روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی که به انتخابات ریاست جمهوری ایران اختصاص داشت، نوشت: حکومت در ایران یکدست شد. جمهوری اسلامی از این پس دینسالارتر، ایدئولوژیکتر و انقلابیتر خواهد شد.
به گزارش شهدای ایران، «برتاستیفنس» ستوننویس نیویورکتایمز مینویسد: سیدابراهیم رئیسی در
انتخابات جمعه گذشته به ریاست جمهوری ایران رسید. رئیسی؛ یک روحانی و از یک
خانواده روحانی است. در اینجا چند سؤال قابل طرح است: - خوب؛ حالا تکلیف
غرب با یک واقعیت جدید ناخوشایند دیگر در ایران چیست؟ شاید بهتر باشد کمی
از این لحن مؤدبانه فاصله بگیریم و سؤال را واقعیتر طرح کنیم: - خوب؛ حالا
تکلیف رهبران دنیای غرب با رئیسجمهوری که تحت تحریم آمریکاست؛ چیست؟
در آمریکا؛ ترقیخواهان معتقدند و بر آن اصرار میورزند که رهبران اسرائیل باید به جرم ارتکاب جنایت علیه فلسطینیان حق ورود به کشورهای خارجی را نداشته باشند. خوب حالا وقت آن است که از این ترقیخواهان بپرسیم؛ آیا همین اصرار را در مورد رئیسجمهور آینده ایران هم خواهند داشته یا نه؟
آیا این طیف از سیاستمداران آمریکا اصرار خواهند کرد که مثلا «رئیسی» میتواند برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کند، یا نه؟ حالا با رئیسی در مسند کار اجرایی در ایران؛ سرنوشت توافق هستهای چیست؟
در مورد توافق جدیدی که احتمالا با دولت بایدن به دست خواهد آمد هم وضع بر همین منوال خواهد بود. تهران؛ آن را یک پیروزی برای خودش وانمود خواهد کرد و غرب هم وانمود خواهد کرد که توافق به دست آمده را راستیآزمایی و محکمش خواهد کرد.
رئیسی، مسلما هیچ امتیازی نخواهد داد و ذرهای از برنامه هستهای و برنامه نظامی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی کم نخواهد کرد. اگر هم توافقی امضا بشود، میلیاردها پولی که به دست آیتاللهها خواهد افتاد همهاش صرف پیشبرد پروژه قدرت رژیم خواهد شد و نیابتیها در عراق و سوریه و لبنان و افغانستان و غزه و یمن گردنشان کلفتتر خواهد شد. اما برجام، فقط یک تکه از دردسر و گرفتاری آینده آمریکا در تعامل با دولت آینده ایران است. مسئله اصلیتر و البته مهمتر؛ خود رژیم آینده ایران است که از وضعیت موجودش به مراتب خطرناکتر و ناسازگارتر و مبارزهجوتر خواهد بود.
جمهوری اسلامی فقط وقتی تسلیم میشود که احساس کند دارد به زیر سلطه میرود و یا برانداخته میشود. رژیم اگر احساس کند که ثباتش برای ابد تامینشدنی است، هیچوقت تسلیم نخواهد شد. رئیسی؛ علت انتخاب شدنش هم همین واقعیت بوده است. رئیسی؛ را همه غالباً یک «فوقمحافظهکار» توصیفش میکنند. اما رئیسی در حقیقت یک «فوقانقلابی» است. رئیسی؛ یک وفادار تمامعیار به ایدئولوژی «خمینیسم» است. او در اوان جوانیاش هم اینچنین بوده است و الان هم در 60 سالگی همینطور است.
این خیال را از سرتان بیرون کنید که سیاست در ایران دارد به سمت اعتدال پیش میرود. حکومت در ایران یکدست شد. رژیم دینی؛ دینسالارتر، انقلابیتر و ایدئولوژیکتر خواهد شد. اما بایدن گویا راه خودش را خواهد رفت و خواهد گفت که با عِلم به همه این مصائبی که در مورد رژیم طرف مذاکرهاش مترتِب است، اما ادامه دادن راه وین، بهترین گزینه برای تعامل با برنامه هستهای ایران است. آمریکا میخواهد پایش را برای همیشه از خاورمیانه بکشد بیرون. اما؛ این آمریکا نیست که دست از سر خاورمیانه برنمیدارد. این خاورمیانه است که دست از سر آمریکا و بقیه دنیا برنمیدارد. علتالعلل این برهان قاطع؛ رژیم ایدئولوژیک است. یک کلام؛ رئیسی آمد و مخمصه که نه؛ بحران 42 ساله تعامل با حکومت آیتاللهها بدتر شد.
در آمریکا؛ ترقیخواهان معتقدند و بر آن اصرار میورزند که رهبران اسرائیل باید به جرم ارتکاب جنایت علیه فلسطینیان حق ورود به کشورهای خارجی را نداشته باشند. خوب حالا وقت آن است که از این ترقیخواهان بپرسیم؛ آیا همین اصرار را در مورد رئیسجمهور آینده ایران هم خواهند داشته یا نه؟
آیا این طیف از سیاستمداران آمریکا اصرار خواهند کرد که مثلا «رئیسی» میتواند برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کند، یا نه؟ حالا با رئیسی در مسند کار اجرایی در ایران؛ سرنوشت توافق هستهای چیست؟
در مورد توافق جدیدی که احتمالا با دولت بایدن به دست خواهد آمد هم وضع بر همین منوال خواهد بود. تهران؛ آن را یک پیروزی برای خودش وانمود خواهد کرد و غرب هم وانمود خواهد کرد که توافق به دست آمده را راستیآزمایی و محکمش خواهد کرد.
رئیسی، مسلما هیچ امتیازی نخواهد داد و ذرهای از برنامه هستهای و برنامه نظامی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی کم نخواهد کرد. اگر هم توافقی امضا بشود، میلیاردها پولی که به دست آیتاللهها خواهد افتاد همهاش صرف پیشبرد پروژه قدرت رژیم خواهد شد و نیابتیها در عراق و سوریه و لبنان و افغانستان و غزه و یمن گردنشان کلفتتر خواهد شد. اما برجام، فقط یک تکه از دردسر و گرفتاری آینده آمریکا در تعامل با دولت آینده ایران است. مسئله اصلیتر و البته مهمتر؛ خود رژیم آینده ایران است که از وضعیت موجودش به مراتب خطرناکتر و ناسازگارتر و مبارزهجوتر خواهد بود.
جمهوری اسلامی فقط وقتی تسلیم میشود که احساس کند دارد به زیر سلطه میرود و یا برانداخته میشود. رژیم اگر احساس کند که ثباتش برای ابد تامینشدنی است، هیچوقت تسلیم نخواهد شد. رئیسی؛ علت انتخاب شدنش هم همین واقعیت بوده است. رئیسی؛ را همه غالباً یک «فوقمحافظهکار» توصیفش میکنند. اما رئیسی در حقیقت یک «فوقانقلابی» است. رئیسی؛ یک وفادار تمامعیار به ایدئولوژی «خمینیسم» است. او در اوان جوانیاش هم اینچنین بوده است و الان هم در 60 سالگی همینطور است.
این خیال را از سرتان بیرون کنید که سیاست در ایران دارد به سمت اعتدال پیش میرود. حکومت در ایران یکدست شد. رژیم دینی؛ دینسالارتر، انقلابیتر و ایدئولوژیکتر خواهد شد. اما بایدن گویا راه خودش را خواهد رفت و خواهد گفت که با عِلم به همه این مصائبی که در مورد رژیم طرف مذاکرهاش مترتِب است، اما ادامه دادن راه وین، بهترین گزینه برای تعامل با برنامه هستهای ایران است. آمریکا میخواهد پایش را برای همیشه از خاورمیانه بکشد بیرون. اما؛ این آمریکا نیست که دست از سر خاورمیانه برنمیدارد. این خاورمیانه است که دست از سر آمریکا و بقیه دنیا برنمیدارد. علتالعلل این برهان قاطع؛ رژیم ایدئولوژیک است. یک کلام؛ رئیسی آمد و مخمصه که نه؛ بحران 42 ساله تعامل با حکومت آیتاللهها بدتر شد.