فعال فرهنگی گفت: من فیلمهای چ، یتیمخانه ایران و قلادههای طلا را برای فیلمسازان مشهور دنیا مانند «میگل لیتین» نشان دادم. وقتی این فیلمها را دید مبهوت شد و کلاه از سرش افتاد و گفت: چرا از سینمای ایران فقط کیارستمی را میشناسیم؟
به گزارش شهدای ایران، خبرگزاری تسنیم گفتوگویی با وحید جلیلی، منتقد و فعال فرهنگی انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه آمده است.
ما هم باید هالیوود خودمان را داشته باشیم
- اگر ۴۰ سال است دربرابر آمریکا ایستادیم و سطح موشکی خود را به سطح جهان رساندیم و در عرصه نظامی تنه به تنه جهان میزنیم، در سینما هم باید همین اتفاق بیفتد، ما هم باید هالیوود خودمان را داشته باشیم.
- مگر از هند و کره و ترکیه کمتریم؟ امروز ترکیه در بازارهای جهانی قدرتمند عمل کرده است. ما هم کارهایی داشتیم که نشان دادیم میتوانیم در بازارهای جهانی ورود موفقی داشته باشیم.
باید سرمایه هنری سینمای ما که محصول انقلاب است را جدی بگیریم
- سریالهای مرحوم آقای سلحشور که مورد طعن خیلی از آقایان هم قرار گرفت، توانست در دهها کشور به نمایش درآید و دیده شود و خیابانهای آنجا را خلوت کرده است، اینکه تحلیل نیست خبر است، چرا نباید ادامه پیدا کند؟
- بنابراین باید سرمایه هنری سینمای ما را که محصول انقلاب است جدی بگیریم. بعد از انقلاب اسلامی ظرفیت هنری و سینمایی کشور ما از اروپا هم بیشتر شده است و بهنظرم جزو 15 کشور اول دنیا است و میتواند بیشتر از این هم بشود و باید هم بشود، البته مشروط به اینکه جهتگیری درستی پیدا کند.
سینمای ما میتواند بیش از ۱میلیارد مخاطب در جهان داشته باشد
- سینمای کشور ما میتواند بیش از ۱میلیارد مخاطب در جهان داشته باشد اما وقتی برای سیاستگذار ما اینکه چند پیرزن در فلان سینماتک پاریس از فیلمهای ما خوششان بیاید، مهمتر از این است که یکمیلیارد مسلمانی که تشنه شنیدن از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامیاند فیلمهای ما را ببینند، معلوم است که سینمای شما هم هرز میرود.
- انقلاب اسلامی دو کار برای سینمای ایران کرده است که بینظیر است؛ اول مخاطبی که آورده است، ایران ۴۰ سال است که تیتر یک رسانههای دنیا است، جایی است که برای مردم دنیا جالب توجه است مانند همین چالشی که ما با آمریکا داریم. دنیا دوست دارد که بداند ما چهکسانی هستیم که با آمریکا طرف شده است، ۱۸ هزار ترور در آن انجام شده است و در ۸ سال با آن جنگیدند و ۴۰ سال است که تحریم است اما هنوز در برابر آن ایستاده است.
- دوم اینکه جریان انقلاب اسلامی برای سینمای ایران مضامین دراماتیک فراوانی آورده است؛ اگر سینمای ما بخواهد رشد کند باید به مسیر مضامین دراماتیک برود و با شهدا و خانوادههای آنها و انقلاب آن مهربانتر باشد.
صدها هزار شهید در جنگ داریم که هرکدام یک قهرماناند
- هیچ کدام از ابعاد تاریخ ایران اینهمه قهرمان نداشته است که بازه زمانی تاریخ انقلاب و هشت سال دفاع مقدس داشته است؛ یعنی حتی اگر ابعاد اعتقادی آن را کنار بگذارید باز هم کلی قهرمان دارد که بهدرد سینمای ایران میخورد، قهرمان یعنی سینما و درام. صدها هزار شهید در جنگ داریم که هرکدام یک قهرماناند.
- اما زمانی که فضای ادبیات سینمای شما طوری باشد که هرکس که بهفکر ساخت فیلم درباره انقلاب و شهدا باشد بیهنر خوانده شود و باید صرفاً برای جشنوارههای خارجی فیلم ساخت تا هنرمند تلقی شد، خود سینما ضرر میکند که کرده است.
مافیای اطراف سینمای ایران میخواهد آن را از مسیر خود خارج کند
- اکثر اهالی سینمای ایران سالم هستند و کشورشان را دوست دارند و به آن تعهد دارند و دوست دارند که برای مردمشان کار کنند، پس مشکل کجا است؟ مشکل آنجایی است که جریان مافیایی در اطراف بدنه سینمای ایران تلاش میکند تا آن را متهم کند.
- وقتی آقای حاتمیکیا فیلم آژانس شیشهای را ساخت یکی از روزنامههای کشور با او مصاحبه کرد و گفت که "آقای حاتمیکیا منتقدین گفتهاند که شما از هنر دور شدهاید و از عدالت حرف میزنید."، یعنی شما اگر فیلمی مانند آژانس شیشهای بسازی که در سینما طرازش مشخص است و روی دستش در سینمای ایران نیامده و جزو چند فیلم اول تاریخ سینمای کشور است، به شما میگویند «بیهنر»، یعنی جریان روشنفکری و غربزده آنقدر وقاحت دارد.
- ما با چنین جریان وقیحی در سینمای ایران روبهرو هستیم؛ این جریان، کارگردان و فیلمساز شما را منفعل میکند. یا بازیگر شما در فیلم قلادههای طلا بازی میکند، چه بلایی سرش میآورند؟ به او فحاشی میکنند و کتکش میزنند. چقدر باید اعصابش قوی باشد که بتواند مقابل جریان مافیای روشنفکری دوام بیاورد؟ وقتی هنرمند شما اینگونه هتک شود دیگر از او چه انتظاری میتوان داشت؟
شهید آوینی به خاتمی گفت سینمای ما جشنوارهای شده نه جهانی!
- مشکل این است که ظرفیت سینمای ایران را هرز میدهد. چرا بازیگران سینمای ایران نباید در جهان شناختهشده باشند؟ برای اینکه القا کردند که نباید برای مخاطب جهانی فیلم ساخت بلکه باید برای چندتا مخاطب خاص اروپایی فیلم ساخت که در جشنواره کن هم جایزه بگیرد و دو مجله سینمایی هم از شما تعریف کنند و تمام. اما اینکه از اندونزی تا هند و از آن سو از آمریکا تا اروپا مردم صف بکشند که فیلمهای تو را ببینند و تعریف کنند، اصلاً و ابداً چنین اجازهای ندارید!
- دقیقاً همان حرفی است که شهید آوینی به آقای خاتمی زد. آقای خاتمی گفت که "ما سینمای ایران را جهانی کردهایم". آقا مرتضی به او گفت که؛ کلاه سرت گذاشتهاند، سینمای ما جهانی نشده است جشنوارهای شده است در حالی که ما اتفاقاً باید برویم بهسمت سینمای جهانی. ظرفیت کارگردان ایرانی، بازیگر ما و طراح صحنه و لباس ما باید در سطح جهانی دیده شود؛ مانند هالیوود و بالیوود.
فیلمساز مشهور دنیا با دیدن چ، یتیمخانه ایران و قلادههای طلا مبهوت شد!
- چرا سیفالله داد برجسته نمیشود؟ واقعاً بازمانده فیلم ضعیفی است؟ این فیلم کاری در سطح جهانی است، چرا هیچ جای دنیا اسم ابراهیم حاتمیکیا را نشنیدند؟ از نظر سینمایی فیلمهای او کجاست و فیلمهای جعفر پناهی کجاست؟
- من فیلمهای چ، یتیمخانه ایران و قلادههای طلا را برای فیلمسازان مشهور دنیا مانند «میگل لیتین» نشان دادم. او فیلمساز شیلیایی است که «گابریل گارسیا مارکز» در وصف او کتاب نوشته است. وقتی این فیلمها را دید مبهوت شد و کلاه از سرش افتاد و گفت "چرا از سینمای ایران فقط عباس کیارستمی را میشناسیم؟ چرا حاتمیکیا و ابوالقاسم طالبی را دنیا نمیشناسد؟"، او که نه انقلابی و نه حزباللهی است و دفعه اولش هم بود که ایران میآمد.
- دقیقاً مشکل ما ماجرای "پادشاه لخته" است. بهنظرم فیلم فروشنده فرهادی از سطح متوسط سینمای ایران هم پایینتر است، فیلمنامه ضعیف که در اسکار به آن جایزه میدهند، واقعاً خود روشنفکران قضاوت کنند؛ فروشنده کجا، بازمانده یا آژانس شیشهای کجا؟
ما هم باید هالیوود خودمان را داشته باشیم
- اگر ۴۰ سال است دربرابر آمریکا ایستادیم و سطح موشکی خود را به سطح جهان رساندیم و در عرصه نظامی تنه به تنه جهان میزنیم، در سینما هم باید همین اتفاق بیفتد، ما هم باید هالیوود خودمان را داشته باشیم.
- مگر از هند و کره و ترکیه کمتریم؟ امروز ترکیه در بازارهای جهانی قدرتمند عمل کرده است. ما هم کارهایی داشتیم که نشان دادیم میتوانیم در بازارهای جهانی ورود موفقی داشته باشیم.
باید سرمایه هنری سینمای ما که محصول انقلاب است را جدی بگیریم
- سریالهای مرحوم آقای سلحشور که مورد طعن خیلی از آقایان هم قرار گرفت، توانست در دهها کشور به نمایش درآید و دیده شود و خیابانهای آنجا را خلوت کرده است، اینکه تحلیل نیست خبر است، چرا نباید ادامه پیدا کند؟
- بنابراین باید سرمایه هنری سینمای ما را که محصول انقلاب است جدی بگیریم. بعد از انقلاب اسلامی ظرفیت هنری و سینمایی کشور ما از اروپا هم بیشتر شده است و بهنظرم جزو 15 کشور اول دنیا است و میتواند بیشتر از این هم بشود و باید هم بشود، البته مشروط به اینکه جهتگیری درستی پیدا کند.
سینمای ما میتواند بیش از ۱میلیارد مخاطب در جهان داشته باشد
- سینمای کشور ما میتواند بیش از ۱میلیارد مخاطب در جهان داشته باشد اما وقتی برای سیاستگذار ما اینکه چند پیرزن در فلان سینماتک پاریس از فیلمهای ما خوششان بیاید، مهمتر از این است که یکمیلیارد مسلمانی که تشنه شنیدن از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامیاند فیلمهای ما را ببینند، معلوم است که سینمای شما هم هرز میرود.
- انقلاب اسلامی دو کار برای سینمای ایران کرده است که بینظیر است؛ اول مخاطبی که آورده است، ایران ۴۰ سال است که تیتر یک رسانههای دنیا است، جایی است که برای مردم دنیا جالب توجه است مانند همین چالشی که ما با آمریکا داریم. دنیا دوست دارد که بداند ما چهکسانی هستیم که با آمریکا طرف شده است، ۱۸ هزار ترور در آن انجام شده است و در ۸ سال با آن جنگیدند و ۴۰ سال است که تحریم است اما هنوز در برابر آن ایستاده است.
- دوم اینکه جریان انقلاب اسلامی برای سینمای ایران مضامین دراماتیک فراوانی آورده است؛ اگر سینمای ما بخواهد رشد کند باید به مسیر مضامین دراماتیک برود و با شهدا و خانوادههای آنها و انقلاب آن مهربانتر باشد.
صدها هزار شهید در جنگ داریم که هرکدام یک قهرماناند
- هیچ کدام از ابعاد تاریخ ایران اینهمه قهرمان نداشته است که بازه زمانی تاریخ انقلاب و هشت سال دفاع مقدس داشته است؛ یعنی حتی اگر ابعاد اعتقادی آن را کنار بگذارید باز هم کلی قهرمان دارد که بهدرد سینمای ایران میخورد، قهرمان یعنی سینما و درام. صدها هزار شهید در جنگ داریم که هرکدام یک قهرماناند.
- اما زمانی که فضای ادبیات سینمای شما طوری باشد که هرکس که بهفکر ساخت فیلم درباره انقلاب و شهدا باشد بیهنر خوانده شود و باید صرفاً برای جشنوارههای خارجی فیلم ساخت تا هنرمند تلقی شد، خود سینما ضرر میکند که کرده است.
مافیای اطراف سینمای ایران میخواهد آن را از مسیر خود خارج کند
- اکثر اهالی سینمای ایران سالم هستند و کشورشان را دوست دارند و به آن تعهد دارند و دوست دارند که برای مردمشان کار کنند، پس مشکل کجا است؟ مشکل آنجایی است که جریان مافیایی در اطراف بدنه سینمای ایران تلاش میکند تا آن را متهم کند.
- وقتی آقای حاتمیکیا فیلم آژانس شیشهای را ساخت یکی از روزنامههای کشور با او مصاحبه کرد و گفت که "آقای حاتمیکیا منتقدین گفتهاند که شما از هنر دور شدهاید و از عدالت حرف میزنید."، یعنی شما اگر فیلمی مانند آژانس شیشهای بسازی که در سینما طرازش مشخص است و روی دستش در سینمای ایران نیامده و جزو چند فیلم اول تاریخ سینمای کشور است، به شما میگویند «بیهنر»، یعنی جریان روشنفکری و غربزده آنقدر وقاحت دارد.
- ما با چنین جریان وقیحی در سینمای ایران روبهرو هستیم؛ این جریان، کارگردان و فیلمساز شما را منفعل میکند. یا بازیگر شما در فیلم قلادههای طلا بازی میکند، چه بلایی سرش میآورند؟ به او فحاشی میکنند و کتکش میزنند. چقدر باید اعصابش قوی باشد که بتواند مقابل جریان مافیای روشنفکری دوام بیاورد؟ وقتی هنرمند شما اینگونه هتک شود دیگر از او چه انتظاری میتوان داشت؟
شهید آوینی به خاتمی گفت سینمای ما جشنوارهای شده نه جهانی!
- مشکل این است که ظرفیت سینمای ایران را هرز میدهد. چرا بازیگران سینمای ایران نباید در جهان شناختهشده باشند؟ برای اینکه القا کردند که نباید برای مخاطب جهانی فیلم ساخت بلکه باید برای چندتا مخاطب خاص اروپایی فیلم ساخت که در جشنواره کن هم جایزه بگیرد و دو مجله سینمایی هم از شما تعریف کنند و تمام. اما اینکه از اندونزی تا هند و از آن سو از آمریکا تا اروپا مردم صف بکشند که فیلمهای تو را ببینند و تعریف کنند، اصلاً و ابداً چنین اجازهای ندارید!
- دقیقاً همان حرفی است که شهید آوینی به آقای خاتمی زد. آقای خاتمی گفت که "ما سینمای ایران را جهانی کردهایم". آقا مرتضی به او گفت که؛ کلاه سرت گذاشتهاند، سینمای ما جهانی نشده است جشنوارهای شده است در حالی که ما اتفاقاً باید برویم بهسمت سینمای جهانی. ظرفیت کارگردان ایرانی، بازیگر ما و طراح صحنه و لباس ما باید در سطح جهانی دیده شود؛ مانند هالیوود و بالیوود.
فیلمساز مشهور دنیا با دیدن چ، یتیمخانه ایران و قلادههای طلا مبهوت شد!
- چرا سیفالله داد برجسته نمیشود؟ واقعاً بازمانده فیلم ضعیفی است؟ این فیلم کاری در سطح جهانی است، چرا هیچ جای دنیا اسم ابراهیم حاتمیکیا را نشنیدند؟ از نظر سینمایی فیلمهای او کجاست و فیلمهای جعفر پناهی کجاست؟
- من فیلمهای چ، یتیمخانه ایران و قلادههای طلا را برای فیلمسازان مشهور دنیا مانند «میگل لیتین» نشان دادم. او فیلمساز شیلیایی است که «گابریل گارسیا مارکز» در وصف او کتاب نوشته است. وقتی این فیلمها را دید مبهوت شد و کلاه از سرش افتاد و گفت "چرا از سینمای ایران فقط عباس کیارستمی را میشناسیم؟ چرا حاتمیکیا و ابوالقاسم طالبی را دنیا نمیشناسد؟"، او که نه انقلابی و نه حزباللهی است و دفعه اولش هم بود که ایران میآمد.
- دقیقاً مشکل ما ماجرای "پادشاه لخته" است. بهنظرم فیلم فروشنده فرهادی از سطح متوسط سینمای ایران هم پایینتر است، فیلمنامه ضعیف که در اسکار به آن جایزه میدهند، واقعاً خود روشنفکران قضاوت کنند؛ فروشنده کجا، بازمانده یا آژانس شیشهای کجا؟