هدف این نیست که تطهیر طالبان صورت گیرد، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، در دنیای سیاست، طالبان و داعش، تفاوت هایی با هم دارند. همین تفاوت ها باعث می شود که راهبردها در قبال هر یک از آنها متفاوت باشد.
به گزارش شهدای ایران، ماجرای افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان در این کشور، یکی از جنجالی ترین
موضوعات رسانه ها در روزهای اخیر است. در این میان، برخی از رسانه ها در
مورد وقایع افغانستان به جای تبیین مسائل و نگاه راهبردی به اتفاقات منطقه،
به حواشی و موضوعات دم دستی یا کلیشه ای می پردازند. مناسب است به طور
اجمالی به چند نکته اشاره شود:
یک: در تاریخ ثبت شد که آمریکا هزاران کیلومتر آن طرف تر از سرزمین خود، برای سرنگونگی طالبان لشکر کشی کرد، چندین کشور دیگر از جمله انگلیس را با خود همراه کرد، حدود بیست سال در آنجا ماند اما در نهایت، افغانستان را به همان گروهی تحویل داد که روزی برای نابودی آن به افغانستان لشکرکشی کرده بود. جالب اینجاست که این اتفاق، چند روز یا چند ماه بعد از خروج آمریکا از افغانستان اتفاق نیفتاده است، بلکه در زمانی اتفاق افتاده که آمریکایی ها هنوز به طور کامل افغانستان را ترک نکردند!
دو: استقلال، مفهومی نیست که قابل تزریق باشد. استقلالی که آمریکا، انگلیس و ناتو به یک کشور تزریق کنند، عین استعمار و عقب ماندگی خواهد بود. البته افغانستان در سال های گذشته نیز استقلالی نداشت و زیر پای نظام سلطه کمرش شکسته شده بود.
سه: پس از اشغال افغانستان توسط آمریکا و متحدانش و بعد از سقوط طالبان در سال 2001، شاهد شکل گیری نظام جمهوری اسلامی افغانستان بودیم. ایران هم پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی در سال 57، جمهوری اسلامی تشکیل داد. هر دوی اینها جمهوری اسلامی بودند اما زمین تا آسمان با یکدیگر فرق دارند. کار جمهوری اسلامی افغانستان به دو دهه هم نکشید و عمر آن با اشغال نظامی آمریکا گره خورده بود.
در این سو شاهد تشکیل جمهوری اسلامی ایران بودیم که نه تنها در عرصه های مختلف، روز به روز قدرتمند تر از گذشته شده و نه تنها سال هاست که همه پایگاه های آمریکایی منطقه خاورمیانه را در برابر اقدام علیه خود، خلع سلاح کرده، بلکه هزاران کیلومتر آن طرف تر نیز عرض اندام می کند و امروز ابرقدرت های جهان باید با قدرت جدیدی به نام ایران کنار بیایند.
حلقه مفقوده جمهوری اسلامی افغانستان، همان نظام مبتنی بر ولایت فقیه و مبانی اصیل اسلامی بود. همان گونه که انقلاب مصر بدون ولایت فقیه، در مدت کوتاهی سقوط کرد، جمهوری اسلامی افغانستان هم بدون ولایت فقیه هنوز جان نگرفته، سقوط کرد.
شاید این روزها بهتر می توانیم به عمق این جملات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پی ببریم: « ... من به همه ملت، به همه قوای انتظامی، اطمینان می دهم که امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد... » (صحیفه امام، جلد10، ص58)
چهار: هدف این نیست که تطهیر طالبان صورت گیرد، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، در دنیای سیاست، طالبان و داعش، تفاوت هایی با هم دارند. همین تفاوت ها باعث می شود که راهبردها در قبال هر یک از آنها متفاوت باشد.
طالبان رسماً می گوید که به دنبال استقلال افغانستان و مخالف حضور آمریکایی ها در خاک این کشور است؛ نمی خواهد که از خاک افغانستان علیه کشور دیگری استفاده شود؛ اما داعش رسماً تجاوز به کشورها را حق خود می دانست و نه تنها سوریه و عراق، بلکه تا نزدیک مرزهای ایران هم خود را رسانده بود. ضمن اینکه داعش علناً شیعه کشی را در دستور کار خود قرار داد و به آن افتخار نیز می کرد. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان می گوید: « گروه داعش دشمن ما است و همه کشورهای اسلامی مخالف این گروه هستند».
پنج: به نظر می رسد که طالبان نسبت به قدرت جمهوری اسلامی آگاهی دارد و می داند که کوچکترین رفتار نظامی علیه ایران ،حتی در خارج از مرزها، با پاسخ قاطع جمهوری اسلامی روبرو خواهد شد، بنابراین تا الآن نه تنها اقدام و یا رفتاری علیه ایران انجام نداده است بلکه سخنگوی طالبان رسماً می گوید: « به مردم ایران اطمینان میدهیم که حسن همجواری را رعایت خواهیم کرد و به اصول هر دو کشور با احترام برخورد خواهد شد و از ایران هم چنین توقعی را داریم »
شش: این روزها خبرها حکایت از این داشت که ورود طالبان به برخی ولایت های افغانستان به راحتی صورت می گرفت و آن طور که انتظار می رفت مقاومتی شکل نگرفت. جالب است که حتی تصرف کابل، پایتخت این کشور نیز بسیار راحت صورت گرفته است. شاید یکی از دلایل این اتفاق، خسته شدن مردم و نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان از وضعیت بلاتکلیف و نابسامان این کشور و همچنین وجود اختلافات و کشمکش های موجود در حکومت قبلی افغانستان بود. از طرفی ظاهراً طالبان به این نتیجه رسیده است که برای رسیدن به قدرت، به محبوبیت و مشروعیت مردمی نیاز دارد، به همین دلیل سعی می کند که از طرق مختلف، چهره موجه تری از خود نشان دهد و رعب و وحشت شکل گرفته در اذهان عمومی نسبت به خود را از بین ببرد.
هفت: اینکه آیا موضع گیری های این روزهای طالبان، نشان دهنده پخته تر شدن آنهاست و یا آرامش قبل از طوفان است و یا اینکه در پشت پرده اتفاقاتی رخ داده و یا قرار است رخ دهد به راحتی قابل پیش بینی دقیق نیست، در هر صورت نمی توان در مورد هیچکدام به صورت قطعی سخن گفت، بلکه باید فعلاً صبر کرد و دید که در آینده چه اتفاقاتی رخ می دهد و متناسب با آن اقدام و موضع گیری کرد.
یک: در تاریخ ثبت شد که آمریکا هزاران کیلومتر آن طرف تر از سرزمین خود، برای سرنگونگی طالبان لشکر کشی کرد، چندین کشور دیگر از جمله انگلیس را با خود همراه کرد، حدود بیست سال در آنجا ماند اما در نهایت، افغانستان را به همان گروهی تحویل داد که روزی برای نابودی آن به افغانستان لشکرکشی کرده بود. جالب اینجاست که این اتفاق، چند روز یا چند ماه بعد از خروج آمریکا از افغانستان اتفاق نیفتاده است، بلکه در زمانی اتفاق افتاده که آمریکایی ها هنوز به طور کامل افغانستان را ترک نکردند!
دو: استقلال، مفهومی نیست که قابل تزریق باشد. استقلالی که آمریکا، انگلیس و ناتو به یک کشور تزریق کنند، عین استعمار و عقب ماندگی خواهد بود. البته افغانستان در سال های گذشته نیز استقلالی نداشت و زیر پای نظام سلطه کمرش شکسته شده بود.
سه: پس از اشغال افغانستان توسط آمریکا و متحدانش و بعد از سقوط طالبان در سال 2001، شاهد شکل گیری نظام جمهوری اسلامی افغانستان بودیم. ایران هم پس از سرنگونی نظام شاهنشاهی در سال 57، جمهوری اسلامی تشکیل داد. هر دوی اینها جمهوری اسلامی بودند اما زمین تا آسمان با یکدیگر فرق دارند. کار جمهوری اسلامی افغانستان به دو دهه هم نکشید و عمر آن با اشغال نظامی آمریکا گره خورده بود.
در این سو شاهد تشکیل جمهوری اسلامی ایران بودیم که نه تنها در عرصه های مختلف، روز به روز قدرتمند تر از گذشته شده و نه تنها سال هاست که همه پایگاه های آمریکایی منطقه خاورمیانه را در برابر اقدام علیه خود، خلع سلاح کرده، بلکه هزاران کیلومتر آن طرف تر نیز عرض اندام می کند و امروز ابرقدرت های جهان باید با قدرت جدیدی به نام ایران کنار بیایند.
حلقه مفقوده جمهوری اسلامی افغانستان، همان نظام مبتنی بر ولایت فقیه و مبانی اصیل اسلامی بود. همان گونه که انقلاب مصر بدون ولایت فقیه، در مدت کوتاهی سقوط کرد، جمهوری اسلامی افغانستان هم بدون ولایت فقیه هنوز جان نگرفته، سقوط کرد.
شاید این روزها بهتر می توانیم به عمق این جملات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران پی ببریم: « ... من به همه ملت، به همه قوای انتظامی، اطمینان می دهم که امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت نخواهد وارد شد... » (صحیفه امام، جلد10، ص58)
چهار: هدف این نیست که تطهیر طالبان صورت گیرد، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، در دنیای سیاست، طالبان و داعش، تفاوت هایی با هم دارند. همین تفاوت ها باعث می شود که راهبردها در قبال هر یک از آنها متفاوت باشد.
طالبان رسماً می گوید که به دنبال استقلال افغانستان و مخالف حضور آمریکایی ها در خاک این کشور است؛ نمی خواهد که از خاک افغانستان علیه کشور دیگری استفاده شود؛ اما داعش رسماً تجاوز به کشورها را حق خود می دانست و نه تنها سوریه و عراق، بلکه تا نزدیک مرزهای ایران هم خود را رسانده بود. ضمن اینکه داعش علناً شیعه کشی را در دستور کار خود قرار داد و به آن افتخار نیز می کرد. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان می گوید: « گروه داعش دشمن ما است و همه کشورهای اسلامی مخالف این گروه هستند».
پنج: به نظر می رسد که طالبان نسبت به قدرت جمهوری اسلامی آگاهی دارد و می داند که کوچکترین رفتار نظامی علیه ایران ،حتی در خارج از مرزها، با پاسخ قاطع جمهوری اسلامی روبرو خواهد شد، بنابراین تا الآن نه تنها اقدام و یا رفتاری علیه ایران انجام نداده است بلکه سخنگوی طالبان رسماً می گوید: « به مردم ایران اطمینان میدهیم که حسن همجواری را رعایت خواهیم کرد و به اصول هر دو کشور با احترام برخورد خواهد شد و از ایران هم چنین توقعی را داریم »
شش: این روزها خبرها حکایت از این داشت که ورود طالبان به برخی ولایت های افغانستان به راحتی صورت می گرفت و آن طور که انتظار می رفت مقاومتی شکل نگرفت. جالب است که حتی تصرف کابل، پایتخت این کشور نیز بسیار راحت صورت گرفته است. شاید یکی از دلایل این اتفاق، خسته شدن مردم و نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان از وضعیت بلاتکلیف و نابسامان این کشور و همچنین وجود اختلافات و کشمکش های موجود در حکومت قبلی افغانستان بود. از طرفی ظاهراً طالبان به این نتیجه رسیده است که برای رسیدن به قدرت، به محبوبیت و مشروعیت مردمی نیاز دارد، به همین دلیل سعی می کند که از طرق مختلف، چهره موجه تری از خود نشان دهد و رعب و وحشت شکل گرفته در اذهان عمومی نسبت به خود را از بین ببرد.
هفت: اینکه آیا موضع گیری های این روزهای طالبان، نشان دهنده پخته تر شدن آنهاست و یا آرامش قبل از طوفان است و یا اینکه در پشت پرده اتفاقاتی رخ داده و یا قرار است رخ دهد به راحتی قابل پیش بینی دقیق نیست، در هر صورت نمی توان در مورد هیچکدام به صورت قطعی سخن گفت، بلکه باید فعلاً صبر کرد و دید که در آینده چه اتفاقاتی رخ می دهد و متناسب با آن اقدام و موضع گیری کرد.