به گزارش شهدای ایران، محسن مهدیان: سوال رایج این روزها اینست که نسبت جمهوری اسلامی و طالبان چیست؟
برای این تحلیل باید یک گزاره قطعی و همیشگی در جمهوری اسلامی را توجه کرد و آنهم خواست مردم است. مثل ماجرای فلسطین اشغالی و درخواست ایران برای رفراندوم. بااین شاخص کنش ایران قابل تحلیل است.
مساله اول دولت فراری است. سرنوشت دولت آمریکایی اشرف غنی، فرار با دمپائی بود. آمریکاپرست ها هم از بال هواپیما آویزان شدند. طبیعی است که برای جمهوری اسلامی یک حکومت آمریکایی ضررمحض است اما ملاک خواست مردم است.
نسبت مردم با این دولت چه بود؟ کمترین اعتنا را مردم افغانستان از فرار اشرف غنی داشتند. نه مقاومتی مقابل طالبان و نه راه پیمایی در حمایت از دولت سابق. علت هم روشن بود. حجم فساد و ظلم و کشتار و جنایت در دولت آمریکایی که نه برای آنها آزادی آورد و نه امنیت. اینکه اشرف غنی جایگاه مردمی نداشت را آمریکایی ها هم فهمیده بودند برای همین در مذاکرات صلح سراغ طالبان رفتند. آمریکایی ها صریحا گفتند "دولت اشرف غنی دیگر جایگاه مردمی ندارد".
گزاره دوم جایگاه طالبان است. طالبان مستبد و با گرایش های جاهلی است. اما ظاهرا سیاست های خود را تغییر داده است. برخی معتقدند طالبان برای تشکیل حکومت نیازمند پذیرفته شدن از سوی جامعه جهانی است و این تغییرات تاکتیکی است. برخی نیز خوش بینانه مخالفند.
نسبت مردم با طالبان چیست؟ طالبان برآمده از قوم پشتو است که حداقل ۴۰ درصد مردم افغانستان اند. طالبان به جهت قومیت پایگاه اجتماعی دارد. از سویی برای بخشی از این جامعه حامل امنیت اند. برای کشوری که سالها در جنگ و سلطه بوده امنیت نیاز اول است. با این توضیح موضع دولت ایران چیست؟
۳ اصل اهمیت دارد. اول اینکه دولت آینده مردمی باشد. دولت مردمی، دولت باثبات است و همین هم نیز برای ایران اهمیت دارد. دوم ضدآمریکایی باشد. سوم اینکه قائل به همکاری های مشترک سر منافع ایران باشد.
درخواست اول ایران از طالبان رعایت حق حاکمیت مردم است. در افغانستان ۴ قوم اصلی وجود دارد که همه آنها باید در قدرت نقش داشته باشند. هم پشتون ها و هم تاجیک ها وازبک ها وهزاره. فراتر از این دست از اقدامات جاهلی مثل جلوگیری از تحصیل زنان بردارد.
دوم تقویت رویکرد ضدآمریکایی است. مثل همین پیش فرض طالبان برای مذاکره صلح با آمریکا که منجر به خروج آمریکایی ها شد.
سوم نیزمنافع مشترک ایران و افغانستان است. مواردی چون مبارزه با گروه های تکفیری و حفظ امنیت مرزها و مبارزه با ترانزیت مواد مخدر و تعیین تکلیف آب هیرمند و غیره.
طبیعی است که ایران نظاره گر فعال است. هم رصد می کند و هم هدایت تا این سه اصل فراهم شود. در نهایت این جریان جعلی اسلامی، خوب یا بد توسط مردم افغانستان باید تعیین تکلیف شوند.
برای این تحلیل باید یک گزاره قطعی و همیشگی در جمهوری اسلامی را توجه کرد و آنهم خواست مردم است. مثل ماجرای فلسطین اشغالی و درخواست ایران برای رفراندوم. بااین شاخص کنش ایران قابل تحلیل است.
مساله اول دولت فراری است. سرنوشت دولت آمریکایی اشرف غنی، فرار با دمپائی بود. آمریکاپرست ها هم از بال هواپیما آویزان شدند. طبیعی است که برای جمهوری اسلامی یک حکومت آمریکایی ضررمحض است اما ملاک خواست مردم است.
نسبت مردم با این دولت چه بود؟ کمترین اعتنا را مردم افغانستان از فرار اشرف غنی داشتند. نه مقاومتی مقابل طالبان و نه راه پیمایی در حمایت از دولت سابق. علت هم روشن بود. حجم فساد و ظلم و کشتار و جنایت در دولت آمریکایی که نه برای آنها آزادی آورد و نه امنیت. اینکه اشرف غنی جایگاه مردمی نداشت را آمریکایی ها هم فهمیده بودند برای همین در مذاکرات صلح سراغ طالبان رفتند. آمریکایی ها صریحا گفتند "دولت اشرف غنی دیگر جایگاه مردمی ندارد".
گزاره دوم جایگاه طالبان است. طالبان مستبد و با گرایش های جاهلی است. اما ظاهرا سیاست های خود را تغییر داده است. برخی معتقدند طالبان برای تشکیل حکومت نیازمند پذیرفته شدن از سوی جامعه جهانی است و این تغییرات تاکتیکی است. برخی نیز خوش بینانه مخالفند.
نسبت مردم با طالبان چیست؟ طالبان برآمده از قوم پشتو است که حداقل ۴۰ درصد مردم افغانستان اند. طالبان به جهت قومیت پایگاه اجتماعی دارد. از سویی برای بخشی از این جامعه حامل امنیت اند. برای کشوری که سالها در جنگ و سلطه بوده امنیت نیاز اول است. با این توضیح موضع دولت ایران چیست؟
۳ اصل اهمیت دارد. اول اینکه دولت آینده مردمی باشد. دولت مردمی، دولت باثبات است و همین هم نیز برای ایران اهمیت دارد. دوم ضدآمریکایی باشد. سوم اینکه قائل به همکاری های مشترک سر منافع ایران باشد.
درخواست اول ایران از طالبان رعایت حق حاکمیت مردم است. در افغانستان ۴ قوم اصلی وجود دارد که همه آنها باید در قدرت نقش داشته باشند. هم پشتون ها و هم تاجیک ها وازبک ها وهزاره. فراتر از این دست از اقدامات جاهلی مثل جلوگیری از تحصیل زنان بردارد.
دوم تقویت رویکرد ضدآمریکایی است. مثل همین پیش فرض طالبان برای مذاکره صلح با آمریکا که منجر به خروج آمریکایی ها شد.
سوم نیزمنافع مشترک ایران و افغانستان است. مواردی چون مبارزه با گروه های تکفیری و حفظ امنیت مرزها و مبارزه با ترانزیت مواد مخدر و تعیین تکلیف آب هیرمند و غیره.
طبیعی است که ایران نظاره گر فعال است. هم رصد می کند و هم هدایت تا این سه اصل فراهم شود. در نهایت این جریان جعلی اسلامی، خوب یا بد توسط مردم افغانستان باید تعیین تکلیف شوند.