یکی از بخشهای خاطرات فردوست از محمدرضا پهلوی، داستان اقامتش در سوئیس و تحصیل در کالج «لُه روزه» است. در این بخش فردوست ماجرای رابطهی نامشروع محمدرضاپهلوی با یکی از مستخدمین این کالج را بیان میکند.
به گزارش شهدای ایران، حسین فردوست از کودکی نزدیکترین دوست محمدرضا پهلوی و محرم اسرار او بود.
با سفر محمدرضا به لوزان سوئیس برای تحصیل در کالج «لهروزه» فردوست نیز به
خرج دربار همراه او شد.
فردوست تا آخرین روز حکومت پهلوی از صمیمیترین دوستان شاه شناخته میشد؛ تا جایی که حق داشت با شاه و ملکه بر سر یک میز غذا بخورد و محرمانهترین اسرار محمدرضا را بداند و در رأس مهمترین ارگان اطلاعاتی رژیم پهلوی، قرار داشته باشد.
خاطرات حسین فردوست در کتابی تحت عنوان «ظهور و سقوط پهلوی» انتشار یافته که از دورهی کودکی محمدرضا پهلوی تا روزهای آخر حکومت پهلوی را با جزئیات بیان کرده است.
یکی از بخشهای خاطرات فردوست از محمدرضا پهلوی، داستان اقامتش در سوئیس و تحصیل در کالج «لُه روزه» است. در این بخش فردوست ماجرای رابطه نامشروع محمدرضاپهلوی با یکی از مستخدمین این کالج را بیان میکند:
در مدرسه لهروزه، حدود 40 کُلفَت کار میکردند، یکی از آنها که از همه زیباتر و جذابتر بوده توجه محمدرضا را جلب میکند که با کمک «ارنست پرون» (دوست محمدرضا) موفق میشود او را به اتاق خود بیاورد.
ارتباط جنسی محمدرضا با آن دختر سرانجام به آنجا کشید که دخترک ادعا میکند که آبستن شده است. محمدرضا در برخورد با این مشکل فردوست را به کمک میطلبد، چون نمیخواهد پدرش یا نفیسی از این ماجرا خبردار شوند. فردوست نیز پیشنهاد میکند که این مشکل را با پول حل کند.
فردوست در ادامه خاطراتش میگوید: «معتقد نبودم که چنین مسئلهای باشد، چون مسلما برای آن دختر همخوابگی مسئلهای نبود و روشن بود که اگر علت خاصی نداشت میتوانست جلوگیری کند و در ادامه میگوید از آن دختر خواسته است که خود مسئله را حل کند و دخترک نیز میگوید اگر مدیر بفهمد مرا اخراج میکند و بیکار میمانم و دوم اینکه باید کورتاژ کنم و ادعا میکند که پنج هزار فرانک پول لازم دارد که این پول در آن موقع پول زیادی بوده است. حقوق ماهیانه دخترک شاید 150 فرانک بیشتر نبوده است و محمدرضا سرانجام این پول را برای او فراهم میکند».
کشش محمدرضا پهلوی به فساد از جوانی و از این کالج آغاز گردید و حتی تا آخرین روزهای زندگیش در آوارگی هم ادامه یافت و هرگز نتوانست عادات خود را کنار بگذارد.
فردوست تا آخرین روز حکومت پهلوی از صمیمیترین دوستان شاه شناخته میشد؛ تا جایی که حق داشت با شاه و ملکه بر سر یک میز غذا بخورد و محرمانهترین اسرار محمدرضا را بداند و در رأس مهمترین ارگان اطلاعاتی رژیم پهلوی، قرار داشته باشد.
خاطرات حسین فردوست در کتابی تحت عنوان «ظهور و سقوط پهلوی» انتشار یافته که از دورهی کودکی محمدرضا پهلوی تا روزهای آخر حکومت پهلوی را با جزئیات بیان کرده است.
یکی از بخشهای خاطرات فردوست از محمدرضا پهلوی، داستان اقامتش در سوئیس و تحصیل در کالج «لُه روزه» است. در این بخش فردوست ماجرای رابطه نامشروع محمدرضاپهلوی با یکی از مستخدمین این کالج را بیان میکند:
در مدرسه لهروزه، حدود 40 کُلفَت کار میکردند، یکی از آنها که از همه زیباتر و جذابتر بوده توجه محمدرضا را جلب میکند که با کمک «ارنست پرون» (دوست محمدرضا) موفق میشود او را به اتاق خود بیاورد.
ارتباط جنسی محمدرضا با آن دختر سرانجام به آنجا کشید که دخترک ادعا میکند که آبستن شده است. محمدرضا در برخورد با این مشکل فردوست را به کمک میطلبد، چون نمیخواهد پدرش یا نفیسی از این ماجرا خبردار شوند. فردوست نیز پیشنهاد میکند که این مشکل را با پول حل کند.
فردوست در ادامه خاطراتش میگوید: «معتقد نبودم که چنین مسئلهای باشد، چون مسلما برای آن دختر همخوابگی مسئلهای نبود و روشن بود که اگر علت خاصی نداشت میتوانست جلوگیری کند و در ادامه میگوید از آن دختر خواسته است که خود مسئله را حل کند و دخترک نیز میگوید اگر مدیر بفهمد مرا اخراج میکند و بیکار میمانم و دوم اینکه باید کورتاژ کنم و ادعا میکند که پنج هزار فرانک پول لازم دارد که این پول در آن موقع پول زیادی بوده است. حقوق ماهیانه دخترک شاید 150 فرانک بیشتر نبوده است و محمدرضا سرانجام این پول را برای او فراهم میکند».
کشش محمدرضا پهلوی به فساد از جوانی و از این کالج آغاز گردید و حتی تا آخرین روزهای زندگیش در آوارگی هم ادامه یافت و هرگز نتوانست عادات خود را کنار بگذارد.