خواهر زاده شهید باهنر ادامه داد: شهید باهنر در هشتم شهریور ماه سال ۱۳۶۰ در انفجار دفتر نخست وزیری به فیض شهادت نائل آمدند و بنابراین شهید در شهریور ماه متولد و به شهادت رسیدند و قسمت این بود که کشور از وجود چنین فردی محروم شود.
وی بیان کرد: شهید محمد جواد باهنر دارای مدرک فوق لیسانس در رشته علوم تربیتی و دکترا الهیات از دانشگاه تهران بود و ایشان به همراه شهیدان مفتح و بهشتی از جمله شاگردان امام خمینی(ره) بودند؛ توصیه امام راحل این بود که به زبان های خارجی مسلط شوند و شهید باهنر علاوه بر آموختن زبان عربی که زبان رایج در حوزه بود، زبان انگلیسی را نیز فرا گرفتند.
پرداختی با بیان اینکه حضور شهید باهنر در ژاپن و اتریش بسیار طول نکشید و ایشان در سال ۱۳۴۲ به کشور بازگشتند، ابراز کرد: در آن سال های که مسائل مربوط به دستگیری و تبعید امام مطرح بود، شهید باهنر نیز شش بار در جاهای مختلف دستگیر شدند و شروع صحبت ایشان در آبادان بود که در خصوص اسرائیل و ریشه کن شدن این غده سرطانی در جهان اسلام مطالبی را بیان کردند و پس از آن شهید باهنر دستگیر شدند.
خواهر زاده شهید باهنر در خصوص روش و منش شهید باهنر در برخوردهای
خانوادگی اظهار کرد: ایشان به شدت به مباحث تربیتی علاقمند بودند و هدایایی
که به عنوان عیدی می دادند، معمولا کتاب بود و به یاد می آورم اولین کتابی
که من از ایشان دریافت کردم، کتابی به نام «آره بچه جون، من زنبورم» نام
داشت.
وی افزود: گاهی اوقات که ما به تهران می رفتیم، ما را به کلاس های مرحوم
راستگو می بردند؛ آن زمان مرحوم راستگو مفاهیم را با سبک و سیاقی خاص و با
نقاشی، خط، اجرای نمایش مصادیق متعدد را انتقال می دادند که این مسئله
اهمیت هنر را نشان می دهد و آثار متعددی از ایشان وجود دارد که بیشتر آنها
سخنرانی های پیاده شده ایشان است.
پرداختی تصریح کرد: با پیروزی انقلاب اسلامی رفت و آمد شهید باهنر به
کرمان کمتر شد چرا که ایشان در شورای انقلاب بودند و وزیر آموزش و پرورش و
در نهایت نخست وزیر شدند و بازه زمانی که شهید باهنر در کِسوت نخست وزیری
فعالیت داشتند یک ماه و اندی بود که پس از آن به همراه شید رجایی به فیض
شهادت نائل شدند.
وی با بیان اینکه شهید باهنر همواره می گفتند که من خستگی را هرگز ملاقات نخواهم کرد، ابراز کرد: در زندگی خود نیز همواره یک چهره متبسم داشتند؛ پس از پیروزی انقلاب که شاهد تغییر و تحولاتی بودیم؛ شهید باهنر با برخورد خوب، متنانت و لبخند به قصد خیر با افراد برخورد می کردند و این امر موجب جذب افراد می شد؛ مسئله ای که امروز در جامعه ما جای آن خالی است.
پرداختی با اشاره به روز شهادت شهیدان باهنر و رجایی در هشتم شهریور ماه سال ۱۳۶۰ عنوان کرد: سرشب روزی که این اتفاق رخ داده بود با منزل ما تماس گرفتند و ما به اتفاق خانواده به منزل پدر شهید باهنر رفتیم، آن زمان هنوز خبر شهادت شهید اعلام نشده بود و عنوان کرده بودند که بمب منفجر شده است و شهید باهنر زخمی شده اند؛ زمانی که به منزل پدر شهید باهنر رسیدیم، دایی دیگرم که نماینده مجلس بوده اند و هم اکنون در جمعیت اسلامی مهندسین مشغول به فعالیت هستند، خبر قطعی شهادت شهید باهنر را دادند.
خواهر زاده شهید باهنر ادامه داد: به دلیل آنکه بمب آتش زا در کنار میزی که شهیدان رجایی و باهنر نشسته بودند، کار گذاشته بودند، پیکر شهدا سوخته بود و شهدا از روی دندان هایشان شناسایی شدند.
وی بیان کرد: آنچه که در ذهن من به خوبی نقش بسته است، برخورد پدر شهید باهنر نسبت به اتفاق رخ داده بود؛ ایشان پس از آنکه خبر قطعی شهادت شهید باهنر را شنیدند، اشک ریختند و خدا را شکر کردند و گفتند «غرقیم در نعمت» و این اتفاق زمانی که خواهر شهید باهنر در تصادفی در محور مشهد فوت شدند نیز رخ داد که پدر شهید باهنر این اصطلاح را نیز مجددا به کار بردند و این بسیار در ذهن من و خانواده ماند که از چنین پدری، چنین پسری باید.
پرداختی افزود: روز پس از شهادت شهید باهنر، خانواده به سمت تهران رفتند و مراسم تشییع پیکر برگزار و مراسم چهلم شهیدان رجایی و باهنر نیز در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار شد و همچنین خانواده شهید با امام راحل در جماران دیداری داشتند و من به دلیل آنکه تعداد معدودی از فامیل می توانستند حضور پیدا کنم، توفیق حضور نداشتم.
خواهر زاده شهید باهنر تأکید کرد: شهید باهنر با عمل خود مردم را دعوت می کرد و مطمئن هستم که در شرایط کنونی اگر در قید حیات بودند باز نیز مقوله فرهنگ را سرلوحه کار خود قرار می دادند.