سردبیر روزنامه البناء لبنان در یادداشتی به بررسی چرایی تشدید تنش ریاض علیه بیروت، اینبار به بهانه اظهارات سابق یک وزیر لبنانی، پرداخت و هدف اصلی سعودیها از این نمایش جدید را سقوط دولت و انتقامجویی از شکست سیاستهای ریاض در لبنان و یمن دانست.
به گزارش شهدای ایران، «ناصر قندیل» سردبیر روزنامه «البناء» در یادداشتی به قصد اصلی عربستان سعودی در تلاش برای قطع روابط دیپلماتیک و تجاری با لبنان و یارکشی علیه بیروت در خلیج فارس به بهانه اظهارات سابق «جورج قرداحی» وزیر اطلاعرسانی در دولت نجیب میقاتی و هدف اصلی ریاض از این تشدید تنشها پرداخت.
ماجرا از آنجا آغاز شد که سه شنبه پیش رسانههای عربی اقدام به باز نشر ویدئویی از حضور قرداحی _مجری، فعال رسانهای و خبرنگار مشهور لبنانی که اخیرا به عنوان وزیر اطلاعرسانی در دولت لبنان انتخاب شده_ در برنامه تلویزیونی معروف «برلمان شعب» (پارلمان مردم) کردند.
وزیر اطلاع رسانی لبنان در این برنامه که به گفته او در پنجم آگوست گذشته یعنی یک ماه قبل از رسیدن به پست وزارت در دولت به صراحت جنگ هشت ساله در یمن را تجاوز ائتلاف سعودی-اماراتی توصیف کرد و گفت آنچه که یمنیها انجام میدهند، حقوق قانونی آنها در دفاع از خود است و من پایداری مردم یمن در قبال این تجاوز را ارج مینهم.
پس از بازنشر این ویدئو بود که منابع رسانهای نزدیک به سعودی در لبنان به وی حمله کردند و مدعی شدند، این اظهارات منجر به بحران دیپلماتیک جدید میان بیروت و ریاض خواهد شد.
وزارت امور خارجه عربستان سعودی نیز سفیر لبنان در ریاض را احضار و به او ابلاغ کرد که این اظهارات را اهانت به تلاشهای ائتلاف سعودی و «جانبداری آشکار» از صنعاء میداند که با پروتکلهای اولیه سیاسی در تعارض است و با روابط تاریخی مردم لبنان و عربستان سازگاری ندارد.
پس از آن بحرین و امارات نیز سفرای لبنانی را احضار کردند، کویت کاردار لبنان را احضار کرد و شورای همکاری خلیج فارس خواستار عذرخواهی وزیر اطلاعرسانی لبنان برای اظهاراتی که به پیش از رسیدنش به این پست باز میگردد، شد.
سردبیر روزنامه البناء در این خصوص نوشت: «تصمیم عربستان برای قطع روابط دیپلماتیک و تجاری با لبنان و تلاش برای تعمیم در خلیج [فارس]، در واکنش به اظهارات گذشته جورج قرداحی وزیر اطلاعرسانی، مانند به پرواز درآوردن یک جنگنده برای تعقیب پرندهای که او را آزار میدهد، است. این اقدام هرگز هدف ادعایی آنها را تفسیر نمیکند. این تصمیم و حتی کارزار خشم مفرط به راه افتادهی پیشتر_ اگر بپذیریم که حاکمان عربستان سعودی را آزار داده_ و فراتر از آن حتی اگر تلاش برای تخریب هویت ملی و عزت [لبنان] و تحقیر آن برای تحت سلطه خود درآوردن به دلیل نیاز مالی باشد، پرسشهایی فراتر از این رویداد و واکنش به آن ایجاد میکند».
نویسنده در ادامه به شرایط زمانی به پا شدن چنین معرکهای اشاره میکند و مینویسد که این تحولات در حالی صورت میگیرد که به نظر می رسد عربستان سعودی زیر بار نگرانی از پرونده یمن و شتاب گرفتن در مسیر یک ضرر بزرگ قرار داد و لبنان در سایه دولتی قرار دارد که در ایجاد بهبود شرایط با مشکل مواجه است. دولتی که هرگاه زخمی در آن بهبود یابد،سرِ دیگر زخمهایش باز میشود. منطقه و لبنان در شرایطی قرار گرفتهاند که به دلیل این شرایط میتوان آشفتگی نیروهای منطقهای و محلی را تفسیر کرد. امری که موجب شده تا این نیروها به تشدید مواضعی که خطرات و ماجراجوییهای زیادی را به همراه دارد، وادار شوند. همانطور که در قتلعام الطیونه روی داد به امید پیامدهای بیشتر برای فراموشی آن.
سردبیر روزنامه البناء معتقد است که نمیتوان میزان فشار سعودیها و تلاش ریاض برای تعمیم دادن این فشارها از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس، را متناسب با آنچه دولت سعودی در پشت کردن به لبنان اعلام میکند یا دلخوری از سخنانی که طرفهای لبنانی علیه آن میگویند، دانست.
بر اساس این یادداشت، عربستان سعودی عمیقاً درگیر سیاست لبنان است، اما بر اساس عدم وجود ثبات و دولت در لبنان! به این معنا که نه دولتی در لبنان باشد و نه ثباتی. آیا عربستان این امر را بر سر جریان «سعد الحریری» ثابت نکرد، زمانی که با شعار نه تنها «نه به الحریری» که «نه به دولت لبنان»، نشان داد که صرفا با الحریری همراه نیست. زیرا شرط عدم وجود ثبات در یک کشور، عدم وجود دولت است و رفتن به سوی فشار حداکثری با استعاره گرفتن از مصطلحات «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا تنها یک هدف را دنبال میکند و آن حرکت به سوی تجزیه لبنان تحت عنوان اخاذی که در روابط با عربستان سعودی نمود پیدا میکند.
در ادامه این یادداشت آمده است: «طی سالهایی که از ریاستجمهوری ژنرال "میشل عون" میگذرد، رئیسجمهور به هیچ یک از دو کشور سوریه و ایران سفر نکرد، بلکه در اولین سفر خارجی خود، به عربستان سعودی رفت و سرعت روابط خود با کشورهای عربی و غیر عربی دیگر از جمله ایران را کنترل کرد. به گونهای که موجب رنجش عربستان سعودی نشود. زمانی که وزیر خارجه سابق، سخنی را بر زبان آورد که خشم سعودیها را برانگیخت، عذرخواهی از محتوای نژادپرستانه سخنش در حق بادیهنشینان کفایت میکرد اما رئیسجمهور به سوی درخواست استعفای "شربل وهبه" پیش رفت».
قندیل مینویسد که طی کل دوران گذشته، چه قبل از بازداشت سعدالحریری در ریاض و چه بعد از آن، لبنان در حال پرداخت هزینههایی تحت سقفی که عربستان سعودی را راضی نگه دارد، است.اما لبنان در این میان به چیزی جز اخم و تخم و تحقیر بیشتر دست نیافته است. لذا کسی که فکر میکند برکناری یا استعفای جورج قرداحی، اوضاع را تغییر خواهد داد، اشتباه میکند. هر کس که فکر میکند، استعفای دولت وضعیت را تغییر می دهد، چه نسبت به لبنان و چه نسبت به کسانی که دلیل استعفای دولت هستند، چه رئیس جمهور و چه وزیر، به زودی متوجه می شود که چیزی تغییر نمیکند، جز اینکه این امر اوضاع لبنان را بدتر میکند.
در ادامه این یادداشت آمده است: «عربستان سعودی هیچ خواسته واقعبینانهای از لبنان ندارد که برای رسیدن به آن بخواهد دولت آن را تحت فشار دهد. تصمیم عربستان، انتقام از شکست در لبنان با سوق دادن آن به سوی هرج و مرج و بی ثباتی است. تا زمانی که عربستان سعودی در یمن شکست میخورد، باید لبنان بر سر مردمش خراب شود.به همین سادگی».
قندیل در ادامه به پاسخ اخیر «نجیب میقاتی» نخستوزیر لبنان به ریاض اشاره کرد و نوشت: «سخنان نخست وزیر لبنان در خصوص تصمیم عربستان، عاقلانه و حکیمانه بود؛ زمانی که بر تمایل بیروت به انجام هر کاری در مسیر بهبود روابط با عربستان تاکید کرد، اما درخواست از وزیر اطلاعرسانی برای استعفاء تحت عنوان احضار او و وادار کردن وجدان او به انجام کاری که منافع ملی را تامین میکند، شایسته نیست. اگر اوضاع به این سمت پیش برود، به معنای توهین رایگانی خواهد بود که لبنان بیجهت به خود کرده است. اما اگر اوضاع تشدید شود و دولت به سمت استعفا سوق داده شود، در این صورت نه دولتی در لبنان وجود خواهد داشت و نه انتخاباتی. البته کسانی که این کار را با ما بکنند، درب باز عربستان را نخواهند یافت و ممکن است پس از سفر، وطنی نیز برای بازگشت پیدا نکنند».
ماجرا از آنجا آغاز شد که سه شنبه پیش رسانههای عربی اقدام به باز نشر ویدئویی از حضور قرداحی _مجری، فعال رسانهای و خبرنگار مشهور لبنانی که اخیرا به عنوان وزیر اطلاعرسانی در دولت لبنان انتخاب شده_ در برنامه تلویزیونی معروف «برلمان شعب» (پارلمان مردم) کردند.
وزیر اطلاع رسانی لبنان در این برنامه که به گفته او در پنجم آگوست گذشته یعنی یک ماه قبل از رسیدن به پست وزارت در دولت به صراحت جنگ هشت ساله در یمن را تجاوز ائتلاف سعودی-اماراتی توصیف کرد و گفت آنچه که یمنیها انجام میدهند، حقوق قانونی آنها در دفاع از خود است و من پایداری مردم یمن در قبال این تجاوز را ارج مینهم.
پس از بازنشر این ویدئو بود که منابع رسانهای نزدیک به سعودی در لبنان به وی حمله کردند و مدعی شدند، این اظهارات منجر به بحران دیپلماتیک جدید میان بیروت و ریاض خواهد شد.
وزارت امور خارجه عربستان سعودی نیز سفیر لبنان در ریاض را احضار و به او ابلاغ کرد که این اظهارات را اهانت به تلاشهای ائتلاف سعودی و «جانبداری آشکار» از صنعاء میداند که با پروتکلهای اولیه سیاسی در تعارض است و با روابط تاریخی مردم لبنان و عربستان سازگاری ندارد.
پس از آن بحرین و امارات نیز سفرای لبنانی را احضار کردند، کویت کاردار لبنان را احضار کرد و شورای همکاری خلیج فارس خواستار عذرخواهی وزیر اطلاعرسانی لبنان برای اظهاراتی که به پیش از رسیدنش به این پست باز میگردد، شد.
سردبیر روزنامه البناء در این خصوص نوشت: «تصمیم عربستان برای قطع روابط دیپلماتیک و تجاری با لبنان و تلاش برای تعمیم در خلیج [فارس]، در واکنش به اظهارات گذشته جورج قرداحی وزیر اطلاعرسانی، مانند به پرواز درآوردن یک جنگنده برای تعقیب پرندهای که او را آزار میدهد، است. این اقدام هرگز هدف ادعایی آنها را تفسیر نمیکند. این تصمیم و حتی کارزار خشم مفرط به راه افتادهی پیشتر_ اگر بپذیریم که حاکمان عربستان سعودی را آزار داده_ و فراتر از آن حتی اگر تلاش برای تخریب هویت ملی و عزت [لبنان] و تحقیر آن برای تحت سلطه خود درآوردن به دلیل نیاز مالی باشد، پرسشهایی فراتر از این رویداد و واکنش به آن ایجاد میکند».
نویسنده در ادامه به شرایط زمانی به پا شدن چنین معرکهای اشاره میکند و مینویسد که این تحولات در حالی صورت میگیرد که به نظر می رسد عربستان سعودی زیر بار نگرانی از پرونده یمن و شتاب گرفتن در مسیر یک ضرر بزرگ قرار داد و لبنان در سایه دولتی قرار دارد که در ایجاد بهبود شرایط با مشکل مواجه است. دولتی که هرگاه زخمی در آن بهبود یابد،سرِ دیگر زخمهایش باز میشود. منطقه و لبنان در شرایطی قرار گرفتهاند که به دلیل این شرایط میتوان آشفتگی نیروهای منطقهای و محلی را تفسیر کرد. امری که موجب شده تا این نیروها به تشدید مواضعی که خطرات و ماجراجوییهای زیادی را به همراه دارد، وادار شوند. همانطور که در قتلعام الطیونه روی داد به امید پیامدهای بیشتر برای فراموشی آن.
سردبیر روزنامه البناء معتقد است که نمیتوان میزان فشار سعودیها و تلاش ریاض برای تعمیم دادن این فشارها از سوی کشورهای حوزه خلیج فارس، را متناسب با آنچه دولت سعودی در پشت کردن به لبنان اعلام میکند یا دلخوری از سخنانی که طرفهای لبنانی علیه آن میگویند، دانست.
بر اساس این یادداشت، عربستان سعودی عمیقاً درگیر سیاست لبنان است، اما بر اساس عدم وجود ثبات و دولت در لبنان! به این معنا که نه دولتی در لبنان باشد و نه ثباتی. آیا عربستان این امر را بر سر جریان «سعد الحریری» ثابت نکرد، زمانی که با شعار نه تنها «نه به الحریری» که «نه به دولت لبنان»، نشان داد که صرفا با الحریری همراه نیست. زیرا شرط عدم وجود ثبات در یک کشور، عدم وجود دولت است و رفتن به سوی فشار حداکثری با استعاره گرفتن از مصطلحات «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا تنها یک هدف را دنبال میکند و آن حرکت به سوی تجزیه لبنان تحت عنوان اخاذی که در روابط با عربستان سعودی نمود پیدا میکند.
در ادامه این یادداشت آمده است: «طی سالهایی که از ریاستجمهوری ژنرال "میشل عون" میگذرد، رئیسجمهور به هیچ یک از دو کشور سوریه و ایران سفر نکرد، بلکه در اولین سفر خارجی خود، به عربستان سعودی رفت و سرعت روابط خود با کشورهای عربی و غیر عربی دیگر از جمله ایران را کنترل کرد. به گونهای که موجب رنجش عربستان سعودی نشود. زمانی که وزیر خارجه سابق، سخنی را بر زبان آورد که خشم سعودیها را برانگیخت، عذرخواهی از محتوای نژادپرستانه سخنش در حق بادیهنشینان کفایت میکرد اما رئیسجمهور به سوی درخواست استعفای "شربل وهبه" پیش رفت».
قندیل مینویسد که طی کل دوران گذشته، چه قبل از بازداشت سعدالحریری در ریاض و چه بعد از آن، لبنان در حال پرداخت هزینههایی تحت سقفی که عربستان سعودی را راضی نگه دارد، است.اما لبنان در این میان به چیزی جز اخم و تخم و تحقیر بیشتر دست نیافته است. لذا کسی که فکر میکند برکناری یا استعفای جورج قرداحی، اوضاع را تغییر خواهد داد، اشتباه میکند. هر کس که فکر میکند، استعفای دولت وضعیت را تغییر می دهد، چه نسبت به لبنان و چه نسبت به کسانی که دلیل استعفای دولت هستند، چه رئیس جمهور و چه وزیر، به زودی متوجه می شود که چیزی تغییر نمیکند، جز اینکه این امر اوضاع لبنان را بدتر میکند.
در ادامه این یادداشت آمده است: «عربستان سعودی هیچ خواسته واقعبینانهای از لبنان ندارد که برای رسیدن به آن بخواهد دولت آن را تحت فشار دهد. تصمیم عربستان، انتقام از شکست در لبنان با سوق دادن آن به سوی هرج و مرج و بی ثباتی است. تا زمانی که عربستان سعودی در یمن شکست میخورد، باید لبنان بر سر مردمش خراب شود.به همین سادگی».
قندیل در ادامه به پاسخ اخیر «نجیب میقاتی» نخستوزیر لبنان به ریاض اشاره کرد و نوشت: «سخنان نخست وزیر لبنان در خصوص تصمیم عربستان، عاقلانه و حکیمانه بود؛ زمانی که بر تمایل بیروت به انجام هر کاری در مسیر بهبود روابط با عربستان تاکید کرد، اما درخواست از وزیر اطلاعرسانی برای استعفاء تحت عنوان احضار او و وادار کردن وجدان او به انجام کاری که منافع ملی را تامین میکند، شایسته نیست. اگر اوضاع به این سمت پیش برود، به معنای توهین رایگانی خواهد بود که لبنان بیجهت به خود کرده است. اما اگر اوضاع تشدید شود و دولت به سمت استعفا سوق داده شود، در این صورت نه دولتی در لبنان وجود خواهد داشت و نه انتخاباتی. البته کسانی که این کار را با ما بکنند، درب باز عربستان را نخواهند یافت و ممکن است پس از سفر، وطنی نیز برای بازگشت پیدا نکنند».