مادران شهدا زینب وار صبوری کردند و دم نیاوردند تا مبادا دشمنان سوء استفاده کنند؛ این همه طاقت و تحمل برای اینکه اسلام و مکتب قرآن جاودانه و همیشگی باقی بماند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از دفاع مقدس؛ امروز ما را ببخش چرا که از بغض خستهای
که در گلویمان باقی مانده فقط اشکهایمان را که چون سیل روان است بدرقه راه
آسمانیات کردیم و سلام ما را بپذیر و در جمع ملکوتی با شهیدان و اولی
الابصار، برایمان دعا کن. مادر، حال که به دیدار لالههای سرخ میروی، سلام
برسان و بگو برای همه فرزندان این سرزمین پاک و مقدس دعا کنند.
محمد؛ امید و آرزوی روزهای تنهایی مادر
روزی که محمد به دنیا آمد مادر تمام امید و آرزوهایش را برای آینده در
ذهنش ورق زد. او را به مدرسه فرستاد و بعد از اتمام تحصیل فرزندش او را
راهی حوزه علمیه کرد تا در مسیر تبیین دین اسلام قدم گذارد.
مادر با دنیایی از خواسته و آرزوهای دور و دراز برای فرزندش او را نوازش میکرد و در تربیت و رشد او با تمام وجود کوشید.
محمد در سال ۱۳۳۳ در روستای دره گرگ از توابع شهرستان بروجرد، در خانهای
محقر اما مصفا به عشق و نور الهی و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) پا به
عرصه وجود گذاشت و از زمان نوزادی که آوای حق (اذان و اقامه) در گوشش طنین
افکنده بود، خود را برای مبارزه و جهاد با دشمنان خدا آماده کرد.
پدر و مادرش که انسانهای مومن و زحمتکش بودند، درتربیت وی سعی و تلاش وافری داشتند.
در شش سالگی پدر بزرگوار خود را از دست داد و مادرش با همه مشکلات و
سختیهایی که وجود داشت، تمامی هم و غم خود را برای تربیت وی به کار بست.
مادر به تنهایی و با تکیه به خدا و ایمان برای تربیت و بزرگ کردن فرزندانش برنامه ریزی کرد و عزم خود را جزم نمود.
در حقیقت مادر، شیرزنی بود که با عشق و شور در راه رشد و تربیت فرزندانش اهتمام میورزید.
محمد با وجود مادر مهربان و دلسوز درد بیپدری را کمتر حس میکرد. او هم مادر بود وهم پدر تا فرزندانش نبود پدر را احساس نکنند.
محمد در هفت سالگی وارد مدرسه شد اما به دلیل شرایط مادی خانواده، تحصیل در کلاسهای شبانه توام با کار و تلاش روزانه را انتخاب کرد و خانواده را در تامین زندگی شرافتمندانه، مدد رساند.
در سن هفده سالگی به رسم و سنت پیامبر (ص) با خانوادهای متدین و معتقد به اسلام وصلت کرد و با این کار، سنت الهی را تداوم بخشید.
مادر بهترین راهنما و مشوق برای حضور محمد در جنگ
هنگامی که جنگ آغاز شد و دشمن غاصب بدون دلیل یکباره بر کشورمان یورش آورد
محمد طاقت نیاورد و مادر هم هیچ نگفت، چرا که حضور فرزندش را در راه دفاع
از کشور موثر میدانست.
حتی در دوران پس از شهادت محمد، مادر هرگز شکوهای نکرد و همواره خدا را شاکر بود. او حضرت زینب (س) را الگو و اسوه زندگی خود قرار داد و با صبر و شکیبایی، شهادت و فراغ فرزندش را تحمل کرد.
دیدار فرزند و مادر بعد از سالها انتظار در بهشت مسیر میشود و آن دو مانند عاشقی که به وصال معشوقش میرود همدیگر را در آغوش لطف و مهربانی میفشارند.
خدیجه محمدی مادر شهید بروجردی بعد از تحمل درد و رنج و به دلیل سکته مغزی
در بخش ICU (مراقبتهای ویژه) بیمارستان خاتمالانبیاء تهران بستری بود
روز گذشته به دیدار فرزند شهیدش شتافت.