با اینکه همیشه بیش از حد مورد انتظار خدمت و فعالیت میکرد، ولی میگفت: «ایکاش من گروهبان باقی میموندم و این درجه نصیب من نمیشد. به ازای هر درجه مسئولیت من بیشتر و انجام تکلیف خیلی سختتر میشه. خدا کنه که شرمنده و مدیون نشم.
به گزارش شهدای ایران، هشتمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم روحالله کافیزاده فرا
رسیده است. او از اولین نفراتی بود که هنگام حمله تروریستها به حرم حضرت
زینب کبری(س) داوطلبانه به سوریه رفت تا نامحرم وارد حرم عقیله بنیهاشم(ع)
نشود. روز چهاردهم و به روایتی دیگر پانزدهم اردیبهشت سال 1392 در سن 33
سالگی، اصابت گلوله به سر این رادمرد عرصههای پیکار را بر زمین انداخت.
مزارش در گلزار شهدای نجفآباد قرار دارد.
همسر شهید، درباره او میگفت: «بعد از ترفیع درجه همسرم به ستوان دومی، خیلی خوشحال شدم. گفتم انشاءالله تا زمان بازنشستگی به درجه سرهنگی میرسی.اما خودش از این بابت ناراحت بود. با اینکه همیشه بیش از حد مورد انتظار خدمت و فعالیت میکرد، ولی میگفت: «ایکاش من گروهبان باقی میموندم و این درجه نصیب من نمیشد. به ازای هر درجه مسئولیت من بیشتر و انجام تکلیف خیلی سختتر میشه. خدا کنه که شرمنده و مدیون نشم. من تمام تلاشم بر این هست که لقمه حلال وارد این زندگی کنم؛ و مسئولیتمو به درستی انجام بدم. اما ترسم از این هست که خدای ناکرده نتونم به درستی و آن طور که مورد انتظار هست انجام وظیفه کنم.»
زمانی که بحث اعزام به سوریه مطرح شد، جزء اولین افراد داوطلب بود و هر سری که رفتنش از سمت سپاه به تاخیر میافتاد بینهایت ناراحت میشد و میگفت این از کمسعادتی من است.برای من خیلی سخته که در این لباس پاسداری باشم ولی فرصت ادای تکلیف به من داده نشده. و آرام و قرار نداشت برای پیوستن به جمع مدافعان حرم...
همسر شهید، درباره او میگفت: «بعد از ترفیع درجه همسرم به ستوان دومی، خیلی خوشحال شدم. گفتم انشاءالله تا زمان بازنشستگی به درجه سرهنگی میرسی.اما خودش از این بابت ناراحت بود. با اینکه همیشه بیش از حد مورد انتظار خدمت و فعالیت میکرد، ولی میگفت: «ایکاش من گروهبان باقی میموندم و این درجه نصیب من نمیشد. به ازای هر درجه مسئولیت من بیشتر و انجام تکلیف خیلی سختتر میشه. خدا کنه که شرمنده و مدیون نشم. من تمام تلاشم بر این هست که لقمه حلال وارد این زندگی کنم؛ و مسئولیتمو به درستی انجام بدم. اما ترسم از این هست که خدای ناکرده نتونم به درستی و آن طور که مورد انتظار هست انجام وظیفه کنم.»
زمانی که بحث اعزام به سوریه مطرح شد، جزء اولین افراد داوطلب بود و هر سری که رفتنش از سمت سپاه به تاخیر میافتاد بینهایت ناراحت میشد و میگفت این از کمسعادتی من است.برای من خیلی سخته که در این لباس پاسداری باشم ولی فرصت ادای تکلیف به من داده نشده. و آرام و قرار نداشت برای پیوستن به جمع مدافعان حرم...