نابغهای به نام محمدباقر صدر؛
شهید سید محمدباقر صدر برای خیلیها ناشناخته و آثار ارزشمندش از جمله اقتصادنا و فلسفتنا که باید در دانشگاهها و حوزه های علمیه تدریس شوند، غریبه اسا. اما باید گفت که او بیشک، کمنظیر ترین متفکر نخبه جهان اسلام در عصر حاضر بوده است.
به گزارش شهدای ایران، 19 فروردین ماه سالروز شهادت متفکر عالیقدر و نخبه جهان اسلام شهید سید محمدباقر صدر، به دست رژیم سفاک بعث است.
در تاریخ 16 فروردین 1359، آیت الله سیدمحمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی به دستور صدام و توسط رژیم بعث دستگیر و به بغداد منتقل میشوند.
شاید بتوان گفت عمده ترین عاملی که باعث شد صدام تصمیم به بازداشت شهید صدر و خواهرش بگیرد، حمایتهای پی در پی آن عالم نخبه از امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران بود.
چنانچه رئیس سازمان امنیت کشور عراق بعثی، پس از دستگیری آیت الله صدر، او را تهدید به مرگ کرده و از ایشان میخواهد که در ازای نجات از مرگ، به اتخاذ موضع علیه انقلاب اسلامی بپردازد. اما شهید صدر حاضر به این کار نشده و در نهایت در 19 فروردین 1359، به همراه خواهرش بنتالهدی به دستور صدام به شهادت میرسند.
شهید سید محمدباقر صدر برای خیلیها ناشناخته و آثار ارزشمندش از جمله اقتصادنا و فلسفتنا که باید در دانشگاهها و حوزه های علمیه تدریس شوند، غریبه اسا. اما باید گفت که او بیشک، کمنظیر ترین متفکر نخبه جهان اسلام در عصر حاضر بوده است.
در روزهایی که دیکتاتوری محمدرضا پهلوی در ایران و صدام در عراق، مانع از آن میشد که عالمی بخواهد از نهضت اسلامی امام خمینی ابراز حمایت کند، او بود که برای پیروزی و استحکام پایههای انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی دریغ نکرد. نامهاش به شاگردانی که توسط رژیم بعث از عراق اخراج شده بودند، در کنار سخنرانیها و اتخاذ مواضع حمایتی از نهضت و مقابله با رژیم بعث، از جمله این اقدامات است.
شهید صدر در نامهاش شاگردانش را به حمایت همهجانبه از انقلاب اسلامی فراخوانده و مینویسد: «فرزندانم خداوند شما را با چشمان همواره بیدارش حفظ کند. این نامه را در این لحظات با عظمت برای شما مینویسم؛ لحظاتی که اسلام به دست ملت مسلمان ایران و به رهبری امام خمینی دامظله به پیروزی قاطع و بینظیری دست یافته است؛ زمانی که رؤیاها به حقیقت بدل شدند و آرزوها محقق گشتند و اندیشهها مانند آتشفشانی بر سر ستمگران فرود آمدند تا صورت عمل به خود گرفته و حکومت حق و اسلام را بر روی زمین به پا نمایند و اسلامی که ظالمان و استعمارگران آن را در شیشه محبوس کرده بودند، به قدرت بازوان ایرانی جوانی که از مرگ نمیهراسند و خشونت طاغوتها عزمشان را سست نکرده است، این شیشه را شکسته و از آن بیرون آمده است تا زمین را زیر پای همه ظالمان به لرزه درآورد و در دل همه مسلمانان در شرق و غرب زمین، روحی نو و امیدی تازه، بدمد.
تکلیف هر یک از شما و هر کسی که بخت با او یار شده تا در سایه این تجربه اسلامی پیشگام، زندگی کند، این است که هر چه توان، ظرفیت و استعداد دارد در راه این انقلاب خرج کند؛ چرا که وقتی بنایی برای اسلام به پا میشود، هزینه کردن برای آن پایانی ندارد و آنگاه که نهضتی با قدرت اسلام، پرچم میافرازد، بذل و فداکاری حد و اندازه نمیشناسد و عملیات ساخت بنای جدید به ظرفیتهای هرچند ناچیز همه، نیاز دارد.
همچنین لازم است روشن باشد که همگی باید گرد مرجعیت امام خمینی که آرزوهای اسلام را امروز در ایران محقق کرده است، جمع شوید و برای آن فداکاری و از منافع آن دفاع کنید و همانهمه که آن مرجعیت خود، در هدف بزرگش ذوب شده است، شما نیز در آن ذوب شوید.»
البته حمایتها و پشتیبانیهای شهید صدر از انقلاب اسلامی، تنها به همین مورد ختم نمیشود. ایشان برای استحکام پایههای انقلاب و جمهوری اسلامی از هیچ کمکی فروگذار نکرد. از جمله تلاشهای او کمک به تأمین زیرساختهای علمی و نظری حکومت اسلامی بود که در یکی از بارزترین وجوه خود، در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ظهور یافت.
رهبر انقلاب اسلامی در ارتباط با شخصیت والای شهید صدر میفرمایند: «مرحوم شهید صدر قطعاً یک نابغه بود؛ این یک خصوصیّتى است. خب، ما آدمهاى بااستعداد در حوزههاى علمیّه کم نداشتیم؛ آدمهایى که فهم داشتند، سلیقه داشتند، پشتکار داشتند و کارهاى بزرگى انجام دادند.
علماى بزرگ ما مثل همین مراجع بزرگى که در این صدسال اخیر در ایران و عراق وجود داشتند همه مردمان بزرگى بودند. استعداد داشتند منتها نابغه یک خصوصیّاتى دارد که در اغلب این افراد، انسان این نبوغ را احساس نمیکند.
مرحوم آقاى صدر (رضواناللهعلیه) به نظر بنده قطعاً نابغه بود؛ یعنى کارى که از عهدهى او برمىآمد، از عهدهى خیلى از فقها و علما و متفکّرین حوزههاى ما برنمىآید: فضاى دید بسیار وسیع، فهم نیازهاى دنیاى اسلام، پاسخگویى سریع و آماده به خواستهها -ایشان همین «البنکُ اللّاربوى» را در جواب درخواست دولت پاکستان نوشت؛ آنطور که شنیدم آنها میخواستند یک کار اینجورى درست کنند، ایشان بلافاصله این [کتاب] را فراهم کرد و براى آنها فرستاد- ... ایشان واقعاً یک نابغهاى بود، مسائل را میفهمید، مسائل را حدس میزد.»
حضرت آیتالله خامنهای در رابطه با ارتباط شهید صدر با انقلاب اسلامی ایران نیز میفرمایند: «به مجرّد اینکه انقلاب شد و امام آمدند ایران، ایشان آن حرف معروف را زد که به شاگردان خودش گفت ذوب بشوید در امام خمینى همچنان که او در اسلام ذوب شده؛ این حرف ایشان معروف است.
این خیلى شناخت لازم دارد، خیلى فهمِ اوضاع لازم دارد که بفهمد مسئلهى انقلاب چیست. ما کسانى را داریم که تا همین امروز که قریب چهل سال از انقلاب میگذرد، هنوز درست نفهمیدهاند این انقلاب چه بود و چه شد و چه اتّفاقى افتاد... این آدم، آنروز درک کرد انقلاب را و مسائل و مفاهیم انقلاب را. اینها نبوغ است؛ یعنى شناخت درست محیط را، پیرامون را، علم را، بیان را، کیفیّت تبیین را، اثرگذارى را.»
امام خمینی در پی شهادت شهید صدر، با صدور بیانیهای اینطور به جنایت رژیم بعث واکنش نشان میدهند:
«انا للّه و انا الیه راجعون
با کمال تأسف حسب گزارش جناب آقای وزیر خارجه که از منابع متعدده و مقامات کشورهای اسلامی به دست آورده است و حسب گزارشاتی که از منابع دیگر به دست آمد، مرحوم آیت الله شهید سید محمد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او ـ که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود ـ به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیع شهادت رسیدهاند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیتهای عزیز از موالیان خود بردهاند و جنایت و ستمکاری نیز ارثی است که امثال این جنایتکاران تاریخ از اسلاف ستمپیشه خود میبرند. شهادت این بزرگواران که عمری را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذراندهاند به دست اشخاص جنایتکاری که عمری به خونخواری و ستمپیشگی گذراندهاند عجیب نیست؛
عجب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایتپیشه، دست خبیث خود را به خون آنان آغشته نکنند. عجب نیست که مرحوم صدر و همشیره مظلومهاش به شهادت نایل شدند؛ عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاهها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد میشود بیتفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند. و عجبتر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هَدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند.
من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجهداران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ و یا از پادگانها و سربازخانهها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشور عراق بزدایند. من امیدوارم که خداوند متعال بساط ستمگری این جنایتکاران را درهم پیچد.
اینجانب برای بزرگداشت این شخصیت علمی و مجاهد، که از مفاخر حوزههای علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت سه روز عزای عمومی اعلام میکنم و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومی اعلام مینمایم و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمین میباشم.»
شاید بتوان گفت عمده ترین عاملی که باعث شد صدام تصمیم به بازداشت شهید صدر و خواهرش بگیرد، حمایتهای پی در پی آن عالم نخبه از امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران بود.
چنانچه رئیس سازمان امنیت کشور عراق بعثی، پس از دستگیری آیت الله صدر، او را تهدید به مرگ کرده و از ایشان میخواهد که در ازای نجات از مرگ، به اتخاذ موضع علیه انقلاب اسلامی بپردازد. اما شهید صدر حاضر به این کار نشده و در نهایت در 19 فروردین 1359، به همراه خواهرش بنتالهدی به دستور صدام به شهادت میرسند.
شهید سید محمدباقر صدر برای خیلیها ناشناخته و آثار ارزشمندش از جمله اقتصادنا و فلسفتنا که باید در دانشگاهها و حوزه های علمیه تدریس شوند، غریبه اسا. اما باید گفت که او بیشک، کمنظیر ترین متفکر نخبه جهان اسلام در عصر حاضر بوده است.
در روزهایی که دیکتاتوری محمدرضا پهلوی در ایران و صدام در عراق، مانع از آن میشد که عالمی بخواهد از نهضت اسلامی امام خمینی ابراز حمایت کند، او بود که برای پیروزی و استحکام پایههای انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی دریغ نکرد. نامهاش به شاگردانی که توسط رژیم بعث از عراق اخراج شده بودند، در کنار سخنرانیها و اتخاذ مواضع حمایتی از نهضت و مقابله با رژیم بعث، از جمله این اقدامات است.
شهید صدر در نامهاش شاگردانش را به حمایت همهجانبه از انقلاب اسلامی فراخوانده و مینویسد: «فرزندانم خداوند شما را با چشمان همواره بیدارش حفظ کند. این نامه را در این لحظات با عظمت برای شما مینویسم؛ لحظاتی که اسلام به دست ملت مسلمان ایران و به رهبری امام خمینی دامظله به پیروزی قاطع و بینظیری دست یافته است؛ زمانی که رؤیاها به حقیقت بدل شدند و آرزوها محقق گشتند و اندیشهها مانند آتشفشانی بر سر ستمگران فرود آمدند تا صورت عمل به خود گرفته و حکومت حق و اسلام را بر روی زمین به پا نمایند و اسلامی که ظالمان و استعمارگران آن را در شیشه محبوس کرده بودند، به قدرت بازوان ایرانی جوانی که از مرگ نمیهراسند و خشونت طاغوتها عزمشان را سست نکرده است، این شیشه را شکسته و از آن بیرون آمده است تا زمین را زیر پای همه ظالمان به لرزه درآورد و در دل همه مسلمانان در شرق و غرب زمین، روحی نو و امیدی تازه، بدمد.
تکلیف هر یک از شما و هر کسی که بخت با او یار شده تا در سایه این تجربه اسلامی پیشگام، زندگی کند، این است که هر چه توان، ظرفیت و استعداد دارد در راه این انقلاب خرج کند؛ چرا که وقتی بنایی برای اسلام به پا میشود، هزینه کردن برای آن پایانی ندارد و آنگاه که نهضتی با قدرت اسلام، پرچم میافرازد، بذل و فداکاری حد و اندازه نمیشناسد و عملیات ساخت بنای جدید به ظرفیتهای هرچند ناچیز همه، نیاز دارد.
همچنین لازم است روشن باشد که همگی باید گرد مرجعیت امام خمینی که آرزوهای اسلام را امروز در ایران محقق کرده است، جمع شوید و برای آن فداکاری و از منافع آن دفاع کنید و همانهمه که آن مرجعیت خود، در هدف بزرگش ذوب شده است، شما نیز در آن ذوب شوید.»
البته حمایتها و پشتیبانیهای شهید صدر از انقلاب اسلامی، تنها به همین مورد ختم نمیشود. ایشان برای استحکام پایههای انقلاب و جمهوری اسلامی از هیچ کمکی فروگذار نکرد. از جمله تلاشهای او کمک به تأمین زیرساختهای علمی و نظری حکومت اسلامی بود که در یکی از بارزترین وجوه خود، در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ظهور یافت.
رهبر انقلاب اسلامی در ارتباط با شخصیت والای شهید صدر میفرمایند: «مرحوم شهید صدر قطعاً یک نابغه بود؛ این یک خصوصیّتى است. خب، ما آدمهاى بااستعداد در حوزههاى علمیّه کم نداشتیم؛ آدمهایى که فهم داشتند، سلیقه داشتند، پشتکار داشتند و کارهاى بزرگى انجام دادند.
علماى بزرگ ما مثل همین مراجع بزرگى که در این صدسال اخیر در ایران و عراق وجود داشتند همه مردمان بزرگى بودند. استعداد داشتند منتها نابغه یک خصوصیّاتى دارد که در اغلب این افراد، انسان این نبوغ را احساس نمیکند.
مرحوم آقاى صدر (رضواناللهعلیه) به نظر بنده قطعاً نابغه بود؛ یعنى کارى که از عهدهى او برمىآمد، از عهدهى خیلى از فقها و علما و متفکّرین حوزههاى ما برنمىآید: فضاى دید بسیار وسیع، فهم نیازهاى دنیاى اسلام، پاسخگویى سریع و آماده به خواستهها -ایشان همین «البنکُ اللّاربوى» را در جواب درخواست دولت پاکستان نوشت؛ آنطور که شنیدم آنها میخواستند یک کار اینجورى درست کنند، ایشان بلافاصله این [کتاب] را فراهم کرد و براى آنها فرستاد- ... ایشان واقعاً یک نابغهاى بود، مسائل را میفهمید، مسائل را حدس میزد.»
حضرت آیتالله خامنهای در رابطه با ارتباط شهید صدر با انقلاب اسلامی ایران نیز میفرمایند: «به مجرّد اینکه انقلاب شد و امام آمدند ایران، ایشان آن حرف معروف را زد که به شاگردان خودش گفت ذوب بشوید در امام خمینى همچنان که او در اسلام ذوب شده؛ این حرف ایشان معروف است.
این خیلى شناخت لازم دارد، خیلى فهمِ اوضاع لازم دارد که بفهمد مسئلهى انقلاب چیست. ما کسانى را داریم که تا همین امروز که قریب چهل سال از انقلاب میگذرد، هنوز درست نفهمیدهاند این انقلاب چه بود و چه شد و چه اتّفاقى افتاد... این آدم، آنروز درک کرد انقلاب را و مسائل و مفاهیم انقلاب را. اینها نبوغ است؛ یعنى شناخت درست محیط را، پیرامون را، علم را، بیان را، کیفیّت تبیین را، اثرگذارى را.»
امام خمینی در پی شهادت شهید صدر، با صدور بیانیهای اینطور به جنایت رژیم بعث واکنش نشان میدهند:
«انا للّه و انا الیه راجعون
با کمال تأسف حسب گزارش جناب آقای وزیر خارجه که از منابع متعدده و مقامات کشورهای اسلامی به دست آورده است و حسب گزارشاتی که از منابع دیگر به دست آمد، مرحوم آیت الله شهید سید محمد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او ـ که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود ـ به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیع شهادت رسیدهاند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیتهای عزیز از موالیان خود بردهاند و جنایت و ستمکاری نیز ارثی است که امثال این جنایتکاران تاریخ از اسلاف ستمپیشه خود میبرند. شهادت این بزرگواران که عمری را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذراندهاند به دست اشخاص جنایتکاری که عمری به خونخواری و ستمپیشگی گذراندهاند عجیب نیست؛
عجب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایتپیشه، دست خبیث خود را به خون آنان آغشته نکنند. عجب نیست که مرحوم صدر و همشیره مظلومهاش به شهادت نایل شدند؛ عجب آن است که ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاهها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد میشود بیتفاوت بگذرند و به حزب ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند. و عجبتر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هَدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند.
من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجهداران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشمداشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ و یا از پادگانها و سربازخانهها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشور عراق بزدایند. من امیدوارم که خداوند متعال بساط ستمگری این جنایتکاران را درهم پیچد.
اینجانب برای بزرگداشت این شخصیت علمی و مجاهد، که از مفاخر حوزههای علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت سه روز عزای عمومی اعلام میکنم و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومی اعلام مینمایم و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمین میباشم.»