پدر شهید حسن عبداللهزاده در گفتوگویی ضمن بیان نحوه شهادت پسرش در سوریه، به مجاهدتهای این شهید در فتنه ۸۸ اشاره کرد.
به گزارش شهدای ایران، روز پنجشنبه خبری در خصوص شهادت دو تن از رزمندگان مدافع حرم در فضای مجازی
پیچید؛ در متن این خبر عنوان شد که شهیدان حسن عبداللهزاده و سعید مجیدی
از مدافعان حرم به فیض شهادت نائل آمدند.
پس از گذشت دقایقی از این خبر، شبکههای اجتماعی شهید حسن عبداللهزاده را
یکی از آقازادههای کشورمان عنوان کردند، چراکه پدر ایشان از فرماندهان
سپاه پاسداران و نیروی انتظامی بود. جالب اینجاست که آنها با وجود آنکه پدر
ایشان را یک سرتیپ تمام خطاب میکردند از مجاهدتها و تلاشهای فرزند
ایشان یعنی شهید حسن عبداللهزاده نیز در سوریه مطالبی را مینوشتند.
پاسدار شهید حسن عبداللهزاده به دلیل عشق و علاقه به ولایت و شهادت در روزهای سخت نبرد سوریه، با داعش و سایر نیروهای معارض، خود را به سوریه رساند و علیه آنان اقدام به طراحی و طرحریزی کرد.
به گفته پدر شهید عبداللهزاده این شهید والامقام هر شب جمعه زلف خود را با حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و مناجاتخوانی حاج منصور ارضی گره زده بود و یکی از افتخارات خود را بسیجی بودن عنوان میکرد.
شهید عبداللهزاده همانند فرمانده خود حاج قاسم سلیمانی به شهادت علاقه داشت و همواره در ذهن و فکر خود به این ماجرا میپرداخت و حتی به صورت کتبی و شفاهی به دوستان خود که سفرهای زیارتی داشتند، میخواهد که دعا کنند تا ایشان به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت دست پیدا کند.
پدر شهید عبداللهزاده در گفتوگو با تسنیم در خصوص خصوصیات و اخلاقیات این شهید به خندهرو بودن ایشان اشاره کرد و گفت: به خاطر ندارم کسی تا به الان از دست ایشان ناراحت شده باشد. چرا که همواره خندهرو بودند و این قدر برای دوستان جذابیت داشت که همواره در کنار او جمع شدند.
همچنین باید بگوییم شهید عبداللهزاده علاوه بر صورتی بشاش در تلاش بود با کمکهای مادی و معنوی خود به مستضعفین، صورت آنها را نیز خندان کند و لبخند را به آنها هدیه دهد. به جرأت میتوانیم بگوییم یکی از خصیصههای اخلاقی ایشان دستگیری از مستمندان بود و همواره نسبت به سادهزیستی تأکید داشت و خودش نیز پیشقراول سادهزیستان بود.
شهید عبداللهزاده علاوه بر تمام خوبیهایی که در وجود خود داشت؛ بسیار شجاع و دلیر بود. پدر این شهید والامقام میگوید که خداوند هیچگونه ترسی در وجود این شهید قرار نداده بود؛ برای همین همواره در صحنههای سخت حضور داشت.
اگر بخواهیم در خصوص شجاعت این شهید بگوییم نمیتوانیم از اقدامات این شهید در برابر فتنهگران در فتنه ۸۸ سخنی به زبان نیاوریم؛ چراکه ایشان در روز عاشورا و در برابر هلهلههای یزیدیان که در میدان ولیعصر و سایر نقاط تهران جمع شده بودند، حضور پیدا کرد و متأسفانه توسط گروهی آنچنان مورد ضرب و شتم قرار میگیرد که گویی جان خودش را از دست داده است.
این شهید والامقام در روز عاشورا همچون ارباب خود با سنگ، چوب و ضربات مشت و لگد یزیدیان آنچنان آسیب میبیند که یزیدیان گمان میکنند جان خود را از دست داده و در گوشه میدان ولیعصر ایشان را رها میکنند؛ در حالی که حکمت الهی این چنین بود که شهیدعبداللهزاده باید جان خود را در مقابله با داعش از دست میداد.
این رزمنده علاوه بر دفاع از حریم ولایت و کشور پس از ظهور داعش به سوریه سفر کرد و دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها را یکی از وظیفههای خود میدانست و با وجود آنکه سه کودک خردسال داشت اما عشق و علاقه به شهادت، او را در این مسیر مردد نکرد.
بزرگترین فرزند ایشان به تازگی اول ابتدایی را به پایان رسانده و کوچکترین فرزند ایشان نیز یک سال و نیم بیشتر سن ندارند.
شاید برای ما خیلی سخت باشد که با وجود سه بچه خردسال، بتوانیم شرایط این شهید را برای هجرت از کشور و به آغوش کشیدن خطر درک کنیم. حال آنکه در برابر سخنان مادر خود، که ایشان را برای سفرهای مکرر به سوری نهی میکند میگوید:
مادر جان همه شهدا بچه دارند و هرکه شهید شود خداوند سرپرستی او را بر عهده میگیرد؛ برای همین هیچ ترس و نگرانی در این باره ندارم.
سردار سرتیپ احمد عبداللهزاده پدر شهید مدافع حرم حسن عبداللهزاده در ادامه این گفتوگو اظهار داشت: پسرم هیچگاه جهاد را فدای منافع شخصی خود نکرد و هیچگاه مأموریت و کار دفاع از انقلاب را به موضوعات زندگی و مادی گره نمیزد و اولویت او دفاع از انقلاب بود.
پس از آنکه نابودی داعش توسط حاج قاسم اعلام شد، داعشیها در مناطقی از سوریه همانند دیرالزور پراکنده شدهاند که تعدادی از آنها در منطقه «بادیه» حضور داشتند. شهید حسن عبداللهزاده مأموریت پیدا میکند در برابر کمینهای داعشیها -که این منطقه را ناامن کرده و باعث کشته شدن مردم سوریه شده بود- به منطقه عازم و ضمن شناسایی، آن منطقه را پاکسازی کند. به همین دلیل در آن منطقه حضور پیدا میکند و در کمین داعش قرار گرفته و توسط موشک «کورنت» مورد اصابت قرار میگیرد و در این این حادثه دو فرد سوری و یک فرد روسی و همچنین یکی از همرزمان شهید میشوند.
پدر این شهید از پیکر پاک ایشان سخن گفت که موشک زمانی که به آنها اصابت میکند حسن آقا از ناحیه پهلو، شکم و کمر آسیب جدی میبیند و حتی یک دست او جدا میشود.
در پایان پدر ایشان اظهار امیدواری کرد که خداوند را سپاسگزارم که حسن به آرزوی خود رسید.
پاسدار شهید حسن عبداللهزاده به دلیل عشق و علاقه به ولایت و شهادت در روزهای سخت نبرد سوریه، با داعش و سایر نیروهای معارض، خود را به سوریه رساند و علیه آنان اقدام به طراحی و طرحریزی کرد.
به گفته پدر شهید عبداللهزاده این شهید والامقام هر شب جمعه زلف خود را با حرم حضرت عبدالعظیم(ع) و مناجاتخوانی حاج منصور ارضی گره زده بود و یکی از افتخارات خود را بسیجی بودن عنوان میکرد.
شهید عبداللهزاده همانند فرمانده خود حاج قاسم سلیمانی به شهادت علاقه داشت و همواره در ذهن و فکر خود به این ماجرا میپرداخت و حتی به صورت کتبی و شفاهی به دوستان خود که سفرهای زیارتی داشتند، میخواهد که دعا کنند تا ایشان به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت دست پیدا کند.
پدر شهید عبداللهزاده در گفتوگو با تسنیم در خصوص خصوصیات و اخلاقیات این شهید به خندهرو بودن ایشان اشاره کرد و گفت: به خاطر ندارم کسی تا به الان از دست ایشان ناراحت شده باشد. چرا که همواره خندهرو بودند و این قدر برای دوستان جذابیت داشت که همواره در کنار او جمع شدند.
همچنین باید بگوییم شهید عبداللهزاده علاوه بر صورتی بشاش در تلاش بود با کمکهای مادی و معنوی خود به مستضعفین، صورت آنها را نیز خندان کند و لبخند را به آنها هدیه دهد. به جرأت میتوانیم بگوییم یکی از خصیصههای اخلاقی ایشان دستگیری از مستمندان بود و همواره نسبت به سادهزیستی تأکید داشت و خودش نیز پیشقراول سادهزیستان بود.
شهید عبداللهزاده علاوه بر تمام خوبیهایی که در وجود خود داشت؛ بسیار شجاع و دلیر بود. پدر این شهید والامقام میگوید که خداوند هیچگونه ترسی در وجود این شهید قرار نداده بود؛ برای همین همواره در صحنههای سخت حضور داشت.
اگر بخواهیم در خصوص شجاعت این شهید بگوییم نمیتوانیم از اقدامات این شهید در برابر فتنهگران در فتنه ۸۸ سخنی به زبان نیاوریم؛ چراکه ایشان در روز عاشورا و در برابر هلهلههای یزیدیان که در میدان ولیعصر و سایر نقاط تهران جمع شده بودند، حضور پیدا کرد و متأسفانه توسط گروهی آنچنان مورد ضرب و شتم قرار میگیرد که گویی جان خودش را از دست داده است.
این شهید والامقام در روز عاشورا همچون ارباب خود با سنگ، چوب و ضربات مشت و لگد یزیدیان آنچنان آسیب میبیند که یزیدیان گمان میکنند جان خود را از دست داده و در گوشه میدان ولیعصر ایشان را رها میکنند؛ در حالی که حکمت الهی این چنین بود که شهیدعبداللهزاده باید جان خود را در مقابله با داعش از دست میداد.
این رزمنده علاوه بر دفاع از حریم ولایت و کشور پس از ظهور داعش به سوریه سفر کرد و دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها را یکی از وظیفههای خود میدانست و با وجود آنکه سه کودک خردسال داشت اما عشق و علاقه به شهادت، او را در این مسیر مردد نکرد.
بزرگترین فرزند ایشان به تازگی اول ابتدایی را به پایان رسانده و کوچکترین فرزند ایشان نیز یک سال و نیم بیشتر سن ندارند.
شاید برای ما خیلی سخت باشد که با وجود سه بچه خردسال، بتوانیم شرایط این شهید را برای هجرت از کشور و به آغوش کشیدن خطر درک کنیم. حال آنکه در برابر سخنان مادر خود، که ایشان را برای سفرهای مکرر به سوری نهی میکند میگوید:
مادر جان همه شهدا بچه دارند و هرکه شهید شود خداوند سرپرستی او را بر عهده میگیرد؛ برای همین هیچ ترس و نگرانی در این باره ندارم.
سردار سرتیپ احمد عبداللهزاده پدر شهید مدافع حرم حسن عبداللهزاده در ادامه این گفتوگو اظهار داشت: پسرم هیچگاه جهاد را فدای منافع شخصی خود نکرد و هیچگاه مأموریت و کار دفاع از انقلاب را به موضوعات زندگی و مادی گره نمیزد و اولویت او دفاع از انقلاب بود.
پس از آنکه نابودی داعش توسط حاج قاسم اعلام شد، داعشیها در مناطقی از سوریه همانند دیرالزور پراکنده شدهاند که تعدادی از آنها در منطقه «بادیه» حضور داشتند. شهید حسن عبداللهزاده مأموریت پیدا میکند در برابر کمینهای داعشیها -که این منطقه را ناامن کرده و باعث کشته شدن مردم سوریه شده بود- به منطقه عازم و ضمن شناسایی، آن منطقه را پاکسازی کند. به همین دلیل در آن منطقه حضور پیدا میکند و در کمین داعش قرار گرفته و توسط موشک «کورنت» مورد اصابت قرار میگیرد و در این این حادثه دو فرد سوری و یک فرد روسی و همچنین یکی از همرزمان شهید میشوند.
پدر این شهید از پیکر پاک ایشان سخن گفت که موشک زمانی که به آنها اصابت میکند حسن آقا از ناحیه پهلو، شکم و کمر آسیب جدی میبیند و حتی یک دست او جدا میشود.
در پایان پدر ایشان اظهار امیدواری کرد که خداوند را سپاسگزارم که حسن به آرزوی خود رسید.