محمد علی رامین همراه قدیمی احمدینژاد درباره او میگوید: اعتماد به نفس افراطی و خودشیفتگی بیمارگونه، او را از کار تشکیلاتی فکری سیاسی با عقلا محروم کرده است.
به گزارش شهدای ایران، بیتردید شخصیت ویژه احمدینژاد تأثیر بسیار زیادی بر سرنوشت سیاسی وی و کشور داشته است. موافقین و مخالفین، همه درباره جنبههای مختلف شخصیت وی اظهار نظرهایی کردهاند که برای شناخت وی بسیار جالب توجه است. آیت الله محیالدین حائری شیرازی، در عین حال که احمدینژاد را فردی شجاع میداند، او را شتابزده معرفی میکند و نسبت به بیتوجهی احمدینژاد به کلاس اخلاق دولت انتقاد کرده و میگویند: آنگونه که شهید رجایی به مباحث اخلاقی دل میداد و مطلب را دنبال میکرد، آقای احمدینژاد چنین احساس نیازی نمیکرد و در برخی موارد ممکن بود از مشایی بیشتر از بنده و امثال آقای آقاتهرانی، تأثیر بگیرد. متاسفانه ایشان در اکثر مواقع بعد از اینکه کلاس تمام میشد، به هیئت دولت میرسید.»
عباس سلیمی نمین معتقد است توهمی که احمدینژاد دچار آن شده بود، ناشی از فعالیت چشمگیر متملقان در اطراف وی است و در نتیجه احمدینژاد چشم خود را بر برخی تخلفات این باند بسته است.
سیدمحمدجهرمی، وزیر کار و امور اجتماعی دولت نهم که قبل از تشکیل دولت رابطه نزدیکی با احمدینژاد داشته است، در مصاحبه با روزنامه اعتماد احمدینژاد را دچار توهم ناشی از خودشیفتگی معرفی میکند که این توهم به مرور زمان بیشتر نیز شده است و به رفتارهای افراطی و اشتباهاتی فاحش منجر شده است.
احمد توکلی نماینده سابق مردم تهران درباره احمدینژاد میگوید: «در زمان احمدینژاد به عقل و مشورت اعتنایی نمیشد. در زمان او تصمیمات در کشور به شکل استبدادی اتخاذ میشد؛ به عنوان نمونه پروژه مسکن مهر که معتقدم یکی از بهترین طرحها بود به خاطر افزایش مقیاس و چاپ پول از سوی بانک مرکزی سبب تورم و رشد نقدینگی شد.»
تحلیلهای امیر محبیان سیاستمدار اصولگرا که سالها با وی در ارتباط بوده از شخصیت احمدینژاد نیز جالب توجه است. وی میگوید: حدس من این است که داخل ذهن او اینگونه است که در محق بودن خود تردیدی ندارد. آرمان متعالی دارد، مأموریت مقدسی که برای خود قائل است که معلوم نیست چیست؛ در نیمه کار است. گمان میکند حالا یکسری افراد که منافع آنها در خطر افتاده میخواهند پروژه من را منکوب کنند. وقتی کسی ایده بزرگ در ذهن دارد از همان ابتدا یارگیری میکند حتی اگر به آنها اعلام نکند. بعد بر اساس میزان وفاداری که در آنها میبیند در ذهن خود برای آنها جایگاه تعریف میکند. آقای دکتر احمدینژاد به مرور به سمتی رفته که افراد را بر اساس وفاداری میسنجد و افرادی را که ناخالصی از منظر او دارند کنار میگذارد و به دنبال این هست که یک تیم کاملاً یکدست ایجاد کند.
دکتر سید محمد صدر، در باب سیاست خارجی احمدینژاد و پیامدهای آن میگوید: «واقعیت داستان این است که آقای احمدینژاد در بسیاری از مسائل به تنهایی و با اتکای به نظرات خود چنین اقداماتی میکرد و یک کارشناس خبره سیاست خارجی در کنار آقای احمدینژاد قرار نداشت. اساساً ایشان معتقد به استفاده از نیروهای کارشناس در این زمینه نبود. تصور ایشان این بود که همه این مسائل را به خوبی میداند و نیاز به مشاوره کارشناسان مسلط در این حوزه ندارد. بنابراین به نظر من مسئول وضعیت کنونی سیاست خارجی ایران شخص آقای احمدینژاد است.»
محمد علی رامین به عنوان یکی از یاران نزدیک به احمدی نژاد می گوید: «اصولاً او آن قدر مجذوب خودش هست که فقط «مطیع مطلق» می پسندد و بس؛ همین الآن هم اگر این چند نفر همراهش، کوچکترین تمردی از او بکنند، به سرعت برق آنها را نفی میکند. اعتماد به نفس افراطی و خودشیفتگی بیمارگونه، او را از کار تشکیلاتی فکری سیاسی با عقلا محروم کرده است. احمدی نژاد هرگز قادر به تشکیل یک تشکل شامل جمعی از خردمندان نبوده و نخواهد بود؛ البته هرکس مطیع منویات او باشد، از وی بهره خواهد گرفت؛ همین... امروز هم افراد اطراف او که مدعی است جانش را برای آنها فدا میکند، فقط برایش «ابزار» صیانت از خودش هستند و لاغیر.»
عباس سلیمی نمین معتقد است توهمی که احمدینژاد دچار آن شده بود، ناشی از فعالیت چشمگیر متملقان در اطراف وی است و در نتیجه احمدینژاد چشم خود را بر برخی تخلفات این باند بسته است.
سیدمحمدجهرمی، وزیر کار و امور اجتماعی دولت نهم که قبل از تشکیل دولت رابطه نزدیکی با احمدینژاد داشته است، در مصاحبه با روزنامه اعتماد احمدینژاد را دچار توهم ناشی از خودشیفتگی معرفی میکند که این توهم به مرور زمان بیشتر نیز شده است و به رفتارهای افراطی و اشتباهاتی فاحش منجر شده است.
احمد توکلی نماینده سابق مردم تهران درباره احمدینژاد میگوید: «در زمان احمدینژاد به عقل و مشورت اعتنایی نمیشد. در زمان او تصمیمات در کشور به شکل استبدادی اتخاذ میشد؛ به عنوان نمونه پروژه مسکن مهر که معتقدم یکی از بهترین طرحها بود به خاطر افزایش مقیاس و چاپ پول از سوی بانک مرکزی سبب تورم و رشد نقدینگی شد.»
تحلیلهای امیر محبیان سیاستمدار اصولگرا که سالها با وی در ارتباط بوده از شخصیت احمدینژاد نیز جالب توجه است. وی میگوید: حدس من این است که داخل ذهن او اینگونه است که در محق بودن خود تردیدی ندارد. آرمان متعالی دارد، مأموریت مقدسی که برای خود قائل است که معلوم نیست چیست؛ در نیمه کار است. گمان میکند حالا یکسری افراد که منافع آنها در خطر افتاده میخواهند پروژه من را منکوب کنند. وقتی کسی ایده بزرگ در ذهن دارد از همان ابتدا یارگیری میکند حتی اگر به آنها اعلام نکند. بعد بر اساس میزان وفاداری که در آنها میبیند در ذهن خود برای آنها جایگاه تعریف میکند. آقای دکتر احمدینژاد به مرور به سمتی رفته که افراد را بر اساس وفاداری میسنجد و افرادی را که ناخالصی از منظر او دارند کنار میگذارد و به دنبال این هست که یک تیم کاملاً یکدست ایجاد کند.
دکتر سید محمد صدر، در باب سیاست خارجی احمدینژاد و پیامدهای آن میگوید: «واقعیت داستان این است که آقای احمدینژاد در بسیاری از مسائل به تنهایی و با اتکای به نظرات خود چنین اقداماتی میکرد و یک کارشناس خبره سیاست خارجی در کنار آقای احمدینژاد قرار نداشت. اساساً ایشان معتقد به استفاده از نیروهای کارشناس در این زمینه نبود. تصور ایشان این بود که همه این مسائل را به خوبی میداند و نیاز به مشاوره کارشناسان مسلط در این حوزه ندارد. بنابراین به نظر من مسئول وضعیت کنونی سیاست خارجی ایران شخص آقای احمدینژاد است.»
محمد علی رامین به عنوان یکی از یاران نزدیک به احمدی نژاد می گوید: «اصولاً او آن قدر مجذوب خودش هست که فقط «مطیع مطلق» می پسندد و بس؛ همین الآن هم اگر این چند نفر همراهش، کوچکترین تمردی از او بکنند، به سرعت برق آنها را نفی میکند. اعتماد به نفس افراطی و خودشیفتگی بیمارگونه، او را از کار تشکیلاتی فکری سیاسی با عقلا محروم کرده است. احمدی نژاد هرگز قادر به تشکیل یک تشکل شامل جمعی از خردمندان نبوده و نخواهد بود؛ البته هرکس مطیع منویات او باشد، از وی بهره خواهد گرفت؛ همین... امروز هم افراد اطراف او که مدعی است جانش را برای آنها فدا میکند، فقط برایش «ابزار» صیانت از خودش هستند و لاغیر.»