تا زمانی که جسم ایشون و سنشان بیشتر اقتضای مسافرت داشت به مسافرت و گردش می رفتند. یه مدت هر صبح برای پیاده روی به بوستان علوی قم می رفتند. اما الان دیگر خیلی کم شده است.
به گزارش شهدای ایران، در سال 94 حجت الاسلام مجتبی مصباح، پسر دوم آیت الله محمدتقی مصباح یزدی
گفتگویی با یکی از سایت های خبری پیرامون زندگی علامه مصباح یزدی انجام
داده بودند که امروز و پس از رحلت این عالم گرانقدر بازخوانی آن قطعا خالی
از لطف نیست.
مختصری درباره خانواده پدری آیت الله مصباح بفرمایید؟
پدر ایشان مرحوم محمد باقر گیوه چی یزدی بود که شغلشان جوراب بافی بود. خانواده پدری ما همه یزدی هستند و کاملا مذهبی، ولی فرد روحانی در بستگان نزدیکشان نداشتند البته در بستگان دور فردی بوده به نام "شیخ احمد آخوندی" که مقسم مرحوم آقاسید ابوالحسن اصفهانی در نجف بودند ایشان مشوق حاج آقا برای طلبه شدن بود. نسبت دقیقشان اینطور بود که پسرعموی پدربزرگ مادری حاج آقا بودند. مرحوم گیوه چی تنها دو فرزند پسر داشتند.
حاج آقای مصباح اهل گردش و تفریح هم هستند؟
تا زمانی که جسم ایشون و سنشان بیشتر اقتضای مسافرت داشت به مسافرت و گردش می رفتند. یه مدت هر صبح برای پیاده روی به بوستان علوی قم می رفتند. اما الان دیگر خیلی کم شده است.
تحصیل را از کی شروع کردند؟ مکتب یا مدرسه؟
قبل از سن دبستان حدود ۵ سالگی مکتب رفته بودند اما درس را در مدرسه خواندند.
از چه سالی طلبه شدند و در کدامیک از حوزه های علمیه درس خواندند؟
در سال ۱۳۲۶ ، ۱۳ سال داشتند که وارد حوزه شدند و تا سال ۱۳۳۱ در همان حوزه یزد مشغول تحصیل علوم دینی بودند. آن موقع مرکزیت حوزه نجف بیش از قم بود و طلبه ها معمولا به یه حدی از علم که می رسیدند سعی میکردند برای ادامه تحصیل به نجف بروند. منتها مشکلات مالی و خانوادگی اوضاع را برای ایشان سخت کرده بود، تقریبا خانواده ایشان تمام زندگیشان را در اینجا میفروشند برای اینکه حاج آقا بتوانند برای تحصیل به نجف بروند. بعد از مدتی ظاهرا پدرشان ورشکست میشوند و به پسرشان نامه مینویسند که به ایران برگرد. مادرشان وابستگی عجیبی به ایشان داشتند ولی اساتید حاج آقا در نجف تاکید داشتند که در نجف بمانند حتی نامهای هم به پدر ایشان نوشتند. پدرشان هم در پاسخ گفته بود که من حرفی ندارم که در نجف بماند اما از غم دوری فرزند ترس خطر جانی برای مادرش دارم. خودشان میفرمودند" من خیلی دوست داشتم که در نجف بمانم اما شرایط مساعد نشد و مجبور شدم به ایران برگردم." برای تحصیل به قم رفتند و پدرشان هم در تهران ساکن شدند.
چه مدت در نجف بودند؟
در نجف فقط حدود ۸ ماه بودند و بعد به ایران بازگشتند و در قم درسشان را ادامه دادند.
در قم خدمت کدام یک از علما درس می خواندند؟
در قم، اساتید معروف درس خارجشان یکی امام خمینی(ره)در اصول بود، یکی آیت الله بهجت در فقه که حدود ۱۵ سال شاگرد ایشان بودند و در بحث های تفسیر و فلسفه هم از درس علامه طباطبایی استفاده می کردند.
سیره علمی ایشان بیشتر تحت تأثیر کدام یک از علماست؟
منش علمی ایشان به گونه ای است که نمی شود آن را متاثر از یک استاد خاصی دانست نوآوری های مخصوص به خودشان را دارند. مثلا در مباحث فلسفی با اینکه به لحاظ تقسیم بندی های مرسوم، یک فیلسوف صدرایی محسوب می شوند اما حتی با استاد خودشون حضرت علامه طباطبایی هم اختلاف های علمی داشتند. اما بطور کلی با آیت الله بهجت و علامه طباطبائی بیشتر مراوده داشتند و تحت تأثیر آنها بودند.
ایشان در نگارش تفسر المیزان هم نقش داشته اند؟
علامه طباطبایی هنگام نگارش تفسیر المیزان قبل از چاپ نوشته ها را به ایشان می دادند که نگاه کنند و اگر نکته ای هست مطرح کنند و ترجمه جلد دوم تفسیر المیزان کامل نوشته ایشان است.
حضرت آیت الله مصباح در چند سالگی قدرت اجتهاد پیدا کردند؟
ایشان در بیست و پنج سالگی به سفارش اساتیدشان در بعضی از موضات دیگر تقلید نکردند و در سن بیست و پنج سالگی به قدرت اجتهاد رسیدند.
در مجموع چند کتاب از ایشان منتشر شده است؟
حدود ۱۷۰ جلد اثر از ایشان منتشر شده است که سه دسته می شود، بعضی قلم خودشان هست بعضی تدریس هایشان است که پیاده شده، بعضی هم سخنرانی است چند کتاب هست که قلم خودشان است: "خودشناسی برای خودسازی" ، "آموزش فلسفه" و "آموزش عقاید"
تدریس ایشان در مدرسه علمیه حقانی همراه شهید بهشتی، شهید قدوسی به چه شکلی بوده است؟
جریان تدریس ایشان هم جریان خاصی دارد، در آن زمان مدرسه حقانی قم برنامه درسی متمایزی از برنامه های مرسوم حوزه داشت و این برنامه هم بر این اساس تنظیم شده بود که طلبه ها علاوه بر بحث های رایج فقه و اصول با بعضی از مسائل دیگر که مورد نیازشان است آشنا شوند مثل تفسیر، فلسفه، مباحث اخلاقی و … برای این منظور مجبور بودند تولید محتوا کنند. مثلا "فلستنای شهید صدر" را حاج آقای مصباح اولین بار در قم در مدرسه حقانی تدریس کردند. یا اینکه بدایه و نهایه را تازه علامه طباطبائی شروع به نوشته بودند و بصورت کتاب چاپ نشده بود هر مقدار که می نوشتند روزانه کپی می کردند و آیت الله جوادی آنرا تدریس میکردند.
روحیات علمی ایشان در دوران جوانی به چه شکلی بود؟
ایشان زمانی که جوانتر بودند در روز حدود شانزده ساعت درس می خواندند و حتی برای اینکه وقت کم نیاورند مطالعه برای بعضی از تدریس هایشان را موقع ناهار خوردن انجام میدادند.
خودشان تعریف می کردند "همان اوایل تحصیل در قم اینطور بود که چون همه جای شهر آب نبود ۲ ساعت قبل از اذان صبح با یکی از دوستان طلبه ام قرار داشتیم برویم آب بیاریم. در مسیر، مباحثه ی درسی که میخواستیم در همان روز بخوانیم را انجام می دادیم یعنی در واقع پیش مباحثه بود. بعد که سرکلاس می رفتیم مقایسه می کردیم که ببینیم مطلب جدیدی نسبت به مباحثه در کلاس ارائه می شود یا خیر."
تدریس را از کی شروع کردند؟
حاج آقا تدریس را از سال دوم طلبگی شروع کردند. اما تدریس رسمی را از مدرسه حقانی.
دروس دانشگاهی هم تحصیل کردهاند؟
بله، ایشان دورس دانشگاهی را قبل از انقلاب در نزد کسانی که بعضی از آنها در بعد انقلاب وزیر شدند فراگرفتند و همچنین در همان اوایل طلبگی در یزد آقایی بود به نام "محققی رشتی" که بعدا نماینده آیت الله بروجردی در آلمان شد که نزد ایشان هم مقداری از دروس دانشگاهی را فرا گرفتند. در آن دوران آیت الله مصباح از ایشان فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زبان فرانسه را در حد خوبی فراگرفتند.
در مباحث سلوکی و اخلاقی و عرفانی ارتباطاتی که ایشان با علامه طباطبایی به چه شکلی بوده است؟
ایشان با مرحوم علامه طباطبایی مراوده زیادی داشتند که شروعش با مباحث تفسیری بود. بعدها جذب شخصیت اخلاقی و عرفانی ایشان هم شدند، علامه طباطبایی یک جلسه عرفانی هم داشتند که به صورت کاملا خصوصی برگزار می شد و در آن جلسه فقط پج نفر شرکت می کردند، مرحوم آیت الله خوشوقت، مرحوم آیت الله سعادت پرور، شهید قدوسی و حاج آقای مصباح از جمله کسانی بودند که در این جلسه شرکت می کردند.
رابطه و ارادت ایشان به آیت الله بهجت چطور بوده است؟
مرحوم آقای بهجت به بعضی از شاگردانشان خیلی عنایت داشتند و حاج آقا هم جزء شاگردانی بودند که رابطه خیلی صمیمی ای با ایشان داشتند. حاج آقا در چندین سالی که برای درس خدمت ایشان می رسیدند مقید بودند در درس اخلاقی که قبل از درس برگزار می شد شرکت کنند.
قبل از انقلاب مرحوم شیخ محمد تقی اسلامی و جمعی از بازاریان تهران خدمت آیت الله بهجت می رسند و برای مهدیهای که در تهران درست کرده بودند از ایشان دعوت می کنند که تشریف بیاورند و جلسه اخلاق داشته باشند و جلساتی تشکیل شود که مباحث اخلاقی و معرفتی برای بازاریان مطرح شود. آیت الله بهجت خودشان نمی توانستند بروند اما وقتی بازاریان درخواست معرفی جایگزینی به جای ایشان را داشتند. آیت بهجت الله ، آیت الله مصباح را به عنوان استاد اخلاق و جایگزین خودشان برای برگزاری آن جلسه معرفی میکنند. کسی که آیت الله مصباح را امر به تشکیل جلسات اخلاق کرد مرحوم آیت الله بهجت بود.
در مسائل سیاسی هم حاج آقا میفرمودند "مشوّق اولیه ما برای ورود به مباحث سیاسی آیت الله بهجت بودند" بُعدی که متاسفانه در شخصیت آیت الله بهجت مورد غفلت واقع شده بعضی ها فکر می کنند ایشان ضد سیاست بودند نه اتفاقا مواضع ایشان بود که حاج آقا را تشویق به حضور در این عرصه کرد.
درباره عبادات و مناجات و روحیات اخلاقی ایشان توضیح بیشتری بفرمایید.
حال عبادت ایشان یکی از مسائلی است که ما همیشه به آن غبطه می خوریم در همین نمازهای یومیه و نوافل یا عبادات خاصی که معمولا روزهای جمعه انجام می دهند یا تشرفشان به حرم اهل بیت(ع) وقتی نگاه می کنیم می فهمیم که با بقیه متفاوت است. آن موقع که از نظر جسمی بیشتر می توانستند بایستند حدود یک ساعت ثابت مقابل ضریح میایستادند.
ما که جوان بودیم خسته میشدیم گاهی چندبار می رفتیم و می آمدیم تا زیارت ایشان تمام شود. به دلیل ضعف جسمانی تنها جایی که برای مسافرت می پذیرند مشهد است با اینکه مسافرت برایشان خیلی سخت است اما گاهی ماهی یکبار و گاهی دوماهی یکبار مشرف می شوند. می توان به جرأت گفت شخصیت اخلاقی ایشان هم خیلی مغفول واقع شده است.
مختصری درباره خانواده پدری آیت الله مصباح بفرمایید؟
پدر ایشان مرحوم محمد باقر گیوه چی یزدی بود که شغلشان جوراب بافی بود. خانواده پدری ما همه یزدی هستند و کاملا مذهبی، ولی فرد روحانی در بستگان نزدیکشان نداشتند البته در بستگان دور فردی بوده به نام "شیخ احمد آخوندی" که مقسم مرحوم آقاسید ابوالحسن اصفهانی در نجف بودند ایشان مشوق حاج آقا برای طلبه شدن بود. نسبت دقیقشان اینطور بود که پسرعموی پدربزرگ مادری حاج آقا بودند. مرحوم گیوه چی تنها دو فرزند پسر داشتند.
حاج آقای مصباح اهل گردش و تفریح هم هستند؟
تا زمانی که جسم ایشون و سنشان بیشتر اقتضای مسافرت داشت به مسافرت و گردش می رفتند. یه مدت هر صبح برای پیاده روی به بوستان علوی قم می رفتند. اما الان دیگر خیلی کم شده است.
تحصیل را از کی شروع کردند؟ مکتب یا مدرسه؟
قبل از سن دبستان حدود ۵ سالگی مکتب رفته بودند اما درس را در مدرسه خواندند.
از چه سالی طلبه شدند و در کدامیک از حوزه های علمیه درس خواندند؟
در سال ۱۳۲۶ ، ۱۳ سال داشتند که وارد حوزه شدند و تا سال ۱۳۳۱ در همان حوزه یزد مشغول تحصیل علوم دینی بودند. آن موقع مرکزیت حوزه نجف بیش از قم بود و طلبه ها معمولا به یه حدی از علم که می رسیدند سعی میکردند برای ادامه تحصیل به نجف بروند. منتها مشکلات مالی و خانوادگی اوضاع را برای ایشان سخت کرده بود، تقریبا خانواده ایشان تمام زندگیشان را در اینجا میفروشند برای اینکه حاج آقا بتوانند برای تحصیل به نجف بروند. بعد از مدتی ظاهرا پدرشان ورشکست میشوند و به پسرشان نامه مینویسند که به ایران برگرد. مادرشان وابستگی عجیبی به ایشان داشتند ولی اساتید حاج آقا در نجف تاکید داشتند که در نجف بمانند حتی نامهای هم به پدر ایشان نوشتند. پدرشان هم در پاسخ گفته بود که من حرفی ندارم که در نجف بماند اما از غم دوری فرزند ترس خطر جانی برای مادرش دارم. خودشان میفرمودند" من خیلی دوست داشتم که در نجف بمانم اما شرایط مساعد نشد و مجبور شدم به ایران برگردم." برای تحصیل به قم رفتند و پدرشان هم در تهران ساکن شدند.
چه مدت در نجف بودند؟
در نجف فقط حدود ۸ ماه بودند و بعد به ایران بازگشتند و در قم درسشان را ادامه دادند.
در قم خدمت کدام یک از علما درس می خواندند؟
در قم، اساتید معروف درس خارجشان یکی امام خمینی(ره)در اصول بود، یکی آیت الله بهجت در فقه که حدود ۱۵ سال شاگرد ایشان بودند و در بحث های تفسیر و فلسفه هم از درس علامه طباطبایی استفاده می کردند.
سیره علمی ایشان بیشتر تحت تأثیر کدام یک از علماست؟
منش علمی ایشان به گونه ای است که نمی شود آن را متاثر از یک استاد خاصی دانست نوآوری های مخصوص به خودشان را دارند. مثلا در مباحث فلسفی با اینکه به لحاظ تقسیم بندی های مرسوم، یک فیلسوف صدرایی محسوب می شوند اما حتی با استاد خودشون حضرت علامه طباطبایی هم اختلاف های علمی داشتند. اما بطور کلی با آیت الله بهجت و علامه طباطبائی بیشتر مراوده داشتند و تحت تأثیر آنها بودند.
ایشان در نگارش تفسر المیزان هم نقش داشته اند؟
علامه طباطبایی هنگام نگارش تفسیر المیزان قبل از چاپ نوشته ها را به ایشان می دادند که نگاه کنند و اگر نکته ای هست مطرح کنند و ترجمه جلد دوم تفسیر المیزان کامل نوشته ایشان است.
حضرت آیت الله مصباح در چند سالگی قدرت اجتهاد پیدا کردند؟
ایشان در بیست و پنج سالگی به سفارش اساتیدشان در بعضی از موضات دیگر تقلید نکردند و در سن بیست و پنج سالگی به قدرت اجتهاد رسیدند.
در مجموع چند کتاب از ایشان منتشر شده است؟
حدود ۱۷۰ جلد اثر از ایشان منتشر شده است که سه دسته می شود، بعضی قلم خودشان هست بعضی تدریس هایشان است که پیاده شده، بعضی هم سخنرانی است چند کتاب هست که قلم خودشان است: "خودشناسی برای خودسازی" ، "آموزش فلسفه" و "آموزش عقاید"
تدریس ایشان در مدرسه علمیه حقانی همراه شهید بهشتی، شهید قدوسی به چه شکلی بوده است؟
جریان تدریس ایشان هم جریان خاصی دارد، در آن زمان مدرسه حقانی قم برنامه درسی متمایزی از برنامه های مرسوم حوزه داشت و این برنامه هم بر این اساس تنظیم شده بود که طلبه ها علاوه بر بحث های رایج فقه و اصول با بعضی از مسائل دیگر که مورد نیازشان است آشنا شوند مثل تفسیر، فلسفه، مباحث اخلاقی و … برای این منظور مجبور بودند تولید محتوا کنند. مثلا "فلستنای شهید صدر" را حاج آقای مصباح اولین بار در قم در مدرسه حقانی تدریس کردند. یا اینکه بدایه و نهایه را تازه علامه طباطبائی شروع به نوشته بودند و بصورت کتاب چاپ نشده بود هر مقدار که می نوشتند روزانه کپی می کردند و آیت الله جوادی آنرا تدریس میکردند.
روحیات علمی ایشان در دوران جوانی به چه شکلی بود؟
ایشان زمانی که جوانتر بودند در روز حدود شانزده ساعت درس می خواندند و حتی برای اینکه وقت کم نیاورند مطالعه برای بعضی از تدریس هایشان را موقع ناهار خوردن انجام میدادند.
خودشان تعریف می کردند "همان اوایل تحصیل در قم اینطور بود که چون همه جای شهر آب نبود ۲ ساعت قبل از اذان صبح با یکی از دوستان طلبه ام قرار داشتیم برویم آب بیاریم. در مسیر، مباحثه ی درسی که میخواستیم در همان روز بخوانیم را انجام می دادیم یعنی در واقع پیش مباحثه بود. بعد که سرکلاس می رفتیم مقایسه می کردیم که ببینیم مطلب جدیدی نسبت به مباحثه در کلاس ارائه می شود یا خیر."
تدریس را از کی شروع کردند؟
حاج آقا تدریس را از سال دوم طلبگی شروع کردند. اما تدریس رسمی را از مدرسه حقانی.
دروس دانشگاهی هم تحصیل کردهاند؟
بله، ایشان دورس دانشگاهی را قبل از انقلاب در نزد کسانی که بعضی از آنها در بعد انقلاب وزیر شدند فراگرفتند و همچنین در همان اوایل طلبگی در یزد آقایی بود به نام "محققی رشتی" که بعدا نماینده آیت الله بروجردی در آلمان شد که نزد ایشان هم مقداری از دروس دانشگاهی را فرا گرفتند. در آن دوران آیت الله مصباح از ایشان فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زبان فرانسه را در حد خوبی فراگرفتند.
در مباحث سلوکی و اخلاقی و عرفانی ارتباطاتی که ایشان با علامه طباطبایی به چه شکلی بوده است؟
ایشان با مرحوم علامه طباطبایی مراوده زیادی داشتند که شروعش با مباحث تفسیری بود. بعدها جذب شخصیت اخلاقی و عرفانی ایشان هم شدند، علامه طباطبایی یک جلسه عرفانی هم داشتند که به صورت کاملا خصوصی برگزار می شد و در آن جلسه فقط پج نفر شرکت می کردند، مرحوم آیت الله خوشوقت، مرحوم آیت الله سعادت پرور، شهید قدوسی و حاج آقای مصباح از جمله کسانی بودند که در این جلسه شرکت می کردند.
رابطه و ارادت ایشان به آیت الله بهجت چطور بوده است؟
مرحوم آقای بهجت به بعضی از شاگردانشان خیلی عنایت داشتند و حاج آقا هم جزء شاگردانی بودند که رابطه خیلی صمیمی ای با ایشان داشتند. حاج آقا در چندین سالی که برای درس خدمت ایشان می رسیدند مقید بودند در درس اخلاقی که قبل از درس برگزار می شد شرکت کنند.
قبل از انقلاب مرحوم شیخ محمد تقی اسلامی و جمعی از بازاریان تهران خدمت آیت الله بهجت می رسند و برای مهدیهای که در تهران درست کرده بودند از ایشان دعوت می کنند که تشریف بیاورند و جلسه اخلاق داشته باشند و جلساتی تشکیل شود که مباحث اخلاقی و معرفتی برای بازاریان مطرح شود. آیت الله بهجت خودشان نمی توانستند بروند اما وقتی بازاریان درخواست معرفی جایگزینی به جای ایشان را داشتند. آیت بهجت الله ، آیت الله مصباح را به عنوان استاد اخلاق و جایگزین خودشان برای برگزاری آن جلسه معرفی میکنند. کسی که آیت الله مصباح را امر به تشکیل جلسات اخلاق کرد مرحوم آیت الله بهجت بود.
در مسائل سیاسی هم حاج آقا میفرمودند "مشوّق اولیه ما برای ورود به مباحث سیاسی آیت الله بهجت بودند" بُعدی که متاسفانه در شخصیت آیت الله بهجت مورد غفلت واقع شده بعضی ها فکر می کنند ایشان ضد سیاست بودند نه اتفاقا مواضع ایشان بود که حاج آقا را تشویق به حضور در این عرصه کرد.
درباره عبادات و مناجات و روحیات اخلاقی ایشان توضیح بیشتری بفرمایید.
حال عبادت ایشان یکی از مسائلی است که ما همیشه به آن غبطه می خوریم در همین نمازهای یومیه و نوافل یا عبادات خاصی که معمولا روزهای جمعه انجام می دهند یا تشرفشان به حرم اهل بیت(ع) وقتی نگاه می کنیم می فهمیم که با بقیه متفاوت است. آن موقع که از نظر جسمی بیشتر می توانستند بایستند حدود یک ساعت ثابت مقابل ضریح میایستادند.
ما که جوان بودیم خسته میشدیم گاهی چندبار می رفتیم و می آمدیم تا زیارت ایشان تمام شود. به دلیل ضعف جسمانی تنها جایی که برای مسافرت می پذیرند مشهد است با اینکه مسافرت برایشان خیلی سخت است اما گاهی ماهی یکبار و گاهی دوماهی یکبار مشرف می شوند. می توان به جرأت گفت شخصیت اخلاقی ایشان هم خیلی مغفول واقع شده است.