تجربه ثابت کرده عربستان در مواجهه با ایران تاکتیکی عمل میکند و در حفظ ثبات روابط با ایران خیلی پایدار نیست. این یک اصل ثابت است که هرگاه سعودیها احساس انزوا کردند، بهسمت ایران متمایل خواهند شد و...
به گزارش شهدای ایران، حسن هانیزاده کارشناس مسائل غرب آسیا معتقد است در چند مرحله مذاکرات میان
ایران و عربستانسعودی، طرفین به نقاط تفاهم قابلقبولی رسیدهاند و
بهزودی مقدمات بازگشایی کنسولگری و سفارتهای دو کشور در ایران و عربستان
فراهم میشود تا روابط دو کشور مجددا به حالت عادی برگردد. این کارشناس
مسائل منطقه، دلیل به تفاهم رسیدن ایران و عربستان درباره سوریه را، محرز
شدن پایداری دولت سوریه و بشار اسد، رئیسجمهور این کشور برای مقامات
سعودی عنوان میکند.
اخباری که درباره توافقات میان جمهوری اسلامی ایران و عربستانسعودی از جمله توافق برای بازگشایی کنسولگری و سفارتهای طرفین شنیده میشود تا چه میزان جدی است؟ آیا در این مذاکرات برسر مسائل دیگری هم توافقی صورت گرفته است؟
دور جدید مذاکراتی که میان ایران و عربستان آغاز شده است، با پیشرفتهایی نسبی در چند پرونده همراه شده است. برخی موضوعات در دستورکار دو تیم مذاکرهکننده ایرانی و سعودی قرار دارد که بخشهای مهمی از این پروندهها شامل اختلافات میان ریاض و تهران بوده که تا حد زیادی حل شده است.
مساله بازگشایی سفارتخانههای دو کشور، به نقطه نهایی رسیده و ظرف یکماه آینده روند بازگشاییها آغاز خواهد شد. ایران و عربستان، با اینکه سعودیها در 10سال گذشته نقشی کاملا تخریبی در بحران سوریه ایفا کردهاند، برسر موضوع سوریه نیز به یک نقطه تفاهم رسیدهاند. نکته مهم این است که عربستانسعودی به این جمعبندی رسیده که دولت بشار اسد پایدار خواهد ماند و همین جمعبندی، باعث شده براساس رخدادهای میدانی بهسمت برقراری تعاملی مثبت با دولت سوریه قدم بردارند. درمورد لبنان و عراق هم اختلافاتی در دیدگاههای دو کشور وجود داشت که عربستان براساس شرایط حالحاضر این دو کشور، تلاش دارد دیگر در مسائل داخلی عراق و لبنان، دخالت مخربی نداشته باشد و با همه طوایف ساکن در این دو کشور، ارتباطات مثبتی برقرار کند.
مساله دیگر، شورای همکاری خلیجفارس است. عربستانسعودی بهعنوان بزرگترین کشور عضو، تاثیرگذاری بالایی در سیاستگذاریهای این شورا داشته و دارد و این شورا هم درطول سالیان گذشته با هدایت عربستانسعودی در مواجهه با ایران رویکردی تهاجمی و خصمانه داشته است اما امروز با توجه به تحولاتی که در جهان رخ داده، عربستان تمایل دارد به ایران نزدیک شود. علت اینکه در حالحاضر عربستانسعودی سیگنالهای مثبتی برای کاهش تنشها بهسوی ایران ارسال میکند این است که دیگر خبری از چتر حمایتی گسترده دولت آمریکا نیست و عربستان بدون حمایتهای جدی آمریکا، دیگر نمیتواند آن نقشی تهاجمی سابق را علیه ایران و محور مقاومت ایفا کند. بایدن نگاه خیلی مثبتی به حاکمیت عربستان ندارد و بعد از پیروزی او، عربستان چتر حمایتی آمریکا را تا حدودی از دست داده است. علاوهبر آن، اثبات نقش عربستان در قتل جمال خاشقچی نیز به این روابط و آن چتر حمایتی آسیب جدی زده است.
پرونده قتل این خبرنگار، همچنان روی میز مسئولان کاخسفید است و به اعتبار اینکه خاشقچی دارای تابعیت دوگانه آمریکایی-سعودی بوده است، دادگاههای آمریکا این توان را دارند که محمد بنسلمان را بازداشت و محاکمه کنند. به همین دلیل، عربستان که از بازگشایی پرونده قتل خاشقچی بهشدت نگران است، سعی میکند در منطقه غرب آسیا و خلیجفارس حاشیه امنی برای خود دستوپا کند تا اگر بهواسطه پرونده قتل خاشقچی به چالشهای احتمالی جدیدی با آمریکا برخورد کرد، حداقل در منطقه با چالشی مواجه نباشد.
سهم گفتوگو برسر پایان دادن به جنگ یمن ازسوی عربستانسعودی در این چند دوره مذاکره چقدر پررنگ است؟
مذاکراتی که از چندماه گذشته آغاز شده به پیشرفتهایی رسیده اما پرونده یمن و پایان دادن به جنگ علیه این کشور، برای سعودیها، مسالهای بسیار پیچیده است که در این مذاکرات هم طرفین هنوز دراینباره به نقطه تفاهم نرسیدهاند. ایران معتقد است عربستان باید سریعا به جنگ علیه یمن پایان دهد و در یمن انتخابات پارلمانی برگزار شود تا براساس آن رئیسجمهوری انتخاب و دولت آینده یمن با مشارکت همه طیفهای سیاسی ازجمله انصارالله تشکیل شود؛ اما عربستانسعودی درمورد حاکمیت انصارالله در یمن حساسیت زیادی دارد و معتقد است چنانچه انصارالله در این کشور به قدرت برسد، به ابزار فشاری علیه عربستان تبدیل خواهد شد. به همین دلیل درباره انصارالله بسیار نگران هستند. درحال حاضر مذاکرات بیشتر روی پرونده یمن و نحوه پایان دادن به جنگ متمرکز است ولی سایر مسائل ازجمله بازسازی روابط سیاسی میان ریاض و تهران و درنتیجه آن، بازگشایی سفارتخانهها به مرحله پایانی رسیده و خروجی قابلقبولی داشته است. مسائل اصلی مذاکرات، عراق، لبنان، سوریه، روابط دوجانبه، شورای همکاری خلیجفارس و درنهایت، جنگ یمن است که جنگ یمن پیچیدگیهایی دارد و شاید همین موجب به نتیجه نرسیدن گفتوگوها دراینباره باشد. مساله یمن و پایان دادن به جنگ، از مواردی است که احتمالا در روزهای آینده و در ادامه مذاکرات به یک نقطه تفاهم میان طرفین میرسد.
با توجه به اینکه عربستانسعودی، بعد از 7سال تجاوز همهجانبه به یمن، هنوز موفق به شکست مقاومت مردم این کشور نشده و یمن برای آنان دیگر به یک باتلاق تبدیل شده است، آیا میتوان عادیسازی روابط با جمهوری اسلامی ایران را تنها راه نجات عربستان از چالشهای سیاسی و اقتصادی فعلی به حساب آورد؟
عربستانسعودی پس از 6سال جنگ ظالمانه و تشکیل یک ائتلاف جهانی و هزینهکرد 350میلیارد دلار در جنگ علیه مردم یمن، هیچگونه دستاورد نظامی ملموسی نداشته است. برآیند گزارشها نشان میدهد درطول این 6سال، بیش از 7هزار نفر از نیروهای ارتش عربستان به قتل رسیدهاند و هزاران نفر از آنان مجروح شدهاند. عربستان در نتیجه مقاومت مردم یمن نهتنها دستاوردی نداشته، بلکه آسیبهایی هم دیده است.
درحال حاضر افکارعمومی جامعه جهانی هم علیه عربستانسعودی است، لذا عربستانسعودی سعی میکند بهطور آبرومندانه و با وساطت و میانجیگری ایران، این جنگ را به پایان برساند ولی چالش و مساله بسیار جدی برای آنان، حاکمیت انصارالله در یمن است. انصارالله درحال حاضر بهعنوان یک نیروی مردمی از محبوبیت بسیار بالایی بین مردم یمن برخوردار است و چنانچه در انتخابات آینده حضور داشته باشد، قطعا در پارلمان و فرآیند تشکیل کابینه و انتخاب رئیسجمهور، بهدلیل محبوبیتی که انصارالله و حوثیها درطول سالهای اخیر بهدست آورداند، با اقبال بالای یمنیها روبهرو خواهد شد. به همین دلیل عربستان میخواهد انصارالله در آینده و در معادلات سیاسی منطقه بهعنوان ابزار فشاری علیه سعودیها ایفای نقش نکند و حتی اگر قدرت هم بهطور دربست دراختیار آنها نبود، عربستان حداقل در تنظیم روابط سیاسی، با آنان همکاری و تعامل داشته باشد. طبیعی است که عربستان در جنگ یمن، هیچ دستاوردی نداشته است. ارتش عربستانسعودی اضافه بر هزینه 350میلیارد دلاری، با فرسایش توان و نیرو هم مواجه شده است. ائتلاف نظامی آنان هم درحال فروپاشی است. درنتیجه این چالشها، عربستان تمایل دارد بهصورت آبرومندانه و بدون اینکه متحمل هزینههای سیاسی دیگری شود، خود را از باتلاق یمن خارج کند.
مسائلی همچون چالشهای اقتصادی عربستان، تغییر رویکرد آمریکا در مواجهه با آلسعود و افزایش تعاملات ایران با چین و روسیه، چه میزان در این تغییر رویکرد عربستانسعودی در روابطش با جمهوری اسلامی ایران اثرگذار بوده است؟
عربستان بهدلیل افزایش هزینههای جنگ یمن، هزینه 80میلیارد دلاری در بحران سوریه در طول 10سال گذشته و هزینههای مشابهی که در نتیجه ماجراجوییهای محمد بنسلمان، متوجه اقتصاد این کشور شده و علاوهبر آن، باج 500میلیارد دلاریای که دونالد ترامپ از آنان گرفته است، با یک بحران اقتصادی بیسابقه روبهرو شده است. عربستانسعودی برای نخستینبار درطول 80سال گذشته، با کسری بودجه مواجه است و در نتیجه این بحران ناچار شده سهام خود را در شرکت آرامکو بفروشد تا بتواند کسری بودجه خود را جبران کند.
تداوم جنگ در یمن و ادامه پیدا کردن ماجراجوییهای بیهوده محمد بنسلمان، هزینههای مالی و سیاسی بالایی برای عربستان دارد و خواهد داشت. اضافه بر آن، مناطق غرب و شرق آسیا، جذابیت چندانی برای دولت حال حاضر آمریکا ندارد و به همین دلیل، عربستانسعودی دیگر نقش چندان جدیای در استراتژیهای سیاسی آمریکا ندارد. نتیجه این بیمیلی آمریکا را میتوان در ماجرای بیرون کشیدن سامانههای پاتریوت از عربستان مشاهده کرد. مساله عدم حمایت آمریکا از عربستان در سطح گسترده و کاهش پشتیبانیهای همهجانبه از ارتش سعودی، برای حاکمان این کشور بسیار نگرانکننده است. عربستان در نتیجه مواجهه با این چالشها، سعی میکند یک حاشیه امن برای خود دستوپا کند و برای رسیدن به این حاشیه امن، راهی جز عبور از دروازههای تهران ندارد.
چشمانداز تعاملات ایران و عربستان بعد از به نتیجه رسیدن مذاکرات عادیسازی روابط را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا میشود روی مواضع سعودیها و به ثبات رسیدن روابط برای مدت طولانی حساب کرد؟
تجربه ثابت کرده عربستان در مواجهه با ایران تاکتیکی عمل میکند و در حفظ ثبات روابط با ایران خیلی پایدار نیست. این یک اصل ثابت است که هرگاه سعودیها احساس انزوا کردند، بهسمت ایران متمایل خواهند شد و این نزدیکشدن به ایران، تاکتیک سعودیهاست. باید منتظر ماند و دید که آیا عربستانسعودی از گذشته درس عبرت گرفته است یا خیر. عربستان باید متوجه شود اینگونه ماجراجوییها و رویکرد تهاجمی در مواجهه با ایران هیچگاه برای آنان نتیجهای بهدنبال نداشته و نخواهد داشت. به هر ترتیب، عربستانسعودی گامهایی هرچند لرزان بهسمت ایران برداشته است و پیشبینی میشود سیاستهای عربستان نسبت به گذشته تغییرات محسوستری داشته باشد. درنتیجه، عربستان سعی میکند روابط خود با تهران را تعدیل کند و به ایران نزدیکتر شود. هرچند همانطور که گفته شد، این نزدیکشدن به جمهوری اسلامی ایران هم بهنوعی تاکتیکی است و سعودیها هر زمان چتر حمایتی آمریکا را بالای سر خود ببینند، قطعا به سیاست دنبالکردن ماجراجوییهای سابق برخواهند گشت.
اخباری که درباره توافقات میان جمهوری اسلامی ایران و عربستانسعودی از جمله توافق برای بازگشایی کنسولگری و سفارتهای طرفین شنیده میشود تا چه میزان جدی است؟ آیا در این مذاکرات برسر مسائل دیگری هم توافقی صورت گرفته است؟
دور جدید مذاکراتی که میان ایران و عربستان آغاز شده است، با پیشرفتهایی نسبی در چند پرونده همراه شده است. برخی موضوعات در دستورکار دو تیم مذاکرهکننده ایرانی و سعودی قرار دارد که بخشهای مهمی از این پروندهها شامل اختلافات میان ریاض و تهران بوده که تا حد زیادی حل شده است.
مساله بازگشایی سفارتخانههای دو کشور، به نقطه نهایی رسیده و ظرف یکماه آینده روند بازگشاییها آغاز خواهد شد. ایران و عربستان، با اینکه سعودیها در 10سال گذشته نقشی کاملا تخریبی در بحران سوریه ایفا کردهاند، برسر موضوع سوریه نیز به یک نقطه تفاهم رسیدهاند. نکته مهم این است که عربستانسعودی به این جمعبندی رسیده که دولت بشار اسد پایدار خواهد ماند و همین جمعبندی، باعث شده براساس رخدادهای میدانی بهسمت برقراری تعاملی مثبت با دولت سوریه قدم بردارند. درمورد لبنان و عراق هم اختلافاتی در دیدگاههای دو کشور وجود داشت که عربستان براساس شرایط حالحاضر این دو کشور، تلاش دارد دیگر در مسائل داخلی عراق و لبنان، دخالت مخربی نداشته باشد و با همه طوایف ساکن در این دو کشور، ارتباطات مثبتی برقرار کند.
مساله دیگر، شورای همکاری خلیجفارس است. عربستانسعودی بهعنوان بزرگترین کشور عضو، تاثیرگذاری بالایی در سیاستگذاریهای این شورا داشته و دارد و این شورا هم درطول سالیان گذشته با هدایت عربستانسعودی در مواجهه با ایران رویکردی تهاجمی و خصمانه داشته است اما امروز با توجه به تحولاتی که در جهان رخ داده، عربستان تمایل دارد به ایران نزدیک شود. علت اینکه در حالحاضر عربستانسعودی سیگنالهای مثبتی برای کاهش تنشها بهسوی ایران ارسال میکند این است که دیگر خبری از چتر حمایتی گسترده دولت آمریکا نیست و عربستان بدون حمایتهای جدی آمریکا، دیگر نمیتواند آن نقشی تهاجمی سابق را علیه ایران و محور مقاومت ایفا کند. بایدن نگاه خیلی مثبتی به حاکمیت عربستان ندارد و بعد از پیروزی او، عربستان چتر حمایتی آمریکا را تا حدودی از دست داده است. علاوهبر آن، اثبات نقش عربستان در قتل جمال خاشقچی نیز به این روابط و آن چتر حمایتی آسیب جدی زده است.
پرونده قتل این خبرنگار، همچنان روی میز مسئولان کاخسفید است و به اعتبار اینکه خاشقچی دارای تابعیت دوگانه آمریکایی-سعودی بوده است، دادگاههای آمریکا این توان را دارند که محمد بنسلمان را بازداشت و محاکمه کنند. به همین دلیل، عربستان که از بازگشایی پرونده قتل خاشقچی بهشدت نگران است، سعی میکند در منطقه غرب آسیا و خلیجفارس حاشیه امنی برای خود دستوپا کند تا اگر بهواسطه پرونده قتل خاشقچی به چالشهای احتمالی جدیدی با آمریکا برخورد کرد، حداقل در منطقه با چالشی مواجه نباشد.
سهم گفتوگو برسر پایان دادن به جنگ یمن ازسوی عربستانسعودی در این چند دوره مذاکره چقدر پررنگ است؟
مذاکراتی که از چندماه گذشته آغاز شده به پیشرفتهایی رسیده اما پرونده یمن و پایان دادن به جنگ علیه این کشور، برای سعودیها، مسالهای بسیار پیچیده است که در این مذاکرات هم طرفین هنوز دراینباره به نقطه تفاهم نرسیدهاند. ایران معتقد است عربستان باید سریعا به جنگ علیه یمن پایان دهد و در یمن انتخابات پارلمانی برگزار شود تا براساس آن رئیسجمهوری انتخاب و دولت آینده یمن با مشارکت همه طیفهای سیاسی ازجمله انصارالله تشکیل شود؛ اما عربستانسعودی درمورد حاکمیت انصارالله در یمن حساسیت زیادی دارد و معتقد است چنانچه انصارالله در این کشور به قدرت برسد، به ابزار فشاری علیه عربستان تبدیل خواهد شد. به همین دلیل درباره انصارالله بسیار نگران هستند. درحال حاضر مذاکرات بیشتر روی پرونده یمن و نحوه پایان دادن به جنگ متمرکز است ولی سایر مسائل ازجمله بازسازی روابط سیاسی میان ریاض و تهران و درنتیجه آن، بازگشایی سفارتخانهها به مرحله پایانی رسیده و خروجی قابلقبولی داشته است. مسائل اصلی مذاکرات، عراق، لبنان، سوریه، روابط دوجانبه، شورای همکاری خلیجفارس و درنهایت، جنگ یمن است که جنگ یمن پیچیدگیهایی دارد و شاید همین موجب به نتیجه نرسیدن گفتوگوها دراینباره باشد. مساله یمن و پایان دادن به جنگ، از مواردی است که احتمالا در روزهای آینده و در ادامه مذاکرات به یک نقطه تفاهم میان طرفین میرسد.
با توجه به اینکه عربستانسعودی، بعد از 7سال تجاوز همهجانبه به یمن، هنوز موفق به شکست مقاومت مردم این کشور نشده و یمن برای آنان دیگر به یک باتلاق تبدیل شده است، آیا میتوان عادیسازی روابط با جمهوری اسلامی ایران را تنها راه نجات عربستان از چالشهای سیاسی و اقتصادی فعلی به حساب آورد؟
عربستانسعودی پس از 6سال جنگ ظالمانه و تشکیل یک ائتلاف جهانی و هزینهکرد 350میلیارد دلار در جنگ علیه مردم یمن، هیچگونه دستاورد نظامی ملموسی نداشته است. برآیند گزارشها نشان میدهد درطول این 6سال، بیش از 7هزار نفر از نیروهای ارتش عربستان به قتل رسیدهاند و هزاران نفر از آنان مجروح شدهاند. عربستان در نتیجه مقاومت مردم یمن نهتنها دستاوردی نداشته، بلکه آسیبهایی هم دیده است.
درحال حاضر افکارعمومی جامعه جهانی هم علیه عربستانسعودی است، لذا عربستانسعودی سعی میکند بهطور آبرومندانه و با وساطت و میانجیگری ایران، این جنگ را به پایان برساند ولی چالش و مساله بسیار جدی برای آنان، حاکمیت انصارالله در یمن است. انصارالله درحال حاضر بهعنوان یک نیروی مردمی از محبوبیت بسیار بالایی بین مردم یمن برخوردار است و چنانچه در انتخابات آینده حضور داشته باشد، قطعا در پارلمان و فرآیند تشکیل کابینه و انتخاب رئیسجمهور، بهدلیل محبوبیتی که انصارالله و حوثیها درطول سالهای اخیر بهدست آورداند، با اقبال بالای یمنیها روبهرو خواهد شد. به همین دلیل عربستان میخواهد انصارالله در آینده و در معادلات سیاسی منطقه بهعنوان ابزار فشاری علیه سعودیها ایفای نقش نکند و حتی اگر قدرت هم بهطور دربست دراختیار آنها نبود، عربستان حداقل در تنظیم روابط سیاسی، با آنان همکاری و تعامل داشته باشد. طبیعی است که عربستان در جنگ یمن، هیچ دستاوردی نداشته است. ارتش عربستانسعودی اضافه بر هزینه 350میلیارد دلاری، با فرسایش توان و نیرو هم مواجه شده است. ائتلاف نظامی آنان هم درحال فروپاشی است. درنتیجه این چالشها، عربستان تمایل دارد بهصورت آبرومندانه و بدون اینکه متحمل هزینههای سیاسی دیگری شود، خود را از باتلاق یمن خارج کند.
مسائلی همچون چالشهای اقتصادی عربستان، تغییر رویکرد آمریکا در مواجهه با آلسعود و افزایش تعاملات ایران با چین و روسیه، چه میزان در این تغییر رویکرد عربستانسعودی در روابطش با جمهوری اسلامی ایران اثرگذار بوده است؟
عربستان بهدلیل افزایش هزینههای جنگ یمن، هزینه 80میلیارد دلاری در بحران سوریه در طول 10سال گذشته و هزینههای مشابهی که در نتیجه ماجراجوییهای محمد بنسلمان، متوجه اقتصاد این کشور شده و علاوهبر آن، باج 500میلیارد دلاریای که دونالد ترامپ از آنان گرفته است، با یک بحران اقتصادی بیسابقه روبهرو شده است. عربستانسعودی برای نخستینبار درطول 80سال گذشته، با کسری بودجه مواجه است و در نتیجه این بحران ناچار شده سهام خود را در شرکت آرامکو بفروشد تا بتواند کسری بودجه خود را جبران کند.
تداوم جنگ در یمن و ادامه پیدا کردن ماجراجوییهای بیهوده محمد بنسلمان، هزینههای مالی و سیاسی بالایی برای عربستان دارد و خواهد داشت. اضافه بر آن، مناطق غرب و شرق آسیا، جذابیت چندانی برای دولت حال حاضر آمریکا ندارد و به همین دلیل، عربستانسعودی دیگر نقش چندان جدیای در استراتژیهای سیاسی آمریکا ندارد. نتیجه این بیمیلی آمریکا را میتوان در ماجرای بیرون کشیدن سامانههای پاتریوت از عربستان مشاهده کرد. مساله عدم حمایت آمریکا از عربستان در سطح گسترده و کاهش پشتیبانیهای همهجانبه از ارتش سعودی، برای حاکمان این کشور بسیار نگرانکننده است. عربستان در نتیجه مواجهه با این چالشها، سعی میکند یک حاشیه امن برای خود دستوپا کند و برای رسیدن به این حاشیه امن، راهی جز عبور از دروازههای تهران ندارد.
چشمانداز تعاملات ایران و عربستان بعد از به نتیجه رسیدن مذاکرات عادیسازی روابط را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا میشود روی مواضع سعودیها و به ثبات رسیدن روابط برای مدت طولانی حساب کرد؟
تجربه ثابت کرده عربستان در مواجهه با ایران تاکتیکی عمل میکند و در حفظ ثبات روابط با ایران خیلی پایدار نیست. این یک اصل ثابت است که هرگاه سعودیها احساس انزوا کردند، بهسمت ایران متمایل خواهند شد و این نزدیکشدن به ایران، تاکتیک سعودیهاست. باید منتظر ماند و دید که آیا عربستانسعودی از گذشته درس عبرت گرفته است یا خیر. عربستان باید متوجه شود اینگونه ماجراجوییها و رویکرد تهاجمی در مواجهه با ایران هیچگاه برای آنان نتیجهای بهدنبال نداشته و نخواهد داشت. به هر ترتیب، عربستانسعودی گامهایی هرچند لرزان بهسمت ایران برداشته است و پیشبینی میشود سیاستهای عربستان نسبت به گذشته تغییرات محسوستری داشته باشد. درنتیجه، عربستان سعی میکند روابط خود با تهران را تعدیل کند و به ایران نزدیکتر شود. هرچند همانطور که گفته شد، این نزدیکشدن به جمهوری اسلامی ایران هم بهنوعی تاکتیکی است و سعودیها هر زمان چتر حمایتی آمریکا را بالای سر خود ببینند، قطعا به سیاست دنبالکردن ماجراجوییهای سابق برخواهند گشت.