احمد زیدآبادی: این دولت به نظرم «نقطهعطفی» در تاریخ معاصر ایران است و سرنوشت کشور به نوع عملکرد آن گره خورده است. تاکنون نزاعِ درون حکومتی مانع از شفاف شدن ریشههای مشکلات جامعه ایران شده بود.
به گزارش شهدای ایران، احمد زیدآبادی، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از یک یادداشت در شماره شنبه گذشته روزنامه آرمان ملی درباره دولت سیزدهم نوشته است: با رأی اعتماد مجلس به ۱۸ وزیر پیشنهادی سید ابراهیم رئیسی، کار دولت سیزدهم عملا آغاز شد.
این دولت به نظرم «نقطهعطفی» در تاریخ معاصر ایران است و سرنوشت کشور به نوع عملکرد آن گره خورده است. تاکنون نزاعِ درون حکومتی مانع از شفاف شدن ریشههای مشکلات جامعه ایران شده بود.
مسئولان اجرایی عمدتا خود را فاقد اختیار لازم معرفی میکردند و انواع نابسامانیها را به افراد و محافل و نهادهای موازی یا پنهان نسبت میدادند. سایر نهادها نیز مقامهای اجرایی را مسئول رتق و فتق مشکلات میدانستند و نسبت دادن نابسامانیها به خود را فرافکنی مجریان به منظور گریز از مسئولیت و کتمان ناکارآمدیشان تلقی میکردند.
او میافزاید: در آن میانه، اقشار مختلف جامعه مانده بودند که در گرفتاریهای خود یقۀ چه کسی را بگیرند! اگر هم یقۀ کسی را میگرفتند طرف بانگ برمیآورد که تقصیری متوجه او نیست. آن دیگرانند که کارشکنی میکنند و یا بیعرضهاند. خوشبختانه این قصه ملالانگیز که جامعه را حیران و انرژی آن را تلف میکرد، به آخر رسید و افسردگی و اندوه برخی از دوستان اصلاحطلب از پایان این قصه نیز همدردی و تأسف چندانی برنمیانگیزد! اینک دولتی بر سر کار آمده است که برآیند مجموعۀ قوای حاکم و مورد تأیید و حمایت آنهاست!
*اقاریر زیدآبادی مدخل خوبی برای پرداختن به مبحث "نقش خواص در شکلدهی به افکار مردم" است.
آقای زیدآبادی در اظهارات فوق در حالی بر حیرانی افکار عمومی در مسئولیتناپذیری برخی مسئولان اشاره دارد که البته نمیگوید نقش خواص و مثلا نقش رجال اصلاحطلب در این حیرانی چه بوده است؟ آیا آنها وظیفه نداشتند که مردم را از حیرانی و سردرگمی درآورند و مؤکداً مسئولیت دقیق هر مدیری در مملکت را به مردم بگویند؟
آیا آنها که از گرده سیاست نان میخورند نباید به افکار عمومی متذکر میشدند که بحث "بیاختیاری رئیسجمهور" یک حرف غلط بوده و بلکه رئیسجمهور از اختیارات کامل در اجرائیات کشور برخوردار است!؟
اگر وظیفه آنها این بوده (که بوده) پس چرا این کار را نکردند و دائما به این بهانه که ما در سمت مردم قرار داریم؛ بر عمق شبهات و تردیدها افزودند و حرفهای عوامانه را تکرار کردند!؟
در بحث ادعای مورد حمایت بودن دولت سیزدهم! نیز آقای زیدآبادی البته توضیح نداده که چه اعتبار و اختیاری برای آقای رئیسی گشایش شده که برای سایر رؤسای جمهور نشده!؟
به سخن دیگر اینکه ادعای زیدآبادی هرگز قابل اثبات نیست و دولت رئیسجمهور رئیسی هم دولتی است مثل تمام دولتهای سابق... که اگر در مسیر خدمت جهادی به مردم حرکت کند موفق میشود و اگر مسیر "رها شدن کشور" را برگزیند با قهر مردم در انتخابات بعدی مواجه خواهد بود.
ادعای مورد حمایت و تأیید بودن دولتی که با رأی مردم میآید و با رأی مردم میرود؛ یا از روی ندانمکاری است و یا از روی بدخواهی!
او میافزاید: در آن میانه، اقشار مختلف جامعه مانده بودند که در گرفتاریهای خود یقۀ چه کسی را بگیرند! اگر هم یقۀ کسی را میگرفتند طرف بانگ برمیآورد که تقصیری متوجه او نیست. آن دیگرانند که کارشکنی میکنند و یا بیعرضهاند. خوشبختانه این قصه ملالانگیز که جامعه را حیران و انرژی آن را تلف میکرد، به آخر رسید و افسردگی و اندوه برخی از دوستان اصلاحطلب از پایان این قصه نیز همدردی و تأسف چندانی برنمیانگیزد! اینک دولتی بر سر کار آمده است که برآیند مجموعۀ قوای حاکم و مورد تأیید و حمایت آنهاست!
*اقاریر زیدآبادی مدخل خوبی برای پرداختن به مبحث "نقش خواص در شکلدهی به افکار مردم" است.
آقای زیدآبادی در اظهارات فوق در حالی بر حیرانی افکار عمومی در مسئولیتناپذیری برخی مسئولان اشاره دارد که البته نمیگوید نقش خواص و مثلا نقش رجال اصلاحطلب در این حیرانی چه بوده است؟ آیا آنها وظیفه نداشتند که مردم را از حیرانی و سردرگمی درآورند و مؤکداً مسئولیت دقیق هر مدیری در مملکت را به مردم بگویند؟
آیا آنها که از گرده سیاست نان میخورند نباید به افکار عمومی متذکر میشدند که بحث "بیاختیاری رئیسجمهور" یک حرف غلط بوده و بلکه رئیسجمهور از اختیارات کامل در اجرائیات کشور برخوردار است!؟
اگر وظیفه آنها این بوده (که بوده) پس چرا این کار را نکردند و دائما به این بهانه که ما در سمت مردم قرار داریم؛ بر عمق شبهات و تردیدها افزودند و حرفهای عوامانه را تکرار کردند!؟
در بحث ادعای مورد حمایت بودن دولت سیزدهم! نیز آقای زیدآبادی البته توضیح نداده که چه اعتبار و اختیاری برای آقای رئیسی گشایش شده که برای سایر رؤسای جمهور نشده!؟
به سخن دیگر اینکه ادعای زیدآبادی هرگز قابل اثبات نیست و دولت رئیسجمهور رئیسی هم دولتی است مثل تمام دولتهای سابق... که اگر در مسیر خدمت جهادی به مردم حرکت کند موفق میشود و اگر مسیر "رها شدن کشور" را برگزیند با قهر مردم در انتخابات بعدی مواجه خواهد بود.
ادعای مورد حمایت و تأیید بودن دولتی که با رأی مردم میآید و با رأی مردم میرود؛ یا از روی ندانمکاری است و یا از روی بدخواهی!