکا در هتلی که من بودم تلفن زد و من پاسخ تلفن او را دادم و این صحبت کوتاهِ یک ربع، بیست دقیقهای یک لوکوموتیو بسیار قوی برای حرکت قطار مذاکره بود.»
رقص اطرافیان روحانی بعد از تماس با اوباما
اینکه کدام یک از طرفین برای تماس تلفنی رئیسجمهور ایران و آمریکا پیشگام شده، هنوز دقیقاً مشخص نیست اما دولت یازدهم در تمام این سالها تاکید داشت که آمریکاییها با ما تماس گرفتند. با وجود همه ابهامات موجود، نکته روشن درباره این مکالمه، خوشحالی و حس پیروزی روحانی و تیم او از گفتگو با باراک اوباما بود. منوچهر متکی وزیر اسبق امور خارجه در یک سخنرانی میگوید: «بعد از اتمام مکالمه روحانی و اوباما، یکی از اعضای شاخص هیئت ایرانی که جزو سه چهار نفر شاهد این مکالمه بود، در آن اتاق شروع به رقصیدن میکند»
ذوقزدگی هیئت ایرانی یا آمریکایی؟!
علیرغم اینکه ذوق و شوق تیم دولت یازدهم و اصلاحطلبان از مکالمه روحانی با اوباما بر کسی پوشیده نبود؛ اما «آگاهینو» ادعای دیگر مطح می کند و مینویسد: «متأسفانه برخی روایتهای نادرست از این گفتگو میتوانست اعتماد رهبری را سلب و مذاکرات را دچار بحران کند. تا جایی که آقای هاشمی رفسنجانی دوست دولت هم فکر میکرد که این تلفن از قبل برنامهریزی شده بود و همین تصور را هم منتقل کرده بود اما واقعیت این نبود، واقعیت اشتیاق دولت آمریکا بود نه شادی هیئت ایرانی!»
درحالیکه روحانی بعد از ۶ سال از گفتگویش با اوباما، در همایش ملی بیمه که در ۱۳ آذر ۹۸ برگزار شد، طوری که انگار وعده صد روزهاش محقق شده باشد، تماس تلفنی با اوباما را علت این موفقیت برشمرد. او با لحنی رضایتمندانه درباره مکالمهاش با رئیسجمهور وقت آمریکا گفت: «اگر بنا بود ظرف ۱۰۰ روز این کار انجام بگیرد، بدون این تماس امکان پذیر نبود.»
در این کتاب، شادی هیئت ایرانی در حالی تکذیب میشود که این هیئت در تمام هشت سال مسئولیت خود، هر چراغ سبز و لبخند آمریکاییها را یک پیروزی جلوه داد و آن را به عنوان یک دستاورد بزرگ به مردم معرفی کرد. بنابراین عجیب نیست که این تماس تلفنی در ابتدای راه دولت روحانی، خودش و تیمش را شاد کرده باشد. علاوه بر این رسانههای اصلاحطلب نیز صبح شنبه (۶ مهر) شادی و خوشحالیشان از این مکالمه را به صدر خبرها آوردند و از آن به عنوان یک «تماس تاریخی» یاد کردند.
اگرچه در ابتدای این کتاب آمده آنچه نوشته شده است منتقدان را قانع نخواهد کرد، اما به نظر میرسد بخشهایی از «تراژدی امید» نه تنها قادر به قانع کردن منتقدان نیست بلکه با حقایق آنچه در هشت سال اخیر اتفاق افتاده تناقض جدی دارد. مولف سعی دارد با پررنگ کردن اغراقآمیز برخی مسائل، نتایج و دستاوردهایی که هیچگاه محقق نشدهاند را به کارنامه روحانی اضافه کند.
تماس روحانی-اوباما را کسی گردن نمیگیرد
فصل هشتم این کتاب به ماجرای تماس تلفنی روحانی و «باراک اوباما» رئیسجمهور وقت آمریکا پرداخته و از آن به عنوان «تلفن امید» یاد کرده است. در بخش «پشتپرده تلفن اوباما به روحانی» ادعا میشود که این طرف آمریکایی بوده که اصرار داشته با رئیسجمهور ایران تلفنی صحبت کند. در توضیح این بخش آمده است: «در نیویورک روحانی اجازه داد وزیران خارجه دو کشور، جانکری و محمدجواد ظریف با هم گفتگو کنند. محمدجواد ظریف البته در زمره کسانی بود که شرایط را برای دیدار رؤسایجمهور ایران و آمریکا مساعد نمیدید؛ اما یک ابتکار دیپلماتیک جایگزین دیدار شد: روحانی در راه بازگشت از نیویورک به تهران بود که زنگ تلفن همراه به صدا درآمد. پشت خط باراک اوباما بود. پس از نزدیک به چهار دهه رؤسای جمهور ایران و آمریکا با هم حرف زدند.»
این درحالی است که بلافاصله بعد از برقراری این مکالمه، طرف آمریکایی اعلام کرد که تماس از طرف ایران صورت گرفته است. «سوزان رایس» نماینده ایالات متحده در سازمان ملل متحد روز جمعه (پنج مهر ۱۳۹۲)، ساعاتی پس از این ماجرا به شبکه تلویزیونی سیانان گفت: «امروز، آنها [نمایندگان ایران] با ما تماس گرفتند که بگویند رئیسجمهور روحانی تمایل دارد در مسیر خود [به فرودگاه] خارج از شهر، گفتوگویی تلفنی با رئیسجمهور اوباما داشته باشد که تا حدی غافلگیرکننده بود و ما هم توانستیم این تماس را برقرار کنیم.»
مشاوران، تماس تلفنی را به روحانی تحمیل کردند
همانطور که در کتاب هم به آن تاکید شده است، مشاوران و اطرافیان روحانی در برقراری تماس تلفنی او با رئیسجمهور آمریکا بسیار موثر بودهاند. در این کتاب آمده است: «گرچه این مذاکره در تهران با استقبال اصولگرایان مواجه نشد و حتی مقام معظم رهبری آن را اقدامی نابجا دانستند، اما روحانی متن کامل و پیاده شده تلفن را به رهبری ارائه کرد. رهبری از رئیسجمهور درباره مشاورانش در این کار توضیح خواستند.»
نویسنده در ادامه درباره واکنش مقام معظم رهبری به این مکالمه تلفنی مینویسد: «روحانی از فشار آمریکاییها بر ایرانیها حرف زد و اینکه دیپلماتها و کارشناسان ایرانی هم مخالف نبودند. مقام رهبری اما دو جمله گفتند: اول اینکه کار نابجایی بود و دوم اینکه من متوجه شدم تقریباً به رئیسجمهور این کار تحمیل شد و به این ترتیب از این اقدام ناهماهنگ روحانی عبور کردند.»
روحانی ۶ سال بعد از این گفتگو، درباره نقش مشاورانش اینگونه توضیح میدهد: «مشاورین و همراهان من در سفر نیویورک من را قانع کردند که برای پیشرفت در مذاکرات، جواب تلفن رئیس جمهور آمریکا بدهم. البته این مورد تردید من بود اما وقتی همه مشاوران من، به اتفاق این نظر را دادند من پذیرفتم و در آخرین لحظاتی که داشتم نیویورک را ترک میکردم، رئیسجمهور آمریکا در هتلی که من بودم تلفن زد و من پاسخ تلفن او را دادم و این صحبت کوتاهِ یک ربع، بیست دقیقهای یک لوکوموتیو بسیار قوی برای حرکت قطار مذاکره بود.»
رقص اطرافیان روحانی بعد از تماس با اوباما
اینکه کدام یک از طرفین برای تماس تلفنی رئیسجمهور ایران و آمریکا پیشگام شده، هنوز دقیقاً مشخص نیست اما دولت یازدهم در تمام این سالها تاکید داشت که آمریکاییها با ما تماس گرفتند. با وجود همه ابهامات موجود، نکته روشن درباره این مکالمه، خوشحالی و حس پیروزی روحانی و تیم او از گفتگو با باراک اوباما بود. منوچهر متکی وزیر اسبق امور خارجه در یک سخنرانی میگوید: «بعد از اتمام مکالمه روحانی و اوباما، یکی از اعضای شاخص هیئت ایرانی که جزو سه چهار نفر شاهد این مکالمه بود، در آن اتاق شروع به رقصیدن میکند»
ذوقزدگی هیئت ایرانی یا آمریکایی؟!
علیرغم اینکه ذوق و شوق تیم دولت یازدهم و اصلاحطلبان از مکالمه روحانی با اوباما بر کسی پوشیده نبود؛ اما «آگاهینو» ادعای دیگر مطح می کند و مینویسد: «متأسفانه برخی روایتهای نادرست از این گفتگو میتوانست اعتماد رهبری را سلب و مذاکرات را دچار بحران کند. تا جایی که آقای هاشمی رفسنجانی دوست دولت هم فکر میکرد که این تلفن از قبل برنامهریزی شده بود و همین تصور را هم منتقل کرده بود اما واقعیت این نبود، واقعیت اشتیاق دولت آمریکا بود نه شادی هیئت ایرانی!»
درحالیکه روحانی بعد از ۶ سال از گفتگویش با اوباما، در همایش ملی بیمه که در ۱۳ آذر ۹۸ برگزار شد، طوری که انگار وعده صد روزهاش محقق شده باشد، تماس تلفنی با اوباما را علت این موفقیت برشمرد. او با لحنی رضایتمندانه درباره مکالمهاش با رئیسجمهور وقت آمریکا گفت: «اگر بنا بود ظرف ۱۰۰ روز این کار انجام بگیرد، بدون این تماس امکان پذیر نبود.»
در این کتاب، شادی هیئت ایرانی در حالی تکذیب میشود که این هیئت در تمام هشت سال مسئولیت خود، هر چراغ سبز و لبخند آمریکاییها را یک پیروزی جلوه داد و آن را به عنوان یک دستاورد بزرگ به مردم معرفی کرد. بنابراین عجیب نیست که این تماس تلفنی در ابتدای راه دولت روحانی، خودش و تیمش را شاد کرده باشد. علاوه بر این رسانههای اصلاحطلب نیز صبح شنبه (۶ مهر) شادی و خوشحالیشان از این مکالمه را به صدر خبرها آوردند و از آن به عنوان یک «تماس تاریخی» یاد کردند.
خرازی: وزیر خارجه و معاون وزیر مخالف تماس تلفنی با اوباما بودند
در میان همه کارشناسان و منتقدان تماس تلفنی روحانی و اوباما، «صادق خرازی» که هم دیپلمات است و هم اصلاحطلب، اظهار نظر جالبی در این باره داشته است. او درباره مخالفان مکالمه روسای جمهور ایران و آمریکا گفت: «وزیر امور خارجه (محمدجواد ظریف) و معاون مربوطه (معاون اروپا-آمریکا)، مخالف گفتگوی تلفنی روحانی و اوباما بودند»
خرازی در گفتگویی از مکالمه روحانی با اوباما به عنوان فاجعه سیاست خارجی ایران یاد کرد و گفت: «همه کارگزاران اصلی سیاست خارجی، وزیر امور خارجه، معاون مربوطه مخالف چنین حرکتی بودند. فاجعه سیاست خارجی ایران، آن تلفن بود. تلفنی که هیچ مبنا و پشتوانهای نداشت. آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور در هیچ محفلی که اوباما حضور داشت شرکت نکرد، به درخواست ملاقات اوباما جواب منفی میداد، به ضیافت دبیر کل به دلیل حضور اوباما پاسخ نداد؛ اما شب خوابید و صبح تلفن کرد.»
خرازی نیز تاکید کرد که مشاوران روحانی بودهاند که باعث برقراری تماس تلفنی دو رئیسجمهور شدهاند. او عنوان کرد: «مشاوران آقای روحانی بدون نظر رهبری انقلاب بساط تماس تلفنی به اوباما را ناشیانه طراحی کردند، اصول سیاست خارجی با یک تماس تلفنی نه تثبیت میشود و نه نفی، منتها چنین تماس بیهدفی آدرس اشتباه به آمریکاییها داد.»
سه فرصت صلح از زبان روحانی
اما نکته اصلی در فصل هشتم، آنجاست که روحانی درباره سه فرصتی که برای صلح با آمریکا داشته توضیح داده و درباره عدم ملاقاتش با ترامپ میگوید و تاکید میکند که اگر اوباما پیشنهاد دیدار میداد، میپذیرفت.
با توجه به آنچه در این بخش، به نقل از روحانی نوشته شده، اولین فرصت صلح، در دوره وساطت اروپاییها و ژاپنیها میان ایران و آمریکا بوده است؛ فرصت دوم، در دورهای که کشوری دیگر میان ایران و آمریکا واسطه شد و آخرین بار در شهریور سال ۱۳۹۸ که روحانی در مقر سازمان ملل متحد با وساطت رؤسای دولتهای آلمان، انگلیس و فرانسه قرار بود با دونالد ترامپ دیدار کند و نکرد.
این کتاب دلیل برگزار نشدن دیدار میان روحانی و ترامپ را اینگونه مینویسد: «علت لغو ملاقات این بود که روحانی اعلام لغو تحریمهای بانکی و نفتی را پیششرط جلسه قرار داده بود و ترامپ آن را نتیجه جلسه خوانده بود.»
اعتماد عجیب روحانی به اوباما!
در ادامه متن بار دیگر، از اعتماد و علاقه روحانی به اوباما پرده برداشته میشود: «روحانی اما به ترامپ اطمینان نداشت. میگوید اگر اوباما به او چنین پیشنهادی میکرد، میپذیرفت اما از ترامپ این حرف را قبول نداشت چون میدانست او فردی غیرقابل پیشبینی است و فقط در پی قاب عکس یادگاری با روحانی است و روحانی حسرت این قاب عکس را به دل ترامپ گذاشت و آنقدر صبر کرد تا ترامپ رفت اما از برجام نرفت.»
البته این اولین بار نبود که روحانی اعتماد خود را به اوباما اعلام میکرد؛ او در ابتدای دولتش در گفتگویی که آذرماه سال ۹۲ با نشریه «فایننشال تایمز» داشت، در پاسخ به خبرنگار این نشریه که پرسید «آیا آماده دعوت اوباما به تهران هستید و درباره شخصیت رئیسجمهور آمریکا چه فکری دارید؟» گفت: «در گفتگوی تلفنی [ماه سپتامبر] که داشتیم، وی را فردی بسیار مؤدب و باهوش یافتیم»
به نظر میرسد این همان نقطه ضعف و اعتمادی است که برجام و توافق با طرف غربی را علیرغم همه تلاشهایی که انجام شد نافرجام و بینتیجه باقی گذاشت. شکستی که البته کتاب «تراژدی امید» در این ۶۴ صفحه سعی کرده بر آن سرپوش بگذارد.