معتقدم آقایان در جریان اصلاحات قبل از تشکیل حزب فراگیر، باید بنشینند و آسیبشناسی کنند تا بفهمند ایرادات کار کجا بوده تا به قول معروف پوستاندازی صورت گیرد.
به گزارش شهدای ایران، محمدرضا خباز، عضو شورای مرکزی حزب اصلاح طلب اعتماد ملی و استاندار سمنان و
خراسان شمالی در دولت های روحانی به تازگی در راستای بیان لزوم آسیب شناسی
جریان اصلاحات و عدم افزایش احزاب این جریان تمثیلی را از دستگاه مدیریت
الهی آورده است که در نوع خود یک تحلیل کاملا بی اساس است.
خباز گفته است: «چرا خداوند متعال بعد از پیغمبر اسلام، پیامبر دیگری نفرستاد؟ یکی از تحلیلها این است که هنگامی که حضرت موسی آمدند گروهی تشکیل شد به نام یهودی. زمانی هم که حضرت عیسی آمد، یک گروه دیگری تشکیل شد به نام مسیحیت. پیامبر عظیمالشان اسلام آمدند و یک گروهی تشکیل شد به نام مسلمانان که اینها باز داخل خودشان گروههایی دارند که این امر به تفرقهها اضافه میکند». بهتر است جناب خباز سطح اظهار فضل های خود را در حد همان مسائل حزبی و درون گروهی و مجیزگویی از خاتمی و روحانی قرار دهد و با حداقل اطلاعات دینی و قرآنی به مباحث مهمی نظیر چرایی ارسال پیامبران و خاتم النبیینی پیامبر اعظم ورود نکند.
بخش هایی از اظهارات خباز را در ادامه خواهید خواند:
*آسیبشناسی اصلاحات کاری واجب، لازم و ضروری است و هرچه زودتر باید بزرگان اصلاحات با محوریت آقای خاتمی جلساتی را تشکیل دهند،
*معتقدم آقایان در جریان اصلاحات قبل از تشکیل حزب فراگیر، باید بنشینند و آسیبشناسی کنند تا بفهمند ایرادات کار کجا بوده تا به قول معروف پوستاندازی صورت گیرد.
*افراد در جریان اصلاحات باید بدون کینهتوزی از خود انتقاد کنند. همه باید بپذیریم عدم موفقیت ناشی از چه چیزی بوده است؟ هر کسی به نوبه خودش در پیروزی و شکست نقش دارد. هرکسی به اندازه خودش در کامیابی و عدم کامیابی نقش دارد.
*یک زمانی حزب کارگزاران زمانی که مرحوم هاشمی رئیسجمهور بود، حزب قدرتمند این کشور بود. یا در یک زمان دیگر جبهه مشارکت در زمان آقای خاتمی قویترین حزب ایران بود و افراد این حزب در دولت و مجلس موثر بودند و نقشآفرینی میکردند و یا آن زمانی که هنوز آقای کروبی محصور نشده بودند، حزب اعتماد ملی حزب قوی و فراگیری بود و در مراکز در استانها شعب خودش داشت و روزنامه اعتماد ملی روزنامه رسمی این حزب شناخته میشد.
*سوال این است حال اگر یک حزب فراگیر جدید تشکیل دهیم چه خاصیتی دارد؟ اگر احزاب را در یکدیگر ادغام کنیم چه میشود؟ در مجلس هشتم طرحی مطرح شد مبنی بر اینکه به دلیل تعدد فراوان احزاب آنها میتوانند در هم ادغام شوند. اصلاحطلبان ۳۰ حزب داشتند و به این نتیجه رسیدند که میتوان ۵ الی ۶ حزب قوی این جریان را در هم ادغام کرد و یک حزب فراگیر تشکیل داد، نه اینکه باز بروند حزب دیگری را تشکیل دهند؛ چون حزب جدید تشکیل دادن، تفرقه جدید ایجاد کردن است.
*چرا خداوند متعال بعد از پیغمبر اسلام، پیامبر دیگری نفرستاد؟ یکی از تحلیلها این است که هنگامی که حضرت موسی آمدند گروهی تشکیل شد به نام یهودی. زمانی هم که حضرت عیسی آمد، یک گروه دیگری تشکیل شد به نام مسیحیت. پیامبر عظیمالشان اسلام آمدند و یک گروهی تشکیل شد به نام مسلمانان که اینها باز داخل خودشان گروههایی دارند که این امر به تفرقهها اضافه میکند.
*تجربه به ما میگوید حزب جدید یعنی تفرقه جدید که خاصیت هم ندارد، یک حزب میآید در کنار بقیه احزاب میگوید من هم هستم، واقعا این چه خاصیتی دارد؟
خباز گفته است: «چرا خداوند متعال بعد از پیغمبر اسلام، پیامبر دیگری نفرستاد؟ یکی از تحلیلها این است که هنگامی که حضرت موسی آمدند گروهی تشکیل شد به نام یهودی. زمانی هم که حضرت عیسی آمد، یک گروه دیگری تشکیل شد به نام مسیحیت. پیامبر عظیمالشان اسلام آمدند و یک گروهی تشکیل شد به نام مسلمانان که اینها باز داخل خودشان گروههایی دارند که این امر به تفرقهها اضافه میکند». بهتر است جناب خباز سطح اظهار فضل های خود را در حد همان مسائل حزبی و درون گروهی و مجیزگویی از خاتمی و روحانی قرار دهد و با حداقل اطلاعات دینی و قرآنی به مباحث مهمی نظیر چرایی ارسال پیامبران و خاتم النبیینی پیامبر اعظم ورود نکند.
بخش هایی از اظهارات خباز را در ادامه خواهید خواند:
*آسیبشناسی اصلاحات کاری واجب، لازم و ضروری است و هرچه زودتر باید بزرگان اصلاحات با محوریت آقای خاتمی جلساتی را تشکیل دهند،
*معتقدم آقایان در جریان اصلاحات قبل از تشکیل حزب فراگیر، باید بنشینند و آسیبشناسی کنند تا بفهمند ایرادات کار کجا بوده تا به قول معروف پوستاندازی صورت گیرد.
*افراد در جریان اصلاحات باید بدون کینهتوزی از خود انتقاد کنند. همه باید بپذیریم عدم موفقیت ناشی از چه چیزی بوده است؟ هر کسی به نوبه خودش در پیروزی و شکست نقش دارد. هرکسی به اندازه خودش در کامیابی و عدم کامیابی نقش دارد.
*یک زمانی حزب کارگزاران زمانی که مرحوم هاشمی رئیسجمهور بود، حزب قدرتمند این کشور بود. یا در یک زمان دیگر جبهه مشارکت در زمان آقای خاتمی قویترین حزب ایران بود و افراد این حزب در دولت و مجلس موثر بودند و نقشآفرینی میکردند و یا آن زمانی که هنوز آقای کروبی محصور نشده بودند، حزب اعتماد ملی حزب قوی و فراگیری بود و در مراکز در استانها شعب خودش داشت و روزنامه اعتماد ملی روزنامه رسمی این حزب شناخته میشد.
*سوال این است حال اگر یک حزب فراگیر جدید تشکیل دهیم چه خاصیتی دارد؟ اگر احزاب را در یکدیگر ادغام کنیم چه میشود؟ در مجلس هشتم طرحی مطرح شد مبنی بر اینکه به دلیل تعدد فراوان احزاب آنها میتوانند در هم ادغام شوند. اصلاحطلبان ۳۰ حزب داشتند و به این نتیجه رسیدند که میتوان ۵ الی ۶ حزب قوی این جریان را در هم ادغام کرد و یک حزب فراگیر تشکیل داد، نه اینکه باز بروند حزب دیگری را تشکیل دهند؛ چون حزب جدید تشکیل دادن، تفرقه جدید ایجاد کردن است.
*چرا خداوند متعال بعد از پیغمبر اسلام، پیامبر دیگری نفرستاد؟ یکی از تحلیلها این است که هنگامی که حضرت موسی آمدند گروهی تشکیل شد به نام یهودی. زمانی هم که حضرت عیسی آمد، یک گروه دیگری تشکیل شد به نام مسیحیت. پیامبر عظیمالشان اسلام آمدند و یک گروهی تشکیل شد به نام مسلمانان که اینها باز داخل خودشان گروههایی دارند که این امر به تفرقهها اضافه میکند.
*تجربه به ما میگوید حزب جدید یعنی تفرقه جدید که خاصیت هم ندارد، یک حزب میآید در کنار بقیه احزاب میگوید من هم هستم، واقعا این چه خاصیتی دارد؟