به گزارش شهدای ایران، رضا غلامی: این سئوال
مهمی است که جمهوری اسلامی باید چه نوع مواجههای با طالبان و شکل گیری
امارت اسلامی در این کشور داشته باشد. به طور طبیعی تصمیم شورای عالی امنیت
ملی مبنای هرگونه مواجهه با موضوع تسلط طالبان در افغانستان است و حتما آن
شورا با بهره گیری از نظرات کارشناسان عالی این حوزه، بهترین تصمیم را
متناسب با منافع ملی اتخاذ کرده و یا خواهد کرد. بنده در اینجا مایلم صرفاً
به ده چالش اساسی از قبال شکل گیری امارت اسلامی طالبان اشاره نموده و
نتیجه گیری نمایم :
یکم. بخش مهمی از رأس و بدنه طالبان را ملاهای احمق و بی سوادی تشکیل داده اند که برداشت صحیح، جامع و معقولی از شریعت اسلامی ندارند و عملکرد آنها به اسم اسلام جز ضرر و ارائه تصویری مخدوش از اسلام به جهان، نتیجه ای در پی نخواهد داشت.
دوم. سابقه منفی طالبان در افغانستان و مظالمی که در این کشور داشته اند، چیزی نیست که قابل چشم پوشی باشد و اعتماد عمومی و ایضاً اعتماد کشورهای همسایه به آنها را جلب کند.
سوم. منابع مالی و حامیان لجستیکی طالبان کاملا مبهم و محل تأمل است و احتمال تغذیه آنها از پول های کثیف بسیار قوی است.
چهارم. طالبان به حقوق و آزادی های مشروع مردم افغانستان به ویژه زنان بی اعتناست و به اسم اسلام حقوق و آزادی ها را از مردم سلب خواهد کرد.
پنجم. در جوهر بخش مهمی از نیروهای طالبان، افراطیگری و خشونت نهادینه شده و این تندروی و خشونت (به رغم وعده های آنان ) به ویژه علیه اقوام و مذاهب خاص در افغانستان بالاخره اعمال خواهد شد.
ششم. مردم افغانستان با هر سلیقه ای حق دارند به طرق دموکراتیک و آزاد سرنوشت سیاسی خود را تعیین کنند و هر حکومتی که محصول دموکراسی و آرای اکثریت مردم افغانستان نباشد، حکومتی مستبد تلقی خواهد شد.
هفتم. تسلط طالبان بر افغانستان می تواند نوع تازه ای از جنگ داخلی را در آینده رقم زده و امنیت مردم افغانستان را مجددا سلب و به آوارگی و فلاکت بخش جدیدی از جمعیت افغانستان منجر گردد. مهاجرت های گسترده طی ماه اخیر خود شاهدی بر نگرانی بخشی از مردم افغانستان از شیوع سطح جدیدی از ناامنی در این کشور است.
هشتم. طالبان هیچ تفکر مشخصی برای اصلاح وضع اقتصادی افغانستان به ویژه رفع محرومیت های عمیق و نجات مردم شریف افغانستان از رنج ها و مشکلاتشان ندارد و حتی ممکن است اوضاع مردم افغانستان بدتر از قبل شود.
نهم. ارتباط هدفمند و در مواردی شک برانگیز طالبان با سرویس های اطلاعاتی پاکستان و نیز آمریکایی ها موضوعی نیست که بتواند در دراز مدت امنیت منطقه، از جمله امنیت جمهوری اسلامی ایران را تضمین کند.
دهم. به رغم آنکه طالبان مدعی است با القاعده و داعش و سایر گروه های تروریستی ارتباطی ندارد اما تضمینی وجود ندارد که با کید آمریکایی ها و پول وسوسه کننده سعودی ها و از رهگذر وجود برخی اشتراکات فکری میان طالبان و اینگروهها، به تدریج این گروهها در افغانستان جای پای محکمی پیدا نکرده و جمهوری اسلامی را تهدید نکنند.
آنچه مسلم است نه در شرایط فعلی تحریک ایران برای مداخلات نظامی در افغانستان عاقلانه و منطبق با منافع ملی است و نه خوش بینی به طالبان و دست کم گرفتن ظرفیت تهدیدی آنها برای ما وجه منطقی دارد. مهم، تشویق افغانی ها به حل مسالمت آمیز مناقشات و در کنار آن، رصد دقیق و به لحظه تحولات افغانستان و بالا بردن قدرت تصمیم گیریهای راهبردی در زمان مناسب است.
یکم. بخش مهمی از رأس و بدنه طالبان را ملاهای احمق و بی سوادی تشکیل داده اند که برداشت صحیح، جامع و معقولی از شریعت اسلامی ندارند و عملکرد آنها به اسم اسلام جز ضرر و ارائه تصویری مخدوش از اسلام به جهان، نتیجه ای در پی نخواهد داشت.
دوم. سابقه منفی طالبان در افغانستان و مظالمی که در این کشور داشته اند، چیزی نیست که قابل چشم پوشی باشد و اعتماد عمومی و ایضاً اعتماد کشورهای همسایه به آنها را جلب کند.
سوم. منابع مالی و حامیان لجستیکی طالبان کاملا مبهم و محل تأمل است و احتمال تغذیه آنها از پول های کثیف بسیار قوی است.
چهارم. طالبان به حقوق و آزادی های مشروع مردم افغانستان به ویژه زنان بی اعتناست و به اسم اسلام حقوق و آزادی ها را از مردم سلب خواهد کرد.
پنجم. در جوهر بخش مهمی از نیروهای طالبان، افراطیگری و خشونت نهادینه شده و این تندروی و خشونت (به رغم وعده های آنان ) به ویژه علیه اقوام و مذاهب خاص در افغانستان بالاخره اعمال خواهد شد.
ششم. مردم افغانستان با هر سلیقه ای حق دارند به طرق دموکراتیک و آزاد سرنوشت سیاسی خود را تعیین کنند و هر حکومتی که محصول دموکراسی و آرای اکثریت مردم افغانستان نباشد، حکومتی مستبد تلقی خواهد شد.
هفتم. تسلط طالبان بر افغانستان می تواند نوع تازه ای از جنگ داخلی را در آینده رقم زده و امنیت مردم افغانستان را مجددا سلب و به آوارگی و فلاکت بخش جدیدی از جمعیت افغانستان منجر گردد. مهاجرت های گسترده طی ماه اخیر خود شاهدی بر نگرانی بخشی از مردم افغانستان از شیوع سطح جدیدی از ناامنی در این کشور است.
هشتم. طالبان هیچ تفکر مشخصی برای اصلاح وضع اقتصادی افغانستان به ویژه رفع محرومیت های عمیق و نجات مردم شریف افغانستان از رنج ها و مشکلاتشان ندارد و حتی ممکن است اوضاع مردم افغانستان بدتر از قبل شود.
نهم. ارتباط هدفمند و در مواردی شک برانگیز طالبان با سرویس های اطلاعاتی پاکستان و نیز آمریکایی ها موضوعی نیست که بتواند در دراز مدت امنیت منطقه، از جمله امنیت جمهوری اسلامی ایران را تضمین کند.
دهم. به رغم آنکه طالبان مدعی است با القاعده و داعش و سایر گروه های تروریستی ارتباطی ندارد اما تضمینی وجود ندارد که با کید آمریکایی ها و پول وسوسه کننده سعودی ها و از رهگذر وجود برخی اشتراکات فکری میان طالبان و اینگروهها، به تدریج این گروهها در افغانستان جای پای محکمی پیدا نکرده و جمهوری اسلامی را تهدید نکنند.
آنچه مسلم است نه در شرایط فعلی تحریک ایران برای مداخلات نظامی در افغانستان عاقلانه و منطبق با منافع ملی است و نه خوش بینی به طالبان و دست کم گرفتن ظرفیت تهدیدی آنها برای ما وجه منطقی دارد. مهم، تشویق افغانی ها به حل مسالمت آمیز مناقشات و در کنار آن، رصد دقیق و به لحظه تحولات افغانستان و بالا بردن قدرت تصمیم گیریهای راهبردی در زمان مناسب است.