بعد از انصراف سید حسن...
بعد از کنارکشیدن سیدحسن خمینی از گردونه رقابتهای انتخاباتی1400، حالا کار اصلاحطلبان برای رسیدن به اجماع روی گزینهای واحد سخت شده است. گزینههای زیادی برای جایگزینی نواده حضرت امام مطرح هستند که هر کدام در نوع خود واجد مزایا و معایبیاند.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ اصلاحطلبان بسیار امیدوار بودند تا با زدن رای سیدحسن خمینی و وادارکردن
او به نامزدی در انتخابات آینده، کارشان برای رسیدن به اجماع و وحدت روی یک
گزینه را تسهیل کنند و از رقیب خود پیش بیفتند لیکن تصمیم اخیر تولیت
آستان حضرت امام برای کنارکشیدن از عرصه نامزدی، اصلاحطلبان را دچار شوک
بزرگی کرد. جبهه اصلاحات طی هفتههای گذشته بهویژه در سال جدید، با مانور
روی شخصیت سیدحسن خمینی و آگران دیسمان نمودن اظهارات او تلاش کردند تا
جامعه را نسبتبه آرای سیاسی و اجتماعی او آشنا و زمینه را برای پیروزی او
فراهم کنند. اما انصراف سیدحسن خمینی از نامزدی، تمام معادلات و برنامههای
اصلاحطلبان را به هم ریخت. در شرایط فعلی این سوال بیش از همه ذهن
اصلاحطلبان را به خود مشغول کرده است؛ چه کسی قرار است جایگزین سیدحسن
شود؟
ظریف، سهل و ممتنع اصلاحطلبان
اولین چهرهای که پس از انصراف سیدحسن خمینی از نامزدی انتخابات نامش بیشتر از بقیه برای اجماع اصلاحطلبان مطرح شد، محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه بود. روزنامه «سازندگی» جریده منتسب به حزب کارگزاران، در شماره روز پنجشنبه 26فروردین در بخشی از گزارش خود با عنوان «بازگشت به ظریف» نوشت: با کناررفتن سیدحسن خمینی از گردونه رقابتهای انتخاباتی، محمدجواد ظریف همچنان گزینه مهم اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری است. رایزنیها با او دوباره آغاز شد.
پیشتر، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز در گفتوگو با روزنامه «شرق» از ظریف در کنار جهانگیری و پزشكیان بهعنوان چهرههایی یاد کرد که شانس بالایی برای جلب اجماع اصلاحطلبان در انتخابات دارند. عطریانفر در این گفتوگو در پاسخ به سوال خبرنگار که پرسید: مگر آقای ظریف اصلاحطلب است؟ جواب داد: اصلاحطلبی مهری بر پیشانی افراد نیست؛ عملكرد آنها را كه نگاه میكنیم، با ظرفیتهای اصلاحطلبی سازگاری تاموتمام دارد. تقویت گمانهزنیها درباره نامزدی ظریف پس از آن بود که خود وزیر امورخارجه طی پستی اینستاگرامی از تمایل شخصیاش برای حضور در رقابتهای انتخاباتی خبر داد. ظریف روز 24فروردین در صفحه مجازی خود، نوشت: «نگرانی من از رأی آوردن است نه رأی نیاوردن. بر عزم خود برای نامزد نشدن استوارم؛ ولی تداوم فشارها، آزارها، افتراها و تهدیدها در اقبال عمومی و در این عزم تاثیر معکوس دارد». این ابراز تمایل ضمنی برای کاندیداتوری، یک روز پس از اعلام رسمی انصراف سیدحسن خمینی بود که همین امر نشان میدهد آقای دیپلمات، از خلأ حضور نواده حضرت امام چندان هم ناراحت نیست و اتفاقا میخواهد نگاه اصلاحطلبان را بیش از پیش بهسمت خود جلب کند. با این وجود، ظریف برای اعلام نهایی نامزدیاش با تردیدهایی مواجه است؛ یکی از این تردیدها مربوط به این میشود که او به زعم خودش، «توان رییسجمهوری» را در خودش نمیبیند و دیگر اینکه ظریف شاید در پی آن است تا تکلیف حضور لاریجانی برای تمامی طیفهای اصلاحطلبی روشن شود و در صورت عدم تمایل حتمی ایشان به لاریجانی، اعلام حضور کند. ظریف متعارضانی دارد؛ مهمترین جبههای که با آمدن ظریف مخالفت میورزد، حامیان رییس پیشین مجلس است.
لاریجانی، در انتظار بنبست ظریف
اصلاحطلبان مدتهاست (بهویژه پس از راهاندازی نهاد اجماعساز یا همان جبهه اصلاحطلبان ایران در دیماه سال99) که اعلام داشتهاند بههیچوجه حاضر نیستند سیاست ائتلاف با غیراصلاحطلبان را در پیش بگیرند و براین اساس، دیگر نمیخواهند از گزینهای همسنخ حسن روحانی حمایت کنند.
این اظهارات جز یک طیف معدود در حزب کارگزاران که مشخصا کرباسچی آن را نمایندگی میکند، در میان بقیه اصلاحطلبان از نفوذ و اعتبار بالایی برخوردار است و جبهه اصلاحات تمایلی ندارد تا همچون سالهای 92، 94 و 96 بار دیگر با بخشی از جبهه اصولگرایی و حزب اعتدال و توسعه دست به ائتلاف بزند. این موضعگیریها بهطور ویژه متوجه علی لاریجانی است.
از ماهها یا حتی از سالها پیش این گزاره درباره لاریجانی بهکرات مطرح میشد که او قرار است در انتخابات1400 ازسوی قاطبه اصلاحطلبان مورد حمایت قرار بگیرد. تنازع با دولت محمود احمدینژاد و همراهی با دولت روحانی بهویژه در ماجرای برجام، این ذهنیت را در افواه و افکار عمومی ایجاد کرده بود که لاریجانی برای اصلاحطلبان، در نهایت همان «روحانی ثانی» خواهد شد. عملکرد ضعیف دولت در مدیریت امور داخلی اما سیاست حمایت از گزینهای نیابتی را در منظر و ماوای اصلاحطلبان دچار ضعف و تردیدهای جدی ساخت. اصلاحطلبان با وجودی که از ائتلاف با جریان اعتدال در سالهای اخیر، به تنعم سیاسی و اقتصادی خوبی دست یافتهاند، لیکن برای انحراف اذهان و تبری جستن از روحانی و جریان متبوع او، چندی است که روی این امر پای میفشردند که دیگر قرار نخواهد بود از چهرهای غیراصلاحطلب مثل لاریجانی در انتخابات سیزدهم ریاستجمهوری حمایت کنند. برای همین هم هست که تقویت موضع سیاسی ظریف نزد اصلاحطلبان، به کام یاران نزدیک لاریجانی تلخ آمده است.
در همین باره، غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی چندی پیش در گفتوگو با «مهر»، با زیر سوال بردن جایگاه ظریف بهعنوان نامزد ریاستجمهوری، تصریح کرد: آقای ظریف یک سیاستمدار است، یک دولتمرد خوب و درست نیست که وارد عرصه شود. به نظر من لاریجانی بهترین گزینه است. ایمنآبادی با بیان اینکه دوستان اصلاحطلب هم بدانند که گزینههایشان نمیتوانند برای انتخابات تاییدصلاحیت شوند، افزود: بنابراین طبیعی است که در انتخابات حضور نخواهند یافت، لذا بهترین گزینه برای این جریان لاریجانی است.
جهانگیری، هاشمی، پزشکیان و بقیه
در کنار ظریف که هماکنون از او بهعنوان مهمترین چهره برای اجماعآفرینی اصلاحطلبان در انتخابات1400 یاد میشود، نباید از گزینههای بالقوه دیگر که آنها هم پتانسیل نامزدی از سوی جبهه اصلاحات را دارند، غافل شد. مسعود پزشکیان، محسن هاشمی و اسحاق جهانگیری مهمترین افرادی هستند که میتوانند در صورت راضی نشدن ظریف به حضور، جای او را پر کنند. این سه نفر هر کدام مقتضیات و البته شروط خاص خود را دارند. محسن هاشمی، رییس شورای مرکزی حزب کارگزاران که پیشتر گفته بود: «امیدوارم برای نامزدی گول نخورم»، چندی است که نامش بار دیگر با قوت بیشتری بر سر زبان اصلاحطلبان جاری میشود. علیمحمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران روز گذشته در گفتوگو با «ایسنا»، با اشاره به گزینههای مدنظر اصلاحطلبان برای اجماع تاکید کرد: «در شرایط موجود ابتدا محسن هاشمی و سپس محمدجواد ظریف و اسحاق جهانگیری شانس بیشتری برای تبدیل شدن به گزینه نهایی اصلاحطلبان دارند؛ محسن هاشمی استعداد و کارایی لازم برای ریاستجمهوری را دارد». با این حال به نظر میرسد که محسن هاشمی برای حضور در انتخابات شرط و شروطی دارد. غلامحسین کرباسچی روز 25فروردین در گفتوگو با لایو صفحه اینستاگرام انصافنیوز، درباره این شروط تاکید کرد: آقای محسن هاشمی ظرفیت خوبی از نظر اجرایی دارند، منتها برای حضور دو شرط مطرح کرده که به نظر من معقول هم است، این دو شرط این بود که خود را بهعنوان کاندیدای منفرد و مستقل مطرح نمیکند و اصلاحطلبان بخواهند که بیاید و دوم اینکه مشکلی در بحث صلاحیت نداشته باشد.
چهره دیگری که از او برای نامزدی نام برده میشود، مسعود پزشکیان وزیر بهداشت دولت اصلاحات و نایبرییس اول مجلس دهم است. هرچند پزشکیان در مقایسه با دیگر چهرههای مطرح اصلاحطلب برای نامزدی در انتخابات، سروصدای کمتری دارد و سعی میکند چهرهای مستقل و فراجناحی از خود نشان بدهد، لیکن او نیز یکی از چهرههای در معرض کاندیداتوری است و هیچ بعید نیست در صورت راضی نشدن ظریف، اصلاحطلبان بخواهند به او روی بیاورند. اسحاق جهانگیری معاوناول رییسجمهوری اما شانس به مراتب کمتری برای اجماعآفرینی در میان اصلاحطلبان را دارد. جهانگیری هر چند چهرهای تماما اصلاحطلب به شمار میآید و طیفهای مختلف جبهه اصلاحات او را تماما فردی با رویکردهای اصلاحطلبانه میدانند، لیکن حضور هشتساله او در دولت و عملکرد ناکارا در حوزه مدیریتی بهویژه در بخش کنترل ارز و قیمتها، جهانگیری را به بعیدترین چهره برای جلب رای و نظر اصلاحطلبان تبدیل کرده است. به بیانی اصلاحطلبان میدانند که رای منفی جهانگیری به قدری بالاست که اجماع روی او، میتواند به قیمت شکست حتمی اصلاحات در انتخابات تمام شود.
عارف، لاجرم شاید به کار آید!
در میان همه این گزینههای اصلی، اصلاحطلبان گوشه چشمی نیز به حاشیهها دارند. محمدرضا عارف یکی از همین گزینههاست. محمدرضا خباز، فعال اصلاحطلب چندی پیش در گفتوگو با «مهر»، درباره نامزدی عارف اعلام کرد: «عارف در سال۹۲ نامزد انتخابات شد اما برای اینکه آرا متفرق نشود، به پیشنهاد محمد خاتمی از عرصه انتخابات کنارهگیری کرد. البته آنچه اتفاق افتاد از نظر ما اتفاق خوبی بود؛ بنابراین این دوره هم حضور خواهد داشت. البته از آنجا که عارف به عملکرد قانونی مقید است تا پیش از ثبتنام رسمی چیزی اعلان نخواهد کرد، اما سخنرانیها و اعلام مواضع وی نشان میدهد در انتخابات۱۴۰۰ هم کاندیدا خواهد شد». با وجود این آمادگی، عملکرد ضعیف عارف در مجلس دهم باعث شده تا نظر اصلاحطلبان نسبت به او بهشدت منفی شود و نخواهند و نتوانند روی او بهعنوان گزینهای مناسب، تمرکز کنند؛ بااینحال اصلا بعید نیست که جبهه اصلاحات در شرایط پیچیده پیش رو و در صورت بنبست حتمی در معرفی نامزد اجماعی، سرآخر به عارف روی آورد. چه آنکه احمد زیدآبادی، فعال اصلاحطلب چندی پیش در مطلبی اینستاگرامی با بیان این ضربالمثل قدیمی که «هر چه که خوار آید، یک روز به کار آید»، تصریح کرد: «دکتر محمدرضا عارف در طول چند سال اخیر به شدت مورد حمله و هجوم و انتقاد بسیاری از اصلاحطلبان بوده است، اما اگر بگویم کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات خردادماه سال جاری، در وجود همین آقای عارف «متعین» شده است، لابد خندهتان میگیرد».
ظریف، سهل و ممتنع اصلاحطلبان
اولین چهرهای که پس از انصراف سیدحسن خمینی از نامزدی انتخابات نامش بیشتر از بقیه برای اجماع اصلاحطلبان مطرح شد، محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه بود. روزنامه «سازندگی» جریده منتسب به حزب کارگزاران، در شماره روز پنجشنبه 26فروردین در بخشی از گزارش خود با عنوان «بازگشت به ظریف» نوشت: با کناررفتن سیدحسن خمینی از گردونه رقابتهای انتخاباتی، محمدجواد ظریف همچنان گزینه مهم اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری است. رایزنیها با او دوباره آغاز شد.
پیشتر، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز در گفتوگو با روزنامه «شرق» از ظریف در کنار جهانگیری و پزشكیان بهعنوان چهرههایی یاد کرد که شانس بالایی برای جلب اجماع اصلاحطلبان در انتخابات دارند. عطریانفر در این گفتوگو در پاسخ به سوال خبرنگار که پرسید: مگر آقای ظریف اصلاحطلب است؟ جواب داد: اصلاحطلبی مهری بر پیشانی افراد نیست؛ عملكرد آنها را كه نگاه میكنیم، با ظرفیتهای اصلاحطلبی سازگاری تاموتمام دارد. تقویت گمانهزنیها درباره نامزدی ظریف پس از آن بود که خود وزیر امورخارجه طی پستی اینستاگرامی از تمایل شخصیاش برای حضور در رقابتهای انتخاباتی خبر داد. ظریف روز 24فروردین در صفحه مجازی خود، نوشت: «نگرانی من از رأی آوردن است نه رأی نیاوردن. بر عزم خود برای نامزد نشدن استوارم؛ ولی تداوم فشارها، آزارها، افتراها و تهدیدها در اقبال عمومی و در این عزم تاثیر معکوس دارد». این ابراز تمایل ضمنی برای کاندیداتوری، یک روز پس از اعلام رسمی انصراف سیدحسن خمینی بود که همین امر نشان میدهد آقای دیپلمات، از خلأ حضور نواده حضرت امام چندان هم ناراحت نیست و اتفاقا میخواهد نگاه اصلاحطلبان را بیش از پیش بهسمت خود جلب کند. با این وجود، ظریف برای اعلام نهایی نامزدیاش با تردیدهایی مواجه است؛ یکی از این تردیدها مربوط به این میشود که او به زعم خودش، «توان رییسجمهوری» را در خودش نمیبیند و دیگر اینکه ظریف شاید در پی آن است تا تکلیف حضور لاریجانی برای تمامی طیفهای اصلاحطلبی روشن شود و در صورت عدم تمایل حتمی ایشان به لاریجانی، اعلام حضور کند. ظریف متعارضانی دارد؛ مهمترین جبههای که با آمدن ظریف مخالفت میورزد، حامیان رییس پیشین مجلس است.
لاریجانی، در انتظار بنبست ظریف
اصلاحطلبان مدتهاست (بهویژه پس از راهاندازی نهاد اجماعساز یا همان جبهه اصلاحطلبان ایران در دیماه سال99) که اعلام داشتهاند بههیچوجه حاضر نیستند سیاست ائتلاف با غیراصلاحطلبان را در پیش بگیرند و براین اساس، دیگر نمیخواهند از گزینهای همسنخ حسن روحانی حمایت کنند.
این اظهارات جز یک طیف معدود در حزب کارگزاران که مشخصا کرباسچی آن را نمایندگی میکند، در میان بقیه اصلاحطلبان از نفوذ و اعتبار بالایی برخوردار است و جبهه اصلاحات تمایلی ندارد تا همچون سالهای 92، 94 و 96 بار دیگر با بخشی از جبهه اصولگرایی و حزب اعتدال و توسعه دست به ائتلاف بزند. این موضعگیریها بهطور ویژه متوجه علی لاریجانی است.
از ماهها یا حتی از سالها پیش این گزاره درباره لاریجانی بهکرات مطرح میشد که او قرار است در انتخابات1400 ازسوی قاطبه اصلاحطلبان مورد حمایت قرار بگیرد. تنازع با دولت محمود احمدینژاد و همراهی با دولت روحانی بهویژه در ماجرای برجام، این ذهنیت را در افواه و افکار عمومی ایجاد کرده بود که لاریجانی برای اصلاحطلبان، در نهایت همان «روحانی ثانی» خواهد شد. عملکرد ضعیف دولت در مدیریت امور داخلی اما سیاست حمایت از گزینهای نیابتی را در منظر و ماوای اصلاحطلبان دچار ضعف و تردیدهای جدی ساخت. اصلاحطلبان با وجودی که از ائتلاف با جریان اعتدال در سالهای اخیر، به تنعم سیاسی و اقتصادی خوبی دست یافتهاند، لیکن برای انحراف اذهان و تبری جستن از روحانی و جریان متبوع او، چندی است که روی این امر پای میفشردند که دیگر قرار نخواهد بود از چهرهای غیراصلاحطلب مثل لاریجانی در انتخابات سیزدهم ریاستجمهوری حمایت کنند. برای همین هم هست که تقویت موضع سیاسی ظریف نزد اصلاحطلبان، به کام یاران نزدیک لاریجانی تلخ آمده است.
در همین باره، غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی چندی پیش در گفتوگو با «مهر»، با زیر سوال بردن جایگاه ظریف بهعنوان نامزد ریاستجمهوری، تصریح کرد: آقای ظریف یک سیاستمدار است، یک دولتمرد خوب و درست نیست که وارد عرصه شود. به نظر من لاریجانی بهترین گزینه است. ایمنآبادی با بیان اینکه دوستان اصلاحطلب هم بدانند که گزینههایشان نمیتوانند برای انتخابات تاییدصلاحیت شوند، افزود: بنابراین طبیعی است که در انتخابات حضور نخواهند یافت، لذا بهترین گزینه برای این جریان لاریجانی است.
جهانگیری، هاشمی، پزشکیان و بقیه
در کنار ظریف که هماکنون از او بهعنوان مهمترین چهره برای اجماعآفرینی اصلاحطلبان در انتخابات1400 یاد میشود، نباید از گزینههای بالقوه دیگر که آنها هم پتانسیل نامزدی از سوی جبهه اصلاحات را دارند، غافل شد. مسعود پزشکیان، محسن هاشمی و اسحاق جهانگیری مهمترین افرادی هستند که میتوانند در صورت راضی نشدن ظریف به حضور، جای او را پر کنند. این سه نفر هر کدام مقتضیات و البته شروط خاص خود را دارند. محسن هاشمی، رییس شورای مرکزی حزب کارگزاران که پیشتر گفته بود: «امیدوارم برای نامزدی گول نخورم»، چندی است که نامش بار دیگر با قوت بیشتری بر سر زبان اصلاحطلبان جاری میشود. علیمحمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران روز گذشته در گفتوگو با «ایسنا»، با اشاره به گزینههای مدنظر اصلاحطلبان برای اجماع تاکید کرد: «در شرایط موجود ابتدا محسن هاشمی و سپس محمدجواد ظریف و اسحاق جهانگیری شانس بیشتری برای تبدیل شدن به گزینه نهایی اصلاحطلبان دارند؛ محسن هاشمی استعداد و کارایی لازم برای ریاستجمهوری را دارد». با این حال به نظر میرسد که محسن هاشمی برای حضور در انتخابات شرط و شروطی دارد. غلامحسین کرباسچی روز 25فروردین در گفتوگو با لایو صفحه اینستاگرام انصافنیوز، درباره این شروط تاکید کرد: آقای محسن هاشمی ظرفیت خوبی از نظر اجرایی دارند، منتها برای حضور دو شرط مطرح کرده که به نظر من معقول هم است، این دو شرط این بود که خود را بهعنوان کاندیدای منفرد و مستقل مطرح نمیکند و اصلاحطلبان بخواهند که بیاید و دوم اینکه مشکلی در بحث صلاحیت نداشته باشد.
چهره دیگری که از او برای نامزدی نام برده میشود، مسعود پزشکیان وزیر بهداشت دولت اصلاحات و نایبرییس اول مجلس دهم است. هرچند پزشکیان در مقایسه با دیگر چهرههای مطرح اصلاحطلب برای نامزدی در انتخابات، سروصدای کمتری دارد و سعی میکند چهرهای مستقل و فراجناحی از خود نشان بدهد، لیکن او نیز یکی از چهرههای در معرض کاندیداتوری است و هیچ بعید نیست در صورت راضی نشدن ظریف، اصلاحطلبان بخواهند به او روی بیاورند. اسحاق جهانگیری معاوناول رییسجمهوری اما شانس به مراتب کمتری برای اجماعآفرینی در میان اصلاحطلبان را دارد. جهانگیری هر چند چهرهای تماما اصلاحطلب به شمار میآید و طیفهای مختلف جبهه اصلاحات او را تماما فردی با رویکردهای اصلاحطلبانه میدانند، لیکن حضور هشتساله او در دولت و عملکرد ناکارا در حوزه مدیریتی بهویژه در بخش کنترل ارز و قیمتها، جهانگیری را به بعیدترین چهره برای جلب رای و نظر اصلاحطلبان تبدیل کرده است. به بیانی اصلاحطلبان میدانند که رای منفی جهانگیری به قدری بالاست که اجماع روی او، میتواند به قیمت شکست حتمی اصلاحات در انتخابات تمام شود.
عارف، لاجرم شاید به کار آید!
در میان همه این گزینههای اصلی، اصلاحطلبان گوشه چشمی نیز به حاشیهها دارند. محمدرضا عارف یکی از همین گزینههاست. محمدرضا خباز، فعال اصلاحطلب چندی پیش در گفتوگو با «مهر»، درباره نامزدی عارف اعلام کرد: «عارف در سال۹۲ نامزد انتخابات شد اما برای اینکه آرا متفرق نشود، به پیشنهاد محمد خاتمی از عرصه انتخابات کنارهگیری کرد. البته آنچه اتفاق افتاد از نظر ما اتفاق خوبی بود؛ بنابراین این دوره هم حضور خواهد داشت. البته از آنجا که عارف به عملکرد قانونی مقید است تا پیش از ثبتنام رسمی چیزی اعلان نخواهد کرد، اما سخنرانیها و اعلام مواضع وی نشان میدهد در انتخابات۱۴۰۰ هم کاندیدا خواهد شد». با وجود این آمادگی، عملکرد ضعیف عارف در مجلس دهم باعث شده تا نظر اصلاحطلبان نسبت به او بهشدت منفی شود و نخواهند و نتوانند روی او بهعنوان گزینهای مناسب، تمرکز کنند؛ بااینحال اصلا بعید نیست که جبهه اصلاحات در شرایط پیچیده پیش رو و در صورت بنبست حتمی در معرفی نامزد اجماعی، سرآخر به عارف روی آورد. چه آنکه احمد زیدآبادی، فعال اصلاحطلب چندی پیش در مطلبی اینستاگرامی با بیان این ضربالمثل قدیمی که «هر چه که خوار آید، یک روز به کار آید»، تصریح کرد: «دکتر محمدرضا عارف در طول چند سال اخیر به شدت مورد حمله و هجوم و انتقاد بسیاری از اصلاحطلبان بوده است، اما اگر بگویم کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات خردادماه سال جاری، در وجود همین آقای عارف «متعین» شده است، لابد خندهتان میگیرد».