به بهانه عقده گشایی اخیر قدیانی علیه علامه مصباح(ه):
باید این سوالات را از برخی مدیران ساده انگار رسانه ای انقلاب پرسید که چگونه بیش از یک دهه به چنین افرادی میدان داده اند و به آنها اعتبار بخشیده اند؟ چرا هنوز بسیاری از کسانی که سالها چنین فرد هتاکی را مورد حمایت قرار داده اند، موضعی در برابر بی حرمتی به بزرگان نظام نگرفته اند؟ آیا با چنین بی حرمتی موافق هستند؟
سرویس سیاسی شهدای ایران : مهدی چراغ زاده/از مدت ها قبل و در دوران راهنمایی و دبیرستان که همزمان شده بود با دوران تیره سیاست ورزی اصلاحات، گاهی اسم ایشان همراه با عباراتی مانند مجتهد تندرو، افراطی، خشونت طلب و... به گوشم می خورد. اما اولین آشنایی جدی من با ایشان همزمان بود با آغاز دوران دانشجویی در سال 1386 و جلسه درس اخلاق ایشان در خیابان صفائیه قم، زمانی که رفته بودم تا ببینم کسی که انقدر درباره خشونت و افراطی گری اش می گویند چگونه می تواند موعظه اخلاقی داشته باشد؟ ورود بی تکلف و ساده ایشان به حسینیه و نماز دلنشین ایشان در همان ابتدا تمام هیبت و هیمنه رسانه های زنجیری غرب زده را در ذهنم شکست، خاطرم هست در جلسات آن ایام در خصوص صفات مومنان و متقین صحبت می کرد، سخنانی که نه تنها رنگ و بوی افراطی گری خشونت طلبی نداشت، بلکه سرشار از عقلانیت، ذکر رحمت خداوند و گاهی نقد نظریات علوم انسانی و اخلاقی غرب بود و آنقدر شیوا صحبت می کرد که از همان جلسه اول شیفته آن عالم ربانی شدم.
از آن پس بود که یکی از پایه ثابت های درس اخلاق هفتگی او شدم و هر چهارشنبه بعد از نماز مغرب از موعظه ها و در اخلاق ایشان بهره می بردم، حتی زمان هایی که ایشان به زیارت بارگاه حضرت معصومه سلام الله علیها مشرف می شدند نیز گوشه ای می نشستم و نظاره گر مناجات های ایشان می شدم و گاهی نیز در مسیر خروج از حرم با ایشان همکلام می شدم و لحظاتی با ایشان گفتگو می کردم و از راهنمایی های ایشان بهره مند می شدم.
بعدها در مورد دیگر ابعاد شخصیتی ایشان و علل موج تهمت ها و تخریب ها علیه ایشان جویا شدم و متوجه شدم مرحوم آیت الله مصباح یزدی کسی است که در همان دوران اولیه شروع نهضت با علم آگاهی کامل با امام خمینی همراه شد و در تمام دوران مبارزات و ایام انقلاب و بعد از آن بدون هیچ لکنت زبان و ملاحظه ای از آرمان های و مبانی انقلاب اسلامی دفاع می کرد و به روشنگری درباره انحرافات و بدعت ها می پرداخت.
اوج ظهور و بروز این مبارزات عمارگونه به دوران تاریک سیاست ورزی اصلاح طلبان بر می گردد، دورانی که هر روز شاهد هجمه شبهات در اعتقادات و باورهای راستین و دینی و انقلابی مردم بودیم، دورانی که میخواستند دین را سکولاریزه در باور مردم نهادینه کنند، تقلید را کار میمون می دانستند و حتی گاهی صحبت از استیضاح امام معصوم نیز به میان می آمد، در این دوران که بسیاری از خواص سکوت کرده بودند آیت الله مصباح تنها کسی بود که با جان و مال و آبروی خود به میدان آمد و خود را سپر بلای انقلاب کرد، آقای مصباح در آن دروان شهر به شهر می گشت و با برهان های متقن و محکم پاسخ کوبنده به شبهات می داد و مانع از انحراف جامعه می شد. پس طبیعی بود که دشمنان جامعه مسلمان ایران این روشنگری ها را بر نتابند و با سیل تهمت و افترا بخواهند عمار انقلاب را از صحنه بیرون کنند.
رهبر معظم انقلاب در همان ایام درخصوص این عالم ربانی فرمودند:« بنده نزدیک به 40سال است که جناب آقای مصباح را میشناسم و به ایشان بهعنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیتهایی مانند علامهطباطبایی و شهیدمطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیمالقدر، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر میکند.» یا این فرمایش که «این هجومهای تبلیغاتی را که به شخصیتهای برجسته، به انسانهای والا و بااخلاق برجسته میکنند، اینها همهاش نشاندهنده اهداف و نیات دشمن است.
یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتا این شخصیت عزیز، جزء شخصیتهایی است که همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل باید قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار میگیرند... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص میدهد، چون حسابگر است دشمن آنجا را خوب میشناسد و به مقابلهاش میآید با مرحوم شهیدمطهری هم همینجوری برخورد کردند امروز شهیدمطهری در دنیا نیست البته امروز هم بعضیها هم شهیدمطهری را رها نمیکنند حتی امروز هم به او تهاجم میکنند لکن آن روزی که زنده بود، آن کسانی که بودند و دیدهاند، میدانند که با آن شهید عزیز چه کردند؛ چه اهانتها، چه ناشایستها و ناسزاها که به آن شهید مطهر و منور زده شد...» که این سخنان مانند آبی بر آتش فتنه گران 78 نشست و آنها را ناکام گذاشت.
آن روزگار گذشت و سخنان روشنگرانه و مواضع شفاف آیت الله مصباح یزدی در کوران فتنه 88 نیز راه را در آن تاریکی شبهه آلود برای اهل ایمان روشن کرد و پس از آن نیز این مرام و مسلک تا واپسین لحظات حیات پربرکت ایشان ادامه یافت. این عالم و اندیشمند بزرگ که تمام زندگی خود را وقف مجاهدت در دین خدا و دفاع از اسلام و انقلاب کرده بود، پس از وفات نیز از هجوم توهین ها، تهمت ها و بی حرمتی ها در امان نماند و اخیرا نیز یکی از انقلابی نماهای معلوم الحال به آن عالم مرحوم بی حرمتی کرده است، هرچند به قول مولوی « کی شود دریا ز پوز سگ نجس...» ولی چنین جسارتی باعث رنجش خاطر و ناراحتی دلسوزان واقعی انقلاب شده است. حال باید این سوالات را از برخی مدیران ساده انگار رسانه ای انقلاب پرسید که چگونه بیش از یک دهه به چنین افرادی میدان داده اند و به آنها اعتبار بخشیده اند؟ چرا هنوز بسیاری از کسانی که سالها چنین فرد هتاکی را مورد حمایت قرار داده اند، موضعی در برابر بی حرمتی به بزرگان نظام نگرفته اند؟ آیا با چنین بی حرمتی موافق هستند؟